یادنگاره ناتمام امیر، با به تصویر کشیدن همهمه دانشآموزان کلاس اول در روز اول مهر ۱۳۲۸ در مهاباد شروع می شود. امیر از دلنگرانی و وحشت خود از ندانستن زبان فارسی مینویسد؛ ترس از معلم و تحقیر زبانی شدن. سرکوب فرهنگی- زبانی که در دوران دبیرستان به آگاهی ملی و مبارزه علیه رژیم پهلوی فارس-مرکزگرا، تبدیل میشود. امیر مینویسد که مانند خیلی از دانش آموزان و دانشجویان هم دوره خود، گرایش به ناسیونالیسم و جنبش ملی کُرد پیدا میکند. در دوران دانشجوئی در دانشگاه تهران بود که تحول فکری مهمی در او به وجود میآید، یعنی با مارکسیسم آشنا شد. امیر در کتاب آریان پور و جامعه شناسی مارکسیستی: تاریخ، طبقۀ اجتماعی و دیالکتیک (کتاب ایران نامگ، تورنتو،۱۳۹۷)، صص ۱۷-۱۸ می نویسد:
در سال آموزشی۱۳۳۹-۱۳۴۰ تحصیل در رشتهی اقتصاد «دانشکده ی حقوق و علوم سیاسی و اقتصادی» دانشگاه تهران را شروع کردم. هیچ یک از درس ها، که در دو سال اول بین هر سه رشته مشترک بودند، برای من گیرا نبودند. سال بعد به تحصیل در رشتهی زبان و ادبیات انگلیسی پرداختم، که بعضی درس هایش جالب بودند، و در عین حال در کلاس های سال اول تاریخ و جغرافیا حاضر میشدم. عده ای از دوستان دانشجو و من، که بیشتر کُرد و آذربایجانی بودیم و از وضع سیاسی و فرهنگی و آموزشی به شدت ناراضی بودیم، کلاس درس و مواد درسی علوم اجتماعی و انسانی را در خدمتِ حفظِ نظام موجود و مخالف با خواست ها و آرزوها ی خودمان می یافتیم. بیشترِ وقتِ ما در کتابخانه ها، گالری ها، سرزدن به کتاب فروشی ها و دستفروشیها، و فعالیتهای فرهنگی و سیاسی میگذشت. ما خاموشی و بی روحی کلاس درس را با غیبت پی در پی و شرکت در شور و نشاطِ فعالیت سیاسی و فرهنگی، از جمله شعر گفتن، نوشتن، و بحث و جدل جبران می کردیم. در شرایطی که نوشتن و خواندن به کُردی و ترکی جرم به شمار می رفت به خواندن و نوشتن به «زبان مادری» می پرداختیم.

یکی از دوستانم، ف. ش. [فاتح شیخ] که در مهر ۱۳۴۲ دوره ی فوق لیسانس علوم اجتماعی را شروع کرده بود، تعریف می کرد که یکی از استادهایش به نام آریان پور نظرات بسیار مهمی دارد، و اصرار داشت که سر کلاس او برویم. من که امیدم را به دانشگاه تهران و آموزش دانشگاهی از دست داده بودم، تا اوائل اسفند از پذیرش این پیش نهاد سر باز می زدم. روزی که همراه او به کلاس "متون علوم اجتماعی به زبان انگلیسی" در محل "موسسهی مطالعات و تحقیقات اجتماعی" رفتم، استاد بعد از ورود به کلاس و خوش و بش کردن با دانشجویان از آن ها خواهش کرد که کتاب را باز بکنند تا مطالعه ی آن را ادامه بدهند. دانشجویان یک صدا گفتند که استاد هفته ی قبل قول داده بودی بحث را با توضیح تفکر و تکلم ادامه بدهی. به دنبال مدتی اصرار کردن از هر دو طرف، آریان پور تسلیم شد. بعد از پایان دوساعت سخنرانی، احساس من این بود که هر چه را تا آن زمان یاد گرفته بودم باید دور بریزم. در پاییز ۱۳۴۳، عده ای از دوستان و من در دوره ی تربیت دبیر دانشسرای عالی، ادامه ی تحصیل دادیم و در همه ی کلاسهای آریان پور شرکت می کردیم. به زودی آشنائی دوستم شیخ الاسلامی و من با او، به رابطه ی دوستی و دیدار خارج از دانشگاه انجامید. من بعد از سال ۱۳۵۱ که ایران را برای ادامه ی تحصیل ترک کردم با آریان پور تماس نگرفتم و بعد از تغییر رژیم نیز امکان دیدار با او را نداشتم.
