عصر نو
www.asre-nou.net

آندرای کولسنیکو

جنگ سردی که پوتین خواستار آن است

چرا روسیه خواستار تغییر، نه به ختم، جنگ در اوکراین است
برگردان به فارسی: شریف زاده و آزاد

Thu 30 01 2025



ولادیمر پوتین، ریئس جمهور روسیه، سه سال پس از آغاز «عملیات نظامی ویژه» خویش در اکراین با یک انتخاب ناخوش ایند روبرواست ۰ در انظار عمومی، او خودش را خوش بین نشان میدهد. او کشورش را از ورطه مشکلات متعدد بیرون کشیده و با نیروی نظامی از حاکمیت خود دفاع نموده است، یا بهتر است بگوییم آنچه را که اوحاکمیت می نامد. او ادعا میکند که اگر او این کار را نمی کرد، روسیه دیگر وجود نداشت. در همین حال ، تولید نا خالص ملی روسیه در حال رشد است – طبق آمار رسمی در سال ۲۰۲۴ حدود ۴٪ افزایش یافته است- و دستمزدها نه تنها در حال افزایش هستند، بلکه بظاهر با وجود نرخ تورم سالانه که اکنون بیش از ۹٪است، با قیمت ها همگام هستند. در پشت این نما، بودجه نظامی در سه سال اخیر دو برابر شده و البته در واقع رشد اقتصادی کشور بتوسط اقتصاد نظامی هدایت میشود. اما در بخش مصرف کننده که رشد اقتصادی راکد است نرخ تورم بالاتر است.

تا الان همه چیز برای روسها قابل تحمل به نظر می رسد. کرملین کنترل بیشتری بر جامعه روسیه دارد، اجازه میدهد بعضی از جنبه های زندگی بدون مزاحمت دولتی ادامه یابد . اما جنگ، گرچه هزینه های جنگ همچنان به جهت فزونی است، اما در ظاهر جنگ به نفع روسیه پیش میرود: به گفته پوتین، نیروی نظامی روسیه حد اقل ۱۸۹ شهرک اوکرین را در سال ۲۰۲۴ « آزاد» ساخته و پدافند هوائی غرب شانسی در مقابل جدیدترین موشک روسیه نداشتند. در جمعیت نشانه های از خستگی از جنگ پدیدار میشود. اما بطور کلی تمام گزارشات نشان دهنده ا موفقیت های نظامی خوشحال کننده است: بر أساس داده های نظر سنجی مرکز لوادا، در حدود۷۵٪ از جمعیت روسیه به حمایت اجرائی یا واقعی از عملیات ویژه نشان میدهند، مدتی است این رقم ثابت مانده است، از جمله میگویند که ۴۵٪ از مردم قطعا طرفدار و ۳۰٪ تا حدی طرفدار اقدامات نظامی هستند. گر چه یک سوم روسها نیز می گویند که قول دونالد ترامپ که اخیرا گفته است به سرعت به جنگ خاتمه میدهد برای روسیه خوب است، اما تعداد زیادی از مردم میگویند که انتخاب ترامپ برای روسیه اهمیتی نخواهد داشت.

