عصر نو
www.asre-nou.net

فیلیپ بیلبونی

نقش ترکیه در سقوط حکومت بشار اسد

ترجمه‌ی احمد سیف
Tue 1 04 2025



پس از اینکه دولت بشار اسد با اصرار زیاد برای بیش از یک دهه در جنگ بر سر قدرت باقی ماند، در عرض دو هفته از درگیری‌های محدود، حکومت اش فرو پاشید. ارتش سوریه که با حمله غافلگیرکننده‌ای از نوع «بلیتزکریگ» مواجه شد، در برابر ائتلاف غیرمنتظره‌ای از نیروهای «مقاومت» که به طرز شگفت‌انگیزی خوب مسلح و سازمان‌یافته بودند، از هم پاشید و به سرعت حلب، حمص و در نهایت دمشق را تصرف کردند و اسد و خانواده‌اش را به تبعید در مسکو فرستادند.

سقوط ناگهانی اسد، واقعیت‌های میدانی در خاورمیانه را به‌طور قابل توجهی تغییر داده است. این مسئله منافع روسیه، ایران و حزب‌الله (حامیان اصلی سوریه در طول یک دهه گذشته) را به خطر انداخته و در عین حال موقعیت سه کشوری را تقویت کرده است که بیشترین سود را از سقوط اسد می‌برند: ایالات متحده، اسرائیل و ترکیه، که رهبرانشان سریعاً به جشن گرفتن—و حتی کسب اعتبار—برای سقوط اسد پرداختند.

ایالات متحده که از زمان اولین دولت اوباما (و حتی پیشتر) خواستار تغییر رژیم در سوریه بوده است، دلایل روشنی برای خوشحالی از برکناری متحد مسکو و تهران دارد—همانطور که اوکراین هم و حتی گزارش شده از نیروهای ضد اسد حمایت محدودی کرده است. اسرائیل نیز برای مدت طولانی خواهان سرنگونی اسد بوده و متهم به همکاری با نیروهای مختلف اپوزیسیون در طول سال‌ها است. اسرائیل پس از رسیدن به هدف خود، بی‌درنگ یک کمپین بمباران وسیع را برای نابودی تجهیزات ارتش سوریه آغاز کرده و در عین حال مناطق بیشتری در منطقه جولان سوریه را تصرف کرده است، که تصرفی بی‌سابقه است و گزارش شده که «نامحدود» است. با توجه به اینکه سوریه کانالی مهم برای انتقال سلاح، پول و مواد به حزب‌الله بود، اسرائیل همچنین یک پیروزی تاکتیکی علیه این حزب و نیروی نظامی که پیشتر توافق آتش‌بس (که بلافاصله نقض شد) را با آن امضا کرده بود، به‌دست آورده است.

اگرچه منافع ایالات متحده و اسرائیل در برکناری اسد آشکار است، نقش ترکیه پیچیده‌تر و احتمالاً تاثیرگذارتر است. تمامی شواهد نشان می‌دهد که ترکیه نقشی اساسی در عملیات سرنگونی دولت اسد ایفا کرده است، به‌طوری که ترکیه احتمالاً به آموزش و تأمین مادی حداقل دو نیروی اصلی مقاومت: ارتش ملی سوریه (SNA) و هیات تحریر شام (HTS) که یک گروه سنی اسلامی است و قبلاً با القاعده هم‌پیمان بود، کمک کرده است. این حمله به دولت اسد که از استان ادلب آغاز شد، که از شروع روند آستانه در ۲۰۱۷ تحت حفاظت ترکیه بوده است، اعتبار بیشتری به ادعاهای دخالت گسترده ترکیه بخشیده است، به‌طوری که اتهامات در فضای مجازی مبنی بر اینکه بسیاری از نیروهای مقاومت از مرز ترکیه وارد سوریه شده‌اند، گسترش یافته است.

در روزهای اولیه حمله، مقامات ترکیه ابتدا دخالت کشور خود را انکار کرده و سپس آن را کم‌اهمیت جلوه دادند. با این حال، بلافاصله شایعاتی در رسانه‌های سنتی و اجتماعی مبنی بر اینکه این یک عملیات تغییر رژیم با حمایت ترکیه بوده است، گسترش یافت—شایعاتی که پس از سقوط حلب به سهولت قابل انکارکردن نبود زیرا رئیس‌جمهور ترکیه رجب طیب اردوغان علناً از نیروهای مقاومت خواست که به دمشق پیشروی کرده و اسد را سرنگون کنند. اگرچه حقیقت کامل درباره دخالت آنکارا ممکن است هرگز فاش نشود، باور به اینکه ترکیه—با حمایت ایالات متحده و اسرائیل—به‌طور عمده در این عملیات دخالت داشته است، در سراسر خاورمیانه و فراتر از آن رایج به نظر می‌رسد.

