ع- ترابی
قربانیان گذار از جهان تک قطبی و طرح خاورمیانه نوین
Wed 30 10 2024
طی روزهای گذشته و با توجه به ترور رهبران تراز اول حزب الله لبنان و حماس و با توجه به حمایت های همه جانبه آمریکا از نتانیاهو برای هر اقدامی که صلاح می داند در لبنان و نوار غزه و کرانه باختری و در پاسخ به حمله موشکی ایران انجام دهد و همچنین با توجه به شرایط پر مخاطره کشورمان و دیگر کشورهای منطقه چندین یادداشت مطول در فضای مجازی نوشته و در روند رخدادهای یکسال اخیر به بخش نسبتا" مغفول مانده و مهم آن اشاره کرده ام که حاصل تلخیص و گزینش بخش هایی از آن ، سطور زیراست .
نخست یادآوری کنم که گرچه مسئله فلسطین و لبنان موضوع روز مردم ایران نیستند و رژیم جمهوری اسلامی کشور ما را چنان در مشکلات گسترده اقتصادی، سیاسی، اجتماعی ،فرهنگی و دیپلماتیک درگیر نموده و مصائب سنگینی بر زندگی خانواده ها آوار کرده است که اکثریت جامعه ایران به درستی و به ناچار به فکر برون رفت از مجموعه معضلات زندگی شخصی شان هستند و حتی نسبت به گسترش خطر جنگ بین ایران و اسرائیل و عواقب آن برای سرزمین مادری نیز بی تفاوتند. وقتی مردم یک کشور پاسخ مطالبات خود از حکومت را با کشتار، زندان ، اعدام و کور کردن چشم جوانان دریافت میکنند حکومت چه توقعی دارد که مردم با سیاست خارجی ناکارآمد و سیاست های اقتصادی که موجب فقر روزافزون و گسترده کارگران و زحمتکشان شهری و اقشار متوسط شده همراهی و همدلی نمایند. بنابراین بدیهی است که بخش زیادی از جامعه نسبت به مسائل کشورهای منطقه و جهان مانند مردم فلسطین و لبنان بی تفاوت و یا در تفکر آنان این موارد از اولویت برخوردار نباشد.
اما حقیقت این است که فلسطین و لبنان یکی از مهمترین مسائل روز جهان هستند و در حال حاضر پرمخاطره ترین آنها.
برای اینکه به تشریح اوضاع منطقه خاورمیانه و عنوان مقاله بپردازم ابتدا به یکی از مهمترین پرسش هایی که با توجه به ویران شدن غزه و بخش هایی از لبنان توام با کشتار کودکان و زنان و امدادگران و خبرنگاران و با استفاده از تجهیزات مدرن نزدیک به یک سال است که ادامه دارد و مداوما" این پرسش از سوی برخی تحلیلگران و رسانه های غربی در محکومیت راهکار حماس طرح واذهان بخشی از مردم را نیز با خود همراه کرده پاسخ بدهم .
آیا حمله خشونت آمیز حماس در هفتم اکتبر سال گذشته راهکاردرستی بوده و یا خیر؟
اتخاذ روش مبارزه و منجلمه عملیات ۷ اکتبر از جانب حماس چه با تحلیل و ارزیابی درست و یا نادرست صورت گرفته باشد و چنانچه بنا بر نظر بخشی از تحلیگران عوامل و محرک ها و دست های پنهان برای شروع آن پشت ماجرا باشد امری است که داوری و بررسی نهایی آن در درجه نخست به رهبران گروه های فلسطینی و مردم فلسطین مرتبط است.
اما برای درک اوضاع در آن برهه زمانی ابتدا ضروری است که پلی بزنیم به رخدادهای قبل از 7 اکتبر و در خصوص روند ها و رخدادهای برجسته آن مقطع توضیح مختصری بدهیم تا برخی ابهامات و پرسش هایی که از زمان حمله حماس تاکنون از جانب منتقدین آن طرح میشود و تصور میکنند که حماس عامل اصلی ایجاد این وضعیت است روشن گردد.
به باور نگارنده طراحان این پرسش ها اگرعامدانه انجام میدهند به چشم مردم خاک می پاشند و چنانچه غیرعامدانه باشد در هیاهوی تبلیغات رسانه های اصلی ازشناخت و طرح عوامل اصلی غافل مانده اند .