به گفتۀ امیر، از همان آغاز آشنائی با مارکسیسم به این نتیجه رسید که باید ناسیونالیسم را کنار بگذارد. اما این پروسۀ گسست یک باره صورت نگرفت. آشنائی او با مارکسیسم در عرصۀ دانشگاهی و در کلاس درس صورت گرفت؛ آنهم در شرایط اختناق فکری حاکم بر دانشگاههای ایران. پس، به ناچار از محدودیت های آن متاثر بود. امیر تاکید میکند که مهمترین تحول فکریاش آشنائی با مبارزات "حزب کمونیست انقلابی آمریکا" و فعالیت در جناح چپ "کنفدراسیون جهانی محصلین و دانشجویان ایرانی" بوده است. او در بین سال های ۱۳۵۱ تا ۱۳۵۷و به هنگام تحصیل در آمریکا با جنبش نوین کمونیستی (مارکسیسم-لنینیسم-مائویسم)، جنبش کارگری، مبارزات سیاهان و مردم بومی، جنبش زنان، جنبش ضد جنگ ویتنام آشنا شد. در همان جا، امکان آشنائی با جنبش های رهائیبخش ملی در آفریقا، آمریکای لاتین، آسیا، به ویژه ویتنام، فلسطین، عمان، و تاریخ جنبش کمونیستی برایش فراهم شد. این نکات را امیر به تفصیل در کتاب بر فراز موج نوین کمونیسم (رم: انتشارات حزب کمونیست ایران، مارکسیست، لنینیست، مائوئیست، ۱۳۹۶) توضيح میدهد. این کتاب مجموعه مقالات امیر است که به زبان فارسی نوشت و طیف وسیعی از موضوعات را پوشش میدهد و نمونه بارزی است از کار علمی او در زمینهی: مارکسیسم و تکامل آن در سنتز نوین کمونیسمِ باب آواکیان، جمعبندی از سوسیالیسم در شوروی و چین، جنبش ملی کُردستان، جنبش زنان، جنبش دانشجویی دهه شصت میلادی، نقد نگری (Negri) و ژیژک و شیوهی تفکر پست مدرنیستی، ضرورت داشتن تفکر علمی و مقابله با خرافه و دین، نقد سیاست های هویتی، قانون، حق و دمکراسی بورژوایی. یکی از فصل های مهم این کتاب، "علیرضا نابدل: آذربایجان و کردستان دیروز و امروز است که به بهانه انتشار مجدد 'آقای پان' و احوالاتش" است (صص ۳۸-۶۲) نوشته شد و چنین آغاز می شود:

"'آقای پان' و احوالاتش"، نوشته کوتاه علیرضا نابدل، امروز مانند زمان انتشارش در تیرماه سال ۱۳۴۵ ، همچنان میدرخشد. این نوشته، همراه با اثر بلندترش آذربایجان و مسئلۀ مّلی (۱۳۴۹) و شعرش "کوردستان"، داستان مبارزه بر سر«مسئلۀ ملّی» در ایران را بازگو می کند؛ روایت پر از خشونتی که نه تنها به پایان نرسیده بلکه آیندۀ تاریک تری را تصویر می کند. در این سه نوشته، نه آثاری پراکنده، تصادفی و مستقل، بلکه دیدگاهی متمرکز اما در حال تلاش و رشد را می بینیم. این آثار پنجره ای هستند بر سیر تحولات سیاسی سال های ۴۰ و چکیده ای از جهان بینی، چشم انداز و عمل سیاسی یک شخصیت انقلابی که در پیچ و خم مبارزه برای ایجاد دنیایی نو به ترسیم چشم اندازی می پردازد که تحقق آن آرزوی مردم ستم دیدۀ دنیا است.
