مداحان، خبرچینهای پرمزد و مواجب حکومت
Wed 16 10 2024
س. حمیدی

شمار مداحان کشور را چیزی حدود صد و پنجاه تا دویست و پنجاه هزار نفر حدس میزنند. جدای از تهران، نیمی از این مداحان در شهرهای مذهبی کشور به سر میبرند که در این میان قم، مشهد و شاه عبدالعظیم نقش پررنگتری دارند. اکثر مداحان همچنین شغلهای چند منظورهای را دنبال میکنند. چنانکه آدمهایی مثل مجید بنیفاطمه هم بر کرسی مدیریت دولتی تکیه دارد و هم اینکه در تجارت و بازار آزاد چیزی کم نمیآورد. سعید حدادیان، هم بر کرسی استادی دانشگاه تهران نشستهاست و هم اینکه در مافیای پرنفوذ دولتی نقش میآفریند. میثم مطیعی هم عزیزالولایهای است که در قلب رهبر نظام جای دارد. رهبر حتا او را برای تبلیغات دولتی خویش به تایلند میفرستد. میثم مطیعی که مدرک دکترای خود را از دانشگاه امام جعفر صادق گرفته است، اکنون جای محمود کریمی و منصور ارضی را برای نظام پر میکند.
تربیت شاگرد و مرید هم بخشی از کاسبی روزانهی همین مداحان شمرده میشود. در این مورد حاج منصور ارضی بیش از دیگران نقش میآفریند. تا آنجا که بسیاری از مداحان مشهور امروزی روزگاری از زندگانی خود را به شاگردی منصور ارضی اشتغال داشتهاند.
از سویی بنیاد دعبل خزاعی را برای پشتیبانی مالی از مداحان راه انداختهاند. بنیاد دعبل خزاعی از بنیادهایی است که از بودجهی دولتی ارتزاق میکند. آنوقت چنین بودجهای از ثروت عمومی برای لفت و لیسهای مداحان هزینه میگردد. بنیاد دعبل خزاعی حتا امکانات کافی برای بیمه کردن مداحان فراهم میبیند. سازمان تبلیغات اسلامی نیز همسو با بنیاد دعبل خزاعی برای رفاه عمومی مداحان چیزی کم نمیگذارد. جدای از همهی اینها شهرداری تهران هم ضمن همسویی با سازمان تبلیغات اسلامی و بنیاد دعبل خزاعی بخشهایی از هزینههای شخصی و عمومی مداحان را پوشش میدهد. شهرداری تهران از مجموع ساختمانهای لوکس خود دفتری را هم به مداحان اختصاص داده است. این دفتر در محلهی فخرالدوله قرار گرفته که در زمان ناصرالدین شاه قاجار، کاخ اختصاصی فخرالدوله شمرده میشد.
چند سالی است برای مداحی رشتهای نیز در دانشگاهها تأسیس کردهاند. چون حرفهی مداحی علیرغم بیهنری، به سهم خود هنری پولساز به حساب میآید که باید فن و هنر آن را از جایی فراگرفت. مشتاقان مداحی باید یاد بگیرند که آموزههای هنری خود را از چه راهی برای مردم به نمایش بگذارند. ناگفته نماند که مداحان در همین کلاسهای درس است که با دستگاههای موسیقی ایرانی نیز آشنا میگردند. سپس شعرهای خود را در همین دستگاهها میخوانند. لازم به یادآورری است که مداحان سنتی از هفت دستگاه ویژه برای لحن خوانش خود سود میبردند. امروزه نیز همین لحنها همچنان دوام آوردهاند، اما مداحی و مداحان همگی دارند به روز میشوند. آنان سنت و مدرنیسم را چنانی به هم میآمیزند که در همین راه از جلب رضایت مخاطب خود چیزی غافل نمیمانند.
در همین راستا گفتنی است که حتا موسیقی پاپ امروزی نیز در بین بسیاری از کارهای همین مداحان راه یافته است. محمود کریمی آشکارا پاپ، راک، متال و هوی متال (heavy metal ) میخواند و نمونههایی از موزیک زیرزمینی دیسکوهای غربی را بین هوادارانش ترویج میکند. پیداست که "حسین حسین" یا "زهرا زهرا" گفتن او فقط به چنین نوعی از موسیقی مشروعیت دولتی میبخشد. او سپس چنان وجد و حالی را برای مشتاقان خود میآفریند که نمونهای از آن را هرگز نمیتوان در دیسکوهای آن ور آبها سراغ گرفت.
