عصر نو
www.asre-nou.net


مارک پیتزکه

پایان رویای آمریکایی ما

هفته‌نامه اشپیگل شماره ۱۰
Sat 1 03 2025



دونالد ترامپ اقلیت‌های کشورش را هدف قرار داده است. اقلیت‌های سیاه‌پوستان، لاتین‌تبارها، افراد جامعه LGBTQ+:

نژادپرستی دوباره به آمریکا بازمی‌گردد

یک آپارتمان در بروکلین. بیرون برف می‌بارد، درون خانه دوستان دور یک میز نشسته‌اند. جشن تولد است، با بال مرغ، چیپس و چیزکیک. برخی از مهمانان ۲۵ سال است که یکدیگر را می‌شناسند. همه چیز مثل همیشه به نظر می‌رسد. اما در واقع این‌طور نیست.

قرار گذاشته بودیم که درباره سیاست صحبت نکنیم. موفق نشدیم. ترس و ناامنی که هفته‌ها خواب را از چشمانمان گرفته، بیش از حد سنگین است. همه افراد حاضر در جمع، از جمله یک مهاجر، یک فرد سیاه‌پوست و دو زوج همجنس‌گرا، به یکی یا چندین اقلیت تعلق دارند. ما بیش از دیگران، مستقیماً تحت تأثیر طوفانی قرار داریم که از واشنگتن هدایت می‌شود و در حال از بین بردن هر آن چیزی است که به آن اطمینان داشتیم.

آینده چه خواهد شد؟ سرنوشت زندگی‌مان، حقوق شهروندی‌ای که نسل‌ها برای آن جنگیده‌ایم، چه خواهد شد؟ یکی از دوستان، برای آنکه جلب‌توجه نکند، ثبت‌نام رأی‌دهندگی خود را از «دموکرات» به «مستقل» تغییر داده است. دیگری امیدوار است که بتواند با تکیه بر اجداد ایرلندی‌اش گذرنامه اتحادیه اروپا بگیرد. شخصی دیگر برنامه‌ریزی می‌کند تا در کلاس‌های دفاع شخصی شرکت کند. او می‌گوید: «باید آماده باشیم.»

آیا ما بزرگ‌نمایی می‌کنیم؟ آیا واقعاً اوضاع این‌قدر تیره‌وتار است؟ یا صرفاً دچار وحشت شده‌ایم؟ آیا واکنش ما در نهایت به نفع همان کسانی خواهد شد که ما را تحقیر می‌کنند؟

به آمریکای ۲۰۲۵ خوش آمدید.

صحنه این دورهمی آپارتمانی است که من و همسر سیاه‌پوستم در آن زندگی می‌کنیم. این اولین باری است که از زمان آغاز ریاست‌جمهوری دونالد ترامپ دوباره در این جمع گرد هم آمده‌ایم. اولین باری که بلند و آشکارا درباره این مسائل صحبت می‌کنیم.

از اواخر ژانویه، ما تحت بمبارانی از اخبار نگران‌کننده قرار گرفته‌ایم: پذیرش پناهجویان متوقف شده است؛ تنها استثنا، سفیدپوستان آفریقای جنوبی هستند. در خلیج گوانتانامو، یک شهرک چادری برای مهاجران ساخته شده است. برنامه‌های ضد تبعیض ناگهان غیرقانونی اعلام شده‌اند. و ایلان ماسک، ثروتمندترین مرد جهان با تمایلات راست افراطی، اکنون به‌عنوان مجری غیر منتخب ترامپ در مرکز قدرت قرار دارد.

دولت جدید، اقلیت‌ها را هدف گرفته است: سیاه‌پوستان، لاتین‌تبارها، بومیان، اعضای جامعه LGBTQ+. این الگوی سرکوب، یادآور دوره‌های تاریک تاریخ آمریکاست که اغلب حول محور سلطه سفیدپوستان شکل گرفته است.