أوضاع روسیه در حال حاضر

اما در واقع ، اوضاع روسیه که وارد سال جدید شده است خیلی خوب نیست. پوتین با تکیه به استفاده از قدرت سخت خود، قابلیت قدرت نرم خویش را از دست داده است. او درحالیکه برای باز سازی امپراتوری روسیه تلاش میکند، در حال از دست دادن نفوذ روسیه در سرزمین های سابق خویش است. او درحالیکه تلاش برای افزایش فاصله بین مرزهای روسیه و ناتو میکند ، اما موجب نزدیکتر شدن مرز روسیه به ناتو شده است: همانطوریکه کرملین با لحنی تهدید آمیزهشدار میدهد، کشورهای وابسته به ناتو«دم دروازه روسیه» قرار گرفته اند. البته، مسایل داخلی روسیه هم حل نشده است، ساختار اقتصادی روسیه بیش از بیش به جنگ وابسته شده است، برای کنترل تورم، بانک مرکزی روسیه نرخ بهره را در حد ۲۱٪ نگه داشته که منجر به ورشکست شدن پاره ای از مشاغل شده است. کرملین با انتخاب «امنیت» به عنوان اولویت مهمتر، مردم روسیه را به جهت ناامنی سوق داده است: چنانکه زندگی روزانه اغلب روسها خلاصه شده است به انتظار کشیدن برای حمله پهباد یا کوبیدن درب بتوسط مقامات امنیتی به علت حضور در تظاهرات ضد جنگ. آداب و رسوم اجتماعی با وجود خشونت زیاد به ابتذال کشیده شده است. وطن پرستی یک روس به شدت تمایل فروش خود برای قیمتی بالاتر برای حضور در میدان جنگ- با دریافت حقوق و مزایای بالا- نشان داده میشود. سانسور، رسانه های خبری مستقل روسیه را نابود کرده است، سانسور بتدریج به مراکز آموزشی، تئاتر، فیلم، انتشار کتاب و حتی به سیاست اداره موزه ها هم گسترش یافته است. گروه های اجتماعی از مهاجران و فعالان مدنی گرفته تا محققان و روشنفکران که اکنون به عنوان «عوامل خارجی» شناخته میشوند، مورد آزار واذیت قرار گرفته و به دادگاه ها فرستاده میشوند. در حالیکه مقایسه پوتین با اسلاف پیشین خود درعصر شوروی، اعتباری برای پوتین حساب نمی شود اما دیده میشود : اتحاد شوروی پس از عصر استالینسم به اسپوتنیک افتخار می کرد، و روسیه پوتین به جدیدترین موشک مافوق صوت خود مینازد.

او در آینده چه کار خواهد کرد؟ اکنون که پوتین و اطرافیانش ، روسیه را به این مرحله مبهم وتاریک رسانده اند، مواجه با مشکل پیدا کردن راهی هستند که چگونه روسیه به أوضاع قبل از جنگ برگرداد. غیر نظامی کردن اقتصاد و خلع سلاح مردم بعد از اتمام جنگ موجب تضعیف سیستمی خواهد شد که زیربنای مستحکم حکومت پوتین است. بخصوص در وضعیتی که هزینه ها همچنان در حال افزایش است، پوتین به یک جنگ دائمی نیاز دارد تا آنچه جامعه شناسان طرفدار دولت آن را« اجماع دونباس» می نامند را حفظ کند- اکثریت روس هائی که از اقدام نظامی و رویکرد فزاینده فرد گرایانه کرملین به قدرت را حمایت میکند. مشکل عمده پوتین در سال ۲۰۲۵: پایان دادن به جنگ به همان اندازه برای او خطرناک است که شروع جنگ بود.

مسائل متعدد و مهم برای حل این مشکل

رم کوچک

در سالهای قبل از عملیات ویژه – حمله به اوکراین- پوتین و حامیانش صحبت از احیا کردن مفهوم قدیمی روسی « روم سوم» بودند ، آنها تصور می کردند که یک دولت ایده آل روسیه خواهد توانست تاثیر تعیین کننده ای بر « جهان روسیه» وسیع داشته باشد. ظاهرا آن امپراتوری جدید آنقدر قدرتمند خواهد بود که توان کنترل تحولات خارج از حوزه منطقه خود راهم داشته باشد. البته آن چشم انداز شکست خورد.

سوریه

به فروپاشی سریع سوریه بشار اسد بنگرید که در ماه دسامبر ۲۰۲۴ صورت گرفت، برای سالها، مداخله روسیه در سوریه به عنوان یک داستان موفقیت آمیز معرفی شده بود ، آن نشان می‌داد که چگونه رژیم پوتین می تواند مانند شوروی سابق، مدیر سرنوشت کشورهائی باشد که هزاران مایل دورتر از کرملین قرار دارند. مدل سوریه ، مدتهای زیادی، برای توجیه توسعه طلبی مسیحائی روسیه مورد استفاده قرار میگرفت و مبارزه با جناح های ضد اسد، الگوئی برای تبلیغات روسیه در مورد جنگ با اوکراین بکار برده میشد. اکنون این روایت فرو پاشیده است ، گر چه این فروپاشی بر میزان محبوبیت پوتین تاثیر زیادی نداشته است.

