عصر نو
www.asre-nou.net

ویکتور گروسمن

خنده‌ و ترس‌ در آلمان

ترجمه‌ی احمد سیف
Sat 5 04 2025



برای مردم خوب، این ها زمانی برای گریه کردن، خشمگین شدن و از همه مهم‌تر، مقابله کردن است! اما گاهی اوقات ممکن است به خودمان اجازه دهیم که بخندیم. چنین زمانی در آخر هفته گذشته در بروکسل و در کنفرانس امنیتی مونیخ پیش آمد. گرچه شخصیت‌های بزرگ حاضر در آنجا در حال شوخی نبودند - بلکه در شوک بودند!

دلیل لحظه شاد نادری که برای افرادی مانند من پیش آمد، به طرز عجیبی به حرف‌های دو مردی برمی‌گردد که هیچ علاقه‌ای به آن‌ها ندارم، جی دی ونس و همکارش، کسی که احتمالاً هیچ‌کس علاقه‌ای به او ندارد، وزیر دفاع پیت هیگست. نه من ذره‌ای علاقه به رئیس وحشتناک آن‌ها در خانه شان– یا باید بگویم دو رئیس ندارم ؟

چطور می‌شود دندان‌ها را به هم فشرد و بخندید؟ با وجود پیچیدگی‌های زیاد، یک چیز در سال‌های اخیر روشن بوده است؛ قدرت‌های اصلی حاکم در اروپا، به‌ویژه قدرتمندترین آن‌ها، آلمان، طمع و حتی اشتیاق برای ماجراجویی‌های نظامی نشان داده‌اند. از سوی دیگر، این اشتیاق به صورت حرص و آز برای خرج کردن میلیاردها یورو بیشتر برای تسلیحات، نیروی هوایی وحشتناک، مانورهای دریایی در تمام آب‌های اطراف، و پایگاه‌های دریایی در دریای بالتیک درآمد و همه این‌ها برای گسترش به سمت شرق است، با یک دشمن اعلام‌شده که فرمانروایش بطور روزانه در بیشتر رسانه‌ها تقبیح، تمسخر و شیطان‌سازی می‌شود. به ندرت صفحه‌ای یا خبر جدیدی وجود دارد که هشدار ندهد که روسیه، اگر در اوکراین پیروز شود، تهدیدی وحشتناک نه تنها برای لهستان، کشورهای بالتیک و همه همسایگانش بلکه حتی برای "آلمان ما" که هرچند مرز مشترکی ندارد، ولی به نوعی دوست دارد خود را به همان اندازه تهدید شده حس کند.

نتیجه: درخواست‌ها برای فراخوان جدید سربازی، حتی برای زنان، پناهگاه‌های هوایی، تمرین‌های حمله هوایی در مدارس و تقویت پل‌ها و جاده‌ها در صورت حرکت به سمت شرق. تقریباً صدای مالیدن دست‌ها و صدای قدم زدن میان ژنرال‌ها، ملی‌گرایان و امپریالیست‌ها به گوش می‌رسد. صدای کمتر شنیده‌شده؛ صدای برخورد جام‌های شامپاین در دفاتر شرکت‌های تسلیحاتی مانند راین‌متال است که اکنون میلیاردها یورو از فروش تسلیحات می‌گیرند، پول‌هایی که از سطح زندگی بیشتر شهروندان آلمانی و اروپایی دزدیده شده است. ولی آن‌ها بیشتر می‌خواهند!

این "آمادگی برای جنگ" که توسط وزیر دفاع خون‌طلب آلمان بوریس پیستوریوس و حمایت‌شده توسط وزیر خارجه جنگ‌طلب آنالنا بربوک (که هدف اعلام شده‌اش "ویران کردن روسیه" است) تحت سرپرستی ایالات متحده، بزرگ‌ترین حافظ "نظم بین‌المللی مبتنی بر قوانین"، دموکراسی و ضد استبدادی (که به آن ضد توتالیتر نیز گفته می‌شود) به اجرا درآمد. بنابراین: تسلیحات برای زلنسکی، موشک‌های بزرگتر، قوی‌تر و دوربردتر، باید اوکراینی‌ها کمک شوند تا همه سرزمین‌ها دوباره به دست آید (یا همه اوکراینی‌ها کشته شوند). و واشنگتن درخواست کرد که ۲٪ بیشتر از بودجه، سپس ۳.۵٪، شاید ۵٪ افزوده شود.

سپس ناگهان یک معاون رئیس‌جمهور ناخوشایند و وزیر دفاع حتی بدتر به اروپا آمدند با این خبر که ترامپ با پوتین تماس گرفته و آن‌ها خواهان مذاکره در مورد صلح در اوکراین هستند. بزرگ‌ترین خطر برای اروپا، به آن‌ها گفته شد، نه روسیه، نه چین، بلکه "خطر از درون" است.

