سرمایهگذاری برای تولید، شوخی سیاسی رهبر
Tue 25 03 2025
س. حمیدی

رهبر جمهوری اسلامی سال جدید را سال سرمایهگذاری برای تولید اعلام نمودهاست. او در شرایطی چنین پیامی را تبلیغ میکند که موضوع سرمایهگذاری خارجی در ایران امری ناممکن به نظر میرسد. چون پدیدهی تحریم یا خودتحریمی زمینههای کافی فراهم میبیند تا سرمایهگذاران خارجی از مشارکت در اقتصاد محتضر ایران بپرهیزند. تحریم در گسترهی داخلی نیز مردم عادی را چنانی به فلاکت کشاندهاست که همگی فقط برای تأمین نان شب خویش دست و پا میزنند. اما سرمایهگذاران میانه حال یا بزرگ، تمامی سرمایههای خود را به شمش طلا یا ارزهای خارجی تبدیل نمودهاند تا از ناامنی اجتماعی و دامچالههای اقتصادی جمهوری اسلامی برهند. اکنون سرمایهگذاری در تولید بیش از همه به یک شوخی سیاسی شباهت دارد که به راحتی میتواند هر کسی را بخنداند.
تازه، در شرایطی که بازارهای موازی تولید میتوانند سود چندین برابری در دستان سوداگران خود بگذارند، چه لزومی دارد که سرمایهگذار داخلی به تولید روی بیاورد. چنانکه در سال گذشته بازارهای گوشت، برنج، حبوبات، طلا، ارز و حتا صیفیجات بیش از صد در صد سود برای مشتاقان خویش در پی داشتند. با این رویکرد، مشارکت در تولید کارخانههای بزرگ و کوچک صنعتی امری نابخردانه به حساب میآید. جدای از این، در تولید باید منت مأموران دولتی را به جان خرید اما سوداگری در بازارهای ارز و طلای کشور امنیتی را برای مشتاقان آن به همراه دارد که در کمتر جایی میتوان به نمونهای از آن دست یافت. حتا بسیاری از سرمایهگذاران ایرانی برای مشارکت در تولید به کشورهای همسایه روی آوردهاند تا از مخمصهی دستورالعملهای عجیب و غریب کارگزاران دولت ایران وابرهند.
هماکنون دولت از تأمین برق مراکز تولیدی کشور وامانده است. در نبود برق چهگونه میتوان از تولید سخن گفت؟ حتا بسیاری از واحدهای تولیدی به دلیل کمبود برق از دستیابی به برنامههای سالانهی خویش جا ماندهاند. قطع برق تنها در زمستانها اتفاق نمیافتد بلکه در تابستانها نیز قطع برق واحدهای تولیدی کشور تا ماهها همچنان دوام میآورد. در قطع گاز هم چیزی از قطع برق کم نمیگذارند. هر دو بدون تردید در مسابقهای تنگاتنگ باهم به سر میبرند. چنانکه در بسیاری از نیروگاههای کشور موضوع مازوتسوزی را جا انداختهاند. حتا مراکز تولیدی کشور به طور آشکار و پنهان برنامهی مازوتسوزی را جایگزینی مناسب برای گاز میگذارند. دولت هم آگاهانه چنین ماجرای اسفباری را نادیده میانگارد. آسیبی که به آلودگیهای زیست محیطی دامن میزند تا آنجا که به شیوع انواع و اقسام بیماریهای پوستی، ریوی و سرطانهای مهلک بینجامد. رهبر جمهوری اسلامی در واقع به افزایش تولید میاندیشد بدون آنکه بخواهد به کاستیهای گسترهی آن نگاهی کارشناسانه بیندازد.
افزایش تولید در صادراتش دلارهایی را به ارمغان میآورد که این دلارهای حاصل از صادرات، رهبر جمهوری اسلامی را به وجد کشاندهاست. چنانکه هلدینگ خلیج فارس به تنهایی از راه صادرات انواع و اقسام مواد پتروشیمیایی چیزی حدود پانزده میلیارد دلار ثروت میسازد. بیدلیل نیست که مدیریت این هلدینگ همیشه به افراد نورچشمی رهبر نظام واگذار میگردد. همین دلارسازی سپس شوق رهبر را نیز برمیانگیزد تا به اتکای صادرات آنها به حجم بیشتری از ارز خارجی دست بیابد. دلارهایی که در سامانههای بیسامان دولتی خیلی زود آب میروند تا در اختیار گروههای نیابتی رهبر در لبنان، سوریه، فلسطین، عراق و یمن قرار بگیرند.
اما تولید کشور از عدم دسترسی به تکنولوژی امروزی رنج میبرد. چنین فاصلهای با تکنولوژی و دانش امروزی، هر روز در ایران عمق بیشتری میگیرد. موضوعی که در فضای آن هزینههای متعارف تولید نیز فزونی میگیرد. گفتنی است که واحدهای تولیدی کشور جدای از همهی اینها از نقدینگی لازم هیچ بهرهای ندارند. بانکها نیز از تأمین این حجم از تقاضای نقدینگی بازماندهاند. پدیدهای که موجب میشود تا پروژههای نیمه تمام کشور همگی نیمه کاره رها شوند و از این راه هزینههای کلانی به همهی کارخانهها تحمیل گردد. ارزبری همین پروژهها نیز شرایطی را آماده میکند تا مدیران آن کمتر به ادامهی کار خویش بیندیشند. چنانکه اینک فروش اوراق مشارکت را در اکثر مراکز تولیدی کشور باب نمودهاند. پیداست که توزیع اوراق مشارکت با سودهای بیست و چهار در صدی تنها به ورشکستگی کارخانههایی میانجامد که اکنون روی امواج اقتصاد آشوب زده، اندکی دوام آوردهاند.