روابط طولانی‌مدت

در دوره اردوغان، ترکیه رابطه پیچیده‌ای با سوریه تحت حکومت اسد داشته است، از آموزش نیروهای ضد اسد در اوایل جنگ داخلی سوریه گرفته تا ارسال ارتش خود به سوریه برای چندین عملیات علیه نیروهای کرد، داعش و حتی دولت سوریه. با این حال، پس از درخواست‌های مکرر برای برکناری اسد در دهه ۲۰۱۰، اردوغان اخیراً به نظر می‌رسید که لحن آشتی‌جویانه‌تری نسبت به دمشق اتخاذ کرده است و خواهان مذاکرات جدید با اسد بود (هرچند این پیشنهادات به گفته برخی رد شده بود) و به‌تازگی به بهبود روابط ابراز « امیدواری» کرده بود.

علاوه بر اظهارات عمومی اردوغان، دلایل دیگری برای تردید در این‌که ترکیه به‌طور فعال به دنبال تغییر رژیم در سوریه باشد، وجود داشت. یکی از این دلایل، روند آستانه بود که در آن «مناطق کاهش تنش» در سوریه تعیین شده بود و هرکدام تحت حفاظت سه امضاکننده این روند: ایران، روسیه و ترکیه قرار داشت. طبق شرایط توافق، هیچ راه‌حل نظامی برای درگیری سوریه وجود نداشت و باید به حاکمیت و تمامیت ارضی سوریه احترام گذاشته می‌شد. علی‌رغم مشکلات زیادی که پس از ۲۰۱۷ به‌وجود آمد، روسیه، ایران و ترکیه همچنان به شرایط آستانه پایبند بودند. واقعاً، تنها چند هفته قبل از آغاز حمله، در یک نشست برنامه‌ریزی شده برای کشورهای روند آستانه در قزاقستان، ترکیه دوباره تعهد خود را به «حاکمیت» و «تمامیت ارضی» سوریه تایید کرد.

نقض احتمالی تعهدات ترکیه در روند آستانه بدون هیچ هشدار قبلی، احتمالاً روسیه و تهران را به‌شدت خشمگین کرده است، هر دو کشور که بیشتر سالهای دهه گذشته را به حفاظت از منافع خود در سوریه و تلاش برای حفظ اسد در قدرت گذرانده‌ بودند. علاوه بر این، با توجه به نقش مرکزی هر دو کشور در اتحادیه اقتصادی بریکس، اقدامات اردوغان در سوریه ممکن است منجر به به خطر افتادن درخواست ترکیه برای عضویت در بریکس شود.

تصور دخالت ترکیه ممکن است مشکلات جدی برای موقعیت داخلی اردوغان به همراه داشته باشد. بیشتر مردم ترکیه به شدت مخالف اقدامات اسرائیل در غزه هستند که بسیاری آن را نسل‌کشی می‌دانند. اگر اردوغان به‌طور داخلی به عنوان کسی که به اهداف اسرائیل و آمریکا کمک کرده شناخته شود، صداقت گفتمان تهاجمی‌تر او نسبت به اسرائیل بیشتر زیر سوال خواهد رفت، زیرا بسیاری از مردم ترکیه به عدم اقدام قوی‌تر آنکارا علیه تل‌آویو انتقاد دارند.

با توجه به خطرات برای موقعیت داخلی خود و روابط نزدیک تاریخی ترکیه با روسیه به‌ویژه، چه چیزی می‌توانست انگیزه اردوغان برای تغییر رژیم در سوریه باشد، در حالی که این اقدام با بیانیه‌های عمومی خود و سیاست رسمی دولتش مغایرت دارد؟

توضیح اقدامات ترکیه:

ترکیه میزبان بیش از سه میلیون پناهجوی سوری است که باعث بروز تنش‌های اجتماعی و اقتصادی قابل توجهی میان پناهجویان و ترک‌ها شده است. با توجه به اقتصاد پرنوسان و دارای تورم شدید ترکیه، که از سال‌ها افزایش قیمت‌ها و کمبود حمایت‌های دولتی رنج می‌برد، این تنش‌ها به یک مشکل عمده برای دولت اردوغان تبدیل شده است و او را به جستجوی راه‌هایی برای بازگشت پناهجویان سوری به کشورشان واداشته است. با از دست دادن اسد، اردوغان احتمالاً امیدوار است که کنترل بیشتری بر امور سوریه داشته باشد، به‌طوری که قادر باشد پناهجویان سوری را از ترکیه بیرون کند.