در روزهای ابتدای حمله حماس به اسرائیل در ۷ اکتبر دو مقاله از اینجانب در سایت اخبار روز درج شده و هنوز هم بر آن نظرم و در سطور زیر به فرازهایی از آن نوشتارها اشاراتی خواهم داشت .
به ماه ها قبل از ۷ اکتبر ۲۰۲۳ برگردیم. با توجه به فعالیت های دیپلماتیک اسرائیل با حمایت بی چون و چرای آمریکا و پیش بردن پیمان ابراهیم و انعقاد توافق نامه های امنیتی با کشورهای منطقه و بهویژه اعراب و فعالیت های اسرائیل در کشور آذربایجان کریدور هندوستان-عربستان تا مدیترانه-اروپا و تصویب نقشه خاورمیانه جدید در پارلمان اسرائیل(کنِسِت) و سپس طرح و نمایش آن نقشه در سازمان ملل، در خاورمیانه جدید سرزمین و کشوری بنام فلسطین از جغرافیای جهان حذف شده بود.
به بیش از دو دهه قبل برگردیم. با کنار گذاشتن مبارزه مسلحانه از جانب سازمان آزادیبخش فلسطین (ساف)، پیش نیاز 5 سال مذاکره میان ساف و دولت اسرائیل برای توافقنامه های اسلو در سال های 1993 و1995 مهیا و حکومت خودگردان فلسطینی تشکیل شد. در ادامه توافقات تکمیلی اسلو مقرر شده بود که با گذشت 5 سال دیگر حکومت خودگردان به دولت مستقل فلسطینی فرا روید. اما با ادامه شهرک سازی توسط اسرائیل و استقرار مهاجران یهودی در آن ها و دیگر اقدامات کارشکنانه و مغایر با مفاد قطعنامه های اسلو که ناشی از اندیشه دولتمردان راست اسرائیل برای عدم پایبندی واقعی به تشکیل کشور مستقلل فلسطینی بود و عامل مهمی چون تغییر توزان قدرت میان بلوک های سیاسی-نظامی شرق و غرب در بعد بین المللی، شوربختانه شرایط برای فلسطینی ها بمراتب بدتر هم شد و دولت مستقل فلسطین هیچگاه تشکیل نگردید و گرنه پس از سالها مبارزه مسلحانه سازمانهای فلسطینی و گذار به فعالیت های سیاسی - دیپلماتیک وانعقاد توافق نامه های اتش بس و صلح، مجددا" روند برگشت به تقابل خشونت آمیز تقویت نمی شد و متعاقب آن زمینه های عینی رشد حماس و جهاد اسلامی نیزدرمردم غزه شکل نمیگرفت.
بنابراین ساده انگاری و توهین به شعور سیاسی مردم فلسطین است اگر فکر کنیم گروه های مبارز فلسطینی از تمامی طیف های چپ تا ناسیونالیست های سکولار و مذهبیون جهاد اسلامی و حماس شیوه های مبارزه مسالمت آمیز و خشونت پرهیز را در مواجهه با اسرائیل امتحان نکرده باشند.
تعدادی از رهبران سازمان های سیاسی ایران که برای تغییر و تحولات سیاسی درون کشور، سال هاست که مبارزات خشونت پرهیز را پیشه کرده اند در سال های قبل از انقلاب ،از مبارزه سیاسی و حتی دیپلماسی سازمان های فلسطینی الگو گرفته و آموخته اند.
بدون شک تجارب رهبرانی چون یاسر عرفات ،جرج حبش ، احمد جبرئیل ، نایف حواتمه و دیگران که شیوه های متنوع مبارزه مسلحانه ، مدنی و مسالمت آمیز و سال ها مذاکره و دیپلماسی فعال را تجربه و پشت سر گذاشته اند به نسل جوان فلسطین نیز منتقل شده است .
اما نکته قابل تامل این است که ، در رژیم های مستبد وغیر دمکراتیک و بویژه رژیم های اشغالگری مانند اسرائیل تاکتیک یا راهکار و روش مبارزه غیر مسالمت آمیز به گروه های مخالف اشغالگری تحمیل و به عبارتی دیکته میشود و بدیهی است که خشونت علاوه بر سیاسیون از مردم عادی تحت سلطه هم قربانی میگیرد.
حتی در کرانه باختری رود اردن هم دولت خودگردان به رهبری سازمان فتح نیروی برتر و نشسته بر اریکه قدرت نیستند که بتوانند روش مبارزه مسالمت آمیز و قواعد بازی را به اسرايیل دیکته کنند.
