عصر نو
www.asre-nou.net

بازتولید استوره‌های هزاره‌ای در روند تاریخ


Thu 8 05 2025

اسد سیف

new/asad-seif06.jpg
عمر دانش استوره‌شناسی به بیش از صد سال نمی‌رسد. در همین زمان کوتاه اما با نگاه به پدیده‌های استوره‌ای افق‌هایی نو در شناسایی، بررسی و عملکرد آن‌ها در زندگی امروز ما حاصل شده است.

میرچا الیاده بر این نظر است که استوره‌ها روایاتی هستند از چگونگی حضور انسان در جهان که می‌توان بدین‌وسیله از آن‌ها رمزگشایی کرد. استوره‌ها از ایزدان و موجودات فراطبیعی آغاز می‌کنند تا به هستی کنونی انسان نزدیک شوند. در واقع استوره‌ها نه تنها فرهنگ گذشته، بل‌که تاریخ پنهان هستی ماست. تأثیر این فرهنگ اما به آن اندازه هست که نمودهایی از آن را در روان امروز ما و جامعه نیز می‌توان بازیافت.

گستره کارکرد استوره‌ها را بر هستی انسان می‌توان از بررسی‌های جامعه‌شناختی ایمیل دورکیم، انسان‌شناسی مالینوفسکی، مردم‌شناسی لوی اشتراوس و آثار پژوهشگرانی چون ژوزف کمپل، جیمز فریزر و نورتروپ فرای و بسیارانی دیگر در عرصه زبان، هنر، دین و دانش پی گرفت.

اگر هر واژه را دارای تاریخی بدانیم، پس می‌توان پذیرفت که هر واژه خود نمادی است برای بیان یک مدلول. کاسیرر از این منظر رابطه‌ای تنگاتنگ بین استوره و زبان می‌یابد. بر این اساس، نماد می‌تواند فصل مشترک زبان و استوره باشد. زبان گذشته از بیان کلامی، می‌تواند خود را در انواع هنرها، از رقص و نقاشی گرفته تا آیین‌ها به نمایش بگذارد.

استوره در همین رابطه نقشی بنیادین در ادبیات دارد. در هم‌آمیزی تخیل و نماد و رمز، شخصیت‌های داستانی از جهان هست فراتر می‌روند تا جهانی دیگر خلق کنند. ادبیات در همین راستا چه بسیار، عرصه درگیری با محدودیت‌های خردگرایی بوده و هست. "میتوس" در برابر "لوگوس" جنبشی بود که در رمانتیسم غرب به شورشی ادبی و هنری منتج شد. سمبولیسم (نمادگرایی) و سپس سوررئالیسم را نیز باید در همین عرصه بررسید.

بر این اساس از قصه و حکایت و افسانه گرفته تا حماسه و داستان‌های پهلوانی را می‌توان با شناخت استوره‌ها بازخوانی کرد. از دین و جادو فراتر رفت و شگفتی تخیل قوم‌ها را در روند تاریخ بازدید. از امر قدسی و شخصیت‌های بی‌زمان و مکان گذشت، تابوها را بازشناخت و کیستی و چیستی انسان را از گذشته سپری‌شده تا امروز جاری، کنجکاوانه و آگاهانه بازیافت. بر آن گذشته است که آینده بنا می‌گردد.

به قول رولان بارت از آن‌جا که استوره نظامی از ارتباط‌ها است، پس می‌توان گفت که استوره پیام است. گفتاری‌ست که پیامی در خود نهان دارد. از این رو استوره نوعی ارزش است.

در شناخت و بازشناخت این ارزش است که کتاب "بازتولید استورههای هزارهای" اثر س. سیفی ارزشمند می‌شود. این اثر که اخیراً از سوی "باشگاه ادبیات" منتشر شده، نگاهی دارد به جهان استوره‌ای ما که هنوز در پی سالیان سال در هستی ما جان دارد، تأثیرگذار است و نقش بازی می‌کند و آگاهانه و ناآگاهانه به کار گرفته می‌شود.