ما همچنان به سر کار می‌رویم، خرید می‌کنیم، تلویزیون تماشا می‌کنیم، ورزش می‌کنیم. اما اکنون پرده‌ای از ناامنی بر همه چیز سایه افکنده است. در این آمریکای جدید، هیچ چیز دیگر تضمین‌شده نیست. این وضعیت فلج‌کننده است: آیا خانواده‌ای که خودمان انتخاب کرده‌ایم در معرض خطر است؟ آیا ممکن است ازدواج ما باطل شود؟ آیا ویزای من تمدید نخواهد شد؟ ما فقط یک زوج همجنس‌گرا نیستیم—یکی از ما سیاه‌پوست است و دیگری یک مهاجر.

ترامپ در تلاش است تا حقوق شهروندی ایالات متحده را تضعیف کند، دهه‌ها پیشرفت را به عقب برگرداند و ماهیت ایالات متحده آمریکا را به‌طور اساسی تغییر دهد. چرا؟ زیرا شیوه‌ای اثبات‌شده برای تحکیم قدرت استبدادی، ایجاد وحدت در جامعه از طریق شیطان‌سازی سازمان‌یافته اقلیت‌ها و معرفی یک دشمن خیالی.

یک آشنای من با خونسردی می‌گوید: «اوضاع آن‌قدرها هم بد نخواهد شد.» او البته از موضع یک مرد سفیدپوست، ثروتمند و دگرجنس‌گرا صحبت می‌کند، فردی که از امتیازات اجتماعی برخوردار است. درست است که هنوز مشخص نیست ترامپ تا چه حد در برنامه‌هایش موفق خواهد شد، اما چیزی که تا پیش از این غیرقابل‌تصور بود، اکنون به امری ممکن تبدیل شده است.

من نیمی از زندگی‌ام را در آمریکا گذرانده‌ام، در جست‌وجوی «زندگی، آزادی و خوشبختی»، همان آرمان‌هایی که اعلامیه استقلال ایالات متحده از آن‌ها به‌عنوان «حقوق غیرقابل‌انکار» یاد می‌کند. همیشه مشخص بود که این ایده‌آل‌ها در واقع فقط به یک طبقه خاص تعلق داشته‌اند و سایرین باید برای دستیابی به آن‌ها مبارزه کنند. اما اکنون، رؤیای برابری کاملاً در حال فروپاشی است—و با آن، همه آنچه که آمریکا را برای من به آمریکا تبدیل کرده بود.

آنچه بیش از همه شوکه‌کننده است، آشکار شدن بی‌پرده نژادپرستی است.

یورش‌ها علیه مهاجران در شهرهای بزرگی مانند شیکاگو و آتلانتا مانند فیلم‌های تبلیغاتی به نمایش گذاشته می‌شوند، محتوایی ویروسی برای اخبار تلویزیونی و شبکه‌های اجتماعی. میلیون‌ها نفر در اضطراب زندگی می‌کنند، همسایه‌ها ناپدید می‌شوند، کودکان در مدرسه حاضر نمی‌شوند، کارمندان دیگر به محل کارشان بازنمی‌گردند. هیچ‌کس واقعاً نمی‌فهمد چه اتفاقی در حال رخ دادن است.

در نیویورک‌سیتی، نماینده کنگره ما، دن گلدمن، هشدار داده است که پلیس مرزی (ICE) به‌طور «بی‌هدف» لاتین‌تبارها و آسیایی‌ها، از جمله شهروندان آمریکایی، را دستگیر می‌کند تا آن‌ها را بازداشت و سپس اخراج کند. وزیر امنیت داخلی، کریستی نوئم، تصویری از یکی از عملیات‌ها را در شهر ما منتشر کرد، در حالی که جلیقه محافظ ICE به تن داشت و گفت: «ما این آشغال‌ها را از خیابان‌ها جمع می‌کنیم.» اما از محله‌هایی مانند کنی‌آیلند و برایتون بیچ، که مهاجران سفیدپوست در آن ساکن هستند، گزارشی از این قبیل شنیده نشده است.

