هانا پیلارچیک
رویارویی در مقاومت
Mon 23 12 2024

فیلم «دانه درخت انجیر معابد» را محمد رسولاف مجبور شد مخفیانه در ایران بسازد. سپس به آلمان گریخت. اکنون این فیلم سیاسی به سینماها آمده و نماینده آلمان در رقابتهای اسکار است.
معمولاً نام یک کارگردان بینالمللی که جوایزی مانند خرس طلایی جشنواره برلیناله را دریافت کرده است، روند تولید فیلم بعدی را آسانتر میکند: دسترسی به بودجه، مجوز فیلمبرداری و حمایتهای رسمی بهتر فراهم میشود. اما در مورد فیلم جدید محمد رسولاف، یک فیلم سیاسی و نفسگیر «دانه درخت انجیر معابد» (اکران: ۲۶ دسامبر)، اوضاع کاملاً برعکس بود.
مانی تیلغنر، تهیهکننده آلمانی، میگوید: «به هیچ وجه نباید نام رسولاف با این پروژه جدید فیلمسازی مرتبط میشد.» رسولاف در ایران بهعنوان یکی از منتقدان سرسخت حکومت شناخته میشود. او چندین بار بازداشت و به زندان محکوم شده و با ممنوعیت کار و خروج از کشور مواجه بوده است. برای ساخت فیلمی مانند «دانه درخت انجیر معابد" هرگز نمیتوانست در ایران مجوز بگیرد. بنابراین، تولید این فیلم بدون ذکر نام او آغاز شد و در اوایل مه ۲۰۲۴ به پایان رسید.
این فیلم از همان زمان مسیری خاص را طی کرده که حتی در این زمانه پرتحرک نیز منحصربهفرد است: مخفیانه در ایران فیلمبرداری شد، در ماه مه اولین نمایش جهانی خود را در جشنواره کن داشت و در ماه اوت بهعنوان نماینده رسمی آلمان برای اسکار معرفی شد. هفته گذشته نیز به فهرست نهایی فیلمهای منتخب برای بخش بهترین فیلم بینالمللی اسکار راه یافت.
نکته دیگر این است که رسولاف در همان ماه مه، حین اتمام فیلم، از طریق یک مسیر کوهستانی بهطور مخفیانه از ایران فرار کرد.
رسولاف میگوید: «مثل هر ایرانی دیگری در شرایط مشابه، بارها زمان خروج خود را به تعویق انداختم، تا اینکه دیگر امکانپذیر نبود.»
در هتلی در برلین با او مصاحبه میکنیم. او اکنون در هامبورگ زندگی میکند، جایی که دختر بزرگسالش باران چند سالی است ساکن است. رسولاف ۵۲ ساله آرام و کمی خونسرد به نظر میرسد. در گفتوگو از حرکات و واژههای پرشور استفاده نمیکند. درباره جنبش اعتراضی زنان، که شعار «زن، زندگی، آزادی» را به جهان معرفی کرد، میگوید: «مردم علیه یکدستسازی قیام کردند. دیگر به شیوهای که قدرتمندان میخواهند، زندگی نمیکنند.» او با فیلمش، یادبودی پرقدرت برای این جنبش ساخته است.
شش ماه از سفری میگذرد که رسولاف نمیخواهد آن را «فرار» بنامد، زیرا در زبان فارسی این کلمه بار معنایی دیگری دارد و نوعی فرار از مسئولیت را تداعی میکند. در واقع، او حمایت زیادی دریافت کرد. ارتباطاتش در صنعت فیلم آلمان، که از اولین دعوتش به جشنواره فیلم هامبورگ در سال ۲۰۰۵ شکل گرفته بود، به او در این خروج کمک کردند. جزئیات دقیق این حمایت همچنان ناگفته مانده است، شاید به این امید که افراد دیگری نیز بتوانند از طریق این راهها از ایران خارج شوند.
او درباره حکومت ایران میگوید: «دولت ایران هیچ اخلاقی نمیشناسد، بنابراین باید انتظار هر چیزی را از آن داشت.»
رسولاف میگوید که از وجود مسیری کوهستانی که میتوان از آن به آزادی رسید، در زمان حبس در زندان اوین مطلع شده بود. تا فوریه ۲۰۲۳، رسولاف هفت ماه را به دلیل اعتراض علیه خشونت پلیس در این زندان گذراند. او میگوید که در زندان تحت فشار بود تا تصمیم بگیرد: آیا باید در ایران بماند، بارها بازداشت شود و دیگر قادر به ساختن فیلم نباشد؟ یا کشور را برای همیشه ترک کند؟ «من خودم را کسی نمیدیدم که تا ابد قربانی رژیم ایران باشد، بنابراین مشخص بود که روزی باید از کشور خارج شوم.»