دلیل دوم دخالت بیشتر ترکیه در سوریه، احتمالاً مسئله کردها است. بزرگترین اقلیت قومی ترکیه، کردها، از زمان تأسیس جمهوری ترکیه در ۱۹۲۳ روابطی سخت با دولت ترکیه داشته‌اند. از آن زمان، اقلیت قابل توجهی از کردهای ترکیه—به‌ویژه اعضای حزب کارگران کردستان (PKK)—در پی حقوق بیشتر و حتی تأسیس یک دولت مستقل بوده‌اند. در چشم دولت ترکیه، نیروهای کرد مورد حمایت ایالات متحده در سوریه که مناطق وسیعی در امتداد مرز ترکیه را در اختیار دارند، تهدیدی جدی برای حاکمیت ترکیه محسوب می‌شوند.

موضوع کردها با آغاز مراسم تحلیف دونالد ترامپ برجسته‌تر می‌شود. تنها هفته گذشته، رئیس‌جمهور منتخب به طور صریحی بیان کرد که ایالات متحده نباید در رویدادهای موجود در سوریه دخالت کند، که این امر به گزارش‌های قبلی مبنی بر اینکه ترامپ قصد دارد نیروهای آمریکایی را از سوریه خارج کند، اعتبار بیشتری می‌بخشد. ترامپ پیشتر گفته بود که حضور نیروهای آمریکایی در سوریه عمدتاً برای استخراج نفت سوریه است. اگر ترامپ به وعده‌های خود عمل کند، این امر نیروهای کرد تحت حمایت ایالات متحده را بدون حفاظت حضور نیروهای آمریکایی در زمین رها خواهد کرد.

احتمال اینکه ترامپ واقعاً نیروهای آمریکایی را از سوریه خارج کند، ممکن است برای محاسبات آنکارا حیاتی بوده باشد. در حقیقت، تنها چند هفته قبل از حمله به حلب، رسانه‌های ترکیه گزارش دادند که مقامات ارشد دولت اردوغان پیش‌بینی کرده‌اند که ترامپ نیروهای آمریکایی را از سوریه خارج خواهد کرد و این احتمال وجود دارد که این امر فرصت‌های جدیدی برای بیرون راندن نیروهای کرد در نزدیکی مرز ترکیه و سوریه ایجاد کند. بیرون راندن نیروهای کرد برای روابط ترکیه با ایالات متحده و غرب خطراتی به همراه دارد، جایی که نیروهای کرد در طول جنگ سوریه به طور مثبت معرفی شده‌اند. اما اردوغان ممکن است انتظار داشته باشد که تحت رهبری ترامپ، ایالات متحده در حالت مخالفت با او قرار نگیرد.

محرک‌های دیگر اردوغان اردوغان ممکن است فرصت‌هایی برای گسترش مرزهای ترکیه ببیند، که بسیاری از طرفداران او معتقدند بعد از سقوط امپراتوری عثمانی به‌طور ناعادلانه ترسیم شده‌اند. شاید آنکارا بخواهد موقعیت خود را در شمال سوریه دائمی کرده و آن منطقه را با تصرف مناطق تحت کنترل کردها گسترش دهد. با این حال، حضور ترکیه در شمال، همراه با روابط نزدیک با HTS و SNA، به اردوغان اهرم فشار در مذاکرات آینده با بازیگران مختلف منطقه‌ای می‌دهد—از جمله روسیه که قطعا در حال مذاکره برای آینده پایگاه‌های نظامی خود در سوریه است.

هرچه که انگیزه‌ها بوده باشد، اکنون از ترکیه انتظار می‌رود که نقش مرکزی در هر دولتی که از هرج‌ومرج کنونی بیرون بیاید، ایفا کند. موفقیت در بازگرداندن پناهجویان سوری به کشورشان از ترکیه، آزمون مهمی برای تأیید حمایت اردوغان در داخل خواهد بود، همانطور که نحوه مدیریت اشغال اسرائیل از مناطق سوریه نیز مهم خواهد بود. در سطح بین‌المللی، توانایی اردوغان در حفظ روابط با مسکو و تهران نیز برای آینده درخواست ترکیه از بریکس و سازمان همکاری شانگهای حیاتی خواهد بود. اما با توجه به جمعیت ناراضی در داخل، بازیگران مختلف منطقه‌ای و غیر دولتی که برای قدرت در سوریه در حال رقابت هستند، و نیروهای سیاسی غیر قابل پیش بینی و کنترلی ‌ای که کنترل سوریه را در دست دارند، اردوغان ممکن است این بار بیشتر از آنچه که قادر به کنترل آن باشد خود را درگیر کرده است.
اصل یادداشت را دراین لینک بخوانید.
https://fpif.org/the-turkish-role-in-assads-downfall/