سخن پایانی امیر در این فصل، نگاه به امروز دارد (ص ۵۲)،
نابدل زنده نماند که «پیروزی» جنبش ملّی کُردهای عراق را ببیند. اینکه رهبران کٌرد در سایۀ دخالت مداوم آمریکا در عراق و به دنبال دو جنگ آمریکایی ۱۹۹۱ و ۲۰۰۳ بالاخره "حکومت منطقهای کردستان" را بر پا کردند. اینکه بخشهای مهمی از کردستان مدت بیست سال است از سلطۀ رژیم بعث خارج شده است اما به پایگاه اقتصادی، سیاسی و نظامی ایران و ترکیه و آمریکا و اسرائیل تبدیل شده است؛ ... اینکه نیروهای امنیتی کُرد و نیروهای مسلح مخصوص تعلیم یافتۀ آمریکا و اسرائیل جزء افتخارات حکومت کُرد هستند، اینکه خشونت بر زنان در سطح وسیعی گسترش یافته است؛ اینکه رهبران سیاسی مستقر در کوه، رهبران نیروی پیشمرگه، به محض خروج صدام از کردستان به شهرها برگشتند و ماشین دولتی آمادۀ حزب بعث را در آغوش گرفتند و دستگاه حکومت غیرخودی را به حکومت خودی تبدیل کردند؛ اینکه حکومت کُرد از همان خمیرۀ حکومت های غیرکُرد ساخته شده؛ اینکه اکثریت مردم کردستان، مردم زحمتکش و نیز قشرهای متوسط و زنان و جوانان، در شرایطی بسیار دشوار به سر می برند و شورش علیه وضع موجود همه جا شروع شده است. نابدل هیچ یک از اینها را ندید اما هنگامی که در آغاز زندگی سیاسی و روشنفکری کوتاه خود می گفت مسئله اصلی طبقه است نه ملّیت و خون و نژاد، تمام این عواقب را پیش بینی می کرد. او وجود ملّت و مسئلۀ ملّی را نفی نمی کرد اما تاکید میکرد که دو راه متفاوت برای حل این مسئله در پیش است و این راه حل ها طبقاتی هستند.
تفکر و نظریهپردازی امیردر زمینۀ ناسیونالیسم و مبارزۀ طبقاتی، تاریخنگاری ماتریالیستی و دیالکتیک، رابطۀ ساخت اجتماعی-اقتصادی با انقلاب و مباحث فلسفی پایهای مانند رابطۀ ضرورت و آزادی، ماده و آگاهی و زیربنا و روبنا را می توان در دو جلد پژوهش کم نظیرش دید: شورش دهقانان مُکریان ۱۳۳۱-۱۳۳۲ش (جلد اول، تورنتو، کتاب ایران نامگ، ۱۴۰۰) و شورش دهقانان مُکریان ۱۳۳۱-۱۳۳۲ش: اسناد کنسولگری، مکاتبات دیپلماتیک و گزارش روزنامه ها (جلد دوم، تورنتو، کتاب آسمانا، ۱۴۰۱)


همانطور که در "پیشگفتار" جلد دوم نوشتم،
امیر کتاب شورش دهقانان مُکریان را در شرایط سختی به مراحل نهایی رساند، اما متأسفانه بیماری فرصت بیشتری به او نداد تا حاصل یک عمر تلاش خود را ببیند... برای به پایان بردن هر دو کتاب از یادداشتهای دقیق و منظم، آرشیو و کتابخانۀ غنی او استفاده شد.... کتاب اول مبنای تاریخی و تئوریک یک سال شورش دهقانان مُکریان را پایهگذاری میکند.
