وداع با الیاس خوری
ترجمه محمد جواهرکلام
Thu 27 02 2025

الیاس خوری یکی از متفکران برجسته لبنانی که از میادین جنگ تا عرصههای هنر همیشه چون یکی از بزرگترین نامها در میان روشنفکران معاصر عرب، درخشیده، اخیراً در سن ۷۶ سالگی پس از دورهای از بیماری درگذشت و میراثی فراموشناشدنی از خود به جا گذاشت.
وی با ترجمه آثارش به زبانهای انگلیسی، فرانسوی، آلمانی، عبری و زبانهای دیگر [از جمله فارسی] در دیف نویسندگان جهانی قرار گرفت.
برکنار از بیروت که در آنجا استاد دانشگاه آمریکایی بود، شهرتش به عنوان یک رمان نویس به ایالات متحده و انگلیس نیز رسید. او در دانشگاههایی چون کلمبیا ، پرینستون، دانشگاه انگلستان تدریس میکرد. بعد از مرگش نویسنده عرب آمریکایی دیانا ابوجابر با اشاره به قدرت او به عنوان نویسندهای فرامرزی، نوشت: «کتابها و و دیدگاه داستانسرایی او نه فقط بر جهان عرب بلکه بر تجربه جهانی اثر گذاشته است.» از نیویورک نویسنده عراقی سنان آنتون، برنده جوایز ادبی مختلف، یادآور میشود که پیش از آشنایی با او در دانشگاه نیویورک که هر با هم دو در آن درس میخواندند مینویسد: «خواندن آثار الیاس خوری را از وقتی که در بغداد مشق نویسندگی میکرد شروع کرده بود و آثار او را در زبانهای مختلف میخواند و نویسنده مورد علاقهاش بود.»
خوری در ۱۹۴۸، سال شکست عربها از اسرائیل، در خانوادهای مسیحی از طبقه متوسط در بیروت به دنیا آمد و از جنبش مردم فلسطین متأثر شد و در اواخر دهه ۱۹۶۰ تصمیم گرفت به جنبش فتح بپیوندد. رمان او «چهرههای سفید» که در ۱۹۸۱ منتشر شد، و یکی از چندین رمانی بود که درباره جنگ داخلی لبنان (۱۹۷۵-۱۹۹۰) نوشته میشد توجه سازمان رهاییبخش فلسطین را به خود جلب کرد زیرا از جزیبات گروههای مختلف فلسطینی پرده بر می داشت. در واکنش به این رمان، سازمان آزادیبخش فلسطین سالها ورود این رمان را به کتابخانهها ممنوع کرده بود، و این بود تا اینکه خوری سلسله مقالاتی درباره هجوم اسرائیل به بیروت منتشر کرد. با این مقالات سازمان اعتبار او را بدان بازگرداند و بارها آنها را چاپ کرد.
«چهرههای سفید» (۱۹۸۱) نخستین رمانی نبود که انقلابی بودن الیاس خوری را زیر سئوال میبرد، چه در مصاحبهای در ۲۰۰۱ گفت که رمان «کوه کوچک» (۱۹۷۷) که آن را در آغاز جنگ داخلی لبنان نوشته بود، نیز شکهایی را برانگیخته بود: «هرکس آن را میخواند گمان میکرد که من یک انقلابی حقیقی نیستم، چون در نوشتههایم از جنگ داخلی انتقاد میکردم.» او این شک را به تناقضی نسبت میداد که میان ایدئولوژی خوشبینانههای بود که از سر میگذراند و میان آنچه مینوشت نسبت میداد. این واقعیت که در خلال جنگ داخلی بر ما میگذشت؛ واقعیت ملتی که نمیتوانست با جنون فرساینده خود کنار بیاید؛ در شخصیت متناقض رزمنده – روشنفکر رمان را نشان میداد و بن بست خود راوی را منعکس میکرد.