ارمنستان و آذربایجان

شکستهای پوتین به سوریه محدود نمیشود، ارمنستان زمانی که« شریک استراتژیک» روسیه در قفقاز بود- کشوری که تحت حمایت مسکو بود و در چندین بخش اقتصادی به شدت وابسته به روسیه - در خاکستر جنگ اخیر خود با آذربایجان به تنهای رها شد: روسیه خودش را فقط در کنار معرکه قرارداد و گذاشت که نیروهای مسلح دولت آذربایجان، منطقه کوهستانی ارمنی نشین قره باغ را تصرف نمایند و یک شبه ۱۰،۰۰۰ ارمنی ساکن کاراباخ را از منطقه اخراج نمایند. اکنون، ارمنستان در حال انعقاد منشور مشارکت استراتژیک با ایالات متحده و همچنین به دنبال پیوستن به اتحادیه اروپاست. در حالی‌که گفته می‌شد که پوتین با الهام علی اف ، ريیس جمهور آذربایجان (رهبر قدیمی آذربایجان) دارای «کشش خاص» هستند و دوستی زیادی دارند اما پس از اینکه پدافند هوائی روسیه موجب سقوط یک هواپیمای مسافربری آذربایجان شد، دوستی نزدیک و«کشش خاص» دو دیکتاتور دچار مشکلات زیادی شد. ناگفته نماند که اکنون، علی اوف با یکی دیگر از قدرتمندان منطقه، رجب طیب اردوغان رئیس جمهور ترکیه، همسو شده است.

ترکیه

در واقع ترکیه مشکل دیگرپوتین است ، از زمانی که غرب در سال ۲۰۲۲ تحریمهای گسترده ای بر علیه روسیه اعمال کرد، کرملین برای ترکنش‌های مالی و تامین واردات ضروری برای زندگی روزمره روسیه، وارد روابط نزدیک با آنکارا شد، اما رفتار ترکیه خیلی دوستانه نبود. پاره ای از خواسته های اردوغان با پوتین در تضاد بود از جمله: اردوغان خواستار بازگرداندن کریمه به اکراین و او همچنین از شورشیانی که در سوریه اسد را سرنگون کرده اند حمایت میکند. در حالیکه دوستی اردوغان با پوتین ادامه دارد اما در دمشق او از پوتین پیشی گرفته است. به گفته یک کارشناس ترکیه ، وظیفه ترکیه در حال حاضر، مهار کردن روسیه در سوریه است، با وجود اینکه در حال حاضر او از همکاری عملگرایانه با پوتین سود میبرد.

اسرائیل

در رابطه با اسرائیل، پوتین برای سالها ملاقاتهای منظم با بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل ، داشت و به نظرش او مردی قدرتمند بود. همچنین ، به علت سابقه تاریخی یهودی ستیزی و هولوکاست در اوکراین، حداقل تا فوریه ۲۰۲۲، مردم اسرائیل احترام خاصی برای پوتین قائل بودند. امروزه تعداد یهودی که در روسیه زندگی میکنند خیلی کم شده است و ان‌هایی هم که هنوز در روسیه زندگی میکنند دارای پاسپورت اسرائیل هستند و می‌توانند به راحتی از روسیه خارج شوند.

از نظر تاریخی، ناسیونالیسم روسی با یهودی ستیزی همراه بود، گر چه در زمان حال ، طبق تبلیغات کرملین یهودیان و صیهونیست‌ها دشمن روسیه نیستند بلکه دشمن اصلی روسیه را ناتو و بلوک «انگلوساکسون» میدانند که در خدمت ناتو می‌باشند. با این وجود افکار عمومی در روسیه نسبت به یهودیان به ویژه به مردم اسرائیل بدتر شده است. روسها در حالیکه نگران فلسطینی ها نیستند ، اما به نظر می رسد به علت یک واکنش انعکاسی ، کسانی که به شدت از جنگ روسیه و اوکراین حمایت می‌کنند، حماس و حزب الله را به اسرائیل ترجیح میدهند. در یک نظرسنجی مشترک به‌توسط لوادا و شورای شیکاگو در اکتبر ۲۰۲۴، سی و‌هشت درصد از روسها گفتند که ایالات متحده و کشورهای ناتو بیشترین مسئولیت ادامه خونریزی و بی ثباتی در خاورمیانه را به عهده دارند در حالیکه تقریبا سه چهارم از روسها گفتند که اسرائیل مسئول ادامه درگیری خاورمیانه حالیه است.

