عصر نو
www.asre-nou.net

آنه هربرگ

بارگاس یوسا، وجدان روشنفکری آمریکای لاتین، درگذشت


Mon 14 04 2025



بارگاس یوسا، برنده جایزه نوبل ادبیات، تنها یک رمان‌نویس برجسته نبود. او در امور مختلف دخالت می‌کرد و گاه باعث جنجال می‌شد – حتی در عرصه سیاست. اکنون این نویسنده برنده نوبل، در سن ۸۹ سالگی درگذشته است.

اوج پنجاه سال فعالیت خلاقانه‌اش تا آن زمان بود که ماریو بارگاس یوسا در سال ۲۰۱۰ جایزه نوبل ادبیات را دریافت کرد. او در آن زمان در استکهلم گفت: «اینجا در سوئد، آکادمی از طریق این جایزه به آثاری از من ادای احترام می‌کند که زندگی را به ادبیات تبدیل کرده‌اند و ادبیات را به دل زندگی برده‌اند. به سلامتی. متشکرم.» او همچنین تأکید کرد که از این پس به مجسمه‌ای بدل نخواهد شد.
بارگاس یوسا تا چند سال پیش از مرگش همچنان فعال باقی ماند – به عنوان یک رمان‌نویس بی‌نظیر، اما نه فقط همین. این نویسنده پرویی جهان‌گرد، ناظر سیاسی، روزنامه‌نگار، فعال اجتماعی و حتی برای مدتی سیاستمدار بود. مجموعه‌ای از تجربه‌های گوناگون که آثار او را غنا بخشید و نوشتن آن‌ها را ممکن ساخت.

سرکوب‌ها، تجربه‌های زیسته‌ی او را شکل دادند

او در جایی درباره کارش گفته بود: «تقریباً همه رمان‌هایی که نوشته‌ام از تجربه‌ها و خاطراتم تغذیه می‌کنند، تصاویری که در ذهنم حک شده‌اند.» این تصاویر، « خمیرمایه‌ی داستان‌های تخیلی من هستند.»

بارگاس یوسا از یک خانواده‌ی بورژوای مرفه در جنوب پرو می‌آمد. در رشته‌های حقوق و ادبیات تحصیل کرد. در ۲۷ سالگی نخستین رمان خود، شهر و سگ‌ها را منتشر کرد. این کتاب درباره ساختارهای قدرت در یک دبیرستان نظامی در لیما است، همان‌طور که خود او آن را تجربه کرده بود.

آمریکای لاتین به‌عنوان سرچشمه الهام

مبارزه با رژیم‌های استبدادی، مخالفت با دیکتاتوری‌ها و دفاع از دموکراسی، به موضوعی تکرارشونده در آثارش تبدیل شد – نه‌فقط در پرو، بلکه در سراسر آمریکای لاتین. همین امر شهرتی جهانی برای او به ارمغان آورد؛ برای نمونه، رمان جشن بز درباره سرکوب سیاسی در جمهوری دومینیکن. بارگاس یوسا گفته بود: «در کشورهای آمریکای لاتین نمی‌توان به هیچ چیز اطمینان کرد.» این وضعیت، به گفته او، «موضوعی عالی برای رمان‌هاست، بر خلاف کشورهایی که از نظر اجتماعی باثبات‌اند و بی‌نقص در مسیر از پیش تعیین‌شده حرکت می‌کنند – مثل سوئیس یا سوئد.» این کشورها به‌زعم او «عالی‌اند، اما کمتر به کار رمان‌نویسی می‌آیند.»

شکست در جهش به مقام ریاست‌جمهوری

در دهه ۱۹۸۰، زمانی که گروه چپ‌گرای چریکی «راه درخشان» مردم پرو را در وحشت فرو برده بود و کشور درگیر بحرانی اقتصادی بود، بارگاس یوسا تصمیم گرفت وارد سیاست شود. او در انتخابات ریاست‌جمهوری نامزد شد. نویسنده‌ای که روزگاری کمونیست بود، اینک به یک اقتصاددان لیبرال بدل شده بود. اما با برنامه‌ای که بر گسترش اقتصاد بازار آزاد تأکید داشت، در دور دوم انتخابات از سیاستمداری گمنام به نام آلبرتو فوجیموری شکست خورد.

فوجیموری – به وحشت بارگاس یوسا – به‌زودی دستگاهی خشن و سرکوبگر برپا کرد، پارلمان را منحل ساخت و قانون اساسی را به حالت تعلیق درآورد. در حالی که فوجیموری چنین مسیری را در پیش گرفت، بارگاس یوسا جایزه نوبل ادبیات را دریافت کرد.

او گفته بود: «یکی از شخصیت‌های رمان‌هایم می‌داند که جهان واقعی یک چیز است – و دنیای خلاقانه‌ی رویاها و ادبیات چیز دیگر.» و افزود که تنها با نوشتن می‌توان به آن جهان خیال‌انگیز پا گذاشت.

انتقاد از قدرتمندان

بارگاس یوسا در گذر سال‌ها به روشنفکری تبدیل شد که همواره اهل بحث و جدل بود. او هیچ‌گاه زبان به کام نمی‌گرفت و به‌ویژه درباره آمریکای جنوبی، بی‌پروا نظر می‌داد. او از رؤسای جمهور اقتدارگرایی چون فوجیموری و هوگو چاوز، پوپولیست ونزوئلایی، شدیداً انتقاد می‌کرد و آن‌ها را مسئول مشکلات اجتماعی، اقتصادی و سیاسی آمریکای لاتین می‌دانست.

در سال ۲۰۱۷، به یکی از مخالفان پر سر و صدای استقلال کاتالونیا بدل شد، از آزادی‌سازی مصرف مواد مخدر حمایت کرد و همواره با دنیای فرهنگ معاصر نیز با تندی برخورد می‌کرد.

آزادی‌خواه تا واپسین لحظه

او در هشتاد سالگی‌اش گفته بود: «هنوز خیال‌پردازی‌هایی دارم، پروژه‌های زیادی که می‌دانم دیگر فرصت اجرای‌شان را نخواهم یافت. اما تا پایان عمرم کار خواهم کرد. پیر شدن نباید کسی را دل‌زده کند. انسان باید تا آخر فعال بماند.»

در ماه‌های پایانی عمر، این نویسنده در انزوا در پایتخت پرو زندگی می‌کرد. در این مدت، شایعاتی درباره وخامت حال او قوت گرفته بود.

ماریو بارگاس یوسا وجدان روشنفکری آمریکای لاتین بود، اندیشمندی تیزبین و انسانی که همواره در راه آزادی ایستادگی کرد.

*آنه هربرگ، گزارشگر تلویزیون ARD آلمان از ریو دو ژانرو است