شوک در چهره‌های آن‌ها مشهود بود. چی؟ صلح؟ آیا ایالات متحده کاملاً از دست رفته است؟ چطور می‌توانیم آنچه تاکنون کرده ایم، را توجیه کنیم؟ استراتژی‌هایمان؟ مانورهای‌مان؟ برای بدتر کردن اوضاع، ونس نه تنها با صلح تهدید کرد، بلکه کشورهای اروپایی را برای سرکوب ایده‌های مخالف سرزنش کرد. واقعیت این است که نگرانی و حمایت او از حزب راست‌گرای افراطی "آلترناتیو برای آلمان" (AfD) بود، که ایلان ماسک با آنها دوست شده است. به دلایل خاص خود، حزب AfD همچنین از پایان سریع جنگ اوکراین حمایت می‌کند. اگرچه ماسک برای نشان دادن محبتش، شیء ناخوشایندی را انتخاب کرده (و به طور علنی در یک کمپین انتخابات خارجی دخالت کرده است)، اما درست است که بسیاری از رهبران آلمان می‌خواهند AfD ممنوع شود - نه به خاطر مخالفتش با تمام "خارجی‌ها"، که آن‌ها به طور فزاینده‌ای این را تکرار می‌کنند، بلکه به این دلیل که با بیش از ۲۰٪ رای در جایگاه دوم در نظرسنجی‌ها قرار دارد.

در آلمان و اروپا سرکوب مخالفت‌ها به طور فزاینده‌ای در حال افزایش است. این سرکوب علیه هرگونه انتقاد از اسرائیل نتانیاهو و انهدام وحشتناک آن در غزه است که باعث کشته شدن تا صد هزار فلسطینی شده است. نه، ونس در این مورد، مخالفتی ندارد! اما تا کنون اشاره به هر نوع سرکوب در "آلمان دوست‌دار آزادی ما" بیشتر به چپ‌گرایان مربوط می‌شد، بنابراین تابو بود. اما حالا ناگهان از سوی برادر بزرگ ما! بی‌سابقه! به همین دلیل کسانی که خواهان صلح هستند، از هر گوشه‌ای، می‌توانند به آن چهره‌های سنگی بخندند و از حیرت آن‌ها لذت ببرند وقتی که جنگ‌طلبی و ریاکاری‌شان به طور ناگهانی آشکار می شود، آن چه که هیچ‌گاه پیش از این، نشد. خوشی ما در واژه "لذت بردن از بدبختی دیگران" جای می‌گیرد!

مطمئناً آن‌ها با سرعت شروع به طراحی یک ضد حمله کردند! در پاریس رهبران نگران اروپا به دنبال راه‌هایی برای جلوگیری از پیشرفت صلح بودند. آن‌ها فریاد زدند "بدون ما هیچ مذاکره‌ای نخواهد بود!". "ما هم باید درگیر شویم! اوه بله، با زلنسکی هم البته!" آن‌ها به یاد آوردند.

اما اگر با وجود تلاش‌های ما ترامپ و پوتین به توافق برسند، آن‌ها توافق کردند، پس ما باید تنها عمل کنیم. نیروهای مسلح متحد اروپا، به رهبری آلمان (به اضافه فرانسه که اکنون حسادت می‌کند اما به تازگی با مشکلاتی روبرو است)، باید پرچم‌ها را به دوش بگیرند، سربازان را آموزش دهند، تانک‌ها و هواپیماهای بیشتری بسازند و مانورهای بیشتری در مرزها انجام دهند. و شاید روزی بتوانیم دست‌های پینه بسته مان را دوباره با ایالات متحده و اسرائیل برای کشتن فلسطینی‌ها و مقابله با چین به هم بزنیم.

این تحولات نیاز به مسیری دشوار، پیچیده و حتی پیچیده‌تر برای چپ‌گرایان در ایالات متحده دارد. البته آن‌ها باید با تمام قدرت خود علیه اقدامات وحشتناک ترامپ (و ماسک) مبارزه کنند - سرکوب‌گرانه (در داخل کشور)، نژادپرستانه، ضد پناهجویان، ضد زنان، ضد همجنس‌گرایان، از همه مهم‌تر ضد اتحادیه‌ها و ضد دموکراتیک. بله، سیاست خارجی او در مورد غزه فاجعه‌بار و در مورد ایران و آمریکای لاتین وحشتناک است، اما در مورد چین مبهم اما نگران‌کننده است. اما امیدوارم که چپ‌گرایان واقعی به آن لیبرال‌های جنگ‌طلب که عمدتاً دموکرات‌ها هستند نپیوندند، کسانی که ممکن است آن گناهان را ببلعند یا نادیده بگیرند اما مخالفت‌شان با ترامپ اجتناب‌ناپذیرانه شامل حمله به گام‌های او به سمت کاهش تنش با روسیه و تمایل به مذاکره درباره اوکراین باشد. و دقیقاً این مسائل مهم‌ترین مسائل هستند. صلح و محدودیت‌های مشترک تسلیحاتی مسائل سرنوشت‌ساز جهان هستند!