سایر نواحی

حتی ماهواره های قدیمی روسی نیز برای پوتین دردسر ساز شد. آبخازیا ، منطقه جدایی خواه گرجستان را در نظر یگیرید: در ماه نوامبر ۲۰۲۴ مردم آبخازیا در مواجهه با طرح دولت که موجب وابستگی بیشتر اقتصادی آن کشور به روسیه می‌شد به پارلمان حمله و دولت را سرنگون کردند. عکس العمل روسیه به این حرکت! ایجاد ممنوعیت واردات نارنگی از آبخازیا و توصیه به گردشگران روسیه تا از مسافرت به آن ناحیه صرف نظر نمایند.

بریکس

سازمانهای چند جانبه مختلفی که روسیه در دو دهه اخیر در راه اندازی آن شرکت داشته ، دچار مشکلات شده است. بریکس، سازمانی متشکل از قدرتهای غیر غربی، که روسیه در سال ۲۰۰۹ با برزیل، چین و هند تاسیس کرد، درحالی که اعضای بیشتری به آن اضافه شدند اما تاکنون پوتین نتوانست نتایج ملموسی از تشکیل آن بدست آورد. پوتین معتقد است که که در حال ساختن یک نظم جهانی جدید است که جایگزین نظم قدیم شود، آیا در حال حاضر یک نظم جهانی موجود است یا نه؟ نظم جهانی جدید پوتین نمی‌تواند بدون کشورهای غربی جایگزین نظم جهانی قدیم شود. علاوه بر این، اعضای بریکس و سایر سازمانه‌ائی که قرار است کشورهای شوروی سابق را در مدار پوتین جمع کنند، خود دارای منافع متعدد هستند و مشتاق همکاری با چین، اروپا و ایالات متحده بعنوان کلان شهر امپراطوری سابق میباشند. هیچ کشوری به جز خود روسیه به روم سوم سوگند وفاداری نداده است حتی کشوری که با موشک های مافوق صوت جدید پر شده است. به طور خلاصه، گسترش امپراتوری تخیلی و عقب افتاده پوتین بجای بزرگ شدن ، ضعیف شده و دولتی واپسگرا و خودکامه جایگزین آن شده است.

سربازان نه معلمان

پس از ربع قرن در قدرت، پوتین بطور فزاینده ای با واقعیت روز فاصله گرفته است، بقول یکی از نزدیکانش او در« فضا » زندگی می‌کند. او بسیاری از نواقص ساختاری روسیه را یک دست آورد می بیند نه نشانه هائی از بیماری های اقتصادی. اقتصاددانان تخمین زده اند که نیروی کار روسیه در حدود ۴.۸ میلیون کارگر کم دارد. تعداد افرادی که در سن کارگری بودند ، نقل مکان کردند – صدها هزار افراد شایسته کارگری از روسیه خارج شدند- همچنین جوانانی که به جنگ اوکراین گسیل شدند. آمار قابل اعتمادی که نشان دهنده کمبود کارگر باشد در دست نیست، اما می‌دانیم که این کمبود تاثیر زیادی بر توازن جمعیت و بازار کار دهه های آینده روسیه خواهد داشت. بر طبق بعضی از برآورد ها ، مدارس روسیه نیم میلیون کمبود معلم دارند. همچنین این کمبود در بخش های پزشکی و بهداشتی و سایر بخش‌ها هم دیده شده است.

