فروم ایرانیان در اتریش
گزارش جلسهای به دعوت پارلمان اتریش در رابطه با حقوق بشر در ایران و افغانستان
Sun 22 09 2024
در روز ۱۷ سپتامبر ۲۰۲۴ مصادف با ۲۵ شهریور، دومین سالگرد قتل حکومتی مهسا - ژینا امینی، با کوشش و همکاری فروم ایرانیان در اتریش و مدیر پارلمان اتریش، جلسه ای در یکی از سالن های پارلمان در شهر وین برگزار شد. این برای اولین بار بود که در پارلمان اتریش، جلسه ای به دعوت مستقیم آقای هرالد دوزی، مدیر پارلمان و با حضور نمایندگان همه احزاب درون پارلمان (ÖVP: Gudrun Kugler, SPÖ:Harald Troch, FPÖ:Michael Schilchegger, NEOS: Stephanie Krisper, Grüne: Ewa Ernst-Dziedzic) برگزار شد، که به موضوع حقوق بشر در ایران و افغانستان پرداخت. در این برنامه از مسئولین حقوق بشر احزاب پارلمانی دعوت شده بود، تا در میزگردی که ترتیب داده شده بود، نظرات خود را در این رابطه بیان کنند. جلسه با سخنرانی آقای هرالد دوزی آغاز شد. سپس سخنگوی فروم ایرانیان در اتریش، آقای پروفسور دکتر سیروس میرزائی در رابطه با دومین سالگرد قتل حکومتی مهسا- ژینا امینی و وضعیت حقوق بشر در ایران صحبت کرد. برنامه با سخنرانی خانم شورا هاشمی مسئول عفو بین الملل در اتریش ادامه پیدا کرد. وی در رابطه با حق اعتراض، به عنوان یکی از پایه های اساسی دمکراسی و حقوق بشر صحبت کرد. پس از آن خانم فهیمه صفا از اعضای «Vienna Process for a Democratic Afghanistan"» در رابطه با وضعیت حقوق بشر در افغانستان و بخصوص وضعیت فاجعه بار زنان و دختران پس از به روی قدرت آمدن طالبان صحبت کرد. در آخر برنامه میزگرد با حضور نمایندگان پنج حزب اتریش در مجلس و گردانندگی خانم Nana Walzer ادامه یافت. در این برنامه همچنان گروه هنری «Assocation Roots Revival» با ساز و آواز، درد و رنج مردم افغانستان از یک سو و امید به تغییر در سایه تلاش های مشترک از سوی دیگر را، به نمایش گذاشت.
هم در سخنان مدیر مجلس و هم سخنرانان از سوی احزاب مختلف و نیز مهمانان ایرانی و افغانستانی، به سرعت مشخص شد که همه این نمایندگان و سخنرانان به همراهی حاضران، عمیقاً نگران وضعیت حقوق بشر در این دو کشور هستند. آنها همچنان به تلاش های خود، هم در داخل و هم در سطح بینالمللی، برای حمایت از مبارزات مردم دو کشور، برای آزادی بیان، کرامت انسانی و زندگی بهتر، رفع تبعیض و برخورداری زنان از حقوق برابر و نیز اعتراضات مسالمت آمیز مردم برای رسیدن به این اهداف و تعیین سرنوشت شهروندان به دست خویش، ادامه میدهند.
اما همزمان با این پشتیبانی، نمایندگان احزاب اتریشی اعلام کردند که در این راه با مشکلاتی مواجه هستند و نمی دانند که چگونه می توانند به بهترین وجه به کوشندگان راه آزادی کمک کنند، چرا که با نیروهای بسیار مختلف و متفاوتی از سوی اپوزیسیون سروکار دارند. از جمله یکی از خواسته هایی که توسط نمایندگان حقوق بشر احزاب از نمایندگان اپوزیسیون ایرانی طرح شد، این بود که ایرانیان دیاسپورا باید متحد شوند و در عین حفظ اختلاف عقیده، با پایبندی به احترام متقابل و رعایت قوانین دموکراتیک در عرصه سیاست، یک صدا در حمایت از حقوق مردم صحبت کنند.
سخنرانی ها و بحث ها، در فضائی بسیار دوستانه و مملو از تلاش برای دستیابی به راه کاری مشترک ادامه یافت و سپس با گفتگوهای چند جانبه در بخش غیررسمی جلسه ادامه پیدا کرد. ریاست پارلمان و نمایندگان حقوق بشر احزاب شرکت کننده آنها با اقدامات خود نشان دادند که دفاع از حقوق بشر و همبستگی هیچ مرزی نمی شناسد.
ایجاد فروم ایرانیان در اتریش یکی از راه های تلاش برای همگامی نیروهای اپوزیسیون در این شهر است و فروم و به نمایندگی از همه اعضا، انجمن ها و سازمان ها، طی نامه ای از صمیم قلب از تلاش های مدیر پارلمان و نیز نمایندگان این احزاب تشکر کرد.
