عصر نو
www.asre-nou.net

هفته‌نامه‌ی اشپیگل:

فلسطینی‌ها در زندان‌های اسرائیل
ماه‌ها در بازداشت – به دلیل یک سوءظن مبهم


Mon 24 02 2025



یک مادر، یک دانشجو و یک نوجوان در چارچوب توافق بین اسرائیل و حماس آزاد شدند. این سه فلسطینی از ضرب‌وشتم، تحقیر و خودسری سخن می‌گویند. و از ترس خود مبنی بر اینکه به‌زودی دوباره بازداشت شوند.

سربازان درست در اواسط شب آمدند. آن‌ها به در ضربه زدند. سپس به رولا حسنین دستبند زدند، چشمانش را بستند و او را به یک خودرو نظامی بردند. او می‌گوید: «من فریاد زدم که یک دختر کوچک دارم و باید آرام باشم. اما سربازان گفتند که برایشان مهم نیست.»

حسنین گزارش می‌دهد که ابتدا مردان او را به یک پایگاه نظامی نزدیک بردند، جایی که به مدت هشت ساعت در یک اتاق تاریک به یک صندلی بسته شده بود، سپس او به مدت چهار ساعت در حبیرون بازجویی شد. موضوع بحث در مورد ۱۶ پست در فیس‌بوک و سه پست در توییتر (امروزه X نامیده می‌شود) بود که برخی از آن‌ها نزدیک به دو سال قدمت داشتند. اتهام این بود که او دعوت به خشونت کرده و تروریسم را تمجید نموده است. پست‌ها قابل استنباط نیستند؛ حساب‌ها یا حذف شده‌اند یا مسدود شده‌اند. به گفته اتهام‌نامه دادگاه نظامی، حسنین به جمله‌ای که از سوی یک فلسطینی که در سال ۲۰۲۲ در یک پاسگاه یک سرباز زن را شلیک کرده بود، تأیید کرده بود، و در موارد دیگر به نظر می‌رسد که او جنگ غزه را نقد کرده است.

«مردانی که از من بازجویی می‌کردند، تهدیدم کردند: تو دخترت را یک سال و نیم دیگر نخواهی دید.» (رولا حسنین)

رولا حسنین خود ادعا می‌کند که پست‌هایش بی‌ضرر بوده‌اند. او هنگام بازداشت در مارس سال گذشته ۲۹ سال داشت، مدرک دانشگاهی در رشته زبان و ادبیات عرب دارد و برای شبکه تلویزیونی خصوصی وطن کار می‌کند. او معتقد است که به دلیل روزنامه‌نگار بودن بازداشت شده است. مانند او، حداقل ۷۶ روزنامه‌نگار دیگر در ماه‌های پس از حمله تروریستی حماس در ۷ اکتبر ۲۰۲۳ دستگیر شده‌اند.

به‌طور کلی، از آن زمان تاکنون هزاران فلسطینی به دلیل آنکه متهم به تحریک به ترور یا حمایت از آن شده‌اند، در اسرائیل، کرانه باختری اشغالی و بیت‌المقدس شرقی زندانی شده‌اند. دفتر حقوق بشر سازمان ملل از «بازداشت‌های دسته‌جمعی روزانه و ظاهراً خودسرانه» سخن می‌گوید. در گزارشی از این سازمان آمده است که این بازداشت‌ها «آزادی بیان و آزادی تجمع را به‌طور نامتناسبی محدود کرده‌اند.»

حبس‌شده فقط به دلیل یک سوءظن

رولا حسنین می‌گوید «مردانی که از من بازجویی می‌کردند، تهدیدم کردند: تو دخترت را یک سال و نیم دیگر نخواهی دید». او به زندان دامون، نزدیک شهر ساحلی حیفا در اسرائیل منتقل شد. دو بار یک قاضی نظامی حکم آزادی او را صادر کرد، اما این اتفاق نیفتاد. حسنین معتقد است که ممکن است او را نگه داشته باشند تا در تبادل زندانیان مورد استفاده قرار گیرد.

