میترا شجاعی
۲۰ سال پس از ۲۲ خرداد ۸۴؛
تداوم جنبش با روسریهای بربادرفته
دویچهوله
Thu 12 06 2025

تجمع زنان مقابل دانشگاه تهران، ۲۲ خرداد ۱۳۸۴عکس
روز یکشنبه ۲۲ خرداد ۱۳۸۴ پنج روز قبل از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری در ایران، حوالی ساعت چهار بعدازظهر محوطه مقابل دانشگاه تهران پر از نیروهای انتظامی بود. مردم کنجکاو به محض ایستادن و پرسیدن اینکه چه خبر است به سرعت از سوی نیروهای پلیس متفرق میشدند. زنان زیادی در پیادهروها ایستاده و گویی منتظر بودند و با توپ و تشر پلیس هم آنجا را ترک نمیکردند.
حوالی ساعت چهار و نیم بعدازظهر یک اتوبوس مقابل سردراصلی دانشگاه تهران متوقف شد و حدود ۳۰ زن از آن پیاده شدند: پروین اردلان، محبوبه عباسقلیزاده، نوشین احمدی خراسانی، منصوره شجاعی، شادی صدر، زهره ارزنی، فخری شادفر، جلوه جواهری، رویا طلوعی، فیروزه مهاجر، ناهید میرحاج، فرناز سیفی، طلعت تقی نیا، ناهید جعفری و بسیاری دیگر از زنانی که ماهها پیش از این روز جمع هماندیشی زنان را تشکیل داده بودند تا با استفاده از فضای نسبتا باز انتخاباتی خواستههای زنان را طرح کنند.
این زنان پس از پیاده شدن از اتوبوس به سرعت خود را به محوطه باز جلوی دانشگاه رسانده و بر اسفالت داغ خیابان نشستند، آنقدر محکم و مصمم که ماموران نیروی انتظامی با باتومهایشان هم نتوانستند آنها را از اسفالت جدا کنند. شاید ۱۰ دقیقه هم طول نکشید که زنان دیگر به آنها پیوستند و همگی روی زمین نشستند؛ زمینی که تا آن روز تنها متعلق به "مجوزداران" بود. حالا صدها زن دیگر از جمله زنانی از کردستان و تبریز و سیستان و بلوچستان که برای شرکت در این تجمع به تهران آمده بودند، روی این زمین نشسته بودند و فریاد میزدند: "ما زنیم، انسانیم، شهروند این دیاریم اما حقی نداریم".
روایت محبوبه عباسقلیزاده یکی از برگزارکنندگان تجمع ۲۲ خرداد از آن روز:
«به نظر من برنامهریزی برای اینکه ما چطور خودمان را در حالی که پلیس همه جا را بسته و هیچکس نمیتواند تردد کند، به جلوی دانشگاه تهران برسانیم، یکی از قویترین برنامهریزیها بود. در واقع با کمک جامعه کارگری و یکی از رانندگان شرکت واحد که خود بخشی از جنبش کارگری بود ما خود را با اتوبوس به جلوی دانشگاه رساندیم. وقتی پیاده شدیم فقط پنج دقیقه فرصت داشتیم که پلاکاردها و شعارها را دو دستی بگیریم و به صورت دایره روی زمین سفت بنشینیم و در مقابل ضربات باتوم پلیس مقاومت کنیم. منتها نحوهای که ما نشسته بودیم اصلا پلیس را غافلگیر کرد و در عرض پنج دقیقه تمام جمعیتی که در پیادهرو بود به ما پیوست و آن دایره وسط تبدیل شد به یک جمع خروشان.»

فعالان زن با یک اتوبوس شرکت واحد به محل تجمع در مقابل دانشگاه تهران رفتند (ایستاده از جلو: نوشین احمدی، منصوره شجاعی و طلعت تقینیا/ نشسته از جلو: رویا طلوعی و زهره ارزنی)
"شکستن نظم فضای مردانه" و "رویتپذیر شدن" جنبش زنان
پروین اردلان یکی دیگر از برنامهریزان تجمع ۲۲ خرداد "شکستن نظم فضای مردانه" را یکی از مهمترین دستاوردهای این تجمع میداند. او به دویچهوله میگوید: «شکستن نظم فضای مردانه حتی برای چند ساعت، رویای "ممکن بودن جهان دیگری را" برایمان به تصویر در آورد. نوعی اعتراض بدنها بود علیه تبعیض و در عین حال تحمیل بدنها بود علیه عرصهای که مردانه تلقی میشد.»