بخش اقتصاد

بخش اقتصاد غیر نظامی روسیه دچار مشکلات زیادی است. به‌عنوان نمونه بخش صنعت ساخت و ساز : به دلیل کاهش تقاضا و افزایش سرسام آور هزینه ها- قیمت مصالح ساختمانی بین سالهای ۲۰۲۱-۲۰۲۴ افزایش قیمت ۶۴٪ داشت- میزان ساختن مسکن جدید به طور چشمگیری کاهش یافته است. از صنایع که دچار مشکل هستند میشود از صنعت حمل ونقل اسم برد که به علت کاهش شبکه راه آهن و حمل و نقل جادها ، گران شدن قیمت انرژی و کمبود راننده با مشکلات متعددی روبرو است. کم شدن استخراج معادن و کشاورزی که روزی به عنوان افتخارات حکومت پوتین به حساب می آمد هم با نارسائی شدیدی روبرو است. به طور کلی ، صادرات دیگر نمودار رشد روسیه نیست. با وجود گرانی قیمت، مصرف داخلی همچنان ادامه دارد و خیلی روشن نیست که در آینده چه خواهد شد. به طور رسمی، تورم در روسیه در سال ۲۰۲۴ به ۹.۵۲٪ رسیده است. واضح است که دولت برای حفظ سلامت روان جامعه نمی خواهد که تورم به دو رقمی برسد. با این حال قیمت میوه و سبزیجات ۲۲.۱٪ و کره حتی به ۳۶.۲٪ افزایش یافت. در میان محصولات غیر غذائی، قیمت خدمات ۱۱.۵٪ ، قیمت بنزین ۱۱.۱٪ و دارو ۱۰.۶٪ افزوده شد. غیر ممکن است که تصور کنیم که مردم روسیه این ازدیاد قیمت را حس نکرده اند یا نخواهند کرد.

صنایع نظامی

صرف نظر از مشکلات عام اقتصادی در روسیه، اقتصاد جنگی به جهت دیگری میرود. آمارها نشان دهنده افزایش تولید صنعتی در بخش هایی هستند که کالاها و قطعات واسطه ای را برای صنایع دفاعی تامین میکنند: متالورژی، ماشین سازی، وسایل نقلیه ، تجهیزات الکتریکی، کامپیوتر و الکترونیک از آن جمله هستند. دولت همچنان پول را به بخش نظامی – صنعتی سرازیر کرده و نوید بهبود چشم انداز حرفه ای و حقوق بیشتر را برای هر کسی که به ان می‌پیوندد را میدهد. برا ی پوتین مهم است که به جوانان نشان دهد که راه رسیدن به یک حرفه موفق در جنگ نهفته است، اما ادامه اداره ارتش نیاز به هزینه سرسام آوری دارد. طبق برآوردها، ‌دولت سالانه به ۲۳ میلیارد دلار برای جذب نیرو های جدید نیاز دارد. از ابتدای سال ۲۰۲۵، در برخی از مناطق دولت شروع به افزایش پرداخت به افرادی کرد که بطور قراردادی در بخش نظامی کار میکنند که خود نشان دهنده آنست که این مشاغل مورد علاقه آن افراد نیست. دولت همچنان جوانان را تشویق میکند تا در سیستم آموزش حرفه متوسطه ثبت نام کنند، آموزش های برای تخصص های مورد تقاضای اقتصاد شبه نظامی . برای رسیدن به تقاضای مهندس در مجتمع نظامی- صنعتی ، کرملین به شدت تخصص های فنی در آموزش عالی را نیز ترویج داده است. وجود این مشکلات موجب تردیدهای زیادی برای داشتن پول کافی برای ادامه جنگ میشود. آیا منابع مالی در سال ۲۰۲۵ شروع به اتمام است؟

فرسودگی سازه های زیربنائی

همچنین خطر بلایای که به دست بشر ایجاد میشود ، از جمله عدم رسیدگی حکومت به سازهای زیربنائی کشور که در حال ویرانی است. ازدیاد خروج قطار از ریل، خرابی سیستم گرمایشی و سایر حوادث آب و برق و خرابی هواپیمای داخلی که بطرز نگران کننده ای بطور روزانه بوقوع می‌پیوندد ، نشان دهنده درماندگی این صنایع است. در دسامبر ۲۰۲۴ ، دو نفتکش قدیمی روسی مملو از نفت در اثر طوفان در تنگه کرچ، که روسیه را از کریمه جدا میکند، به شدت آسیب دیده و هزاران تن نفت در دریا ریخته شد که باعث فاجعه زیست محیطی بزرگی شد، یکی از تانکرها به گل نشسته بود و آن دیگر به دو قسمت تقسیم شده بود. هر دو این تانکرها در حدود ۵۰ سال فعالیت میکردند. حملات پهپادی اوکراین، به مناطق مرزی بلگورود، کورسک روسیه و در مناطق داخلی تر روسیه مثل تاتارستان، به یک امر عادی تبدیل شده ، این اتفاقات موجب ناامنی برای روس‌های معمولی شده است.