در ۱۹ ژانویه، این اتفاق رخ داد: حماس سه گروگان نخست را آزاد کرد و اسرائیل در مقابل ۹۰ زندانی فلسطینی را رها ساخت. رولا حسنین نیز در میان آن‌ها بود. در مجموع، طبق مرحله نخست توافق میان اسرائیل و حماس، قرار بود تا اوایل ماه مارس ۳۳ اسرائیلی و ۱۹۰۰ فلسطینی مبادله شوند، از جمله ۲۷۰ نفر که عمدتاً به دلیل مشارکت یا برنامه‌ریزی حملات تروریستی به حبس ابد محکوم شده بودند. برخی از این نام‌ها برای تقریباً هر اسرائیلی آشنا هستند، زیرا با بدترین حملات تروریستی مرتبط‌اند. در مقابل، برای بسیاری از فلسطینیان، این افراد قهرمانان مقاومت محسوب می‌شوند.

اما بسیاری از زندانیان آزادشده تنها بر اساس یک سوءظن بازداشت شده بودند. این نوع بازداشت، حبس اداری نام دارد، اما آنچه به‌لحاظ بوروکراتیک رسمی به نظر می‌رسد، چیزی جز یک روند سریع بدون کیفرخواست واقعی، بازجویی و امکان اعتراض نیست. پس از حمله تروریستی حماس و دیگر گروه‌های اسلام‌گرا در ۷ اکتبر ۲۰۲۳، تعداد فلسطینی‌های کرانه باختری که تحت بازداشت اداری قرار گرفته‌اند، بی‌سابقه بوده است.

کمتر از یک‌پنجم از حدود ۱۰هزار فلسطینی که به‌عنوان «زندانیان امنیتی» شناخته می‌شوند، واقعاً توسط یک دادگاه نظامی اسرائیل محکوم شده‌اند. حتی در محاکمات نظامی نیز بسیاری از اصول بنیادین دادرسی عادلانه رعایت نمی‌شود. قوانین مدنی اسرائیل به‌طور معمول برای فلسطینیان در مناطق اشغالی اعمال نمی‌شود.

یک مادر، یک نوجوان و یک دانشجو

اشپیگل علاوه بر مادر، با یک دانشجو و یک جوان ۱۸ساله نیز دیدار کرده است که همگی در ۱۹ ژانویه و در چارچوب توافق تبادل گروگان‌ها از زندان‌های اسرائیل آزاد شدند. آن‌ها همگی در رام‌الله و اطراف آن زندگی می‌کنند و به مدت چندین ماه به دلیل اتهاماتی مبهم در بازداشت بودند. روایت‌های آن‌ها از خشونت و تحقیر در زندان، خودسری و حس فزاینده ناامیدی حکایت دارد. آن‌ها نماینده نسلی هستند که دیگر به صلح باور ندارد.

رولا حسنین می‌گوید: «به‌عنوان یک فلسطینی، همیشه باید انتظار بازداشت را داشته باشی.» بااین‌حال، او اعتراف می‌کند: «هیچ‌وقت فکر نمی‌کردم که این اتفاق برای من بیفتد.»

این گفت‌وگو در خانه والدین حسنین در اردوگاه پناهجویان جالزون، در نزدیکی رام‌الله انجام شده است؛ جایی که او در آن بزرگ شده است. ساختمان‌های نیمه‌تمام، کوچه‌های باریک و کودکانی که در آن‌ها بازی می‌کنند. در تپه‌ای مجاور، شهرک اسرائیلی بیت ایل قرار دارد، منطقه‌ای با حدود ۷۰۰۰ سکنه، مجسمه‌های هنری در میدان‌ها، مجتمع‌های آپارتمانی و استخرهای شنا. شهرک‌نشینان بارها به ساکنان جالزون و روستاهای اطراف حمله کرده‌اند.

دخترش ایلیا با کفش‌های میکی‌ماوس در اتاقی با مبلمان تیره و کاناپه‌های مخملی تلو‌تلو می‌خورد؛ او تازه راه رفتن را یاد می‌گیرد. «وقتی بازداشت شدم، او هنوز چهار دست‌وپا می‌رفت» رولا حسنین این را می‌گوید و چشمانش پر از اشک می‌شود. ایلیا آن زمان ۹ ماهه بود، و مادرش ۱۰ ماه را در زندان گذراند. حسنین اولین جشن تولد دخترش و اولین عید فطرش را از دست داد؛ جشنی که پایان ماه رمضان را رقم می‌زند.