فروم ایرانیان در اتریش
سپتامبر ۲۰۲۴
پی نوشت: فروم ایرانیان در اتریش، جمعی متشکل از احزاب ایرانی مقیم اتریش و نیز سازمان ها و انجمن ها فعالین منفرد حوزه حقوق بشر و فعالیتهای مدنی در اتریش است. این فروم که به تازگی تشکیل یافته است، تلاش دارد تا در آینده با تعداد بیشتری از سازمان های ایرانی، مبارزه ای متحد در پشتیبانی از خواست های مردم ایران را توسط فعالین ایرانی در اتریش امکانپذیر سازد.
*********
در زیر ترجمه صحبت های سخنرانان ایرانی و نیز نوار صوتی برنامه را به زبان آلمانی ملاحظه می کنید:
سخنرانی پروفسور دکتر سیروس میرزائی - سخنگوی فروم ایرانیان در اتریش
مجلس بلندپایه،
جناب آقای مدیر محترم مجلس
اعضای محترم مجلس
مهمانان عزیز
دوستان عزیز
برای من افتخار بزرگی است که از طرف پزشکان حقوق بشر در ایران، کمیته حقوق بشر در ایران و فروم ایرانیان در اتریش، به شما خوش آمد بگویم.
ما خوشحالیم که امروز در پارلمان اتریش در مورد وضعیت حقوق بشر در ایران و افغانستان با شما صحبت می کنیم.
ما آگاه هستیم که این امر را نمی توان بدیهی تلقی کرد و از این رو بسیار سپاسگزاریم، که به عنوان یک سازمان غیردولتی (NGO) این فرصت را داریم که وضعیت فاجعه بار حقوق بشر در این دو کشور تحت دیکتاتوری مذهبی را مورد بررسی قرار دهیم.
ما متاسفانه نمیتوانیم زمان را به عقب برگردانیم، اما با هم، بهتر میتوانیم پسزمینه را روشن کنیم. مردم این کشورها باید راه خود را برای خروج از "سیاهچاله" تاریخ فعلی خود بیابند. با این حال، می توان انتظار داشت که مسئولین نقض جدی حقوق بشر در خارج از کشور، به ویژه در اتریش به سادگی جولان ندهند و از محاکمه معاف نشوند.
فاشیسم مبتنی بر ترس از "دیگری شرور" است. از سوی دیگر، دیکتاتوری مذهبی مبتنی بر نفرت - در خاورمیانه بر نفرت از غرب و به ویژه از اسرائیل - و همچنین بر ترس از دموکراسی انتخاباتی، آزادی زنان، روزنامهنگاری آزاد و آزادی بیان است. همه اینها خود را در تعداد زندانیان سیاسی در این کشورها بازتاب می یابد است.
لیبرال دموکراسی چیزی فراتر از انتخابات آزاد و مخفی است. این دیدگاه بر اساس ایده کرامت انسانی و سایر ارزش های جهانی شکل گرفته است. بر اساس تفکیک قوا، حمایت از اقلیت ها، آزادی مطبوعات و استقلال نهادهای دولتی مبتنی است.
ابزار دیکتاتوری دینی ساده و در عین حال ترسناک است، مانند خشونت، شکنجه، سرکوب زنان و اقلیتها و وحشت در داخل و خارج. سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران در تأسیس گروه شبه نظامی الشعبی در عراق فعال است. انرژی هستهای بهعنوان ابزار دیگری برای ترور عمل میکند، از گروگانها استفاده ابزاری برای اهداف سیاسی و دیپلماتیک میکند و در نهایت از پیوستن به FATF (گروه ویژه اقدام مالی) برای سرپوش گذاشتن بر حمایتهای مالی مشکوک ترور و بهینهسازی سیستم دزدسالاری، خودداری میشود. سپاه پاسداران یک سازمان تروریستی است و توسط ایالات متحده و کانادا به عنوان یک سازمان تروریستی شناخته شده است. اگر میخواهیم گام مهمی در راستای مبارزه با تروریسم برداریم، اتحادیه اروپا نیز در این زمینه باید از آمریکا و کانادا الگوبرداری کند.
احترام به حقوق بشر به این معناست که به مسئولین ظلم، شکنجه و ترور گسترده فرصت خرید ملک در کشورهای دموکراتیک، باز کردن مشاغل و راه اندازی مراکز اسلامی مانند مرکز امام علی در منطقه ۲۱ وین داده نشود. مرکز مشابهی در هامبورگ، اخیرا پس از چندین دهه تعطیل و رئیس آن از این کشور اخراج شد. تعهدات شفاهی برای رعایت حقوق بشر کافی نیست. وضعیت کنونی یک بار دیگر به ما نشان داد که اگر به موقع برای دیکتاتوریهای وحشیانه محدودیت قائل نشوید، چه اتفاقی می افتد. تروریسم و جنگ از یمن از طریق افغانستان، ایران، عراق، سوریه و لبنان تا اسرائیل و اوکراین در حال گسترش است. با توافقهای شانگهای و بریکس، بسیاری از کشورها که اکثریت آنها ارزشهای انسانی غربی را ندارند، به این نیروها پیوستهاند. امروز بیش از هر زمان دیگری به اتحاد دولت ها و سازمان هایی نیاز داریم که همچنان به آزادی، زندگی انسان و کرامت انسانی احترام بگذارند.