می‌دانیم که استوره پیرو هیچ قانونی نیست. برای نمونه: در جهان واقع درخت را می‌توان درخت دید، اما همین درخت در استوره می‌تواند به نمادی بدل گردد و پیامی را نمایندگی کند. می‌توان با شنیدن نام سرو، درختی را به یاد آورد کشیده قامت و پیوسته سبز. این درختِ در کنار جوی آب ولی در رمان "بوف کور" به همراه "زن، پیرمرد، و گل نیلوفر"، از درخت بودن خویش فراتر می‌رود و نمادی می‌گردد استوره‌ای برای شناخت و بازبینی هستی انسان ایرانی در گذرِ از تاریخ.

بر این اساس می‌توان گفت که استوره خود به تنهایی چیزی بیان نمی‌دارد و نه تنها فاشگو نیست، گاه تحریف نیز می‌کند. هر آن اندازه که بازشناخته گردد، از میزان پنهانکاری آن کاسته می‌شود.

رولان بارت بر این اعتقاد است که استوره تبدیل معنا به شکل است. در واقع در شناخت از آن است که معنا ارزشمندتر می‌شود و کاربردی آگاهانه به خود می‌گیرد. می‌دانیم که استوره‌ها می‌توانند در موقعیت‌های مختلف، معناهایی متفاوت به خود بگیرند. به همین علت می‌توان برای هر استوره‌ای تاریخ و جغرافیای همان استوره را در نظر گرفت. جز این اگر باشد، تحریف است و سوء‌استفاده.

موضوع را می‌توان ملموس‌تر پی گرفت؛ انقلاب را در نظر آورد و رابطه‌های تنگاتنگ آن را با استوره. می‌دانیم که هر انقلابی در جهان استوره‌ساز بوده است. انقلاب در گرامی‌داشت استوره‌هایی، استوره‌هایی را در هم می‌کشند، تابوها را برمی‌اندازد و در پایان استوره‌هایی دیگر می‌آفریند. شناخت همین استوره‌ها، تولد و یا مرگ آن‌ها راهی‌ست در شناخت درونی انقلاب؛ شناخت درون انسان‌ها، آرزوها و امیدهایشان و یا شکست همین آرزوها در پی انقلاب؛ به سال‌هایی که شورش فرونشسته و نگاه‌های تاریخی با فاصله گرفتن از موضوع، به آن می‌نگرند.

شناخت استوره‌ها در جهان امروز بسیار ارزشمند است. به ویژه در شناخت جهان سیاست و سیاست‌ورزی‌هایی که به روزمره‌گی آغشته‌اند. اینجاست که استوره‌ها به کار گرفته می‌شوند تا تاریخ جعل گردد. با تاریخ جعلی آسان‌تر می‌توان مردم را فریفت و از آنان هم‌چون استوره‌هایی استفاده ابزاری کرد. پس می‌توان گفت که استوره گاه در برابر تاریخ قرار می‌گیرد تا تاریخی دیگر بسازد. با استفاده ابزاری از استوره می‌توان با آرمانی کردن برخی پدیده‌ها، تاریخ و ارزش‌های آن را از ارزش و بار تاریخی تهی کرد. بر تن تاریخ آن لباسی را دوخت که فریب است و خوش‌آیند.

« بسیاری از استوره‌های ایرانی بخش پایداری از ادبیات هزارهای را پوشش میدهند.». این ادبیات اما چه نقشی در زندگی امروز ما دارند؟ «باور به دنیای دو جهانی تنها بخش کوچکی از آن بنمایهها را بازتاب میدهد.» با استناد به استوره‌های ایرانی، برای نمونه: «استورهی سیمرغ از سویی در بطن خود استورههای دیگری را نیز میپروراند که در گزارش استورههای سام، زال، رستم و اسفندیار نیز بخشهایی از کارکرد آن به نمایش درمیآید. چنانکه نشانههایی از آن را شیخ اشراق هم در فلسفهی عرفانی خویش به کار میگیرد. اما شیخ عطار گروه‌هایی از مریدان خود را به سیر و سلوکی عرفانی میکشاند تا همگی در سازهای تمثیلی از سیمرغ ببالند. عرفان عطار هم میخواهد ضمن این نشانهگذاری، در بازتولید سیمرغهای تمثیلی از عارفان سالک تسهیلگری به عمل آورد. عطار سیر و سلوک طبیعی قهرمانانی از نوع رستم و اسفندیار را به سیر و سلوکی درونی و باطنی از شیخ و پیر میکشاند تا بازتولید انسانهای سیمرغگونه ممکن گردد. وهمی که در عرفان ما دوام آورده است تا ضمن این نشانهگذاری عرفانی، سالکان آن به انسانهایی خداگونه مبدل گردند.»