در ۸ مه ۲۰۲۴، وکیل او اعلام کرد که درخواست تجدیدنظر علیه حکم دادگاه انقلاب رد شده است. بر اساس این حکم، رسولاف به هشت سال زندان محکوم شده بود، به اتهام «اقدام علیه امنیت ملی». علاوه بر این، دادگاه حکم به پرداخت جریمه مالی، مصادره اموال و شلاق نیز داده بود. چند روز بعد، رسولاف سفر خود را آغاز کرد.
او نه تنها موفق شد خود را به مکانی امن برساند، بلکه بهموقع به جشنواره کن رسید. فیلم «دانه درخت انجیر مقدس» به رقابت دعوت شده بود و با توجه به حکم دادگاه، کمتر کسی انتظار داشت که رسولاف بتواند در اولین نمایش جهانی حضور پیدا کند. اما در ۲۴ مه، او از فرش قرمز جشنواره عبور کرد و شاهد استقبال پرشور تماشاگران از خود و فیلمش بود.
در این فیلم، رسولاف با تمرکز بر خانوادهای کارمند در تهران، خطوط اصلی درگیریهای بزرگی را که ایران را بهشدت تقسیم کرده، ترسیم میکند. داستان به وقایعی اشاره دارد که در سال ۲۰۲۲ نیز در زندگی واقعی رخ داده است: مرگ مهسا (ژینا) امینی ۲۲ ساله در بازداشت پلیس امنیت اخلاقی به دلیل اینکه حجابش بهدرستی رعایت نشده بود.
فیلم حرکت یک جنبش اعتراضی سراسری را به تصویر میکشد. حتی دختران نوجوانِ امام (پدر خانواده)، رزوان (مهسا رستمی) و سانا (ستاره ملکی)، که در محیطی بسیار محافظتشده زندگی میکردند، با این جنبش مواجه میشوند. در تلفنهایشان همان چیزی پخش میشود که رسولاف مستقیماً در فیلم نشان میدهد: تصاویر واقعی از اعتراضات. در این تصاویر، معترضانی دیده میشوند که با باتوم کتک میخورند، زنانی که بهزور به خودروهای پلیس کشیده میشوند، و انسانهای بیحرکتی که بر زمین افتادهاند و در کنار سرهایشان لکههای خون گسترده شده است.
کسانی که در خیابان نمیمیرند، به بازداشتگاه منتقل میشوند. در آنجا، قضاتی مانند ایمان باید تصمیم بگیرند که چه بر سر آنها بیاید. اغلب، این تصمیم حکم اعدام با چوبهدار است.
صدها حکم اعدام روی میز ایمان قرار میگیرد. او با این بار سنگین روانی در کشمکش است، شبها خواب به چشمش نمیآید و از همسرش، نجمه (با بازی سهیلا گلستانی)، تأیید و آرامش میطلبد. اما بهزودی اسلحهای که پس از ارتقاء شغلی برای محافظت شخصی با خود حمل میکرد، در خانه ناپدید میشود. ایمان به دخترانش مشکوک میشود و نهایتاً همانند رژیم واکنش نشان میدهد: او احساس میکند اقتدار مردانهاش به خطر افتاده و برای حفظ آن حاضر است هر چیزی، حتی رفاه و امنیت دخترانش، را قربانی کند.
پدری که در جنون اقتدارگراییاش علیه فرزندان خود میچرخد: این تمثیل ساده اما بسیار تأثیرگذار است که رسولاف از آن استفاده میکند. دینامیک انفجاری میان پدر، مادر و دختران که رسولاف به طرز ماهرانهای آن را به اوج میرساند، بسیار تأثیرگذار و تکاندهنده است. در نهایت، رسولاف این تنشها را در یک اوجگیری دراماتیک تخلیه میکند، صحنهای که با چنان مهارت و شدت اجرا شده که او را بهعنوان یک کارگردان مستعد برای سینمای اکشن معرفی میکند.
تأثیرگذاری فیلم زمانی بیشتر به چشم میآید که شرایط سخت ساخت آن را در نظر بگیریم. رسولاف هرگز مستقیماً در صحنه فیلمبرداری حضور نداشت و دستورات خود را از طریق تلفن یا کامپیوتر منتقل میکرد. بسیاری از اعضای تیم مسئولیتهای متعدد را بر عهده داشتند تا تیم کوچکتر و رازدارتر باقی بماند. همچنین، تیم فقط برای برخی صحنهها مجوز میگرفت، بنابراین مقامات هرگز متوجه نشدند که در حال کار روی یک فیلم کامل هستند.