در ایران امروز صحنه هایی وجود دارد که می توانست از کتاب ۱۹۴۸ جورج اورول نشات گرفته باشد و متاسفانه داستان را به واقعیت تبدیل کند:
در اتاق های پر نور روز و شب (بخوانید: زندان برای زندانیان سیاسی)، او تمام حس زمان را از دست داده است. او بارها و بارها در بین ضربات وحشیانه مشت و لگد از هوش می رود. پس از ساعت ها بازجویی عذاب آور، آنچه از او خواسته شده را امضا می کند و به جنایت هایی که هرگز مرتکب نشده اعتراف می کند.
به عنوان مثال نوید افکاری در سال ۱۳۹۹ در شهر زیبای تاریخی شیراز اعدام شد.
او فکر میکند روزی پرولها که دلهایشان را از دروغ و نفرت دست نخورده نگه داشتهاند، جهان را برانداز خواهند کرد (بخوانید: دیکتاتوری مذهبی در این دو کشور). این یک واقعیت است!
در پایان از نرگس محمدی برنده جایزه نوبل نقل قولی میکنم که اخیراً گفته است: «عشق فمینیستی و مادرانه را به دینسالاران واگذار نمیکنیم. زندگی خواهیم کرد. خورشید را می بوسیم و دنیایی پر از زندگی و امید می سازیم. ما پیروز خواهیم شد.»
با توجه به این موضوع، خانم ها و آقایان، از طرف فروم ایرانیان در اتریش از شما تشکر می کنم و مشتاقانه منتظر تبادل نظر امروز در مورد حقوق بشر در ایران و افغانستان هستم.
پروفسور دکتر سیروس میرزایی،
سپتامبر ۲۰۲۴
لطفا برای متن آلمانی به پائین صفحه مراجعه کنید.
::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::
سخنرانی شورا هاشمی - مسئول عفو بین الملل در اتریش
خانم ها و آقایان محترم، نمایندگان محترم مجلس
من امروز در برابر شما می ایستم تا در مورد موضوعی صحبت کنم که برای درک ما از دموکراسی و حقوق بشر اساسی است: حق اعتراض. این حق فقط یک مفهوم حقوقی انتزاعی نیست، بلکه نفس زنده یک جامعه آزاد است. برای نشان دادن اهمیت و چالشهای این حق، میخواهم به یک مثال اخیر و تکاندهنده توجه کنم: جنبش «زن، زندگی، آزادی» در ایران.
اجازه دهید ابتدا زمینه را بیان کنم. در تاریخ ۲۵ شهریور ۱۳۹۱، جینا مهسا امینی ۲۲ ساله در بازداشتگاه پلیس تهران جان باخت. او توسط پلیس به اصطلاح اخلاق دستگیر شد زیرا ظاهراً روسری خود را به درستی به سر نمیکرد. مرگ او جرقه ای بود که جنبش اعتراضی سراسری را شعله ور ساخت که تا امروز ادامه دارد و بسیار فراتر از مرزهای ایران طنین انداز است.
جنبش زن، زندگی، آزادی نمونه بارز این است که چرا حق اعتراض بسیار ضروری است. او به ما نشان می دهد که اعتراض چیزی بیش از یک خروجی برای ناامیدی است. ابزار قدرتمندی برای تغییرات اجتماعی است. این جنبش توانسته است مطالبات سرکوب شده برای برابری، آزادی شخصی و مشارکت سیاسی را به کانون بحث عمومی - نه تنها در ایران، بلکه در سراسر جهان - برساند.
اما حق اعتراض دقیقا شامل چه مواردی می شود؟ این فراتر از حق تجمع یا شعار دادن است. این شبکه پیچیده ای از حقوق بشر مختلف است:
۱. حق آزادی اجتماعات
۲. حق آزادی بیان
۳. حق آزادی تشکل
۴. حق مشارکت در زندگی عمومی
این حقوق در بسیاری از موافقت نامه های بین المللی، به ویژه اعلامیه جهانی حقوق بشر و میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی، ذکر شده است. آنها غیرقابل مذاکره هستند و برای همه افراد صرف نظر از ملیت، جنسیت یا موقعیت اجتماعی اعمال می شوند.
جنبش "زن، زندگی، آزادی" به وضوح به ما نشان داده است که این حقوق در عمل چگونه به نظر می رسند - و چگونه می توان آنها را به طرز وحشیانه ای سرکوب کرد. ما تصاویری از زنان شجاع را دیدیم که روسری خود را برمی دارند و موهای خود را کوتاه می کنند - نمادهای قدرتمند مقاومت در برابر قوانین سرکوبگر. ما شاهد آمدن هزاران نفر به خیابان ها بودیم تا صدای خود را علیرغم ارعاب و خشونت گسترده به گوش مردم برسانند.
اما ما جنبه تاریک را نیز دیدیم. حکومت ایران با شدت بی سابقه ای به اعتراضات پاسخ داده است. صدها تظاهرکننده کشته، هزاران نفر زخمی و ده ها هزار نفر دستگیر شدند. مقامات اینترنت را خفه کرده اند، رسانه های اجتماعی را مسدود کرده اند و خبرنگاران را از انجام کار خود منع کرده اند. همه اینها نقض جدی حق اعتراض است.