این پژوهش وسیع را امیر از دوران سربازیاش درسپاه ترویج و آبادانی، شروع کرد (سال ۱۳۴۳). خودش میگفت که همیشه در پی یافتن منابع تئوریکی بودم که بتواند به درک و تحلیل از ساخت اجتماعی-اقتصادی کردستان و ایران و رابطۀ ناسیونالیسم با فئودالیسم و سرمایهداری کمک کند. مهمترین مسئلۀ تئوریک برای امیر، رابطۀ فرماسیون اجتماعی-اقتصادی با انقلاب بود. در هر فرصتی با افراد مختلف از ساکنان منطقۀ مُکریان کردستان، مصاحبه میکرد. سؤالات کلیدی را از طریق نامه و بعدها ایمیل با پژوهشگران دیگر در اروپا، ایران، ترکیه و عراق مطرح میکرد. آرشیو بسیار منظمی از این نامهها داشت که خود منبع ارزشمندی برای ادامۀ پژوهشهایی از این دست میباشد. این منابع، اکنون در اداره آرشیو دانشگاه تورنتو نگاهداری میشود. امیر همچنین، منابع دست دوم تاریخی و آرشیوها را در سفرهای متعدد به کتابخانههای دانشگاهی امریکا از جمله دانشگاه ایلینویز، هاروارد، یل (Yale)، پرینستون و کتابخانۀ کنگرۀ امریکا جمعآوری کرد. این یافتهها را مدام دستهبندی، و مانند آرشیتکتی مبتکر از کنار هم قرار دادن آنها بنای تاریخی و تئوریک خود را طراحی میکرد. امیر با صبر و شکیبایی به تئوریزه کردن این دادهها پرداخت و از آنها جمعبندی علمی-سیاسی مهمی به دست داد. و در نهایت، توانست از دریچۀ یک واقعۀ مهم – شورش دهقانان مُکریان – تصویری دقیق از ساخت اقتصادی-اجتماعی جامعه کردستان، ترکیب طبقاتیِ آن بازۀ زمانی، سخنگویان ادبی و سیاسی طبقات مختلف، بستر بینالمللیِ تحولات سیاسی در ایران و کردستان و مشخصا بستر بینالمللی شورش مُکریان، به دست دهد. امیر در عین حال که نقش تعیینکنندۀ شیوۀ تولیدی به طور عام و شیوۀ تولیدی فئودالی را بهطور خاص در سرچشمۀ این شورش روشن میکند، اما تغییراتی را که نفوذ سرمایهداری امپریالیستی که شیوههای تولیدی فئودالی را به درون کارکرد خود کشیده و آن را به ماشین سودآوری سرمایه متصل کرده است، میبیند. .. امیر حسنپور در کتاب شورش دهقانان مُکریان الگوی ماتریالیسم دیالکتیکی روشنی را در اختیار ما قرار میدهد و نشان میدهد، در نهایت، شیوه تولیدی هر جامعه است که شالودهها و محدودههای تغییر در روابط اجتماعی، سیاسی و ایدئولوژیک را تعیین میکند و تغییرات آن با دیگر تضادهای اجتماعی (ستم ملی، ستم بر زن، و غیره) کنش دائم دارند.... با اتکاء به تئوری مارکس، امیر تاکید میکند: هرگز نمیتوان افکاری را که در عرصههای گوناگون سیاسی و ادبی تولید میشود، از بنیانهای مادی جامعه (نظام اجتماعی-اقتصادی) جدا کرد. و هر آینه چنین تفکیکی شکل بگیرد، مترادف با جهانبینی ایدهآلیستی و ضد دیالکتیکی است. این هیچ نیست جز «پارهپاره کردن واقعیت». به همین خاطر برای امیر حسنپور، به عنوان یک کمونیست انقلابی، به عنوان متفکری که صرفا به دنبال تفسیر دنیا نیست، بلکه میخواهد دنیا را تغییر انقلابی دهد، مسالۀ "ساخت اقتصادی-اجتماعی جامعه" از مشغلههای فکری بسیار مهم بود و تکیهکلامش این بود که: برای پیروزی "خط سیاسی و ایدئولوژیک صحیح تعیینکننده است".