این فعال زنان "رویتپذیری" جنبش زنان را یکی دیگر از دستاوردهای تجمع ۲۲ خرداد میداند: «به باور من، این اتفاق، نقطه عطفی بود در رویت پذیری جنبش و شکلی از همپوشانی جنبشی در حرکتی جمعی و سازمان یافته با حفظ تکثر در عین وحدت.»

محبوبه عباسقلیزاده در تجمع ۲۲ خرداد ۱۳۸۴، تهران
محبوبه عباسقلیزاده عمدهترین دستاورد این تجمع را "رسمیت بخشیدن به نام جنبش زنان" میداند و به دویچهوله میگوید حتی روزنامههای نسبتا مترقی موسوم به "دوم خردادی" هم از آوردن نام "جنبش زنان" خودداری میکردند: «من یادم میآید که ما همیشه با روزنامههای دوم خردادی که تازه از بقیه روزنامهها مترقیتر بودند بحث داشتیم که در خبرهای نشستهای زنان از نام جنبش زنان استفاده کنند و نگویند گروههای زنان ولی آنها استفاده نمیکردند و به ما میخندیدند و میگفتند یعنی چی جنبش زنان؟ این که چهار نفر دور هم جمع میشوند که نمیشود جنبش زنان. منتها با سلسله تظاهراتی که ما به صورت تظاهراتهای کوچک قبل از ۲۲ خرداد داشتیم حدود چهار پنج تا تظاهرات جمع و جور در جاهای مختلف که اوجش در واقع جلوی دانشگاه تهران بود، کم کم این روزنامهها شروع کردند به اینکه از نام جنبش زنان استفاده کنند.»
عباسقلیزاده با ذکر خاطرهای میگوید: «اولین بار این طور بود که روزنامه منتسب به دکتر معین که آن موقع کاندیدای ریاست جمهوری بود و خیلی دوست داشت که بگوید من با جنبش زنان و گروههای مختلف نزدیکم، سردبیرش آمد سراغ من و گفت که ما میخواهیم اخبار شما را بزنیم. سردبیر اتفاقا از دوستان نزدیک من بود، من هم گفتم که شما اگر می خواهید این کار را بکنید باید از نام جنبش زنان استفاده کنید و خوشبختانه این اتفاق افتاد یعنی در خبر که حالا خود خبر من یادم نیست چه بود ولی یادم هست که ما برای اولین بار توانستیم در رسانهها جنبش زنان را وارد بکنیم و این یک پیروزی بود برای ما و بعد چون این وارد زبان رسانهای شد بقیه روزنامهها هم تابعیت کردند و از نام جنبش زنان استفاده کردند و خوب این به نظر من بزرگترین دستاورد جنبش زنان بود.»
"وقتی دیکتاتور هم مهربان میشود"
در تاریخ چهل و چندساله جمهوری اسلامی به خصوص پس از پایان جنگ هشتساله با عراق و بازترشدن نسبی فضای سیاسی و اجتماعی، همواره در زمان برگزاری انتخابات، نظم آهنین و سرکوبگر حکومت "نرمتر" شده و گروههای سیاسی و اجتماعی فرصت بهتری برای ابراز خواستها و اعتراضاتشان پیدا میکنند.
برگزاری تجمعی زنانه مقابل دانشگاه تهران که تا آن زمان یکی از امنیتیترین نقاط شهر تهران محسوب میشد، در روزهای تب و تاب انتخاباتی شاید برای اولین بار نشان داد که میتوان بدون اعتنا به این یا آن کاندیدا و حتی با موضع تحریم انتخابات از این فضا به نفع جنبشهای تحولخواه استفاده کرد.

