لقمان رادپی
موجهای ژئوپولیتیکی مبارزه قدرت در ترکیه
ترجمهی احمد سیف
Tue 15 04 2025

فضای سیاسی در ترکیه با زندانی شدن اکرم اماماوغلو، شهردار استانبول و یکی از چالشگران اصلی رئیسجمهور رجب طیب اردوغان به نقطه جوش رسیده است. اماماوغلو، چهره برجسته حزب جمهوریخواه مردم (CHP)، به طور گستردهای به عنوان یک رقیب جدی برای ریاستجمهوری شناخته شده است. دستگیری او فصل دیگری از استراتژی اردوغان برای تحکیم قدرت است. در مرکز این استراتژی دو هدف داخلی قرار دارند: کنار زدن مخالفان سیاسی و حفظ سرکوب کردها. این اهداف داخلی با امیال منطقهای وسیعتری همراه است که تأثیرات ژئوپولیتیکی برای ایالات متحده و اسرائیل دارد.
اماماوغلو به اتهام "تشکیل و رهبری یک سازمان جنایی، دریافت رشوه، سوء استفاده از مقام، ثبت غیرقانونی دادههای شخصی و دستکاری در مناقصات" متهم شده است. دادستانها حتی خواستهاند که او را به "کمک به یک سازمان تروریستی مسلح" متهم کنند، اشارهای به حزب کارگران کردستان (PKK)، که درگیر جنگی چند دههای با دولت ترکیه به دلیل سیاستهای سرکوب کردها است. اگرچه دادگاه حکم داد که این اتهام خاص "در این مرحله ضروری نیست"، اما استراتژی کلی واضح است: در ترکیه، هر کسی که نظام حاکم را به چالش بکشد به راحتی ممکن است به تروریسم متهم شود تا از قدرت کنار زده شود.
پرونده اماماوغلو به ویژه با توجه به تاریخ حزب او به طرز جالبی طعنه آمیز است. از زمان تأسیس ترکیه مدرن در سال ۱۹۲۳ توسط مصطفی کمال آتاتورک، حزب جمهوریخواه مردم (CHP) انکار کردستان و سرکوب هویت کردی را نهادینه کرده است، سیاستی که توسط هر حزب حاکم از آن زمان به بعد ادامه یافته است. امروز، همان ابزارهای سرکوب که زمانی علیه کردها استفاده میشد، اکنون علیه خود کمالیستها به کار میروند، که چرخهای از سرکوب سیاسی و استبداد در ترکیه را نمایان میکند.
آنچه در حال وقوع است، مبارزهای برای دموکراسی نیست بلکه درگیریای بین ترکها برای تسلط بر دستگاه دولتی است. با وجود رقابت داخلی، حزب جمهوریخواه مردم (CHP) و حزب عدالت و توسعه (AKP) به همراه حزب حرکت ملی (MHP) متحد خود، در یک واقعیت اشتراک دارند: آنها برای پیروزی در انتخابات عمومی ۲۰۲۸ و تحکیم قدرت خود به رای کردها نیاز دارند. این وضعیت کردها و حزب دموکراسی و برابری مردم (DEM) را در موقعیت دشواری قرار میدهد، چرا که هر دو جناح تلاش دارند از آرزوهای سیاسی کرد ها برای پیشبرد منافع خود بهرهبرداری کنند.
ترکیه به عنوان یک "کشور قهوهای" با ویژگیهای دموکراتیک و استبدادی طبقهبندی شده است، اما دموکراسی، قانونی بودن و حقوق شهروندی عملاً از مناطق کردستانی در جنوب شرقی ترکیه ناپدید شدهاند. از دهه ۱۹۲۰، دولتهایکی پس از دیگری وضعیت اضطراری را تحت عناوین مختلف حفظ کردهاند که ازهمه برای سرکوب حقوق کردها استفاده شده است.
یکی از جدیدترین اقدامات اردوغان تلاش او برای همسو کردن نوروز کردی (سال نو) است، یک رویداد فرهنگی و سیاسی مهم برای کردها. او قصد دارد پیشنهاد کند که نوروز به طور جمعی توسط "جهان ترک" تحت نظارت "سازمان کشورهای ترک" در ماه مه ۲۰۲۵ جشن گرفته شود. این یک تلاش حسابشده برای پاک کردن هویت کردی از یک جشنواره است که قبلاً توسط دولت ترکیه تا سال ۱۹۹۲ ممنوع بود، که منجر به از دست رفتن بسیاری از جانها شد و هنوز به بازداشت و زندانی شدن کسانی که آن را جشن میگیرند ادامه میدهند.