جهان دوباره تقسیم شده

پوتین با تمرکز شدید به جنگ ، مردم روسیه را خیلی خسته کرده است ، این خستگی شدید در تمام مردم روسیه دیده میشود: نظر سنجی مرکز لوادا نشان میده که اکثریت آشکار مردم روس طرفدار مذاکرات صلح هستند، این رقم در ماه نوامبر ۲۰۲۴ به ۵۷٪ ، که نمودار بالاترین رقم از شروع جنگ است. این رقم در ماه دسامبر اندکی کاهش یافته و به ۵۴٪ رسیده اما رقم مخالفین صلح برای چندین ماه بطور ثابت در ۳۷٪ باقی مانده است. برای اکثر حامیان صلح، دو شرط همچنان مهم است: روسیه باید«سرزمین‌های جدید» را که از سال ۲۰۲۲ به‌دست آورده است حفظ کند و اوکراین نباید به ناتو بپیوندد. نظرسنجی ها نشان می‌دهد که اگر پیمان صلحی به این دو خواسته جواب مثبت دهد ، اکثریت مردم روسیه راضی خواهند بود و آن را یک «پیروزی» خواهند دانست. امیدها با انتخاب ترامپ افزایش یافته است، اگر چه هم عموم مردم و هم نخبگان به نتایج فوری این انتخاب ابراز تردید می‌کنند. در اکتبر ۲۰۲۴ سی و‌هفت درصد از پاسخ دهندگان به همه پرسی مرکز لوادا معتقد بودند که انتخاب ترامپ به نفع روسیه است. و ۳۳٪ فکر می‌کردند که روابط بین روسیه و ایالات متحده می‌تواند تحت رهبری ترامپ بهبود یابد، اما ۴۶٪ از روس‌ها اهمیتی برای نتیجه انتخابات ایالات متحده قائل نبودند.

به پا خواستن مردم روسیه بر علیه پوتین

اما وجود ناراحتی های عمومی در جامعه ای خیلی نظامی شده و با چالش های اقتصادی زیاد به معنای آن نیست که که توده مردم بر علیه پوتین برخیزند. اما بطور وضوح نشان میدهد که توده زیادی از مردمی که از جنگ حمایت میکنند، بی صبرانه منتظر ختم ان هستند. افکار عمومی روسیه پوتین را نمی شود به عنوان یک توده یک پارچه بی حرکت دید، بلکه آن به صورت ی گدازه ای است که به آرامی حرکت میکند، البته وجود عوامل خارجی که بتوانند هر لحظه جهت آین گدازه را تغییر دهد، هم شایسته اهمیت است، شاید این عاملی است که سبب نگرانی کرملین شده است. در نوامبر ۲۰۲۴ ، توجیه گران کرملین سعی میکردند که چگونه می‌توان «اکثریت آرام» را وادار کرد که صلح را به عنوان یک پیروزی بشناسند و مطمئن شوند که با بازگشتگان جنگ خوب رفتار کنند. این کهنه سربازان از جنگ برگشته، شامل: بسیاری از زندانیان دیروز، معلولان جسمی، و کسانی که دارای اختلال استرس پس از ‌مصانحه هستند، هم می‌شود. بر اساس ایده پوتین ، کسانی که از جنگ برگشته اند باید از طریق یک برنامه ویژه به‌طور سریع به مشاغل بالای مدیریت برسند. اما مقامات غیر نظامی علاقه زیادی به چنین رقابتی نشان نمی دهند.