پروین اردلان در تجمع ۲۲ خرداد ۱۳۸۴
پروین اردلان در این باره میگوید: «فضای انتخاباتی در ایران تنها زمانی است که دیکتاتور هم مهربان می شود... در این دوران کاندیداها حتی می توانند مانند گلادیاتورها به جان هم بیفتند و افشاگری کنند، ماموران گشت و انتظامی هم به جای بلند کردن باتوم لبخند بزنند و فضای شهر را گل و بلبلی کنند. خب ما هم از این فضای رنگین شده به مثابه فرصت استفاده کردیم تا نشان دهیم که اتفاقا تبعیض جنسیتی، عقیدتی، اتنیکی، زبانی، مذهبی، اقتصادی، سیاسی مستتر در قانون اساسی، اگر حق شهروندی جنس مذکر شیعه/ فارس را به رسمیت میشناسد برای جنس مونث اساسا حقی قائل نمی شود. زن تنها در عرصه رای دادن شهروند است و اگر مخالفت کند ضامن آن که زیر گلوی قانون اساسی شرع محورِ فارس مرکز نشسته است رها میشود. اعتراض در فضای انتخاباتی تنها فرصتی بود که میشد صدایمان را بلند کنیم و فضای شهر را هم هرچند کوتاه درگیر و تسخیر کنیم.»
"بالا بردن سطح سیاسی مطالبات"
محبوبه عباسقلیزاده استفاده از فرصت انتخاباتی را برای طرح مطالبات زنان علت انتخاب روز ۲۲ خرداد برای برگزاری تجمع زنان میداند و میگوید: «جنبش زنان به درجهای از بلوغ سیاسی و اجتماعی رسیده بود که میخواست نشان بدهد آن مطالباتی که الان در انتخابات است و حتی گروههای اصلاح طلب آن را مطرح میکنند، مطالبات واقعی یا مطالبات کامل زنان نیست. مطالبات خیلی زیرساختیتر و اساسی تری مطرح است و زنان آن را به عنوان یک صدای جایگزین و به عنوان یک خواسته جایگزین مطرح میکنند. یعنی حقوق زنان و خواستههای زنان آن چیزی نیست که آنها میگویند، حقوق زنان و خواستههای زنان این است که ما میگوییم، درست قبل از انتخابات. این هم خودش در واقع بالا بردن توقع و سطح سیاسی مطالبات بود، برای اینکه زنان بتوانند خواستهای بیشتری را در چانهزنی با قدرت مطرح کنند.»
چرا تغییر قانون اساسی؟
جمع هماندیشی زنان که متشکل از گروههای مختلف زنان بود و پس از آنکه شیرین عبادی جایزه نوبل صلح را دریافت کرد، تشکیل شد، فراخوان تجمع ۲۲ خرداد را منتشر کرده بود. خواست اصلی برگزارکنندگان این تجمع تغییر قانون اساسی بود. در این فراخوان "از همه زنان و مردانی که به نقض حقوق زنان در قانون اساسی و ناديده گرفته شدن حقوق گروههای مختلف زنان و تحقير آنان در قوانين اعتراض دارند" خواسته شده بود تا روز یکشنبه ۲۲ خرداد از ساعت ۵ تا ۶ بعدازظهر مقابل در اصلی دانشگاه تهران گردهم آیند.
کانون هستیااندیش، مرکز فرهنگی زنان، سایت زنان ایران و بسیاری گروههای دیگر زنان از جمله در شهرهای مریوان و سنندج این فراخوان را امضا کرده بودند.

از چپ: سیمین بهبهانی، محبوبه عباسقلیزاده و نوشین احمدی خراسانی
۱۰ روز پیش از این تجمع در روز ۱۱ خرداد گروهی از زنان همراه با اعظم طالقانی در اعتراض به اصل ۱۱۵ قانون اساسی که پیش شرط ریاست جمهوری را "رجل سیاسی" عنوان کرده، مقابل دفتر ریاست جمهوری تحصن کردند. جمع هماندیشی زنان اما در اعتراض به اصول تبعیضآمیز قانون اساسی تنها به اصل ۱۱۵ بسنده نکرد و اصول دیگری را نیز به چالش کشید از جمله شرط "انطباق با قوانین اسلامی" که همه اصول قانون اساسی را مشروط میکند.