او یک پتو را مانند نوزاد پیچیده و با آن صحبت می‌کرد

ایلیا بدون مادرش سختی کشید، این را همسرش شادی، که دندان‌پزشک است، می‌گوید. ایلیا دو ماه زودتر از موعد به دنیا آمد و برادر دوقلویش کمی پس از تولد درگذشت. بعد از بازداشت مادرش، از شیشه شیر نمی‌خورد و شادی چندین بار مجبور شد او را به بیمارستان ببرد، زیرا به شدت کم‌آب و دچار سوءتغذیه شده بود.

«ترک کردن دخترم وحشتناک بود. بعد از سه ماه، دیگر تقریباً یادم نمی‌آمد که چهره ایلیا چگونه است»، حسنین این را با اندوه می‌گوید. «این موضوع مرا درمانده و غمگین می‌کرد.» فقط پس از هفت ماه، وکیلش توانست برای چند ثانیه عکسی از دخترش به او نشان دهد. او اجازه ملاقات با خانواده‌اش را نداشت، تماس تلفنی نیز ممنوع بود.

یکی از هم‌بندی‌هایش بعدها تعریف کرد که حسنین هر شب یک پتو را طوری می‌پیچید که شبیه نوزاد شود. او پتو را در آغوش می‌گرفت، با آن صحبت می‌کرد و حتی در خواب نیز آن را نگه می‌داشت.

«وقتی پس از آزادی برای اولین بار ایلیا را در آغوش گرفتم، مرا پس زد. او مرا نشناخت»، حسنین این را با ناراحتی می‌گوید. در ویدیویی از لحظه دیدارشان، دیده می‌شود که ایلیا فوراً دستانش را به سمت پدرش دراز می‌کند.

حالا، دخترش دوباره به او عادت کرده است، اما حسنین می‌گوید: «وقتی گرسنه است یا به تعویض پوشک نیاز دارد، هنوز هم پیش پدرش می‌رود.» بااین‌حال، گاهی اوقات حالا به او «ماما» می‌گوید.

تهدید به بازداشت دوباره

او از آزادی‌اش خوشحال است، اما هنوز آرامش ندارد. چرا که این ماجرا هنوز تمام نشده است.

دو روز پس از آزادی‌اش، ارتش به خانه والدینش در جالزون یورش برد. او می‌گوید: «آن‌ها خانه را زیرورو کردند و گاوصندوق برادرم را منفجر کردند، جایی که او ۳۵هزار شِکِل (حدود ۹۵۰۰ یورو) نگه داشته بود.» حسنین توضیح می‌دهد که برادرش تاجر است و به همین دلیل، معمولاً مقدار زیادی پول نقد در خانه دارد. اما سربازان پول را ضبط کردند؛ ارتش اسرائیل در پاسخ به پرسش رسانه‌ها این موضوع را رد کرده است.

حسنین تصاویری از کمدهای به‌هم‌ریخته، کشوهای واژگون‌شده و پنجره‌ای شکسته را نشان می‌دهد و می‌گوید: «آن‌ها می‌خواهند ما را بترسانند.»

فلسطینیان آزادشده که بعداً از زندان بیرون آمدند، دست‌بندهایی مانند دست‌بندهایی که در جشنواره‌ها دیده می‌شود به دست داشتند. روی آن‌ها عبارتی به زبان عربی نوشته شده بود که بخشی از آن از کتاب مقدس گرفته شده بود: «ملت ابدی فراموش نمی‌کند؛ دشمنانم را تعقیب می‌کنم و آن‌ها را شکست می‌دهم.» در مبادله زندانیان روز شنبه گذشته، آزادشدگان باید تی‌شرت‌های سفید با ستاره داوود آبی می‌پوشیدند که زیر آن به زبان عربی نوشته شده بود: «ما فراموش نمی‌کنیم و ما نمی‌بخشیم.»