وظیفه کنونی پوتین

بنابراین، وظیفه کرملین برای سال ۲۰۲۵ حفظ آرامش در جامعه است. حفظ آرامش اجتماعی لازم است ، صرف نظر از اینکه پوتین در بحبوحه رکود تورمی و کمبود کارگر به جنگ فرسایشی خود ادامه دهد، یا اجازه دهد که یک توافق صلح - بدون تسلیم کامل دشمن- برقرار شود، و یا پی راه جدیدی برای جمع کردن اکثریت در اطراف خود باشد. اگرچه پایان دادن به عملیات ویژه برای پوتین به همان اندازه پر هزینه خواهد بود که به جنگ ادامه دهد. اما راهی برای خروج موجود است: او می‌تواند به جنگ دائمی با غرب ادامه دهد- با ابزارهای سرد نه گرم. موضوع مهمتر این است که از احساس هرگونه شکست حتی جزئی جلوگیری شود. مشکل این است که ادامه یک جنگ طولانی می تواند این تصور را ایجاد کند که اگر شکست نیست پس یک رکود است. همین امر در یک اقتصاد نظامی هم اتفاق می افتد. در سال ۲۰۲۵، آتش بس یا نه؟ به معنایی که پوتین در سر یک دوراه قرار گرفته است غیر قابل اجتناب است. او می‌تواند برای مدتی متوقف شود اما او چقدر وقت دارد، حتی در جامعه ای که در بی تفاوتی خود منجمد شده اند.

در طول سه سال گذشته ، روسیه آخرین مرحله از فروپاشی امپراتوری تخیلی خود را شروع کرده است، امپراتوری که قلمروش بیش از اروپا و آسیا را در بر داشت و این امپراتوری همچنین مردم خود‌را هم تحت سلطه خود قرار داده بود، که آن خود نوعی از خود استعماری محسوب می‌شود. در حال حاضر این روند دوباره در حال جریان است، زیرا نبرد پوتین در دو جبهه در جریان است، جبهه داخلی و جبهه خارجی. اعتقاد قدیمی تر روسیه هنوز نابود نشده است، انتقام گرفتن از نسلهای جدید و بی گناهی که جان خود‌را برای برپا کردن عظمت غیر قابل دست یافتنی پوتین از دست دادند. حتی اگر آن امپراتوری تخیلی در تصورات پوتین و همکارانش در حال بسط یافتن باشد. روسیه، بالاخره از یک امپراتوری شدن دست خواهد کشید.

یک توافق صلح تنها در صورتی پوتین را راضی می‌کند که اگر او تصور کند که روسیه قدیم احیا شده و جهان باردیگر بین ابرقدرت ها تقسیم شده‌است: ترکیبی از قرارداد مونیخ و یالتا، معامله برای خرید صلح و رسمیت بخشیدن به جنگ سرد جدید. اما این امپراتوری فقط در تصور پوتین بازسازی شده‌است، در همه جای دیگر این امپراتوری مردود است. برای رسیدن به معامله‌ای برای ختم جنگ در اوکراین، هنوز راه درازی در پیش است، چون هنوز طرفین دارای درک متفاوتی از امتیازات لازم برای برپا کردن صلح هستند. اما اگر‌ هم این اتفاق بیافتد، برای پوتین کافی نخواهد بود که وی اروپا را با ترامپ تقسیم کند، روسیه را در اتحاد نزدیک با چین نگه‌دارد و به بازی های خود به «اکثریت جهانی» ادامه دهد. پوتین برای تکمیل تصور «عادلانه» خود از جهان، به اوکراین نیاز دارد، نه کشورهای بالتیک، فنلاند یا لهستان: برای این نوع توسعه او منابع مادی و جمعیتی یا صبر و حوصله مردم روسیه را ندارد.

هم اکنون ، پوتین از پیش شروع به تقسیم بندی اوکراین را بر مبنای تصورات خویش آغاز کرده است- او غرب اوکراین را به عنوان قلمروی «خودی» نمی بیند، زیرا برخلاف کریمه و بخش شرقی، ‌قسمت غربی اوکراین دارای فرهنگ و تاریخ غربی است، لذا برای پوتین بیگانه است. اگر جنگ سرد دیگری شروع شود، آن وقت او از قسمت غربی اوکراین به عنوان یک منطقه جلوگیری یا کنترل پیشرفت کشورهای غرب به روسیه (منطقه بافر) استفاده خواهد کرد. اما این وضعیت بسیار پیچیده تر از روزهای قدیم است. جهان اکنون به جای دو ابر قدرت، عمدتا منطقی، گروگان سه رهبر غیر قابل پیش‌بینی و خطرناک است : پوتین، ترامپ و شی.

Foreign Affairs

Andrei Kolesnikov is a member of the Scientific Advisory Council of the Finnish Institute of International Affairs.
23 Januar , 2025