اصطلاح «تنوع، برابری و شمول» (DEI)، که هدف آن حمایت از اقلیت‌ها در دولت و بخش خصوصی بود، اکنون به یک واژه تحقیرآمیز تبدیل شده است، جانشینی برای «بیداری» (woke) و «اقدام مثبت» (Affirmative Action). بسیاری از ابتکارات در این زمینه، هرچند نیت خیری داشتند، اما گاهی به‌درستی اجرا نمی‌شدند و حتی زیاده‌روی‌هایی در آن‌ها دیده می‌شد. حالا راست‌گراها این اقدامات را معکوس کرده‌اند تا روند برابری را متوقف کنند و سلطه مردسالارانه سفیدپوستان را حفظ کنند.

ترامپ و جنبش «دوباره آمریکا را عالی کنیم» (MAGA) او، همه این سیاست‌ها را غیرقانونی اعلام کرده‌اند، با این استدلال که ظاهراً موجب «تبعیض علیه سفیدپوستان» می‌شوند—استدلالی که وارونه‌سازی مطلق واقعیت است. ترامپ در یکی از نخستین دستورات اجرایی خود، قوانین دولتی DEI را لغو کرد. دادستان کل، پم باندی، اکنون قصد دارد شرکت‌های خصوصی را نیز تحت تعقیب قرار دهد، اگر آن‌ها سیاست‌های داخلی خود را مطابق این تغییرات اصلاح نکنند. بسیاری از شرکت‌های بزرگ، از جمله برخی که ما مشتری آن‌ها هستیم—متا، تارگت و آمازون—پیشاپیش خود را با این قوانین وفق داده‌اند. تحریم این شرکت‌ها به‌عنوان اعتراض ممکن است امکان‌پذیر باشد، اما کار ساده‌ای نیست.

جرد تیلور، یکی از رهبران راست افراطی، با خوشحالی اعلام کرده است که پیروزی ترامپ «ایمان جدیدی به آمریکا» در میان سفیدپوستان ایجاد کرده است. یکی از اعضای ۲۵ ساله «تیم بهره‌وری» ایلان ماسک، که «تصادفاً» به سیستم مرکزی پرداخت‌های دولتی دسترسی پیدا کرده بود، در شبکه اجتماعی X پست کرد: «من قبل از اینکه نژادپرستی مد شود، نژادپرست بودم.» و او همچنان شغل خود را حفظ کرده است.

حامیان فرقه MAGA روزبه‌روز جسورتر می‌شوند، درحالی‌که «آمریکای دیگر» گویی در حال فلج شدن است. در سال ۲۰۱۷، وقتی صدها راست‌گرای افراطی، نئونازی و اعضای گروه نژادپرست کوکلاکس‌کلان در شارلوتزویل تجمع کردند، اعتراضات شدید و گسترده‌ای در برابر آن‌ها شکل گرفت. اما اکنون، آن‌ها به‌راحتی و بدون توجه زیاد، در خیابان‌های اوهایو و یوتا راهپیمایی می‌کنند.

او می‌گوید «دیگر احساس امنیت نمی‌کنم». همسرم که تمام عمرش با نژادپرستی و تبعیض روزمره دست و پنجه نرم کرده است. او قبلاً وارد یک فروشگاه می‌شد، اغلب بلافاصله یک مأمور امنیتی به دنبالش می‌آمد. می‌گوید: «از این مبارزه مداوم خسته شده‌ام.»

دارن و من در پاییز ۲۰۲۰ در دوران کرونا ازدواج کردیم. در اتاق نشیمن خانه‌مان، با چهار شاهد، یک سگ و ۶۴ مهمان مجازی که از طریق وب‌کم متصل شده بودند. ما می‌خواستیم این ازدواج را سریع انجام دهیم، قبل از اینکه ترامپ دوباره انتخاب شود و ممکن بود حق ما را که دیوان عالی کشور پنج سال پیش تأیید کرده بود، دوباره از دست بدهیم.

