یادواره، من و محمد رضا اصلانی، فیلمساز و شاعر موج نو
Wed 28 05 2025
محسن حسام
راقم این سطور نویسنده است، قصه، رمان و نقد ادبی مینویسد. سالیانی است که به دلایلی از موطن خود جدا شده و در تبعید به سر می برد. اما زمانی که در وطن بهسر می برد، مثل بسیاری از اهل قلم به دیدن نمایشگاه عکس و نقاشی می رفت. به تماشای نمایشنامه های وطنی و فرنگی در تئاتر شهر و آمفی تئاتر یا تماشاخانه سنگلج، تماشاخانه ایرانشهر و غیره می رفت. در کانون فیلم ایران همراه دوست دوران جوانی، محمد رضا اصلانی بهدیدن فیلمهای رابرت فلاهرتی مستند ساز آمریکایی، یا از پایه گذاران مکتب مونتاژ سرگئی آیزنشتاین، رزمناو پوتمکین، میرفت. همو بود که مرا با آثار سینماگران ژاپن نظیر اوزو میزوگوشی آشنا کرد. بعدها نوبت اکیروکراسوا و کوبا یاشی رسید. همشهری کین ساخته اورسن ولز، مهر هفتم و همچنین توت فرنگیهای وحشی ساخته اینگمار برگمن. زمانی که بسیاری از هنرمندان حتی با نام روبر برسون آشنا نبودند، اصلانی در باره سینمای برسون حرف می زد. در اینجا لازم است یاد آوری کنم که وی با زبان فرانسه آشنایی کامل داشت. اصلانی با اشعار آندره برتون، پل الوار، لویی آراگون، استفان مالارمه و آرتور رمبو آشنایی داشت. تاتر آنتوان آرتو را خوب میشناخت از آنتوان چخوف نویسنده طنزپرداز روس بهویژه از سه نمایشنامه او،باغ آلبالو، سه خواهر و دایی وانیا خوشش میآمد . در مورد آثار منثور فارسی، شاعری صاحب نظر بود. مطالعات فراوانی در بارهی شاعران کهن داشت. همو بود که بیهقی، عطار، عزیزالدین نسفی، سهروردی و ابو سعید ابوالخیر را به من شناساند. تاریخ بیهقی، تذکرة اولیاء عطار، اسرارالتوحید ابو سعید ابوالخیر ،فیه مافیه مولوی، انسان الکامل عزیزالدین نسفی سورآبادی. حکمتالا شراق سهروردی. من از همین رهگذر با نثر غنی و زبان شفاف و شعر گونه فارسی آشنا شدم، سالها هر بار به متون قدیمی رجوع می کنم و به تناوب به بازخوانی متون ادبی می پردازم و هنوز بعد از سالها که در پاریس زندگی میکنم،تاریخ بیهقی جزو کتاب بالینی من است.

محمدرضا اصلانی،از کمدین سینمای صامت آمریکا، از باستر کیتون خوشش می آمد. همچنین از نابغه سینمای هند ساتیاجت رای خالق چارو لاتا خوشش می آمد و این فیلمساز را تحسین میکرد. از سینماگران گران موج نو فرانسه، زان لوک گدار، لویی مال و بهخصوص از آلن رنه برایم سخن می گفت .همو بود که پیش از سفرم به فرانسه رنوار را به من شناساند. اصلانی از یک سو دایرةالمعارف سینمای نئورالیسم بعد از جنگ جهانی دوم بود، ویتوریو دسیکا، فدریکو فلینی، ربرتو روسلینی، پائولو پازولینی، میگل آنجلو آنتونیونی، از سوی دیگر بهخاطر شناختی که از آثار لوکینو ویسکونتی داشت، قادر بود ساعتها در باره سینمای ویسکونتی با تو سخن بگوید. او شیفته ویسکونتی بود و حقیقتا واضح آثار ژرف لوکینو ویسکونتی بود. از رهگذر نگاه او بود که من قصه نویس با کارگردانهایی همچون سرگئی پاراجانف کارگردان ارمنی که در اتحاد جماهیر شوروی سابق زندگی می کرد، و گئور گی شنگلایا کارگردان گرجی که در شوروی سابق زندگی می کرد، سازندگان فیلمهای سینمایی رنگ انار و پیروس مانی آشنایی پیدا کردم .من عاشق دو فیلم نامبرده بودم. هر دو فیلم را بهاتفاق محمد رضا اصلانی در جشنواره فیلم جهانی تهران دیده بودم . همچنین در کانون فیلم دو فیلم بلند، دو اثر کلاسیک، بر گرفته از دو اثر ویلیام شکسپیر، هملت و شاه لیر ساخته کارگردان شهیر روس گریگوری کوزنیتسف.