در قطعنامه پایانی تجمع ۲۲ خرداد آمده بود: «در واقع كليه قوانين تبعيضآميز موجود در امور ازدواج، ولايت بر فرزندان، ارث، اقامتگاه، اشتغال و غيره با پشتوانه شرط "موازين اسلامی" در قانون اساسی به نگارش درآمده است و حق انحصاری تفسير از اين "موازين" نيز مشروط به ارائه نظر نهاد انتصابی خاصی شده است. بدين ترتيب سلسله مراتب موجود در خود قانون اساسی عملا "حقوق ملت" را با شرطهای بسيار، محدودتر از آنچه هست كرده است.»
خواست تغییر قانون اساسی حتی امروز با گذشت ۲۰ سال از آن زمان و تغییرات زیادی که در عرصه اجتماعی و حتی قانونی به وجود آمده، همچنان از سوی برخی "خواستی رادیکال" شناخته میشود. چرا گروههای زنان در آن زمان این خواست را مطرح کردند؟
محبوبه عباسقلیزاده در پاسخ به این پرسش میگوید: «تمامی اشکالات تبعیض آمیز به قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران برمیگردد بنابراین اگر ما میخواستیم که واقعاً قوانین به نفع زنان تغییر بکند اول از همه قانون اساسی باید تغییر می کرد.»
او ضمن تایید رادیکال بودن این خواسته میگوید: «رادیکال بود به دلیل اینکه ما داشتیم قانون اساسی جمهوری اسلامی را زیر سوال میبردیم، ولایت فقیه را زیر سوال میبردیم برای همین این یک خواسته رادیکال بود. در حقیقت ما میخواستیم نشان دهیم که ما یک جنبش محافظهکار یا یک جنبش اصلاحطلب فمینیستی نیستیم، ما واقعا میخواهیم یک جنبش سکولار فمینیستی تمام عیار برای تغییرات اساسی به نفع زنان و برابری و عدالت برای زنان باشیم و خواستههای ما هم باید به این سمت باشد.»
فاصلهگیری از گروههای اصلاحطلب
یکی دیگر از دلایل طرح خواسته تغییر قانون اساسی در آن زمان به گفته محبوبه عباسقلیزاده فاصلهگذاری میان جنبش زنان و گروههای اصلاحطلب بود. او میگوید در آن زمان کسانی مثل الهه کولایی حتی بحث حجاب اختیاری را کم و بیش مطرح کرده بودند اما هیچکدام از آنها دست روی "خط قرمز" قانون اساسی نگذاشته بودند.
او میگوید: «ما با خواست تغییر قانون اساسی میخواستیم نشان دهیم که این جریان [جنبش زنان] یک جریانی است که از اصلاحات فراتر و ساختارگرایانهتر است.»
"امتداد خاطره" آن جنبش تا به امروز
۲۰ سال از آن روز و روزها گذشته و امروز خیابانهای ایران اگرچه شاهد تجمع منسجم و مشخص گروههای زنان نیست اما شاهد حضور هرروزه زنانی است که اعتراض علیه ظلم و نابرابری را با گیسوان بر باد دادهشان فریاد میزنند.
پروین اردلان این را "امتداد خاطره" مینامد و میگوید: «این خاطره امتداد یافت به خیابانهای بعدی و بعدی. تصویر الهام بخش ویدا موحد با حرکت فردیاش، بالا رفتنش از سکو و افراشتن روسریاش یکی از همین نقاط الهام بخش بود، هرچند کنشی جمعی نبود و بسیار شجاعانه علیه پوشش اجباری، خود را بر فضای مردسالارانه زن ستیز شیعهمحور تحمیل کرد، اما خاطرهاش بر ذهن خیابان محو نشد و در کنشهای فردی و جمعی دیگر تکرار شد و متکثر.»

