باب دیلن
سردمداران جنگ
برگردان : علی حسینی
Fri 8 11 2024

بیایید، آی سردمدارن جنگ
شمایی که سلاحهای عظیم می سازید
شمایی که هواپیماهایی مرگ می سازید
شمایی که تمام بمبها را می سازید
شمایی که پشت دیوارها پنهان میشوید
شمایی که پشت میزها قایم می شوید
فقط می خواهم بدانید
که از ورای صورتک هاتان میبینم تان
شمایی که هرگز کاری نکرده اید
جز ساخن برای ویرانی
با دنیای من بازی میکنید
مثل بازیچهای در دست تان
تفنگی در کف ام میگذارید
و از جلو چشمم پنهان میشوید
و تا گلولههای جنگ به پرواز در میآیند
روی بر میگردانید و فرار می کنید
مثل یهودای عهد عتیق
دروغ می گویید و فریب می دهید
می خواهید باور کنم
که جنگ جهانگیر برنده خواهد داشت
اما من از نگاه تان میخوانم
و فکر توی سرتان را می بینم
مثل آبی
که در فاضلاب روان است
تمام ضامن ها را میکشید
تا دیگران ماشه بچکانند
و با بالا گرفتن شمار کشتگان
و نشت خون جوانان در گل و لای
در عمارت های مجلل تان پنهان می شوید
و لم می دهید به تماشا
هولناک ترین وحشت را بر جهان فرا افکندهاید
وحشت از به دنیا آوردن کودکی
و تهدید میکنید نوزادان
متولد نشده و نام نداشته را
شما لیاقت خون جاری درگ هاتان را ندارید
شاید بگویید جوان ام، نادان و خام
چه می فهمم و کی هستم
که بی جا حرف میزنم
هرچند از شماها جوانترم
اما یک چیز را خوب می دانم
که حتی عیسی نیز
اعمال شما را نمی بخشد
بگذارید از شما بپرسم
آیا ثروت تان ارزشی دارد؟
گمان میکنید بتواند بخشش برایتان بخرد؟
در آستانه مرگ این را خواهید فهمید
که تمامی اندوختهها تان
هیچ آمرزشی برایتان نمی آورد
آرزو میکنم عمرتان سر برسد و بمیرید
آنروز فرا خواهد رسید
و من در دیرگاه غروبی رنگ باخته
دنبال تابوت تان راه خواهم افتاد
و فرو شدن جنازهتان
به گودال مرگ را
نظاره خواهم کرد
و بر بلندای گورتان خواهم ایستاد
تا مطمئن شوم که مردهاید.
باب دیلن این ترانه را در زمستان ۱۹۶۳، در گستره جنگ سرد و درست زمانی که ایالات متحده در شرف پیوستن به درگیریهای ویتنام بود منتشر کرد. او، مانند بسیاری از معترضان ضد جنگ در آن زمان، فکر می کرد که این درگیری ضروری نیست. او با این آهنگ سردمداران قدرت را هدف قرار می دهد و میخواند که: “پشت میزها پنهان می شوید" در حالی که دیگران را به جنگ میفرستید. ”شما با دنیای من بازی می کنید / مثل بازیچهای در دست تان / تفنگی در کفم میگذارید / و از جلو چشمم پنهان میشوید.“
او در حالی که ژنرالها، رؤسای جمهور و دیگرانی را که به اعتقاد او عامل این درگیریها هستند، صدا میزند و سعی میکند با ملایمت مورد عتاب قرارشان دهد، اما با آرزوی مرگ این نوع افرا در آخرین بیت، از این خط گذر میکند. این اثر بیانیهای است جسورانه که دیلن در جایگاه یک هنرمند بیباک، جرات بیان اش را دارد. آهنگی که اگرچه در زمان جنگ ویتنام نوشته شده است، اما محتوای آن در بسیاری از موقعیت ها از نظر سیاسی، اجتماعی و انسانی مهم تلقی میشود. ترانه ”سردمداران جنگ“ همیشه به عنوان نمادی در اعتراض به جنگ باقی خواهد ماند.
وقتی در سال ۱۹۹۰ این آهنگ را در آکادمی نظامی ایالات متحده اجرا میکرد، آخرین بیت را نخواند. شاید در این مورد تامل کرده باشد، اما با توجه به خشم و ناامیدیهای بسیاری که در دوران جنگ ویتنام در میان معترضان وجود داشت، شاید قابل درک باشد که خشم جوشان او باعث شده که آهنگش را این چنین تمام کند: ”آرزو میکنم عمرتان سر برسد و بمیرید . . . و بر بلندای گورتان خواهم ایستاد / تا مطمئن شوم که مردهاید.“
بعد از پخش این آهنگ، دیلن در مصاحبهای توضیح میدهد که: "من هرگز چیزی مثل این ننوشته بودم. در ترانههایم مرگ کسی را آروز نمی کنم، اما در نوشتن این آهنگ نتوانستم جلو خودم را بگیرم. آهنگی است ملایم و چشمگیر، واکنشی است به آخرین پر کاه [پر کاهی که میتواند کمر شتر را بشکند]، و برآیند این احساس که چه می توانی انجام بدهی؟“
|
|