این مسائل بخشی از صحنه انتخابات آلمان شده‌اند که با رأی‌گیری در یکشنبه به اوج می‌رسد. "اتحادیه مسیحی" با ۳۰٪ نظرسنجی پیش است، بنابراین کار را برای لابیست ثروتمند و ارتجاعی بلک راک فردریش مرز به عنوان صدراعظم تضمین می‌کند. اما او به یک شریک کوچک نیاز دارد. سوسیال دموکرات‌ها و سبزها در جایگاه سوم و چهارم قرار دارند؛ مرز کدام را ترجیح می‌دهد؟ به جز تعداد کمی از سوسیال دموکرات‌های غیر علاقمند، هر سه از نظامی‌سازی و آمادگی‌های جنگی حمایت می‌کنند. و هر سه از انتقادات سخت کاملاً گیج شده‌اند - نه از چپ، که همیشه آن‌ها را نادیده گرفته‌اند، بلکه از گفته‌ها و اعمال حامیان قبلی‌شان در پوتوماک. اکنون هر سه حزب می‌خواهند که عقاب آلمان ترامپ را نادیده بگیرد و در پیشبرد آمادگی برای جنگ رهبری گله را بر عهده بگیرد.

یک عامل آزار دهنده، قدرت حزب "آلترناتیو برای آلمان" است، ملی‌گرا، نظامی‌گرا، نژادپرست و زن‌ستیز، طرفدار سرسخت نتانیاهو اما به طرز عجیبی طرفدار صلح در اوکراین. این حزب توسط آلیس وایدل رهبری می‌شود که به طرز جالبی با ایلان ماسک و ظاهراً جی دی ونس نیز دوست شده است. حزب AfD به صورت بهانه ای در توجیه عدم موفقیت احزاب اصلی تبدیل شده است، و از این رو مخالفت های واقعی و سیستماتیک را منحرف می‌کند. اما سیاست‌های AfD به طور فزاینده‌ای کپی شده است و تابوی "دیوار آتش" در برابر آن در حال فروپاشی است.

و اما در جناح چپ؟ متاسفانه تقسیم شده، اکنون با دو رقیب اصلی، هر دو برای رسیدن به حداقل ۵٪ رای برای بقا در بوندستاگ رقابت می‌کنند. "لینکه"، که اساساً برای صلح است اما هنوز بین "اصلاح‌طلبان" و مبارزات نظامی در مخالفت یا پذیرش مشروط ناتو و حتی انتقاد از اسرائیل تقسیم شده است، اکنون به نظر می‌رسد که دوباره مواضع و اقدامات مبارزه طلبانه‌ای را که در سال‌های گذشته بیشتر فراموش کرده بود، زنده کرده است. این حزب به نظارت بر اجاره مسکن تأکید دارد و سیاست خارجی را حداقل فعلاً به پس‌زمینه برده است. تقریباً شگفت‌آور است که در عرض چند ماه، حتی هفته‌ها، از ۴٪ ایستای قبلی به نتایج نظرسنجی ۶٪، ۷٪ و امروز ۹٪ رسید (و در نظرسنجی تیک‌تاک برای جوانان به رقم شگفت‌انگیز ۲۰٪ رسید). این حزب هزاران عضو جدید، عمدتاً جوان (به ویژه زن) به دست آورده است و در انتخابات بسیار امن به نظر می‌رسد.

بخش انشعابی وحدت سحرا واگنخت ، از سوی دیگر بیشتر از همیشه خواهان صلح در اوکراین است، ولی همچنان هم جهت با مسیحیان و AfD اساساً ضد مهاجر است، و به نظر می‌رسد که بیشتر به منافع طبقه متوسط توجه داردتا به مبارزه طلبی طبقه کارگر. درحال حاضر به حال نزارسهم اش از ۵٪ حداقل لازم کمتر است. با عضویت عمدتاً کوچک و انتخابی و ساختارهای ابتدایی در سطح ایالت یا شهرستان، شانس کمی برای پیروزی در سه حوزه انتخابیه دارد که آن را از انقراض در بوندستاگ نجات دهد. جهش بزرگ آن در سپتامبر گذشته در شرق آلمان تقریباً فراموش شده است.

فکر می‌کنم اگر هر دو زنده بمانند، خوب خواهد بود – و شاید روزی دوباره به هم بپیوندند. با وجود تمام امیدها برای موفقیت در تلاش‌های صلح ترامپ و پوتین، صدای قدم‌های چکمه‌های آلمان در اروپا خیلی بلندتر شده است و دولت جدیدی که بهار آینده شکل خواهد گرفت، قطعاً آلمان را حتی بیشتر به راست خواهد برد. این موضوع دیگربرای من یا برای هیچ کس دیگری جای خنده نخواهد داشت از همه مهم‌تر، لازم است که چپ‌های ضد جنگ بیشتری در پارلمان‌ها وجود داشته باشند و حتی مهم‌تر از آن، با اعتصابات ضد میلیاردرها و تظاهرات صلح که از آن‌ها حمایت می‌کنند و آن‌ها را در خیابان‌ها و میادین تشویق می‌کنند. هر موفقیت چنین حرکتی درمرکز آلمان می‌تواند پیشرفت مشابهی را در سراسر اروپا تقویت کند!

اصل مطلب را دراین لینک بخوانید:
https://www.counterpunch.org/2025/02/21/laughter-and-fears-in-germany/