این رویدادها سؤالات مهمی را مطرح می کنند: چگونه می توانیم به طور مؤثر از حق اعتراض محافظت کنیم؟ چگونه با چالش هایی که اعتراضات می تواند برای نظم عمومی ایجاد کند، برخورد کنیم؟ و چگونه می توانیم اطمینان حاصل کنیم که صدای معترضان نه تنها شنیده می شود، بلکه به اقدامات سیاسی ملموس نیز تبدیل می شود؟
اجازه بدهید چند پیشنهاد بدهم:
اول: ما باید حق اعتراض را در قوانین و نهادهای خود قید کنیم. این بدان معناست که ما باید چارچوب های قانونی روشنی ایجاد کنیم که ضمن تعیین حدود این حق، از حق اعتراض مسالمت آمیز حمایت کند. این محدودیت ها باید محدود باشند و فقط زمانی اعمال شوند که تهدیدی قریب الوقوع برای امنیت عمومی وجود داشته باشد.
دوم، نیروهای امنیتی باید برای مقابله با اعتراضات به اندازه کافی آموزش دیده و مجهز شوند. استفاده از زور باید همیشه آخرین راه حل باشد و باید متناسب باقی بماند. موارد خشونت پلیس باید به طور کامل و مستقل بررسی شود.
سوم: ما باید بعد دیجیتالی اعتراض را بشناسیم و از آن محافظت کنیم. در دنیایی که به طور فزاینده ای متصل می شود، رسانه های اجتماعی و پلتفرم های آنلاین نقش مهمی در سازماندهی و گسترش اعتراضات دارند. دسترسی به این پلتفرم ها باید محافظت شود و دولت ها نباید از اینترنت به عنوان ابزار سانسور سوء استفاده کنند.
چهارم: ما باید گفتوگو بین معترضان و تصمیمگیرندگان را ترویج دهیم. اعتراضات اغلب نشانه ای از کار نکردن کانال های عادی مشارکت سیاسی است. ما باید مکانیسم هایی ایجاد کنیم که بتوانیم نگرانی های معترضان را در روند سیاسی لحاظ کنیم.
پنجم: ما باید همبستگی بین المللی را تقویت کنیم. جنبش "زن، زندگی، آزادی" نشان داده است که حمایت بین المللی چقدر می تواند مهم باشد. ما باید راه هایی برای حمایت از مدافعان و فعالان حقوق بشر در کشورهای اقتدارگرا بدون اینکه آنها را در معرض خطرات اضافی قرار دهیم، پیدا کنیم.
اجازه دهید اکنون به وضعیت خاص ایران برگردم. جنبش "زن، زندگی، آزادی" با چالش های عظیمی روبرو است. سرکوب وحشیانه است و بسیاری از فعالان هزینه شخصی بالایی را پرداخته اند. با این حال، دلیلی برای امیدواری وجود دارد. این جنبش پایگاه وسیعی در جمعیت دارد و از سوی گروه های مختلف اجتماعی حمایت می شود. توانست توجه بین المللی را به خود جلب کند و همبستگی را بسیج کند.
ما به عنوان یک جامعه بین المللی برای حمایت از این جنبش چه کنیم؟
اول، ما باید فشار بر دولت ایران را حفظ کنیم. این به معنای مستندسازی و محکومیت مداوم نقض حقوق بشر است. این همچنین به معنای اعمال تحریم های هدفمند بر کسانی است که مسئول نقض جدی حقوق بشر هستند.
دوم، ما باید راه هایی برای حمایت از جامعه مدنی ایران پیدا کنیم. این امر می تواند از طریق برنامه های مالی برای مدافعان حقوق بشر، با ارائه کانال های ارتباطی امن یا با حمایت از ایرانیان در تبعید انجام شود.
سوم، ما باید اطمینان حاصل کنیم که صدای معترضان ایرانی در مجامع بین المللی شنیده می شود. این به معنای دسترسی آنها به مکانیسم های سازمان ملل و رسیدگی به نگرانی های آنها در گفتگوهای دوجانبه و چندجانبه است.
چهارم، ما باید برابری جنسیتی را به عنوان دغدغه اصلی سیاست بینالملل تثبیت کنیم. جنبش "زن، زندگی، آزادی" نشان داده است که حقوق زنان حقوق بشر است و مبارزه برای برابری با مبارزه برای دموکراسی و آزادی پیوند ناگسستنی دارد.
تاکید بر این نکته ضروری است: حق اعتراض تنها در رژیم های استبدادی مورد تهدید نیست. ما همچنین شاهد تحولات نگران کننده در دموکراسی های مستقر هستیم. قوانین برای محدود کردن اعتراضات تشدید می شوند، تظاهرکنندگان مسالمت آمیز جرم انگاری می شوند و استفاده از فناوری های نظارتی در حال افزایش است. ما باید هوشیار باشیم و هر جا که این گرایش ها رخ دهد با آنها مبارزه کنیم.