برای رولا حسنین، این مانند یک تهدید است.

او می‌گوید که پیش از آزادی‌اش، به او گفته بودند که اگر جشن بگیرد یا به نوعی جلب توجه کند، دوباره بازداشت خواهد شد. بنابراین او هر کلمه را با دقت می‌سنجد و تمایلی به صحبت درباره سیاست ندارد. وقتی از او پرسیده می‌شود که الان چه نظری درباره اسرائیل دارد، لحظه‌ای مکث می‌کند. «طبیعتاً تمام این‌ها نفرت را بیشتر می‌کند.»



«در تمام زندگی‌ام چیزی جز اشغال ندیده‌ام – و همیشه فقط بدتر شده است.» (احمد ابو علیا)

احمد ابو علیا هنوز یک نوجوان است، با سبیل نازک و کلاه بیسبال مشکی نایک، اما بدنش شبیه یک کهنه‌کار است. او سیگار روشن می‌کند و سپس زخم‌هایش را نشان می‌دهد، با ترکیبی از شرمندگی و افتخار. یک گلوله شانه راستش را اصابت کرده و سه گلوله دیگر به پاهایش برخورد کرده‌اند. او آن زمان فقط ۱۶ سال داشت.

او می‌گوید که فقط می‌خواسته با دوستانش یک پیک‌نیک در نزدیکی دهکده‌اش برگزار کند، اما ماشینشان پنچر می‌شود و سپس سربازان به آن‌ها حمله می‌کنند. ارتش اسرائیل این ادعا را رد کرده است.

در ۱۶ سالگی دو بار به زندان افتاده بود

او خوش‌شانس بوده است. ۲۲۴ نوجوان طبق گزارش سازمان ملل در دو سال گذشته در کرانه غربی توسط سربازان یا شهرک‌نشینان کشته شده‌اند. دو نوجوان از خانواده بزرگ ابو علیا نیز در سال‌های قبل توسط سربازان به ضرب گلوله کشته شده بودند.

احمد ابو علیا می‌گوید که سربازان او را به بیمارستان بردند، اما پس از آن او را به زندان انتقال دادند. یک ماه بعد آزاد شد، اما خیلی زود سربازان پدرش را تلفنی تهدید کردند و گفتند: «دفعه گذشته فقط پسر تو را زخمی کردیم، دفعه بعد او به سوی خدا خواهد رفت.» سپس از پدر خواسته‌اند که پسرش را تحویل دهد.

پدرش احمد را به پایگاه نظامی برد، ۷ سپتامبر ۲۰۲۳. آن زمان احمد هنوز 16 سال داشت. یک قاضی نظامی شش ماه حبس اداری برای او صادر کرد و او را به زندان عوفر نزد رام‌الله فرستاد، جایی که در یک سلول با بزرگسالان نگهداری می‌شد، برخی از آن‌ها به حبس ابد محکوم شده بودند. او تنها نیست؛ طبق گزارش سازمان آدعمیر، ۳۶۵ نوجوان فلسطینی هنوز در زندان‌های اسرائیل به سر می‌برند.

آزار، مجازات و ضرب و شتم

او حمله تروریستی ۷ اکتبر ۲۰۲۳ را در زندان تجربه کرد. او می‌گوید که تفاوت آن روز با قبل از آن، مثل فرق زمین و آسمان بود، اگرچه قبل از آن هم اوضاع خوب نبود.

«آن‌ها همه چیز را از ما گرفتند»، احمد ابو علیا می‌گوید، همه آسانی‌های کوچک. توستر، سیگار، تلویزیون، رادیو، موبایل‌ها. آن‌ها دیگر اجازه نداشتند به حیاط بروند و حتی نمی‌توانستند چیزی از کافه‌تریا بخرند. دیگر آب گرم وجود نداشت و شامپو هم از زندان حذف شد. «حتی دستمال توالت را برداشته بودند، اما بعد از شکایت ما، دوباره به ما دادند، هرچند فقط مقدار کمی.»

وقتی احمد به کسی در سلول دیگر چیزی گفته، نگهبان‌ها به عنوان مجازات برای یک هفته تمام تشک‌هایشان را از آن‌ها گرفته‌اند.