-ساده لوحی است چنانچه ندانیم فلسطینی ها نیروی مسلط درقدرت سیاسی نیستید که بتوانند شیوه مبارزه مسالمت آمیز را به اسرايیل دیکته کنند و یا در ادوارمختلف بکار نگرفته باشند. این نیروی قدرتمند اشغالگر است که شیوه مبارزه را به فلسطینی ها تحمیل و مبارزه مسلحانه و چرخه رویارویی خشونت آمیز را به تاکتیک غالب تبدیل میکند.
- بهرحال چرخه خشونت ، خشونت می زاید و این چرخه تکرار و تکرار میشود.
- البته قابل کتمان نیست که در مواجهه با اقدامات اسرائیل، راهکار مبارزه و تقابل را رهبران حماس و دیگر گروه های فلسطینی انتخاب میکنند. درست یا غلط بودن آن را رهبران گروه های مختلف فلسطینی تشخیص میدهند وهیچ احدی نباید به خود اجازه دهد که برای شیوه مبارزه آن ها نسخه تجویز نماید. داوری با تاریخ و مردم فلسطین .
یادآوری نمایم که در مبارزات سیاسی درون یک کشور به شیوه مبارزات مدنی و خشونت پرهیز اعتقاد دارم (البته معمولاً و نه مطلقاً )اما شیوه مبارزه با رژیمی که سازمان ملل در قطعنامه های متعدد تصویب کرده که باید از سرزمین های اشغالی عقب نشینی کند و به گسترش شهرک سازی خاتمه دهد با توجه به امتناع اسرائیل در اجرای آنها(یعنی سازمان ملل درادوارگذشته با زبان دیپلماسی وبا رای حتی متحدان و حامیان اسرايیل بارها اعلام کرده رژیم اسرائیل اشغالگراست) نمیتواند فقط در مقوله مسالمت و دیپلماسی خلاصه شود.
- همانطور که در سطور بالا توضیح داده شد در نظام های غیرعادلانه و رژیم اشغالگری مانند اسرائیل که علیرغم ادعای وجود دمکراسی درون کشوربه حقوق بین الملل بشردوستانه برای اقوام و ملت های دیگر پایبند نیست، شیوه و تاکتیک مبارزه به سازمان های سیاسی تحمیل میشود وتاکید برخی کنشگران و تحلیگران سیاسی و دولت ها برمبارزات صرفا" خشونت پرهیزواینکه مبارزین نباید به روش های خشونت آمیزمبارزه کنند نسخه ای است که شاید برای مبارزات سیاسی-مدنی درون یک کشورجواب بدهد اما به گواه تاریخ برای اشغال یک سرزمین ومقابله با نابودی یک ملت خیر.
- قطعنامه های مجمع عمومی سازمان ملل که حاصل کار مشترک حقوق دانان و دیپلمات ها و سیاست ورزان بین المللی و چکیده خرد ورزی آنهاست وبویژه قطعنامه شماره 3246 تمام شیوه های مبارزه در مقابل اشغالگران و حق ملت فلسطین در باز پس گیری حقوقش با کمک کلیه وسایل ومطابق با اهداف منشور ملل متحد را برسمیت می شناسد.
"در تعدادی از قطعنامه ها همانند قطعنامه 3246 در تاریخ 29/11/1974 به این موضوع اشاره شده است که تأکیدی بر حق ملتها در تعیین سرنوشت و سرعت بخشیدن در استقلال کشورهایی که تحت سیطره استعمار می باشند می کند و در بند هفتم آن از ملتهای آفریقا و ملت فلسطین نام برده است و از کلیه کشورها و نمایندگان سازمان ملل متحد و سازمانها دولتی و بین الملل وغیردولتی درخواست شده که کمکهای مادی و معنوی...را به این ملتها در راه مبارزه برای گرفتن حقوق ثابت خود در زمینه سرنوشت و استقلال دریغ نورزند. مجمع عمومی قانونی بودن مبارزه ملتها را در راه آزادی از سلطه استعمار و مقابله با اجانب با کلیه وسائل مجازوهمچنین مبارزه مسلحانه اشاره کرده است ."
تروریست از نظر نظام سلطه سرمایه کیست ؟
پیش تراشاره کنم که منظور نگارنده از مثال های زیر یکی دانستن شخصیت و تفکر و اهداف مبارزان و واحد قلمداد نمودن ماهیت مبارزه آنها نیستد و قیاس آنها را امری نادرست میدانم.