جنبه مهم دیگر نقش رسانه ها در اعتراضات است. رسانه های آزاد و مستقل برای تقویت صدای معترضان و افشای سوء استفاده از قدرت ضروری هستند. ما باید از خبرنگارانی که اعتراضات را پوشش می دهند محافظت کنیم و با تلاش ها برای محدود کردن آزادی مطبوعات مخالفت کنیم.
اجازه دهید بر اهمیت آموزش نیز تاکید کنم. ما باید جوانان را در مورد حقوق خود آموزش دهیم و آنها را به مشارکت فعال در روند دموکراتیک تشویق کنیم. مدارس و دانشگاه ها باید مکان هایی باشند که در آن تفکر انتقادی و مشارکت مدنی تشویق شود.
جنبش زن، زندگی، آزادی نیز اهمیت رویکردهای متقاطع را به ما آموخت. اعتراضات در ایران نشان داده است که مبارزه برای حقوق زنان پیوندی ناگسستنی با مبارزه با دیگر اشکال ستم دارد. ما باید بدانیم که اشکال مختلف تبعیض اغلب در هم تنیده شده و نیازمند راه حل های کل نگر هستند.
نکته دیگری که میخواهم مطرح کنم، نیاز به تفکر بلندمدت است. در حالی که اعتراضات می توانند تغییرات سریعی ایجاد کنند، تحول پایدار مستلزم تعهد پایدار است. ما باید ساختارهایی ایجاد کنیم که تبدیل انرژی خیابان به تعهد سیاسی بلندمدت را ممکن کند.
اجازه دهید به نقش اقتصاد هم بپردازم. شرکت ها موظف به رعایت حقوق بشر و عدم همکاری با رژیم های سرکوبگر هستند. ما باید مکانیسم هایی را تقویت کنیم که شرکت ها را در قبال نقض حقوق بشر مسئول می داند.
در پایان تاکید می کنم که حمایت از حق اعتراض یک مسئولیت جمعی است. حمایت دولت ها یا سازمان های غیردولتی به تنهایی کافی نیست. هر یک از ما میتوانیم سهمی داشته باشیم - چه از طریق مشارکت فعال در تظاهرات، از طریق ابراز همبستگی یا از طریق حمایت از سازمانهای حامی حقوق بشر.
خانم ها و آقایان حق اعتراض فقط یک مفهوم حقوقی نیست. این ضربان قلب یک دموکراسی پر جنب و جوش است. این ابزاری است که از طریق آن گروه های به حاشیه رانده شده می توانند صدای خود را بلند کنند. این راهی است که از طریق آن ایده های جدید به جامعه معرفی می شود. و اغلب آخرین راه حل برای کسانی است که حقوقشان به طور سیستماتیک نقض می شود.
جنبش «زن، زندگی، آزادی» در ایران به ما یادآوری میکند که این حق چقدر ارزشمند و شکننده است. این به ما نشان می دهد که مبارزه برای حقوق بشر هرگز پایان نمی یابد و هر نسلی باید از نو برای آزادی های خود دفاع کند.
امروز به عنوان نماینده عفو بین الملل از شما می خواهم که به این مبارزه بپیوندید. بیایید با هم برای محافظت و تقویت حق اعتراض - در کشور ما و در سراسر جهان کار کنیم. بیایید از کسانی حمایت کنیم که شهامت دفاع از حقوق خود را دارند، اغلب در معرض خطرات شخصی بزرگ.
زیرا در نهایت، حق اعتراض چیزی فراتر از حق حضور در خیابان یا بالا بردن پوستر است. این در مورد حق شنیده شدن است. این در مورد حق کمک به شکل دادن به جامعه ای است که می خواهیم در آن زندگی کنیم. این در مورد حق انسان بودن است - با تمام امیدها، ترس ها و رویاهای ما.
جنبش زن، زندگی، آزادی به ما نشان داده است که تغییر حتی در سخت ترین شرایط ممکن است. و به ما فهماند که همه ما - صرف نظر از ملیت یا موقعیت خود - مسئولیت داریم که از حقوق دیگران دفاع کنیم.
این مسئولیت را بپذیریم. اجازه دهید از حق اعتراض دفاع کنیم - نه فقط با حرف، بلکه با عمل. تنها از این طریق است که می توانیم جهانی بسازیم که در آن هر فرد بتواند در عزت و آزادی زندگی کند.
از توجه شما متشکرم.
لطفا برای متن آلمانی به پائین صفحه مراجعه کنید.
:::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::
لینک گزارش تصویری و صوتی برنامه از سوی پارلمان
::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::
:::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::
متون سخنرانی به آلمانی:
Grußworte
Siroos Mirzaei
Sprecher der Ärztegruppe für Menschenrechte im Iran und des Iranischen Forums, Wien
Hohes Haus,
Sehr geehrter Herr Parlamentsdirektor,
Sehr geehrte Damen und Herren Abgeordnete des Nationalrats,
Sehr geehrte Gäste,
Liebe Freunde,
Es ist mir eine große Ehre, Sie im Namen der Ärzte für Menschenrechte im Iran, des Komitees für Menschenrechte im Iran und des iranischen Forums in Österreich begrüßen zu dürfen.
Wir freuen uns, heute mit Ihnen im österreichischen Parlament über die Menschenrechtssituation im Iran und in Afghanistan zu sprechen.