برخی میگفتند کسی که خود را «رزمنده» مینامد با ترک جنبش فتح و جنبش ملی لبنان (جبهه چپگرای طرفدار فلسطینیان که در جنگ داخلی فعالیت میکرد) سیاست را با ادبیات معاوضه کرده است، ولی دشوار بود میان نتایج آفرینشگرانه الیاس خوری و رجل سیاسی فرق گذاشت. نوشتههای خوری سیاست کلی و جزیی را در خلال جنگها و برخوردهای خانوادگی و ملی و درد خاص و حافظه او را منعکس میکرد.
با انتشار ترجمه انگلیسی رمان او «باب الشمس» (دروازههای خورشید) در ۲۰۰۶، رمان بازتابی جهانی یافت.(۱) باب الشمس «حماسه مردم فلسطین» رویدادهای متعدد تاریخی، داستانهای شخصی و خانوادگی غمناک، پهلوانی و شگفتانگیز ملت فلسطین را از زبان یم شخص روایت میکرد. با اینکه این رمان را یک فلسطینی ننوشته است.
رمان را پزشکی روایت میکند که داستانهایی را برای پیرمردی که در بیمارستانی در یکی از چادرهای آوارگان در حال نزع است روایت میکند. از این رهگذر رابطه عمیقتری میان دو شخصیت شکل میگیرد. مرد نیمه بیهوش یک فدایی فلسطینی کهنهکار است. و معلوم میشود که پزشک فرزند خوانده اوست. داستانهای پزشک تاریخ فلسطین را شرح میدهد و از ۱۹۴۸ تا تأسیس سازمان آزادیبخش و جنگ شش روزه و انتفاضه به طول میانجامد. از اردوگاههای آوارگان تا میادین کشتار و جبهههای جنگ . مثل شهرزاد مدرن که داستان میگوید تا زنده بماند، پزشک نیز قصه میگوید تا پیرمرد محتضر زنده بماند یا او را بیدار نگه دارد.
عبارت «فراموش میکنیم، و فراموشی نعمت است» چند بار در رمان میآید. پزشک میکوشد بیمار خود را قانع کند که بیدار بماند و با عبارات مؤثر به او میگوید: «ما به به یاد میآوریم تا فراموش کنیم. این اساس بازی است. تا وقتی به یاد میآوریم، نمیتوانیم بمیریم!» خوری بر ضرورت رهایی از ضربهای که خورده تا زندگی آسودهای داشته باشد و محکم و مقاوم بماند تکیه میکند. در همان مصاحبه که در ۲۰۲۱ با او انجام شده میگوید: «فراموشی ضرورتی انسانی است. مردم باید فراموش کنند. اگر دوستانی را که در جنگ داخلی از دست رفتند فراموش نکنم، قادر به زندگی نیستم...»
ولی به طبیعتاً نوشتن به مثابه شفاست. و این گفتگوی فجیع میبایست به پایان برسد. جنگ داخلی لبنان به پایان میرسد، اما در مورد فلسطین کشمکش تمام نمیشود. چنانکه خوری در مصاحبهای که در ۲۰۱۸ با او انجام شده میگوید: «عادتاً وقتی فاجعه به پایان میرسد، آن را مینویسی. و نوشتن نسخهای برای درمان و راهی برای فراموشی میشود. وقتی مجسمهای شاهی را برپا میکنی مجسمه را فراموش میکنی. در مورد فلسطین، نمیتوانی مجسمه یادبودی برای درد بسازی، برای این که هنوز هست.» به علاوه بسیاری چیزها که در مورد فلسطین در رمان هست، همچنان به حیات خود ادامه میدهند و انکار شدنی نیستند و بارها تکرار میشوند. .
ولی انسان از سویی میل دارد از بار حافظه خلاص شود، تا آن را چون ارثی به نسل دیگر بسپارد. چنانکه پزشک به پدر خوانده خود در رمان «دروازههای خورشید» میگوید: «تو باید به فراموشی خود نظم و نسق بدهی، تا بتوانی بعد آن را به یاد بیاوری.» در مورد الیاس خوری، امیدواریم همیشه ارث او را به یاد داشته باشیم، به ویژه بسیاری از فجایع و خشونتها که رمان به شرح و توضیحشان پرداخته، همچنان هستند و فراموششدنی نیستند.
___________________
۱- از این کتاب سه ترجمه به فارسی در دست است.
|
|