تأثیرات سیاست ترکیه درباره کردها فراتر از مرزهای آن احساس میشود. یک روز پس از سخنرانی اردوغان در 21 مارس، این ذهنیت پاکسازی در منطقه کردستانی ارومیه در غرب ایران، جایی که کردها اکثریت هستند، آشکار شد. این گروهها با پشتیبانی ضمنی رژیم ایران و حمایت آشکار از گروههای پانملیگرای آذربایجانی که توسط ترکیه و آذربایجان پشتیبانی میشوند، پس از جشن نوروز کردی جمع شده و خواستار کشتار کردها و ادامه کمپین انکار کردها شدند. برای اردوغان، "جغرافیای روحی" ترکیه از "سوریه تا غزه، از حلب تا تبریز [در ایران]، از موصل تا قدس" گسترده است.
اردوغان و حزب عدالت و توسعه (AKP)، که توسط حزب ملیگرای حرکت ملی (MHP) پشتیبانی میشود، استراتژی دوگانهای را دنبال میکنند: حذف سیستماتیک رقبای سیاسی در حالی که سیاست دیرینه ترکیه در انکار حقوق کردها را ادامه میدهند. این در تلاشهای "صلح" توخالی آنها به کردهای ترکیه مشهود است، بدون برداشتن هیچ گام عملی، و همچنین در رویکرد آنها به عبدالله اوجالان، رهبر زندانی PKK، و درخواست او برای خلع سلاح گروههای کردی از جمله نیروهای دموکراتیک سوریه (SDF).
اردوغان این دینامیکها را برای پیشبرد اهدافش در سوریه دستکاری میکند، با هدف خلع سلاح کردها و جلوگیری از قدرت گرفتن کردهای روژاوا (کردستان غربی) و حذف آنها از نقشه جدید خاورمیانه. در عین حال، از دولت جدید در دمشق حمایت میکند تا نفوذ ترکیه را در منطقه گسترش دهد.
حمایت مداوم واشنگتن از نیروهای دموکراتیک سوریه (SDF)، ائتلاف ضد داعش به رهبری ژنرال مزلوم عبدی، آن را در مخالفت مستقیم با امیال توسعهطلبانه ترکیه قرار داده است. با این حال، ترکیه نیروهای SDF و اجزای آن، YPG و YPJ، را به عنوان ادامهدهندگان PKK میبیند و به طور مداوم از واشنگتن خواسته است حمایت خود را از آنها بردارد. از سال ۲۰۱۸، ترکیه چندین تجاوز مرزی به سوریه انجام داده و بخشهایی از آن را اشغال و ترکسازی کرده است. هدف استراتژیک اردوغان واضح است: تضعیف قدرت سیاسی و نظامی کردها. با انجام این کار، هدف او از بین بردن موجودیتی کردی با پتانسیل استقلال و دولتمداری است که میتواند در داخل مرزهای ترکیه که بزرگترین جمعیت کردی را در خود جای داده است—بیش از ۲۵ میلیون نفر، عمدتاً در جنوبشرق—اتوریته ترکیه رابه چالش بکشد.
فراتر از سوریه، حرکات اردوغان به چشمانداز ژئوپولیتیکی وسیعتری گسترش مییابد. در خاورمیانه، او تلاش کرده است تا ترکیه را به عنوان یک قدرت غالب معرفی کند و از نفوذ تاریخی امپراطوری عثمانی برای جذب جمعیتهای سنی استفاده کند. این شامل تشدید تنشها با اسرائیل با گسترش حضور نظامی ترکیه در داخل سوریه پس از اسد است، جایی که خلأ باقیمانده توسط روسیه و ایران را پر میکند. در شرایط افزایش تنشهای امنیتی بین اروپا و ایالات متحده، ترکیه به دنبال نمایش یک تحول است - نه از طریق همکاریهای گسترده سنتی بلکه با ابفای خود به عنوان یک مرکز قدرت منطقهای. لفاظی های اردوغان پس از حملات ۷ اکتبر به اسرائیل به سمت تقابل طلبی تغییر کرده است، زیرا او برای پایگاه اسلامی خود عشوه کرده و از حماس در برابر اسرائیل حمایت میکند. این لفاظی ها پس از درخواست اسرائیل برای حمایت از کردها به عنوان یک متحد طبیعی در سوریه شدت یافته است.
نبرد سیاسی ترکیه حقیقت عمیقتری را درباره کنترل - هم در داخل و هم در خارج آشکار میکند. برای ایالات متحده، مبارزات قدرت داخلی ترکیه، امیال منطقهای وسیعتر و سیاست کردها چالشی استراتژیک را ایجاد میکند. واشنگتن باید با دقت در حالی که با حکومت فزاینده استبدادی اردوغان مقابله می کند در عین حال از متحدان کرد او در منطقه حمایت کرده ولی برنامههای توسعهطلبانه ترکیه را مهار کند.
اصل مطلب را دراین لینک بخوانید.
https://fpif.org/the-geopolitical-ripples-of-turkeys-power-struggle
|
|