Wir sind uns bewusst, dass dies keine Selbstverständlichkeit ist, und sind daher sehr dankbar, dass wir als Nichtregierungsorganisation (NGO) die Gelegenheit erhalten, die katastrophale Menschenrechtslage in diesen beiden Ländern unter religiöser Diktatur darzustellen.
Wir können leider die Zeit nicht zurückdrehen, aber wir können gemeinsam die Hintergründe besser beleuchten. Den Ausweg aus dem „schwarzen Loch“ ihrer aktuellen Geschichte müssen die Völker dieser Staaten selbst finden. Wir können jedoch erwarten, dass die Verantwortlichen für die gravierenden Menschenrechtsverletzungen nicht ohne weiteres im Ausland, insbesondere in Österreich, hofiert werden.
Der Faschismus beruht auf der Furcht vor dem „bösen Anderen“. Die religiöse Diktatur hingegen beruht auf Hass – im Nahen Osten auf Hass gegenüber dem Westen und insbesondere auf Israel – sowie auf der Furcht vor elektoralerDemokratie, Freiheit für Frauen, freiem Journalismus und Meinungsfreiheit. All dies spiegelt sich in der Anzahl der politischen Gefangenen in diesen Ländern wider.
Die liberale Demokratie ist mehr als nur freie und geheime Wahlen. Sie ist geprägt von der Idee der Menschenwürde und anderen universellen Werten. Sie basiert auf Gewaltenteilung, Minderheitenschutz, Pressefreiheit und der Unabhängigkeit der staatlichen Institutionen.
Die Instrumente der religiösen Diktatur sind einfach und zugleich erschreckend, wie Gewalt, Folter, Unterdrückung von Frauen und Minderheiten, Terror im In- und Ausland. Die iranischen Revolutionsgarden sind aktiv beim Aufbau der paramilitärischen Gruppe von Al-Shaabi,, im Irak. Die Atomenergie dient als weiteres Instrument des Terrors, Geiselnahmen als diplomatisches Mittel, und schließlich wird der Beitritt zur FATF (Financial Action Task Force), verweigert, um die dubiose finanzielle Unterstützung des Terrors zu verschleiern und das System der Kleptokratie zu optimieren. Die Revolutionsgarden sind eine Terrororganisation und wurden als solche von den USA und Kanada eingestuft. Wenn wir einen wesentlichen Schritt in Richtung Bekämpfung des Terrors setzen wollen, sollte die EU dem Beispiel der USA und Kanadas folgen.
Die Achtung der Menschenrechte bedingt, dass die Verantwortlichen für massive Unterdrückung, Folter und Terror nicht die Möglichkeit erhalten, sich in demokratischen Ländern Besitztümer zu erkaufen, Geschäfte zu eröffnen und islamische Zentren, wie Imam Ali Zentrum in Wien 21,,, aufzubauen. Ein ähnliches Zentrum in Hamburg wurde kürzlich nach Jahrzehnten geschlossen, und der Vorsitzende wurde außer Landes gewiesen. Mündliche Bekenntnisse zur Einhaltung der Menschenrechte sind nicht ausreichend. Die aktuelle Situation hat uns wieder einmal gezeigt, was passieren kann, wenn man brutalen Diktaturen nicht rechtzeitig Grenzen setzt. Der Terrorismus und Krieg breiten sich vom Jemen über Afghanistan, Iran, Irak, Syrien und Libanon bis nach Israel und die Ukraine aus. Mit den Shanghai und BRICS Abkommen haben sich viele Länder, die mehrheitlich die westlichen Werte der Humanität nicht teilen, zusammengeschlossen. Wir brauchen heute mehr denn je eine Allianz der Staaten und Organisationen, die noch Freiheit, Menschenleben und Menschenwürde respektieren.
Im heutigen Iran gibt es Szenen, die aus George Orwells Buch 1984 stammen könnten und die leider die Fiktion zur Realität werden lassen:
In den Tag und Nacht hell erleuchteten Räumen (sprich: Gefängnis für politisch Inhaftierte) ist ihm jedes Zeitgefühl abhandengekommen. Zwischen den brutalen Schlägen und Tritten verliert er immer wieder das Bewusstsein. Nach stundenlangen quälenden Verhören unterschreibt er, was man von ihm verlangt, und gesteht Verbrechen, die er nie begangen hat.
Auf diese Weise wurde beispielsweise Navid Afkari im Jahr 2020 in der schönen historischen Stadt Shiraz hingerichtet.
Eines Tages, so meint er, werden die Proles, die sich unberührt von Lügen und Hass ihr Herz bewahrt haben, die Welt (sprich: die religiöse Diktatur in diesen zwei Ländern) umstürzen. Das ist ein Faktum!
Abschließend möchte ich die Nobelpreisträgerin Narges Mohammadi zitieren, die kürzlich Folgendes äußerte: Wir werden die feministische und mütterliche Liebe nicht den Theokraten überlassen. Wir werden leben. Wir werden die Sonne küssen und eine Welt voller Leben und Hoffnung erschaffen. Wir werden gewinnen.