در سالهای اخیر کاهش بیرویهی سود و بازدهی در واحدهای تولیدی بزرگ شرایطی را آماده نمود تا صنایع زیر دستی کشور برای همیشه تعطیل گردند. احیای این صنایع کوچک و پایین دستی در وضعیت فعلی امری ناممکن مینماید. موضوعی که به طور مداوم به بیکاری کارگران در مراکز تولیدی دامن میزند و در کشاندن سرمایههای کوچک به کارهای دلالی یا بازار طلا و دلار روی خوش نشان میدهد. ولی دولت برای ساماندهی این سرمایهها در عرصهی تولید هیچ برنامهی روشنی ندارد. چنانکه در عمل زمینههای اقتصادی کافی فراهم میبیند تا آنها همگی به بازارهای طلا، سکه، ارز و خلاصه سوداگری انگلی و احتکار روی بیاورند.
ناگفته نماند که رهبر جمهوری اسلامی در تبلیغات خود از افزایش تولید، معیشت و گذران عادی کارگران کشور را در جایی به حساب نمیآورد. چون نگاه نولیبرالی او به اقتصاد شرایطی را پیش میآورد تا او کارگران امروزی را همانند بردگان دیروزی بپندارد. همچنین در نگاه نامردمی او کارگران چندان نیازی نمیبینند که از تشکلهای مستقل برخوردار باشند. با همین رویکرد ناصواب است که نیروهای امنیتی او با راهاندازی هرگونه تشکلی به ستیز برمیخیزند. حتا کارگران را از هرگونه اعتراضی محروم کردهاند و این کارگران حق نخواهند داشت تا در جایی از مطالبات صنفی خود دم بزنند. در حالی که همین نیروهای امنیتی ضمن اقدامی ناگفته و نانوشته تشکلیابی کارفرمایان کشور را آزاد اعلام نمودهاند. چون در نگاه رهبر نظام آنچه که امر تولید را به انجام میبرد نیروهای انسانی کارآمد کشور نیستند بلکه سرمایهگذاری کارفرمایان به تنهایی میتواند چنین هدفی را به انجام برساند.
در روزهای شروع سال جدید ادارات حراست واحدهای صنعتی و تولیدی کشور اعلامیههایی را بر درب ورودی کارخانه نصب نمودهاند تا ضمن آن از ورود بسیاری از کارگران به محل کارشان جلوگیری شود. نوعی صرفهجویی در هزینههای جاری کارخانه که همیشه در شروع سال جدید با اخراج کارگران دنبال میگردد. پیداست که کارفرمایان با همین رویکرد ناصواب هرگز از میزان کار و تولید کارخانه نمیکاهند بلکه همان میزان از کار پیشین، اینک بین تعداد کمتری از کارگران تقیسم میشود. در عین حال، کارفرما از همین حربهی نامردمیِ اخراج در راه ترساندن کارگران شاغل نیز سود میبرد تا کارگران را در طول سال از بیکاری بترساند.
اما هستند کارگرانی که در سال جدید خودخواسته و آگاهانه به کار در واحدهای صنعتی روی خوش نشان نمیدهند. چون دستمزدها را به طور مداوم آنچنان پایین کشاندهاند که برای کمتر کارگری با این میزان دستمزد صرفه دارد که همچنان به کارش ادامه بدهد. چنانکه ظرف بیست سال گذشته دستمزدها را به نسبت تورم تا حدود سیصد و پنجاه در صد پایین کشیدهاند. آنوقت کارگر هرچند دستمزد خود را به ریال میگیرد، اما باید هزینههای جاری معیشت خود را به دلار بپردازد. ناگفته نماند اکثر کارگرانی که خودخواسته کار خود را رها میکنند، در بخش کسب و کارهای آنلاین یا خدمات اینترنتی کالا و مسافر جذب میشوند که آزادی عمل و درآمد بیشتری را برای ایشان تضمین خواهد کرد. اما این شرکتها علیرغم حقوقهای بالایی که به کارگران خود میپردازند از بیمه کردن ایشان سر باز میزنند. کارگران هم برای جبران چنین کاستیهایی به بیمه کردن اختیاری خود اشتیاق نشان میدهند.
پیام رهبر جمهوری اسلامی در خصوص "سرمایهگذاری برای تولید" از واقعیت غیر قابل انکاری حکایت دارد که موضوع سرمایهگذاری در گسترهی تولید برای همیشه در ایران ته کشیده است. اما رهبر خودخواندهی این نظام نمیخواهد مسئولیت چنین ماجرایی را بپذیرد و به دنبال چارهجویی برای درمان راه افتادهاست. در عین حال ساختار سازمانی کهنه، رانتی و مافیایی جمهوری اسلامی از واقعیتی رونمایی میکند که اصلاح و تغییر در فضای چنین سامانهی بیسامانی امری ناممکن خواهد بود. با همین رویکرد است که برای کنشگران سیاسی و تودههای مردم عادی جامعه موضوع براندازی جمهوری اسلامی در اولویتی عاجل قرار میگیرد.
|
|