سیفی در کتاب خویش می‌کوشد تا گره از گستره‌های عملکرد هزاره‌‌ای کسانی بگشاید که که هم‌چون قهرمانانی جاوید در هستی ما نقش داشته‌اند. او در بخش دوم این کتاب به زندگی همین قهرمانان استوره‌ای در فرهنگ و ادبیات معاصر می‌پردازد تا با بررسی نمونه‌هایی به تداوم حضور آنان در هستی امروز ما بپردازد. او در واقع بنیاد استوره‌های پسین را در استوره‌های پیشین بازمی‌جوید.

سیفی با استوره سیمرغ شروع می‌کند تا پیدایی و نمودهایی از شکوفایی آن را در فرهنگ و ادبیات کهن ایران، به ویژه عرفان ایرانی و نقش‌آفرینی آن در اندیشه‌های اقوام ایرانی نشان دهد. سیمرغ گاه درمانگر است، گاه بلاگردان. گاه راه نشان می‌دهد و گاه اندیشه‌ای را سامان می‌بخشد.

نویسنده در این اثر، پس آن‌گاه ادامه هستی این نماد را در ادبیات و فرهنگ سال‌های پسین تا زمان حاضر دنبال می‌کند. به نظر او «پرنده بودن سيمرغ، خود تمثيلی از لامكانی و فرازمانی آن را القا می‌كند. چون با اين شگرد، او می‌تواند به هر دنيای ناگشوده‌ای ‌پای‌ بگذارد و از آن خبر يابد. بنا بر اين، سيمرغ نه فقط به مكان ويژه‌ای پای‌بند نيست بل‌كه زمان‌هایی فراسوی زمان تاريخی را نيز نشانه‌گذاری می‌نمايد.»

با چنين ساز و كاری‌ست که «در معماریِ انديشه‌ی ايرانی جهان‌هایی سامان می‌يابند كه علی‌رغم وهم‌زایی، او را به وجد می‌آورند. حتا انسان ايرانی ازهر گونه چون و چرایی‌ در كاربرد آن‌ها وامی‌ماند. به نظر می‌رسد كه همين بنمايه‌های موهوم عطش درونی و نياز اجتماعی او را برمی‌‌آورد.»

از گذشته استوره‌ای که فاصله بگیریم، «بازتاب طبیعی چنین اندیشه‌ای را در نظریه‌پردازی "ولایی"های زمانه‌ی ما نیز می‌توان سراغ گرفت. بر بستر چنین نگاهی است که حاکم و شاه خود را هرگز پاسخگوی مردم نمی‌بیند. چون تمامی کارها را او به دستور خداوند به انجام برده است. به طبع بازتولید چنین دیدگاه‌هایی سرآخر به پیدایی فاشیسم یا شبهِ فاشیسم خواهد انجامید.»

بر چنین روندی‌ست که در جهان سیاست کسانی آگاهانه «نشانه‌ها و نمادهای رمزآمیز یا تمثیلی دین دلخواه خودشان را از تاریخ بیرون می‌کشند و ضمن بازسازی این نمادهای کنایه‌آمیز، پیروی کورکورانه از کارکرد تاریخی یا افسانه‌ای همه‌ی آن‌ها را برای مردم هدف می‌گذارند. آنان به اتکای گذشته‌ای سیاه و تاریک، آینده‌ای روشن و امروزی را به چالش می‌گیرند. ولی تکثرگرایی مشارکت‌جویانه و هدفمند انسان امروزی به رویارویی با چنین خواستی برمی‌خیزد.»

تحت تأثیر همین استوره‌هاست که در نابسامانی‌های اجتماعی، انسان دردمند و ناتوان به باورهای استوره‌ای پناه می‌برد تا از دین و آداب و رسوم رایج، پناهگاهی برای خویش برپا دارد.