In diesem Sinne, meine Damen und Herren, bedanke ich mich im Namen des iranischen Forums und freue mich auf den heutigen Austausch über die Menschenrechte im Iran und in Afghanistan.
Univ. Prof. Dr. Siroos Mirzaei , MBA
September 2024
::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::
Keynote I: "Das Recht auf Protest am Beispiel der iranischen Woman Life Freedom Bewegung"
Shoura Hashemi
Geschäftsführerin, Amnesty International Österreich
Sehr geehrte Damen und Herren, werte Abgeordnete,
ich stehe heute vor Ihnen, um über ein Thema zu sprechen, das grundlegend für unser Verständnis von Demokratie und Menschenrechten ist: das Recht auf Protest. Dieses Recht ist nicht nur ein abstrakter juristischer Begriff, sondern der lebendige Atem einer freien Gesellschaft. Um die Bedeutung und die Herausforderungen dieses Rechts zu veranschaulichen, möchte ich mich auf ein aktuelles und bewegendes Beispiel konzentrieren: die "Frau, Leben, Freiheit"-Bewegung im Iran.
Lassen Sie mich zunächst den Kontext skizzieren. Am 16. September 2022 starb die 22-jährige Jina Mahsa Amini in Polizeigewahrsam in Teheran. Sie wurde von der sogenannten Sittenpolizei festgenommen, weil sie angeblich ihr Kopftuch nicht vorschriftsmäßig trug. Ihr Tod war der Funke, der eine landesweite Protestbewegung entfachte, die bis heute anhält und weit über die Grenzen des Iran hinaus Resonanz findet.
Die "Frau, Leben, Freiheit"-Bewegung ist ein Paradebeispiel dafür, warum das Recht auf Protest so essenziell ist. Sie zeigt uns, dass Protest mehr ist als nur ein Ventil für Frustration. Es ist ein kraftvolles Instrument für sozialen Wandel. Die Bewegung hat es geschafft, jahrzehntelang unterdrückte Forderungen nach Gleichberechtigung, persönlicher Freiheit und politischer Teilhabe in den Mittelpunkt der öffentlichen Debatte zu rücken – nicht nur im Iran, sondern weltweit.
Doch was genau umfasst das Recht auf Protest? Es ist mehr als nur das Recht, sich zu versammeln oder Parolen zu rufen. Es ist ein komplexes Geflecht aus verschiedenen Menschenrechten:
Das Recht auf Versammlungsfreiheit
Das Recht auf freie Meinungsäußerung
Das Recht auf Vereinigungsfreiheit
Das Recht auf Teilhabe am öffentlichen Leben
Diese Rechte sind in zahlreichen internationalen Abkommen verankert, insbesondere in der Allgemeinen Erklärung der Menschenrechte und im Internationalen Pakt über bürgerliche und politische Rechte. Sie sind nicht verhandelbar und gelten für alle Menschen, unabhängig von Nationalität, Geschlecht oder sozialer Stellung.
Die "Frau, Leben, Freiheit"-Bewegung hat uns eindrücklich vor Augen geführt, wie diese Rechte in der Praxis aussehen – und wie brutal sie unterdrückt werden können. Wir haben Bilder von mutigen Frauen gesehen, die ihre Kopftücher ablegten und ihre Haare abschnitten – kraftvolleSymbole des Widerstands gegen repressive Gesetze. Wir haben Tausende von Menschen beobachtet, die trotz massiver Einschüchterung und Gewalt auf die Straßen gingen, um ihre Stimme zu erheben.
Doch wir haben auch die Schattenseiten gesehen. Die iranische Regierung hat mit beispielloser Härte auf die Proteste reagiert. Hunderte Demonstrierende wurden getötet, Tausende verletzt und Zehntausende verhaftet. Die Behörden haben das Internet gedrosselt, soziale Medien blockiert und Journalist*innen an ihrer Arbeit gehindert. All dies sind schwere Verletzungen des Rechts auf Protest.
Diese Ereignisse werfen wichtige Fragen auf: Wie können wir das Recht auf Protest effektiv schützen? Wie gehen wir mit den Herausforderungen um, die Proteste für die öffentliche Ordnung darstellen können? Und wie können wir sicherstellen, dass die Stimmen der Protestierenden nicht nur gehört, sondern auch in konkrete politische Maßnahmen umgesetzt werden?
Lassen Sie mich einige Vorschläge machen:
Erstens: Wir müssen das Recht auf Protest in unseren Gesetzen und Institutionen verankern. Das bedeutet, dass wir klare rechtliche Rahmenbedingungen schaffen müssen, die das Recht auf friedlichen Protest schützen und gleichzeitig die Grenzen dieses Rechts definieren. Diese Grenzen sollten eng gefasst sein und nur dann greifen, wenn es eine unmittelbare Gefahr für die öffentliche Sicherheit gibt.
Zweitens: Sicherheitskräfte müssen angemessen geschult und ausgerüstet sind, um mit Protesten umzugehen. Der Einsatz von Gewalt sollte immer das letzte Mittel sein und muss verhältnismäßig bleiben. Fälle von Polizeigewalt müssen gründlich und unabhängig untersucht werden.