ترامپ در دوران نخست‌وزیری خود سه قاضی محافظه‌کار اضافی منصوب کرده بود و از آن زمان دیوان عالی کشور کاملاً در دست راست‌گرایان است. در سال ۲۰۲۲، او حق سقط جنین را که در سطح فدرال تثبیت شده بود، لغو کرد. به همین شکل، ممکن است او تصمیم‌گیری در مورد ازدواج همجنس‌گرایان را دوباره به ایالت‌ها ارجاع دهد. تقریباً سی ایالت پیش از حکم اولیه در سال ۲۰۱۵، ازدواج برای همه را ممنوع کرده بودند. قضات فدرال کلارنس توماس و ساموئل آلیتو در سال ۲۰۲۰ ازدواج همجنس‌گرایان را زیر سوال برده بودند. اکنون پارلمان ایالت آیداهو از واشنگتن خواسته است که ازدواج برای همه را اصلاح کند.

کارشناسان پیش‌بینی می‌کنند که لابی‌ها سعی خواهند کرد تا تصمیم در مورد این موضوع را از طریق شکایت‌ها به بالاترین مرجع قضائی بکشانند.

اگر ازدواج همجنس‌گرایان لغو شود، هر ایالت آمریکایی می‌تواند اتحادیه ما را به رسمیت نشناسد و در نتیجه بیش از ۱۰۰۰ حق مدنی که تا کنون به ما تعلق داشته، از ما سلب شود: حقوق ارث، مزایای مالیاتی، دیدار با شریک زندگی در بیمارستان. سفر جاده‌ای در سراسر آمریکا به یک تجربه اضطراب‌آور تبدیل می‌شود. فقط در ایالت می‌سی‌سی‌پی نباید تصادف کنید، جایی که حقوق جامعه LGBTQ بسیار کم است و ما حتی نمی‌توانیم در بیمارستان یکدیگر را ملاقات کنیم.



اما فقط ازدواج ما نیست که ممکن است در معرض خطر قرار گیرد، بلکه تمام واقعیت زندگی ما نیز در معرض تهدید است. در سراسر دستگاه دولتی، اعلامیه‌ها و برنامه‌های مربوط به جامعه ما ناپدید می‌شوند. کاروان پاک‌سازی ماسک، «دپارتمان کارایی دولت» (DOGE)، اعلام کرده است که تمامی اطلاعات مربوط به LGBTQ را از وب‌سایت‌های دولتی حذف کرده است. ماه یادبود پراید (ماه ژوئن) از تقویم‌های رسمی حذف شده است. پرچم‌های رنگین‌کمانی از کلینیک‌های کهنه‌سربازان برداشته شده‌اند. آژانس هنر و فرهنگ دولتی NEA برنامه‌های مربوط به گروه‌های محروم را لغو کرده است. در آژانس‌ها، فهرستی از «کلمات ممنوعه» در حال گردش است، از جمله: تنوع، کم‌نمایش، تبعیض، LGBTQ، ترنس‌جندر، و غیر دوتایی.

«دیدگاه»، یکی از اجزای حیاتی جامعه ما است. ناپدید شدن ما باعث می‌شود که روزی متوجه نشویم وقتی حقوق‌مان لغو می‌شود. وقتی که ناپدید می‌شویم.

تعداد جنایات نفرت‌انگیز پیش از پیروزی ترامپ افزایش یافته بود. پس از انتخابات نوامبر، افراد ناشناس پیام‌های متنی نژادپرستانه و هموفوبیک به ده‌ها نفر از سیاه‌پوستان، لاتین‌ها و افراد LGBTQ فرستادند؛ سیاه‌پوستان را به «چیدن پنبه» دعوت کردند، لاتین‌ها و افراد LGBTQ را تهدید به اخراج کردند. حتی تهدیدهای آشکار به قتل دیگر تابو نیستند: در ژانویه، یک فعال راست‌گرا در جلسه شورای شهری در فلوریدا به طور غیرمستقیم خواستار اعدام همجنس‌گرایان شد.