تجمع زنان مقابل دانشگاه تهران، ۲۲ خرداد ۱۳۸۴
اردلان همچنین زندانی شدن یکی از حاضران تجمع ۲۰ سال پیش را در جریان جنبش زن، زندگی، آزادی نشانی از این "امتداد" میداند: «از آن تصویر ها و فریادها ۲۰ سال میگذرد اما آنها از خاطره جمعی خیلی از ما محو نشده است. اینها سندهایی تاریخی از جنبش فمنیستی در ایران هستند که میتوانند به عنوان تجربهای مبارزاتی، مورد مطالعه، نقد و بررسی در حال و آینده قرار بگیرند. از آن خاطره جمعی خوب است یاد کنم از ژینا مدرس گرجی، نهال جوان جنبش در تجمع ۲۲ خرداد ۱۳۸۴ که اکنون در زندان است و خود الهام بخش بسیاری از جوانانی شد که در پی او آمدند. مبارزه او در امتداد انقلاب در حال شدن ژن ژیان آزادی / زن زندگی آزادی است؛ خیزشی که با قتل حکومتی ژینا مهسا امینی شکل گرفت و نه تنها ارکان ساختار استبداد را به چالش کشید که جامعه را هم دگرگون کرد.»
نسبت "مادر دختری"
محبوبه عباسقلیزاده با اشاره به موجهای مختلف جنبش فمینیستی در ایران و با تاکید بر متفاوت بودن جنبش زنان آن زمان با جنبش زن، زندگی، آزادی، تفاوت این دو حرکت را تفاوت دو نسل و نسبت بین این روزهای زنان ایران و آن روزهای جنبش را "نسبت مادر دختری" میداند: «جنبش امروز زنان، جنبش در هم تنیده و ترکیبی است از خواستهای جنسیتی، جنسهای مختلف، اقوام، عقاید و مذاهب و کلا تمام آن تنوعی که ما الان در جامعه ایران از نظر هویتی شاهدش هستیم. بنابراین این دو، دو موج مختلف هستند. منتها نسبت آنها به نظرم نسبت مادر و دختری است یعنی اگر آن نقطه نبود، اگر آن تشکلدهیها و سازماندهیها در دوره بعد از خرداد ۸۴ اتفاق نمیافتاد، آن جنبش متشکل نمیتوانست به یک جنبش شبکهای و اندوختهای در دوره بعدش تبدیل شود. بنابراین با همدیگر یک توالی نسلی هم دارند.»
عباسقلیزاده معتقد است اگر حرکت ۲۲ خرداد ۸۴ اتفاق نمیافتاد حرکتهای بعدی هم اتفاق نمیافتادند مثل تجمع ۲۲ خرداد ۸۵ و کمپینهایی که پس از آن شکل گرفت. او میگوید: «خرداد ۸۴ مثل نطفهای بود که از دل آن کمپینهای مختلفی بیرون آمدند و در عین حال از نظر تاریخی من هیچ وقت دیگر نظیر آن حال و هوای جنبش زنان خرداد ۸۴ را ندیدم؛ همگراییها، کنار هم بودنها و هم اندیشیها، آن تنوع، شور و نشاط، آن تازگی و در واقع آرزوهایی که میخواستند به عرصه عمل در بیایند، آن شور جنبشی. در واقع خرداد ۸۴ یکی از بی نظیرترین شورهایی بود که من در این چندین دهه فعالیت فمینیستی خودم شاهدش بودم. طبعاً زن، زندگی، آزادی هم به عنوان یک انقلاب خیابانی شور و نشاط خیلی زیادی داشته اما آن تشکل و تشکل دهی و دور هم بودن برای سازماندهی را دیگر نمیبینیم. فرمها کاملاً عوض شده و گروهها کوچکتر و زیرزمینیتر هستند و جنبش زنان به صورت نهادی و به صورت شناسنامهای دیگر آنقدر بزرگ و پرطمطراق نیست و فرم دیگری پیدا کرده است.»
امروز "امتداد" آن "شور جنبشی"ِ نیکاست که روسریاش را به مثابه تجسم تبعیض به آتش میکشد و حدیث است که موهایش را گره میزند تا نمادی باشد از گره خوردگی و در هم تنیدگی جنبش زنان و این امتداد و در هم تنیدگی قطعا تا رفع تمامی اشکال تبعیض ادامه خواهد داشت.
منبع: دویچه وله
|
|