امیر حسن پور، استاد دپارتمان "تمدن های خاورنزدیک و میانه" در دانشگاه تورنتو بود (۱۹۹۹-۲۰۰۹) وی پیش از تدریس در دانشگاه تورنتو، کرسی های تحقیقاتی و تدریسی در دانشگاه های ویندزور در کانادا (۱۹۸۷-۱۹۹۳)، اپاسالا در سوئد (۱۹۹۳-۱۹۹۴) و دانشگاه کنکوردیا در کانادا (۱۹۹۴-۱۹۹۶) داشت. امیر زبانشناس مارکسیست برجسته و پیشگام به کارگیری تئوری و متدهای زبانشناسی اجتماعی در مطالعه زبان کُردی و رابطه آن با ملت سازی بود.
همانطور که در بالا آمده، امیر در مهاباد به دنیا آمد (26 آبان ۱۳۲۲). تحصیلات خود را در مقطع لیسانس در دپارتمان "زبان و ادبیات انگلیسی" در دانشگاه تهران در طی سال های ۱۳۳۹-۱۳۴۳ به پایان رساند. پس از آن، خدمت اجباری نظام وظیفه را در سپاه ترویج و آبادانی سپری کرد. این دوره منجر به آشنایی او با مساله تاریخ اصلاحات ارضی و آغازگر تحقیقش در زمینه جنبش های دهقانی در کردستان گردید. پس از اتمام دوره خدمت، امیر وارد دانشسرایعالی تربیت معلم تهران شد (۱۳۴۴). پس از چند سال کار معلمی در مهاباد، دوباره برای ادامه تحصیل به دانشگاه تهران بازگشت و فوق لیسانس خود را در این دانشگاه در رشته زبانشناسی، در سال ۱۳۴۷به پایان رساند. در سال ۱۳۵۱ برای ادامه تحصیل به آمریکا رفت و در مقطع دکترا در دانشگاه ایلینویز در اوربانا-شامپین شروع به تحصیل کرد.
تز دکترایش "عامل زبان در توسعه ملی: استاندارد شدن زبان کُردی، ۱۹۸۵- ۱۹۱۸"، یک پژوهش تحلیلی مارکسیستی و نقطه عطفی در رشتهی مطالعات کُردی شناخته می شود. کتاب انگلیسی ناسیونالیسم و زبان در کرستان، ۱۹۱۸-۱۹۸۵ که در دست ترجمه به زبان فارسی است، از ادبیات تئوریک زبان شناسی- اجتماعی استفاده کرده و به منابع متعددی که پیش از این مورد توجه محققین قرار نگرفته بود، استناد می کند، از جمله: مدارک منتشر نشده دولتی، اطلاعات آماری ملی، مصاحبه و مکاتبات شخصی با روشنفکران برجسته کُرد، متون کُردی منجمله شعر، رمان، روزنامه، موسیقی و برنامه های رادیویی.
امیردر درازنای سالها آموزش و پژوهش علمی و نیز کنشگری سیاسی، دهها جستار و چندین کتاب به زبانهای انگلیسی و فارسی و کُردی نوشت. در میان آثار انگلیسی می توان به 'زبانشناسان و زبان کشی' (۲۰۰۰- ۱۳۷۹)، 'بازتولید پدرسالاری در زبان کُردی' (۲۰۰۱- ۱۳۸۰)، 'غربت، وطن و تکنولوژی رسانه ای' (۲۰۰۳ـ ۱۳۸۲)، 'زبان استخوان ندارد، ولی بسیار استخوانشکن است' (۲۰۰۶- ۱۳۸۵) اشاره کرد. گزیدهای از نوشتههای او به زبان انگلیسی در این کتاب آمده است:
Essays on Kurds Historiography, Orality, and Nationalism (2020). New York: Peter Lang International Academic. Publisher.