لازم است در اینجا از فیلم کسوف ساخته میگل آنجلو آنتونیونی و فیلم هشت و نیم فدریکو فلینی نام ببرم. من در جوانی چند سال عضو کانون فیلم ایران بودم ، زمانی که به فرانسه آمدم بنا بر تجربه که ناشی از آموختههایم در مجاورت و دوستی عمیق و خلاقانه و پایدار با محمد رضا اصلانی بود، به نوبه خودم گذشته از ادبیات کلاسیک و معاصر فرانسه که دغدغه اصلی من بوده و هست، به شناخت نسبی در حیطه سینما رسیده بودم. از این رو در پاریس به مدت یک سال و اندی عضو «سینماتک» فرانسه بودم و از این رهگذر توانستم یک دور کامل بهدیدن فیلمهای سیاه و سفید کلاسیک اروپایی بهویژه فرانسوی بروم.
میخواهم بگویم من از این بابت همیشه خود را مدیون دوست شاعر و فیلمساز محمد رضا اصلانی می دانم. از رهگذر او بود که با فیلمهای مستند کامران شیردل و همچنین فیلمهای فرخ غفاری آشنا شدم .از این شاعر و فیلمساز خلاق چند فیلم مستند. جام حسنلو و فیلم بلند مستند کودکانی که در کار خانهها کار می کردند و یک فیلم بلند سینمایی در خاطرم هست. این شانس را داشتم که به هنگام مونتاژ برخی از آثارش در کنارش باشم. هنوز خاطرهی پشت صحنه، زمانی که شاعر در حال هدایت بازیگران خود در فیلم بلند سینمایی شطرنج باد بود، با من است.
اکنون سالهاست که من ساکن فرانسه هستم و از این دوست شاعر موج نو بی خبرم. بهواقع نمی دانم که جایگاه واقعی محمد رضا اصلانی بهعنوان یک سینماگر خلاق در جامعه ایران در کجاست. با این که میدانم سینماگران ایران بعد از سپری کردن فراز و نشیب زیاد توانستهاند با درایت و هوشمندی و فداکاری سندیکای مستقل خود را بهوجود آورده و با خلق آثار ماندنی بهرغم وجود سانسور و موانع بازدارنده در حفظ میراث بزرگان سینمای ایران بکوشند و به سهم خود در شکوفایی آن دخیل باشند. بیشک منظورم از بزرگان ،فیلمسازان خلاق همچون فرخ غفاری، ابراهیم گلستان، داریوش مهرجویی، بهرام بیضایی، مسعود کیمیایی، امیر نادری، ناصر تقوایی، پرویز کیمیاوی، کامران شیردل ها و نظیر آنهاست. شکی نیست که بعد از انقلاب سینماگران برجستهای، همچون قبادی، محسن مخملباف، عباس کیارستمی،کیومرث پور احمد، جعفر پناهی و محمد رسول اف و بهویژه رخشان بنیاعتماد نقش تعیین کنندهای در شکوفایی سینمای بعد از انقلاب داشته اند. برای من که سالهاست از روند و پویایی سینمای فارسی دور افتاده ام ، جالب است بدانم جایگاه واقعی دوست قدیمی ام، محمد رضا اصلانی کجاست، آیا برای او نیز شرایطی فراهم آمدهاست که این فیلمساز خلاق که ساختن فیلم مستند و داستانی همچون یک سینماگر تاثیر گذار دغدغه همیشگی او بوده است، مثل بزرگان سینمایی ما علیرغم محدودیتها آثاری قابل تامل خلق کند یا نه او هم همچون بیضاییها، زکریا هاشمیها، نادریها، قبادیها علیرغم میل خود دست به تبعید خودخواسته زده است، یا مثل بعضی از عزیزان در میهن دستها را شسته، مهر سکوت بر لب زده، کنار کشیده و به تماشای بازار مکاره تولید انبوه، نشسته است .
پاریس ،بیست و هفتم ماه مه ،سال۲۰۲۵. محسن حسام .
|
|