زمانی که چه گوارا به دست نظامیان حامی سرمایه کشته شد،زمانی که امیر پرویز پویان در محاصره ماموران شکنجه گرساواک با گوش دادن به سمفونی بتهوون و خوردن سیانور به زندگی کوتاه اما پر بارش پایان داد، زمانی که رهبر سازمان فدایی حمید اشرف و سایر مبارزان از گروه های دیگر که علیه دیکتاتوری شاه مبارزه میکردند و بدست عوامل ساواک کشته و یا دستگیروشکنجه واعدام شدند، آیا رسانه های رژیم پهلوی و رژیم های سرمایه داری بجز واژه تروریست و خرابکار، آن ها را با عنوان دیگری به مردم جهان معرفی می کردند؟
بهرحال صرفنظراز قضاوت در مورد درستی و یا نادرستی روش مبارزه حماس، بنا بر مصاحبه های یکسال اخیر سخنگویان تمامی سازمان های فلسطینی که درایدئولوژی متفاوت و در روش مبارزه با رژیم اشغالگراسرايیل نیز با حماس اختلاف نظر دارند و منجمله حماس که حکومت غزه را برعهده دارد چاره ای باقی نمانده بود که موضوع سرزمین فلسطین و داشتن کشور و دولت مستقل در اذهان جهانیان برجسته و زنده گردد.
باید از خود پرسش کنیم که بعنوان یک مدافع حقوق اولیه انسان ها یعنی حق زیستن در سرزمین مادری و دفاع ازاین حق انسانی یا بی تفاوتی نسبت به آوارگی فلسطینی ها و ادامه اشغالگری اسرائیل در کدام سوی این معادله قرارداریم !؟
چگونه است که ما مردم ایران و سازمان های سیاسی ازادعای کشورامارات برای مالکیت سه جزیره ایرانی در خلیج فارس به حق و به درستی رگهای گردنمان ازخشم باد کند اما خود را محق بدانیم که همراه و همزبان با رسانه های حامی سلطه سرمایه، مبارزان گروه مذهبی حماس را که برای باز ستاندن بخشی از سرزمینشان ازاسرايیل مبارزه میکنند تروریست بنامیم ودولت اشغالگرستمگرو قربانی کننده را با قربانی شونده در یک سطح قضاوت نمائیم ؟
چند ماه پیش دکتر مصطفی برغوثی رئیس جنبش ابتکار ملی فلسطین که به مبارزات خشونت پرهیز اعتقاد دارد و چند روز پیش نیز حسام بدران یکی از سخنگویان دفتر سیاسی حماس در مقابل این سوال که آیا حمله ۷ اکتبر با این مصیبت هایی که به مردم غزه رفته درست بوده و یاخیر و آیا حماس به این روزها فکر کرده بود یا نه ؟ هر دو با اختلاف دیدگاه کامل یک پاسخ دادند .
نقل به مضمون:
" دولت راست افراطی اسرائیل از ماه ها قبل از ۷ اکتبر راهی بجز برجسته کردن مسئله فلسطین در اذهان جهانیان باقی نگذاشت."
کریستین امانپور خبرنگار شناخته شده سی ان ان در مصاحبه 29 مهرماه با مصطفی برغوثی علیرغم پرسش های مکرر در مورد رهبری یحیی سنوارو شیوه قهرآمیز مبارزه حماس با اسرائیل درغزه ، نتوانست کوچکترین کلمه و یا سرزنشی از زبان او در مورد حماس و رهبران آن بشنود.
بهر حال مخالف و یا موافق شیوه مبارزه حماس درعملیات ۷ اکتبر باشیم یا نباشیم ، تاکتیک یا راهکار اتخاذ شده از جانب حماس عملیات مسلحانه و خشونت آمیز بود و قضاوت نهایی با ملت فلسطین است.
بنا بر نظر انزو تراورسو ، مورخ معاصر ایتالیایی:
" به لحاظ تاریخی، جنگهای نامتقارن سلاح افراد فقیر بوده است. حماس گروگان میگیرد؛ ارتش اسرائیل زندانی میکند و در طول عملیات نظامی خود، جنایت صد چندان بیشتر به بار میآورد. تروریسم حماس فقط بازتابی از تروریسم دولتی اسرائیل است."
" درحالی که تروریسم همواره پدیدهای غیرقابل قبول است، تروریسم ستمگر بسیار بدتر از تروریسم ستمدیده است.