ترس از زندگی‌مان عمیقاً در وجود ما ریشه دوانده است. در دوران نازی‌ها، احتمالاً ما به اردوگاه‌های کار اجباری فرستاده می‌شدیم. در آلمان، یک رابطه مانند رابطه ما تا پایان دهه 60 غیرقانونی بود و در برخی ایالات آمریکا حتی تا سال ۲۰۰۳ نیز همین‌طور بود. بحران ایدز یک نسل از ما را از بین برد. کسانی که جان سالم به در بردند، اغلب آسیب‌های دائمی به همراه داشتند: ترومای زنده ماندن برخلاف دیگران، ترس از رها شدن، و ناتوانی در برقراری ارتباطات عمیق.

سال‌هاست که شاهد هستیم چگونه جهان دوباره برای ما تنگ‌تر می‌شود. چگونه در روسیه همجنس‌گرایان طرد و تعقیب می‌شوند. چگونه در آفریقا هر ایالتی قوانین ضد LGBTQ شدیدی وضع می‌کند. چگونه در آسیا همجنس‌گرایان کشته می‌شوند. حالا حقوق ما حتی در غرب، در «سرزمین آزادی»، در خطر است. پناهگاه‌های ما در حال نابود شدن هستند.

«من برای این مزخرفات پیر شده‌ام»، همیشه دوست صمیمی‌ام ریچارد می‌گفت و می‌خندید، یک دموکرات پرشور جنوبی که تمام این تراژدی‌ها را تجربه کرده بود و در سال ۲۰۰۲۳ درگذشت. خوشبختانه او دیگر نمی‌بایست تحولات کنونی را تجربه می‌کرد.

این بار، ابتدا کسانی آسیب می‌بینند که به عنوان ضعیف‌ترین‌ها شناخته می‌شوند. در درون جامعه LGBTQ، این افراد ترنس‌ها هستند. «پاسپورت من خوشبختانه تا ۲۰۳۳ معتبر است»، می‌گوید دوست من ملیسا اسکلارز که در سال ۱۹۹۹ به عنوان اولین زن ترنس در سیاست نیویورک شناخته شد.

با یکی از چندین فرمان اجرایی که علیه همه کسانی است که در دسته‌بندی‌های جنسی سنتی جا نمی‌شوند، ترامپ فرمان داده است که پاسپورت‌های ایالات متحده دیگر فقط باید دو جنس را نشان دهند. این دو جنس باید با اطلاعات تولد مطابقت داشته باشند – «M» (مرد) و «F» (زن). «X» که در سال ۲۰۲۲۲ معرفی شده بود، دوباره حذف خواهد شد. نتیجه این است که افراد ترنس یا باید خود را انکار کنند یا بدون پاسپورت گیر می‌افتند – در کشوری که دولت آن‌ها را به رسمیت نمی‌شناسد. اسکلارز می‌گوید.«آن‌ها می‌خواهند وجود ما را از بین ببرند».

ما در مرکز جامعه LGBT ملاقات می‌کنیم، یک مدرسه قدیمی در محله وست ویلیج که از نسل‌ها قبل پناهگاه جامعه ما بوده و حالا ترامپ به همراه دیگر گروه‌ها به دلیل سیاست ضد ترنس خود از آن شکایت کرده است. برای من، ملیسا همیشه ملیسا از کویینز بوده است. در ۲۴ سال دوستی، او دیدگاه من را گسترش داد، در دوران خوب و بد مرا همراهی کرد و اغلب مرا به خنده انداخت. در سال ۲۰۱۶، در مسیر به سمت کنفرانس حزب دموکرات‌ها در فیلادلفیا، آن‌قدر در بحث‌مان درباره هیلاری کلینتون، کاندیدای آن زمان حزب، غرق شده بودیم که خروجی را از دست دادیم و به بالتیمور رسیدیم.