در همین روند است که سیفی به "کورش بزرگ" و استوره‌ای که از او ساخته‌اند و یا "فرشگرد آخرالزمانی" می‌پردازد تا گره از دگردیسی استوره‌ها بگشاید.

در ادبیات و هنر اما چه بسیار نویسندگان که به سهم خویش کوشش کرده‌اند تا با استفاده از این نمادها و اندیشه‌ها، آن‌ها را از قالب‌ها و محتوای پیشین تهی کرده، در جامه‌ای نو و امروزی ارایه می‌دارند.

برای نمونه: «فروغ فرخزاد در شعر آیههای زمینی خود، تصویرهای برجستهای از دورهی اآخرالزمانی به دست میدهد. در همین فضاسازی آخرالزمانی است که خورشید سرد میشود و برکت از زمین روی برمیتابد. آنوقت سبزهها در صحراها میخشکند و ماهیهای مرده در دریاهای خشکیده رها میگردند. حتا خاک هم از پذیرش مردگان سر باز میزند. اندیشهای که امروزه نیز در ذهن مردم عادی دوام آورده است. پیداست که همراه با سرد شدن خورشید، راهها نیز ادامهی خود را در تیرگی و تاریکی رها میکنند... فروغ فرخزاد به اعتبار همین فضاسازی آخرالزمانی است که کارکرد اجتماعی روشنفکران زمانهاش را هم به نقد میگیرد. چون آنان را انسانهای بیتحرکی میبیند که همگی در "مردابهای الکل" پناه گرفتهاند. او همچنین به صراحت از مرگ خورشید سخن میگوید تا مفهوم "فردا" در ذهن تودههای عادی مردم از کارکرد همیشگی خود جا بماند. تا آنجا که خورشید در مشق شب کودکان به "لکه‌های درشت سیاهی" بدل میشود.»

فروغ در آفرینش "آیه‌های زمینی" از استورههای هزارهای یاری میجوید تا «ضمن بازسازی امروزی آنها نشانه‌هایی روشن از جامعه‌ی کنونی به دست بدهد. از سویی هرچند مدرنیته برای همیشه مرگ و نابودی استوره‌ها را امری لازم و واجب میبیند، ولی مدرنیسم در رویکردی متفاوت، بازآفرینی استوره‌های جدیدی را در جامعه به پیش میبرد. با چنین کارکردی است که چه‌بسا مدرنیته و مدرنیسم در تقابل با هم به سر میبرند. ولی باید انتظار داشت که هر یک از آن دو علیرغم تقابل با هم در ادامهی منطقی راه دیگری پا به میدان بگذارند.»

و چنین است نگاه سیفی در این راستا به "مرغ آمین" نیما و به‌کارگیری مدرن او از این استوره.
می‌گویند که استوره‌های شرق در برابر استوره‌های یونانی ایده‌آلیستی‌ست. در استوره‌شنای مسیحی خدا به هیئت مسیح به زمین می‌آید، اما در استوره‌شناسی شرق انسان سرانجام در آسمان‌ به خدا می‌رسد. در هر دو حالت؛ استوره را می‌توان به شکلی همان تمثیل "غار" افلاتون در نظر آورد که با واقعیت و پندار در رابطه است. دنیای استوره در اینجا همان دنیای تاریک غار است. غارنشینان در اینجا نه واقعیت، بل‌که سایه‌هایی از واقعیت را به جای واقعیت می‌بینند.

خلاصه این‌که: بسیار کسان تا کنون با زبان و اندیشه‌ای استوره‌ای کوشیده‌اند واقعیت‌های استوره‌ها را بازیابند. سیفی اما با اندیشه‌ای غیراستوره‌ای می‌کوشد به واکاوی استوره‌های ایرانی برود. یعنی با تکیه بر دانش و تجربه وارد قلمرو آن می‌شود تا از واقعیت موجود به فرواقعیت آن‌ها راه می‌یابد. و این خود این اثر را خواندنی‌تر می‌کند.

کتاب "بازتولید استوره های هزارهای" را می‌توان در لینک زیر از "باشگاه ادبیات" دانلود کرد.
https://www.bashgaheadabiyat.com/product/baztolide-ostureha/