احمد ابو علیا می‌گوید «و خشونت هم بیشتر شده بود». اولین بار او را در ۷ اکتبر ۲۰۲۳ به شدت کتک زده بودند، و در مجموع پنج بار در طول مدت حبس، مورد ضرب و شتم قرار گرفت.

افزایش خشونت و بدرفتاری با زندانیان

سازمان زندان‌های اسرائیل در مورد این پرونده به درخواست‌ها پاسخی نداده است، اما تال استاینر از کمیته عمومی علیه شکنجه در اسرائیل، تایید کرده است که خشونت در زندان‌ها افزایش یافته و رفتار با زندانیان، به ویژه بعد از ۷ اکتبر ۲۰۲۳، به طور چشمگیری بدتر شده است. نوجوانان به هیچ وجه از بزرگسالان بهتر رفتار نمی‌شوند؛ و بدترین رفتارها با زندانیان غزه‌ای است.

«اگرچه ممکن است برخی موارد به‌طور جداگانه شکنجه محسوب نشوند، اما وقتی همه موارد را کنار هم قرار می‌دهیم، باید از شکنجه صحبت کنیم»، او این‌گونه بیان می‌کند.

سازمان‌هایی همچون آمnesty International و همچنین سازمان ملل نیز اسرائیل را به شکنجه زندانیان متهم کرده‌اند؛ و اشپیگل نیز در گزارش‌هایی به این موضوع پرداخته است.

در پایان نوامبر ۲۰۲۳ احمد ابو علیا آزاد شد، در چارچوب اولین توافق تبادل گروگان‌ها. چهار ماه بعد دوباره دستگیر شد، همراه با دو دوستش که شب را در خانه‌اش سپری کرده بودند؛ آن زمان در حال برگزاری ماه رمضان بود. «چرا آن‌ها؟» احمد ابو علیا می‌پرسد. «آن‌ها فقط تصادفی آنجا بودند.» او شش ماه حبس اداری دریافت کرد و سپس شش ماه دیگر. سپس توافق دوم تبادل گروگان‌ها صورت گرفت و از ۱۹ ژانویه ۲۰۲۴ او دوباره آزاد شد.

دو دوستش هنوز در بازداشت هستند

در مجموع، این نوجوان بیش از یک سال را در زندان گذرانده است. او در زندان سالگرد ۱۷ سالگی و ۱۸ سالگی خود را جشن گرفته است. ارتش اسرانئل به اشپیگل ادعا کرده که او «عضو فعال یک سازمان تروریستی» بوده است. اما احمد ابو علیا این را رد می‌کند. او معتقد است که دلیل واقعی دستگیری‌اش این بوده که ارتش خانواده‌اش را هدف قرار داده است؛ پدرش نیز در دوران انتفاضه دوم در زندان بوده است.

و دوستانش چطور؟ «آن‌ها هنوز در بازداشت هستند.» او سرش را تکان می‌دهد، و می‌گوید که حتی خودش هم دلیل این موضوع را نمی‌فهمد. در روستا دیگر از او اجتناب می‌کنند، حتی دو برادر کوچکترش نیز دیگر نمی‌خواهند در خیابان او را ببینند، از ترس اینکه مبادا با او دستگیر شوند.

«وقتی آزاد شدم، سربازان به من هشدار دادند: دفعه بعد که فرصت پیدا کنند، دوباره دستگیرم خواهند کرد؛ یک چیزی کافی است.» احمد ابو علیا می‌گوید که اکنون می‌خواهد تمرکز خود را روی زندگی‌اش بگذارد، پول درآوردن و یک روز ازدواج کردن.

او پس از کلاس هفتم از مدرسه کناره‌گیری کرده بود، چون زمان کرونا بود و همه چیز بسته بود، و پس از آن دیگر تمایلی به ادامه تحصیل نداشت. اکنون او همراه با پدرش در یک مزرعه خرما در نزدیکی اریحا کار می‌کند.