نوحهخوانی یا مولودیخوانی را حرفهی اصلی مداحان شمردهاند. با این حساب آنان جدای از غمها، شادمانیهای مشتاقان خود را نیز پوشش میدهند. برای اجرای نوحهخوانی یا مولودیخوانی همواره درهای مسجد و هیأت به روی مداحان دولتی بازمیماند. شمار این مسجدها تنها در تهران از رقم دو هزار و پانصد واحد فراتر میرود. هیأتها را هم تا میزان شش هزار باب افزایش دادهاند. جدای از این، بسیاری از مردم، فضای خانههای خود را به مکانی برای عزاداری یا جشن به هیأتهایی موقت بدل میکنند. عواملی از جرگه و جماعتِ "پای منبری" نیز در کار مداحان تسهیلگری به عمل میآورند. پای منبریها کسانی هستند که در مسجد و هیأت زمینههای کافی برای حضور مداح فراهم میبینند. آنان به سهم خود یالانچه مداحانی هستند که در مداحی چیزی از مداح اصلی کم نمیآورند، اما همگی از شهرت مداحان اصلی و شناخته شده بیبهره ماندهاند.
مداحان زن در رقابتی تنگاتنگ با مداحان مرد قرار گرفتهاند. ولی آنان هرگز از امکانات عمومی مداحان مرد بهرهای نمیبرند. مداحان مرد تمامی مسجدها و هیأتها را به تصرف خویش درمیآورند. اما زنانی که مداحی میکنند از این همه امکانات دولتی بیبهره میمانند. چون بنا را بر آن گذاشتهاند که صدای زنان مداح نباید به گوش مردان برسد. با همین رویکرد است که این گروه از زنان، مداحی را در خانهی این و آن مغتنم میشمارند. مردم به زنان مداح "خانم جلسهای" میگویند و ایشان را با همین نام میشناسند. زنان جلسهای در خوشآوازی و شیکپوشی از خوانندههای حرفهای سابق یا امروزی چیزی کم نمیآورند. حتا با همین صدای خوب و ظاهر شیک است که توانستهاند به عروسیهای خودمانی مردم نیز راه بیابند. مردم عادی هم ضمن تعریف و تمجید، از ایشان به عنوان هایده و مهستی نام میبرند.
روضهخوانی زنان جلسهای بیش از همه حول موضوع مسائل جنسی و رابطهی با مردان دور میزند. چون زنان جلسهای میخواهند با همین وسیله مخاطبان خود را به وجد بیاورند. همان مخاطبانِ از دنیا بیخبری که اکثر موارد ذهنشان از محدودهی مسائل جنسی چیزی فراتر نمیورد. زنان جلسهای دانسته و آگاهانه این موضوع را تا آنجا کش میدهند که زنان مخاطب ایشان نقشمایهای از خانمهای روسپی را برای شوهرانشان به اجرا بگذارند. خانمهای جلسهای همچنین در قوادی و دلالی محبت شهرت یافتهاند. آنان زنان بیوه و یا دختران دم بخت را از خانههای مردم شناسایی میکنند تا همگی به مشتریانی از مردان معرفی گردند. گفتنی است که زنان جلسهای از این راه پولهای بادآوردهای را به جیب میزنند. خانمهای جلسهای از سویی خیلی زود به تور دستگاههای امنیتی جمهوری اسلامی راه مییابند. کار کردن با امنیتیهای نظام، هم برای ایشان مصونیت میآفریند و هم اینکه درآمد مضاعفی را برای همه تضمین میکند. با همین خدعه و نیرنگ است که نیروهای امنیتی به پستوهای خانهی مردم نیز سرک میکشند تا خیلی راحت مخالفان خود را از پستوی خانهها شناسایی نمایند.
مداحان یا خانمهای جلسهای تلاش میورزند تا همیشه منتقد حکومت باقی بمانند. با همین ترفند و حقه است که روی همکاری خود با دستگاههای امنیتی نظام سرپوش میگذارند. رقابتی تنگاتنگ هم بین مداحان و روضهخوانان جریان دارد. نفرت مردم از آخوندها زمینههای کافی فراهم دیده است که مردم برای برگزاری مراسم ختم یا جشن خود به سراغ مداحان راه بیفتند. مداحان نیز این موضوع را خوب فهمیدهاند و به همین دلیل در انتقاد از وضع موجود و عملکرد ناصواب روحانیان سنگ تمام میگذارند. نوعی تبلیغ غیر مستقیم برای دین که تنها از رفتارهای چند منظورهی همین مداحان برمیآید.
اما گروههای درس خواندهتری از مردم بحثهای عقلانی خود را به حوزههایی از دین نیز میکشانند. چنین بحثهایی جدای از شبکههای اجتماعی در محاورههای روزمرهی مردم نیز پا گرفته است. در چنین فضایی از بحثهای روشنگرانه است که تابآوری روحانیان و مداحان در مقابل انتقادهای منطقی مردم ته میکشد. در نتیجه باور به حرفهای مداح و روحانی به مضحکهای عمومی برای مردم بدل گردیده است. چنانکه باورهای دینی و اعتقاد به دنیای دوجهانی هر روز بیش از گذشته در بین مردم رنگ میبازد تا همگی واقعیتهای ملموس و طبیعی جامعه را بر جای آن بنشانند.
|
|