در ایالات متحده، تخمین زده می‌شود که تنها ۱.۳ میلیون بزرگسال و ۳۰۰,۰۰۰ نوجوان خود را ترنس شناسایی می‌کنند. این حتی ۰.۵ درصد جمعیت کل نیست. آن‌ها تهدیدی برای کسی نیستند، فقط می‌خواهند در آرامش زندگی کنند.

با این حال، ترامپ و جمهوری‌خواهان او به حمله مستقیم علیه آن‌ها می‌پردازند. افراد ترنس دیگر نمی‌توانند در ارتش خدمت کنند، از ورزش زنان در دانشگاه‌ها اخراج می‌شوند و از این پس نباید در مدارس هیچ‌گونه پشتیبانی پزشکی یا روانی دریافت کنند. در زندان‌ها، آن‌ها به بخش‌هایی فرستاده می‌شوند که مطابق با جنسیت تولدشان است، که این امر می‌تواند زنان ترنس را در معرض خطر جدی قرار دهد. در فرمان نظامی گفته شده که افراد ترنس «سبک زندگی شرافتمندانه، صادقانه و منضبطی» ندارند زیرا «از نظر ذهنی و جسمی» ناتوان هستند – صدای بازگشتی از زمانی که انحراف از هترونرمالیته به عنوان یک بیماری روانی شناخته می‌شد.

چه چیزی این گروه کوچک را شیطان‌صفت می‌کنند؟ «به محض اینکه تصمیم می‌گیری که یک اقلیت آسیب‌پذیر را قربانی کنی، در حال کار کردن در چارچوب منطق فاشیستی هستی»، این را فیلسوف آمریکایی و متخصص علوم جنسیتی، جودیث باتلر، در مصاحبه‌ای با روزنامه اسپانیایی «ال پایس» گفت. او توضیح داد که این به این معناست که ممکن است گروه دوم، سوم و چهارم هم وجود داشته باشند که آماده‌ای برای قربانی کردن آن‌ها. به عبارت دیگر، افراد ترنس تنها آغاز ماجرا هستند، تا عموم مردم برای سرکوب‌های بیشتر بی‌تفاوت شوند. این مصاحبه در همان روزی انجام شد که مایک جانسون، رئیس مجلس نمایندگان حامی ترامپ، به اولین و تنها نماینده ترنس تاریخ کنگره، سارا مک‌براید، دستور داد که از سرویس بهداشتی زنان در کاپیتول استفاده نکند.



کمپین نفرت پارلمانی علیه مک‌براید به مدت چند هفته توسط نمایندگان MAGA پیش برده شد. اخیراً، نماینده جمهوری‌خواه مری میلر در جلسه کمیته همکار خود را با این عبارت توهین‌آمیز خطاب قرار داد: «آقای نماینده از دلور، آقای مک‌براید.»

کارشناس افراط‌گرایی، هانا استیورسن، درباره این روند هشدار می‌دهد: «این فوق‌العاده خطرناک است. این آغاز عصری جدید است که در آن تلاش می‌شود جامعه ما از هم جدا شود.» استیورسن در شبکه رادیویی NPR به یکی از اولین حملات خشونت‌آمیز نازی‌ها در برلین در سال ۱۹۳۳ اشاره کرد – تخریب موسسه علوم جنسی مگنوس هیرشفلد، که به بررسی جنسیت بینابینی و ترنس می‌پرداخت. » این موسسه به عنوان هدفی آسان برای جلب حمایت و تشدید نوعی از خشونت که جامعه آن را قابل قبول می‌دانست، شناخته می‌شد.» در ایالات متحده او هم‌اکنون می‌تواند استراتژی مشابهی را شناسایی کند.

در همین حال، واشنگتن سیاسی به سادگی به سخنرانی‌ها، جلسات استماع و رای‌گیری‌های خود ادامه می‌دهد، در حالی که ترامپ و هم‌پیمانانش در حال آماده شدن برای تخریب وزارتخانه‌ها، دستگاه قضائی، سرویس‌های اطلاعاتی و نهادهای نظارتی هستند. البته اولین دادگاه‌ها اکنون به مخالفت با اقدامات ترامپ برخاسته‌اند. اما تبلیغات MAGA اعتراضات علیه تضعیف تفکیک قوا در دموکراسی را سرکوب می‌کند.

