ماری-صوفیا تراوتمان
سریال «صد سال تنهایی» از نتفلیکس
جادویی که بهصورت گذرا در گوشهی چشم نمایان میشود
Thu 19 12 2024

رمان جهانی «صد سال تنهایی» تا به امروز غیرقابلاقتباس محسوب میشد. اما نتفلیکس جسارت به خرج داده و بهویژه عناصر جادویی این اثر را به شکلی موفق به تصویر کشیده است.
تمایل به تبدیل یک کتاب خوب به سریال، حتی در مواردی که توسعه داستان و سرعت روایت به وضوح از یک فیلم فشرده ۱۱۳ دقیقهای بیشتر سود میبرد، پدیدهای است که به دوران معاصر تعلق دارد.
اما اکنون برعکس این ماجرا رخ داده است: کتابی که به دلیل گستردگی حماسی، جزئیات فراوان و نه کمتر به دلیل نظر خود نویسنده، غیرقابلاقتباس محسوب میشد، اکنون به لطف بودجههای کلان و ظرفیتهای روایی دوران سریالسازی ما، راه خود را به صفحه نمایشها باز کرده است.
نیمه اول اقتباس نتفلیکس از رمان صد سال تنهایی اثر گابریل گارسیا مارکز، برنده جایزه نوبل ادبیات، در هشت قسمت منتشر شده است و نیمه دوم آن سال آینده عرضه خواهد شد.
این رمان جایگاهی بیمانند در تاریخ ادبیات بینالملل دارد: از زمان انتشار در سال ۱۹۶۷، بیش از ۵۰ میلیون نسخه از آن در سراسر جهان به فروش رسیده است و در زمره موفقترین و شناختهشدهترین آثار ادبیات اسپانیاییزبان قرار دارد.
داستان این رمان، زندگی خانواده بوئندیا را در روستای خیالی ماکوندو طی هفت نسل و ۱۰۰ سال روایت میکند: از تأسیس ماکوندو بهعنوان مکانی آرمانی توسط نسلی جوان و امیدوار که به دنبال رشد و توسعه اقتصادی هستند، تا سقوط و در نهایت نابودی کامل این مکان.

فراواقعگرایی و عقلانیت
این رمان بهعنوان شاهکاری از رئالیسم جادویی شناخته میشود: جایی که عناصر خارقالعاده و واقعی بهگونهای طبیعی در کنار هم قرار میگیرند، بدون آنکه شخصیتهای جهان داستان را شگفتزده یا هراسان کنند. این امر جهانی ترکیبی از فراواقعگرایی و عقلانیت ایجاد میکند که با سادگی روایی و منطق داستانی به تصویر کشیده میشود.
در بازآفرینی این درهمتنیدگی سبکدست میان جادو و واقعیت، همراه با فراوانی شخصیتها و خطوط داستانی، شاید بزرگترین چالش اقتباس این رمان برای فیلم یا سریال نهفته بود. اما این تولید که توسط کارگردانان اهل آمریکای جنوبی، لورا مورا و آلکس گارسیا لوپز، در کلمبیا و به زبان اسپانیایی ساخته شده است، این ادغام فراواقعگرایی را به شکلی درخشان به تصویر میکشد: شخصیتها پیر نمیشوند، اشیاء بدون دخالت خارجی به زمین میافتند، و یک پیانو خودبهخود شروع به نواختن میکند.
اغلب این عناصر خارقالعاده به شکلی گذرا در صحنهها گنجانده میشوند، بهطوریکه تنها پس از مدتی توجه به آنها جلب میشود. این سریال عناصر جادویی داستان را بیش از حد برجسته نمیکند، بلکه بیننده باید چندین بار دقت کند تا تمام جنبههای جادویی را کشف کند.
وفادار به رمان، دقیق، و غوطهورکننده
سادگی جادوی رمان در این سریال بهویژه از طریق روایت بصری تقویت شده است: نیازی به اشاره مستقیم به قالی پرنده نیست؛ بلکه در پسزمینهی یکی از صحنهها بهطور گذرا دیده میشود. این همان جادویی است که در گوشهی چشم نمایان میشود و با این طبیعی بودن، به بهترین شکل ممکن روح رئالیسم جادویی را در قالب فیلم بازآفرینی میکند.
یک صدای راوی، سنگینی کلمات مارکز را در روایت جای میدهد و مخاطب را درون مضامین اصلی داستان هدایت میکند؛ مضامینی همچون سرنوشت، که تنها با باور به آن به قدرتی شوم تبدیل میشود، و تأثیر نسلهای پیشین خانواده بر زندگی افراد.
پیشگوییها و بازگشتهای زمانی که از ویژگیهای اصلی رمان هستند، با استفاده از شیوهای نسبتاً خطی در روایت سریال تنظیم شدهاند. به همین دلیل، این سریال توانسته آنچه مارکز در موفقیت آن شک داشت را محقق کند: اقتباسی وفادار به رمان، دقیق و غوطهورکننده که ویژگیهای منحصربهفرد روایت را به شکلی سینمایی به تصویر میکشد.
نویسنده: ماری-صوفیا تراوتمان
منبع: taz
برگردان: الف هوشمند
|
|