امیر در چهار دهه، پژوهشهای خود را در زمینه ارتباطات و رسانه، ناسیونالیسم، فرهنگ و زبان کُردی ادامه داد، خاصه در زمینه تحلیل تئوریک از نقش تلویزیون های ماهواره ای و ارتباط آن ها با توسعه ناسیونالیسم کُرد، در دهه ۱۹۹۰. با گسترش موضوعهای تحقیقاتیش، امیر به عنوان یکی از بنیان گذاران پژوهش مارکسیستی در زمینه موسیقی، فرهنگ و ادبیات کُرد و همچنین مطالعه جنبشهای دهقانی کُرد و دیاسپورای ایرانی و کُرد، شناخته شد. او هم به لحاظ علایق پژوهشی و هم به دلیل ایدههای انقلابی مارکسیستی که داشت، در طول حیات خویش، فعالانه به جمع آوری مدارک و آرشیو مربوط به جنبشهای انقلابی بین المللی با تاکید خاص بر کردستان، ایران، فلسطین و چین پرداخت. به عنوان یک محقق انقلابی، امیر در مسیر تفکر خود، یک انترناسیونالیست بود و منتقد تئوری ها و سیاست هایی که در چارچوب "سیاست هویت" و "نسبی گرایی فرهنگی" عرضه می شدند؛ چرا که بر این نظر بود که این تئوری ها مفهوم طبقه را در تحلیل و سیاست خود نادیده گرفته و پدرسالاری و نژادپرستی را از روابط قدرت امپریالیستی و سرمایه داری منفک می سازند.
امیر به عنوان یک معلم، در بین دانشجویان بسیار محبوب بود. دانشجویان او را به توانمندی و باورش به آموزش تغییر دهنده و انتقادی، می شناسند. در دوره تدریس در دانشگاه تورنتو، واحدهای درسی متعددی را با محوریت رسانههای جمعی، ناسیونالیسم، جنبشهای اجتماعی و جامعه مدنی، برای دانشجویان مقطع کارشناسی پایه گذاری و تدریس کرد. واحد تدریسی او با عنوان "تئوری و متد در مطالعات خاورمیانه" به یکی از واحدهای اجباری در برنامه درسی دپارتمان "مطالعات خاور نزدیک و میانه" برای مقطع کارشناسی ارشد ودکترا تبدیل شد. در این واحد درسی دانشجویان با تئوری های تاریخ نگاری و تاریخ مطالعات خاورمیانه و ریشههای شرق شناسانه آن در اروپا و شمال آمریکا آشنا میشدند. امیر یکی از محبوبترین استادان دردانشگاههای کانادا شناخته شد. در بیرون از دانشگاه نیز در هیئتهای متعدد مشاوره در زمینه مطالعات کُردی یا آموزش زبان در ایالات متحده، هلند و سوئد حضور داشت، و همچنین به عنوان مشاور شماری از نهادهای دولتی و سازمان ها در کانادا و خارج از کانادا فعالیت داشت. او همچنین سردبیری مجلات دروازه، مجله تاریخ کردستان و گزینگ را برعهده داشت. سایر نوشته های امیر را به زبان انگلیسی می توان در منابع مهم زیر دید:
Encyclopedia of Television, Encyclopedia Iranica, Encyclopedia of Modern Asia, The New Grove Dictionary of Music and Musicians, Encyclopedia of Modern Middle East, Encyclopedia of Diaspora, and Encyclopedia of Women and Islamic Culturem
آخرین نوشته مشترک من و امیر کتاب انگلیسی زنان کُرد: یک مطالعه منبع شناسانه و تاریخی است:
Women of Kurdistan: A Historical and Bibliographical Study. London: Transnational Press