اما در مغییر، دهکده زادگاهش که شمال شرقی رام‌الله قرار دارد، خارج ماندن از مشکلات کار ساده‌ای نیست. احمد ابو علیا تعریف می‌کند که روز قبل سربازان اسرائیلی با ماشین نظامی از خیابان اصلی روستا عبور کرده بودند. «من به زور توانستم فرار کنم، آن‌ها با گلوله‌های جنگی بالای سرم شلیک کردند.»

احمد ابو علیا می‌گوید که سربازان تقریباً هر روز به مغییر می‌آیند. برای اینکه دلیل این را درک کنید، باید با او به پشت بام بروید.

از آنجا خانه‌هایی را می‌بینید که در دره فرو رفته‌اند، و در اطراف، بر فراز تپه‌ها، آنتن‌ها و کانکس‌هایی قرار دارند. پست‌های غیرقانونی اسرائیلی‌ها در مناطق اشغالی. «ما توسط شهرک‌نشینان محاصره شده‌ایم»، پدربزرگ احمد ابو علیا که به جمع آن‌ها پیوسته است، اشاره می‌کند به باغ زیتونی که شاید ۴۰۰ متر با آن‌ها فاصله دارد. «این درختان من هستند، اما اگر به آنجا بروم تا زیتون بچینم، شهرک‌نشینان می‌آیند و به من حمله می‌کنند. و ارتش از آن‌ها محافظت می‌کند.» آن‌ها حتی دیگر نمی‌توانند گوسفندان خود را در خارج از روستا بچرانند.

حمله شهرک‌نشینان به روستا

قبل از این هم وضعیت آرامی نبود، اما از تاریخ ۷ اکتبر ۲۰۲۳ حملات شهرک‌نشینان به شدت افزایش یافته است. همانطور که در بسیاری از نقاط کرانه باختری مشاهده می‌شود. وقتی در آوریل گذشته یک نوجوان اسرائیلی که در یکی از پست‌های مستعمراتی نزدیک زندگی می‌کرد، ناپدید شد، ده‌ها نفر از شهرک‌نشینان به روستا حمله کردند. آن‌ها چندین خانه و خودرو را به آتش کشیدند، گوسفندان را دزدیدند و ساکنان را زخمی کردند. یکی از بستگان احمد ابو علیا در این حمله به ضرب گلوله کشته شد. در چندین روستای اطراف نیز همین روز مستوطنان به خانه‌ها حمله کردند. بعدها جسد نوجوان ناپدید شده پیدا شد؛ فردی که او را کشته بود، از مغییر نبوده است.

خشونت بیشتر و فریاد برای توقف شهرک‌نشینان

«وضعیت همیشه بیشتر و بیشتر خصمانه می‌شود، باید شهرک‌نشینان را متوقف کنیم.»این را احمد ابو علیا می‌گوید. او از این موضوع ناراحت است که حتی اعضای نیروهای امنیتی فلسطینی که در روستا زندگی می‌کنند، از شهرک‌نشینان فرار می‌کنند. «رئیس‌جمهور ما می‌گوید که باید این درگیری را به‌طور مسالمت‌آمیز حل کنیم، اما این حرف‌ها مزخرف است. هیچ راه‌حل مسالمت‌آمیزی وجود ندارد.» نگه داشتن سکوت چیزی به آنها نیافزوده است. «من تمام زندگیم چیزی جز اشغال ندیده‌ام – و همیشه بدتر شده است.»



دَانیا هاناتشه می‌گوید: «وقتی یک زن درخواست غذای بیشتر کرده بود، نگهبانان جواب دادند: نه، گروگان‌های ما در غزه هم به اندازه کافی غذا نمی‌خورند.»

دَانیا هاناتشه می‌گوید که مانند بسیاری از هم‌نسلانش با داستان‌های زندان بزرگ شده است. پدرش همواره در معرض بازداشت بود، حتی زمانی که او به دنیا آمده بود. او در مجموع پنج سال را در بازداشت اداری، بدون محاکمه و حکم گذراند. آخرین بار پدرش در اداره امور شهری رام‌الله مشغول به کار بود و مسئول زیباسازی شهر، از جمله ساخت میدان‌های دایره‌ای، درختکاری و کاشت گل‌ها بود. اکنون او بازنشسته است.