بااینحال، محدودیتها بهندرت در اثر نهایی مشهود است. تنها کسانی که چشمهای تیزبین دارند، متوجه خواهند شد که دوربین گاهی در جایی ثابت میماند که معمولاً با شخصیتها به خیابان میرفت. یا اینکه گاهی دوربین دوم برای ثبت واکنشها در دیالوگها غایب است. تهیهکننده، مانی تیلگنر، میگوید: «من واقعاً مشتاقم ببینم که فیلم بعدی محمد رسولاف چگونه خواهد بود، اگر بتواند کاملاً آزاد و بدون این محدودیتهای گسترده و فشار شدید کار کند.»
تیلگنر یکی از دلایلی است که فیلم «دانه درخت انجیر معابد» از طرف آلمان برای اسکار معرفی شد: طبق مقررات آکادمی اسکار، «کنترل خلاقانه» فیلم باید عمدتاً توسط شهروندان یا ساکنان کشور معرفیکننده انجام شده باشد. با یک تهیهکننده آلمانی، تدوینگر آلمانی، تیم پساتولید آلمانی و کارگردانی که اکنون در آلمان ساکن است، این شرایط برآورده شد.
در صنعت سینما در اینجا بعد از انتخاب فیلم برای معرفی به اسکار، بعضی مخالفتها وجود داشت: گفته میشد که این فیلم «غیرالمانی» است و در انتخاب فیلم بیشتر به سلیقه احتمالی آکادمی توجه شده تا انتخاب نمایندهای شایسته از سینمای داخلی.
اما دلایل بسیار خوبی وجود دارد که چرا این انتخاب درست بوده است. تصمیمگیری برای اینکه کدام فیلم آلمان را در رقابتهای اسکار نمایندگی کند، همیشه بیشتر به شانسهای فیلم برای نامزدی بستگی داشته است. علاوه بر این، دیگر عجیب نیست که فیلمهایی که به زبان ملی کشور ساخته نشدهاند، به اسکار معرفی شوند: امسال بریتانیا با فیلم آلمانیزبان «The Zone of Interest» ساخته جاناتان گلیزر اسکار بینالمللی را برد. برای سال ۲۰۲۵، فیلمی اسپانیاییزبان به نام «Emilia Pérez» برای فرانسه در رقابت است، نامزد بریتانیایی «Santosh» به زبان هندی و در هند ساخته شده، و کانادا یک کمدی عجیب و غریب را معرفی کرده که به سادگی از علاقه کارگردان متیو رنکین به سینمای ایران به فارسی ساخته شده است. عنوان فیلم: «زبان جهانی». سینما به عنوان زبان جهانی.
بهترین دلیل برای انتخاب این فیلم توسط آلمان این است که این کشور به شدت در برابر رژیم ایران ایستاده است، رژیمی که طبق خواسته آنها فیلمهایی مانند «دانه درخت انجیر معابد» اصلاً نباید ساخته شوند، چه برسد به اینکه توسط مردم در سرتاسر جهان دیده شوند. رسولاف میگوید: «من بسیار سپاسگزارم که آلمان فیلم ما را انتخاب کرده است»، او میگوید «این همچنین نشاندهنده این است که ارتباطات در صنعت فیلم در حال افزایش است و تفکری جدید در حال شکلگیری است: اینکه فیلمها میتوانند دیدگاههای مختلفی را جذب و منتقل کنند.»
تا اطلاع ثانوی، رسولاف با فیلم خود به جشنوارهها خواهد رفت و احتمالاً در تاریخ ۲ مارس در مراسم اسکار حضور خواهد داشت. او میگوید «من در حال حاضر بیشتر در دنیای سینما حرکت میکنم». «شاید به همین دلیل است که برای من احساس نمیشود که در تبعید زندگی میکنم.» روزی روزگاری، زمانی که سفر فیلم «دانه درخت انجیر معابد» به پایان برسد، ممکن است احساس تبعید به او دست دهد. اما رسولاف پروژه جدیدی در دست دارد: یک فیلم انیمیشن درباره زندگی نمایشنامهنویس ایرانی عباس نعلبندیان. این بار نام کارگردان در درخواستها خواهد آمد.
نویسنده: هانا پیلارچیک
برگردان: الف هوشمند
به نقل از اشپیگل شماره 52 سال 2024
|
|