امروز فلسطینیها حماس را بهعنوان نیروی مسلحی که در برابر اشغالگری مقاومت میکند، میشناسند. این به ما مربوط نیست که بر اساس همدلیها یا جهتگیریهای ایدئولوژیک خود تعیین کنیم که چه کسی بخشی از مقاومت فلسطین است. من هیچ همدلی با حماس ندارم، اما این حقیقت انکارناپذیر است که حماس بخشی از مقاومت فلسطین است. تنها با پذیرش این واقعیت است که میتوان به یک راهحل احتمالی دست یافت."
چگونه میتوان صدای عدالت خواهی جهانیان و حتی برخی از دولت ها و نهادهای مستقل و حتی سازمان ملل را در این یک ساله نادیده گرفت؟
غیر از اینست که رسانه های خبری-تبلیغی فروشنده گان سلاح با استفاده از مدرنترین تکنولوژی های ارتباط جمعی و دانش روانشناختی اجتماعی و بسیار حرفه ای کار میکنند تا مردم پیکارهمیشگی داد و بیداد و مبارزه علیه بی عدالتی را نبینند و این همه سیاهی و تباهی را ناديده انگارند؟
اولین قربانیان خاورمیانه نوین
افکارعمومی جهان شاهد است که اعمال و گفتار رهبران دولت اسرائیل در یکسال اخیر بیانگر پیاده کردن همان طرح خاورمیانه نوین و حذف فلسطین از جغرافیای جهان بوده است که این روزها پس از هر بمباران و ترور رهبران فلسطینی وقیحانه مقابل دوربین رسانه های غربی بازگو و پخش میشود.
اما نکته بسیار مهمی که رسانه های حامی فروشنده گان اسلحه در میان غوغای گیج کننده اخبار گسترش این جنگ نابرابر و تروریست نامیدن حماس ، حزب الله لبنان ، حوثی های یمن ، گروه های اسلامی طرفدارجمهوری اسلامی ایران در عراق وحتی تروریست نامیدن دولت های ایران و سوریه سعی دارند درسایه تبلیغ وترویج مبارزه با تروریسم از افکارعمومی مغفول و پنهان بماند، همانا اهداف اصلی امریکا برای اجرای طرح خاورمیانه جدید و مقابله امریکا و مجموعه کشورهای سرمایه سالار با امر گذاربه چند قطبی شدن بلوک های قدرت در جهان است.
اقدام برای ایجاد کریدورهای شمال به جنوب که روسیه و کشورهای آسیای میانه تا شمال ایران را به بندرجاسک درجنوب ایران وهندوستان وصل میکند، کریدور ابتکار کمربند – جاده یا راه ابریشم جدید که کشور چین و کشور های آسیای میانه و روسیه و ایران و خاورمیانه را به اروپا وصل میکند، کریدورایران – پاکستان وایجاد خط لوله برای انتقال گازایران به پاکستان که میتواند بخشی از راه ابریشم جدید هم محسوب میشود، کریدورهند – عربستان – اسرائیل – مدیترانه تا اروپا و سایر راه های ارتباط حمل و نقل زمینی – دریایی که طرح شده اما با ممانعت و کارشکنی ها از جانب قدرت های اقتصادی – سیاسی جهان نیز روبرو بوده است درارتباط با دوره گذار قابل فهم است.
اجرای این کریدورها انعقاد پیمان ها و تبادلات اقتصادی – سیاسی ، نظامی – امنیتی و فرهنگی – اجتماعی را بدنبال دارد وموقعیت کشورما به لحاظ جغرافیای سیاسی – اقتصادی بگونه ایست که میتواند در بسیاری از آنها مشارکت و از منافع آن بهره مند شود. بجز نقش تخریبی قدرت های جهانی وعوامل بین المللی، دیپلماسی جمهوری اسلامی هم درعدم تحقق برخی از این طرح ها بی تقصیرنبوده است.
به باورنگارنده مردم فلسطین و لبنان اولین قربانیان تغییر جغرافیای خاورمیانه و قسمتی از جغرفیای جهان هستند که امریکا و اسرائیل قبل از ۷ اکتبر ۲۰۲۳ زمینه های آنرا فراهم کرده بودند و این فاز از اقدامات آنها بر مبنای یک سناریوی از پیش نوشته شده بوده که از مدیترانه تا دریای عمان و اقیانوس هند را شامل میشود.
کشتار مردم غزه و خفه کردن حتی هر اعتراضی در کرانه باختری رود اردن که تحت رهبری ساف می باشد و نیز کشتار مردم لبنان را باید در راستای همین راهبرد امریکا و اسرايیل مورد ارزیابی قرار داد.