خانواده در قدیم‌ترین قسمت رام‌الله زندگی می‌کنند و خانه آن‌ها بر روی تپه‌ای قرار دارد. هاناتشه می‌گوید: «در روزهای صاف می‌توان در افق دریا را دید»، اما او هیچ‌وقت به آنجا نرفته است.

دومین بازداشت سخت‌تر بود. زمانی که نظامیان او را بردند، از پله‌ها پایین انداختند و در داخل خودرو نظامی یکی از سربازان با اسلحه به سر او زد. هاناتشه می‌گوید که زخم سرش برای مدت‌ها خونریزی می‌کرد و به‌طور بدی التیام یافت. داروهایی هم دریافت نکرده بود. پس از حمله حماس در ۷ اکتبر ۲۰۲۳، مراقبت‌های پزشکی در زندان‌ها به حداقل رسید.

این شامل بازرسی‌های تحقیرآمیز برهنه می‌شود، حتی زمانی که فقط از یک سلول به سلول دیگری منتقل شده باشند. توهین‌ها، ضربات، جستجوهای ناگهانی در وسط شب. به ندرت فرصتی برای دوش گرفتن و فقط قاشق‌های پلاستیکی برای شانه زدن به موها. ده زندانی در یک سلول که برای نصف این تعداد طراحی شده بود. غذا بد و کم بود. «ما همیشه گرسنه بودیم»، حناطشه می‌گوید. «وقتی یک زن از نگهبانان خواسته بود که غذا بیشتر بدهند، آنها می‌گفتند: نه، گروگان‌های ما در غزه هم به اندازه کافی غذا نمی‌گیرند.»

دانیه حناطشه خود نمی‌گوید که گروگان بوده است. او می‌گوید: «زندانی.» و معتقد است که هیچ تفاوتی بین زندانیان اسرائیلی و زندانیان حماس نمی‌بیند.

بسیاری از فلسطینی‌ها مانند اسرائیلی‌ها خود را تنها به عنوان قربانی می‌بینند، از زمان کشتار حماس و جنگ بعدی غزه شاید بیشتر از همیشه. توانایی همدلی در این درگیری طولانی‌مدت از بین رفته است.

اکثر فلسطینی‌ها اکنون از حماس حمایت می‌کنند. «اسرائیل قدرت اشغالگر است»، این را پدر می‌گوید. «حق ماست که از خود دفاع کنیم.» دیگر هیچ روند صلحی وجود نداشت، مهاجران بیشتر و بیشتر اراضی را اشغال کرده بودند. «حالا دوباره همه درباره مسئله فلسطین صحبت می‌کنند.»

دانیه حنطشه در کنار نشسته و سرش را تکان می‌دهد، موهای صافش روی پلیور سیاهش افتاده است. او نیز حمله تروریستی حماس را محکوم نمی‌کند. خودش طرفدار حماس نیست، اما بسیاری از دوستانش اکنون از اسلام‌گرایان حمایت می‌کنند. نه به این دلیل که گروه تروریستی را خوب می‌دانند، بلکه: «آن‌ها حماس را تنها کسانی می‌بینند که در برابر اشغال مقاومت می‌کنند.»

در واقع، در یک نظرسنجی که چند ماه پیش انجام شد، بیش از یک‌سوم از شرکت‌کنندگان در کرانه باختری اعلام کردند که از حماس حمایت می‌کنند – سه برابر بیشتر از قبل از حمله تروریست‌ها. و این میزان حتی بیشتر از نوار غزه است.

او چه منظوری دارد وقتی از مقاومت صحبت می‌کند؟

این دانشجو می‌گوید «برای هر کسی معنای متفاوتی دارد»،. «برای برخی این یعنی یک تحصیل خوب به دست آوردن، برای دیگران یعنی فقط وجود داشتن اینجا. و برای بعضی‌ها یعنی استفاده از خشونت.» راه او این است که ادامه تحصیل دهد و شاید روزی یک شرکت حسابداری تأسیس کند و در سرزمین خود زندگی کند.

«من اجازه نمی‌دهم از اینجا بیرون بروم.»

به نقل از هفته‌نامه Spiegel Online
برگردان: الف هوشمند