در حال حاضر در نیویورک سیتی، دیگر به طور مداوم کلاه‌های قرمز ترامپ را می‌بینیم، تصویری که قبلاً تصورش هم برای ما دشوار بود. ترامپ در نوامبر تقریباً ۱۰۰.۰۰۰ رای بیشتر در این شهر کسب کرد. در «نقشه انتخاباتی» دانشگاه شهر نیویورک، بلوک من در بروکلین به رنگ آبی تیره درآمده است، یعنی دموکراتیک. اما همین که چند خیابان جلوتر می‌رویم، فضا به قرمز تیره تبدیل می‌شود.

در اکتبر گذشته، وقتی ترامپ رؤیای تاریک خود را در آخرین تمرین عمومی‌اش آزمایش می‌کرد، در مقابل بیش از ۱۹.۰۰۰ هوادار هیجان‌زده در مادیسون اسکوئر گاردن، غیرقابل باور بود. کلاه‌ها قرمزی‌‌هایی که ساعت‌ها بیرون از سالن ایستاده بودند، خوشحال، خوش‌برخورد و مودب بودند. اما به محض اینکه در «گاردن» نشستند، به توده‌ای پرخاشگر تبدیل شدند، تحریک‌شده توسط دموگوگان‌های متعدد، به ویژه یک ترامپ فریادزن – یک نمایش وحشتناک که هنوز هم کسی باور نمی‌کرد که ممکن است به واقعیت غالب تبدیل شود.

اکنون احساس می‌کنیم که در یک کابوس گرفتار شده‌ایم. در فهرست کارهای روزمره ما دیگر تنها خریدهای معمولی نیست، بلکه مسائل حقوقی هم به آن اضافه شده است، مانند: وصیت‌نامه، وکالت‌نامه‌ها و دستورالعمل‌ها. این مفاهیم حقوقی که قرار است جایگزین از دست دادن حقوق ازدواج شوند. یک دفتر حقوقی که در این زمینه تخصص دارد، این بسته‌های امنیتی را از ۵۰۰ دلار به بالا ارائه می‌دهد.

وقتی خانه را ترک می‌کنیم، کپی‌های مدارک شناسایی‌مان را به همراه داریم: پاسپورت، ویزا، شناسنامه، گواهی ازدواج. برخی از مشاوره‌هایی که در جامعه پخش می‌شود، طوری به نظر می‌رسد که گویا جنگ داخلی در آستانه است: ذخیره میان‌وعده‌ها، آب آشامیدنی، حوله‌ها و دستمال توالت. یک کیف آماده با مدارک، پول نقد و لباس آماده نگه داشتن. خریدن یک نقشه خیابانی آنالوگ. تعیین نقاط ملاقات امن.

در بدترین حالت ممکن است مجبور شویم کشور را ترک کنیم. مجری مشهور تلویزیون، الن دی‌جنرس و همسرش، بازیگر پورشیا دِ روزی، بعد از انتخابات ترامپ، به بریتانیا مهاجرت کرده‌اند و احتمالاً به دلیل همین انتخاب.

بعد از صرف شام تولد در بروکلین، پا بر برف‌های زمستانی، بیرون می‌زنیم تا هوای تازه‌ای بکشیم. خیابان‌های شبانه خالی است و سکوت است. تنها صدای غرش برف‌روب‌ها شنیده می‌شود.

لحظه‌ای احساس می‌کنیم که مثل گذشته است، وقتی که در این شهر هنوز احساس امنیت می‌کردیم.

نویسنده: مارک پیتزکه Marc Pitzke
به نقل از هفته‌نامه اشپیگل شماره ۱۰
برگردان: الف هوشمند