اگر دولت وارتش اسرائیل بعنوان بازوان اجرایی امریکا در خاورمیانه، کنوانسیون های 4 گانه حقوق بشرژنو برای حفاظت از غیر نظامیان، امدادگران و کارکنان خدمات پزشکی را نادیده میگیرند و درآسیب پذیرترین بخش خاورمیانه آتش جنگ را شعله ور و میدان جنگ را گسترش میدهند، در راستای چه اهداف بلند مدتی است و به پشتوانه چه کشورها و نهاد هایی است که سازمان ملل برای آنها کمترین اهمیتی ندارد و از تهدید و تحقیر دبیر کل آن ابایی ندارند.
عدم پذیرش آتش بس از جانب اسرائیل به بهانه قدرت گرفتن مجدد حماس در غزه و این روزها نیزعدم پذیرآتش بس با حزب الله لبنان را باید در برداشتن هر گونه مانع و مزاحمی در سواحل مدیترانه برای ایجاد خاورمیانه نوین و در راستای جنگ کریدورها و یکپارچه سازی متحدین امریکا در این منطقه از جهان فهمید. با توجه به جایگاه جهانی امریکا بنظر نمیرسد مخالفت های این کشوربرای ادامه تنش ها و فشار براسرائیل برای آتش بس جدی بوده باشد .
مصائبی که بر مردم فلسطین و لبنان میرود درد ناشی از زایش گذار از جهان تک قطبی به رهبری امریکا به جهان چند قطبی است که امریکا در نظر دارد به هر قیمتی از آن ممانعت و این گذار را به تاخیر بیندازد تا با ایجاد کانون های تنش و جنگ افروزی در مناطق مختلف جهان نقش برتر را در جهان چند قطبی آینده برای خود تضمین کند.
شناخت این موضوع و درک پیچیدگی آن برای فعالان سیاسی کشورو تمرکز برآن و توجه به جغرافیای سیاسی-اقتصادی منطقه وانجام کنش سیاسی – مدنی برای منافع ملی بسیار مهم بوده و روز بروز مهمترمیشود.
باید دید که دو کشورمهم طرف دیگر معادله گذار به جهان چند قطبی یعنی چین و روسیه که آنها هم در محدوده های جغرافیای سرزمین خود با شعار بازدارندگی و حفظ امنیت ملی و منافع کشورشان متمرکز شده اند در این شرایط تمایل و یا توانی برای توقف روند خونبار تحقق خاورمیانه نوین دارند یا خیر؟
چند روز پیش رئیس جمهور چین، شی جین پینگ که نگران ازدست دادن تایوان است دستور داده ارتش چین در آمادگی کامل رزمی برای هر اقدام بازدارنده ای باشند که تهدیدی علیه چین واحد محسوب میشود.
پرواضح است که در فازهای بعدی تلاش ها و اقدامات امریکا و اسرائیل برای بستن پیمان ها و توافقات امنیتی– نظامی با کشورهای آسیای میانه فعال وگسترش آن در شرایطی که جمهوری اسلامی از حمایت متحدین منطقه ای و جهانی برخوردار نیست، امنیت سرزمینی ما در مرزهای شمال کشوررا نیز با چالش جدی روبرو می نماید.
در روزهای اخیر که فرصت گزینش و خلاصه کردن متن ها و ویراستاری آن را داشتم وعده اسرائیل برای پاسخ متقابل به عملیات موشکی ایران اتفاق اقتاد . بنابراخبار رسمی علاوه بر تخریب بخشی از تاسیسات دفاع هوایی و چند پایگاه نظامی ایران، متاسفانه تا کنون 5 نفر از هموطنان نظامی ما نیز دراین عملیات جان باخته اند. ایران مجددا" تهدید به مقابله کرده و این چرخه درگیری علیرغم مخالفت ظاهری و شعاری دولت امریکا با حمایت آشکارجمهوریخواهان و دمکرات ها برای گسترش آن تداوم یافته و آشکارا در راستای اهداف اسرائیل و امریکا برای تغییر جغرافیای منطقه است.
امید که این تقابل پینگ پونگی به درگیری گسترده تر و جنگ خونباری منجر نشود وسرزمین و ملت ایران در شمار قربانیان دوره گذار و طرح خاورمیانه نوین قرارنگیرند.
ع- ترابی – نهم آبانماه 1403