زندگی امیر پلی بود میان دانشگاه و سنگرهای نبرد توده ای. در سراسر عمرش یا در دانشگاه به تبلیغ و ترویج ایدههای مارکسیستی مشغول بود، یا در دیگر صحنه های مبارزه انقلابی شرکت می جست. با شروع انقلاب ۱۳۵۷-۱۳۵۶ ایران، از آمریکا رهسپار کردستان شد. او نقشی موثر در شکلگیری جمعیت دفاع از آزادی و انقلاب درکردستان ایفا کرد و از بنیانگذاران «تشکیلات پیشمرگه زحمتکشان» وابسته به اتحادیه کمونیستهای ایران بود. امیر مبتکر اصلی و یکی از هدایت کنندگان راهیپمائی تاریخی سنندج به مریوان و از مبلغان و مدافعان فعال مقاومت ۲۴ روزهی شهر سنندج در بهار ۱۳۵۹ بود. امیر سال ها هر هفته همراه با دیگر استادان مترقی یهود دانشگاه تورنتو هر جمعه به اعتراض به سیاست های اشغالگرایانه دولت صهیونیست اسرائیل در جلوی کنسولگری اسرائیل میایستاد. از استادان بنیانگذار پروژه تحریم دولت نژادپرست اسرائیل در سطح بینالمللی بود. امیر در سمینارها و کنفرانسهای بین المللی از ترکیه، فلسطین، یونان، کوبا، تا لندن و هر آنجائی که شعله مقاومتی برپا بود، شرکت می کرد.
امیردر ۲۴ جون ۲۰۱۷ در تورنتو چشم بر جهان بست، در چند ماه قبل از آن نوشت (بر فراز موج نوین کمونیسم، صص ۲۴-۲۵)،
در شرایط شکست جنبش کمونیستی، سرمایه داری امپریالیستی دنیا را به سرعت به سوی نابودی می کشاند؛ فقر، گرسنگی، محرومیت، بیکاری، بی خانمانی و فوق استثمار و ستم، زندگی میلیاردها انسان را تباه کرده است. ... خرافات دینی، علم ستیزی، نژادپرستی، و فاشیسم دست در دست هم آیندۀ تاریکی ترسیم می کنند. تضاد بین دو نیروی ارتجاعی و از نظر تاریخی منسوخ – یعنی امپریالیسم و بنیادگرایی – خاورمیانه را به ویرانه و کشتارگاه تبدیل کرده است؛ جنگ و ویرانی و آوارگی میلیون ها نفر، به امری عادی تبدیل شده است.
وضع دنیا به جایی رسیده است که یا باید نظام سرمایه داری را از میان برداشت یا سرمایه داری زندگی را از میان برخواهد داشت. انتخاب دیگری باقی نمانده است. اما روشن است نیرویی جز جنبش کمونیستی توانایی و خواست این تاریخ سازی را ندارد. جنبش کمونیستی هم، آن طور که در گذشته بود، از عهده چنین مسئولیتی بر نمی آید. با کمونیسم پیشین نمی توان به آیندۀ کمونیستی دست یافت و بدون «کمونیسم نوین» نه به درک درست گذشته میرسیم، نه به ساختن این آینده. سنتز کمونیستی از کمونیسمِ گذشته و تدوین «کمونیسم نوین» کار سترگی است که باب آواکیان، در پروسۀ مبارزات وسیع در عرصۀ تئوری، سیاست و ایدئولوژی در سه دهۀ اخیر، موفق به انجام آن شده است. اگر کمونیست ها می خواهند پیشآهنگ آینده باشند، و نه زائدۀ گذشته، باید خود را متکی بر سنتز نوینی از کمونیسم بکنند و به طور جدی ببینند که «کمونیسم نوین» چیست و چه جایگاهی در تاریخ و در جهان امروز دارد؟
با عشق به امیر،
شهرزاد مجاب
استاد مطالعات زنان و آموزش، دانشگاه تورنتو
به نقل از آوای تبعید شماره ۴۱