Drittens: Wir müssen die digitale Dimension des Protests anerkennen und schützen. In einer zunehmend vernetzten Welt spielen soziale Medien und Online-Plattformen eine entscheidende Rolle bei der Organisation und Verbreitung von Protesten. Der Zugang zu diesen Plattformen muss geschützt werden, und Regierungen dürfen das Internet nicht als Instrument der Zensur missbrauchen.
Viertens: Wir müssen den Dialog zwischen Protestierenden und Entscheidungsträger*innen fördern. Proteste sind oft ein Zeichen dafür, dass die normalen Kanäle der politischen Partizipation nicht funktionieren. Wir müssen Mechanismen schaffen, die es ermöglichen, die Anliegen der Protestierenden in den politischen Prozess einzubringen.
Fünftens: Wir müssen die internationale Solidarität stärken. Die "Frau, Leben, Freiheit"-Bewegung hat gezeigt, wie wichtig internationale Unterstützung sein kann. Wir müssen Wege finden, Menschenrechtsverteidiger*innen und Aktivist*innen in autoritären Staaten zu unterstützen, ohne sie zusätzlichen Risiken auszusetzen.
Lassen Sie mich nun auf die spezifische Situation im Iran zurückkommen. Die "Frau, Leben, Freiheit"-Bewegung steht vor enormen Herausforderungen. Die Repressionen sind brutal, und viele Aktivist*innen haben einen hohen persönlichen Preis gezahlt. Dennoch gibt es Grund zur Hoffnung. Die Bewegung hat eine breite Basis in der Bevölkerung und wird von verschiedenen sozialen Gruppen getragen. Sie hat es geschafft, internationale Aufmerksamkeit zu erregen und Solidarität zu mobilisieren.
Was können wir, als internationale Gemeinschaft, tun, um diese Bewegung zu unterstützen?
Erstens müssen wir den Druck auf die iranische Regierung aufrechterhalten. Das bedeutet, Menschenrechtsverletzungen konsequent zu dokumentieren und zu verurteilen. Es bedeutet auch, gezielte Sanktionen gegen diejenigen zu verhängen, die für schwere Menschenrechtsverletzungen verantwortlich sind.
Zweitens müssen wir Wege finden, die iranische Zivilgesellschaft zu unterstützen. Das kann durch Förderprogramme für Menschenrechtsverteidiger*innen, durch die Bereitstellung sicherer Kommunikationskanäle oder durch die Unterstützung von Exil-Iraner*innen geschehen.
Drittens müssen wir sicherstellen, dass die Stimmen der iranischen Protestierenden in internationalen Foren gehört werden. Das bedeutet, ihnen Zugang zu UN-Mechanismen zu verschaffen und ihre Anliegen in bilateralen und multilateralen Gesprächen zu thematisieren.
Viertens müssen wir die Gleichstellung der Geschlechter als zentrales Anliegen der internationalen Politik verankern. Die "Frau, Leben, Freiheit"-Bewegung hat gezeigt, dass Frauenrechte Menschenrechte sind und dass der Kampf für Gleichberechtigung untrennbar mit dem Kampf für Demokratie und Freiheit verbunden ist.
Es ist wichtig zu betonen: das Recht auf Protest ist nicht nur in autoritären Regimen bedroht. Auch in etablierten Demokratien sehen wir besorgniserregende Entwicklungen.
Gesetze werden verschärft, um Proteste einzuschränken, friedliche Demonstrierende werden kriminalisiert, und der Einsatz von Überwachungstechnologien nimmt zu. Wir müssen wachsam sein und diese Tendenzen bekämpfen, wo immer sie auftreten.
Ein weiterer wichtiger Aspekt ist die Rolle der Medien bei Protesten. Freie und unabhängige Medien sind essentiell, um die Stimmen der Protestierenden zu amplifizieren und Machtmissbrauch aufzudecken. Wir müssen Journalist*innen schützen, die über Proteste berichten, und gegen Versuche vorgehen, die Pressefreiheit einzuschränken.
Lassen Sie mich auch die Bedeutung der Bildung hervorheben. Wir müssen junge Menschen über ihre Rechte aufklären und sie ermutigen, sich aktiv am demokratischen Prozess zu beteiligen. Schulen und Universitäten sollten Orte sein, an denen kritisches Denken und zivilgesellschaftliches Engagement gefördert werden.
Die "Frau, Leben, Freiheit"-Bewegung hat uns auch gelehrt, wie wichtig intersektionale Ansätze sind. Die Proteste im Iran haben gezeigt, dass der Kampf für Frauenrechte untrennbar mit dem Kampf gegen andere Formen der Unterdrückung verbunden ist. Wir müssen anerkennen, dass verschiedene Formen der Diskriminierung oft miteinander verwoben sind und ganzheitliche Lösungen erfordern.
Ein weiterer Punkt, den ich ansprechen möchte, ist die Notwendigkeit, langfristig zu denken. Proteste können zwar schnelle Veränderungen bewirken, aber nachhaltige Transformation erfordert anhaltenden Einsatz. Wir müssen Strukturen schaffen, die es ermöglichen, die Energie der Straße in langfristiges politisches Engagement umzuwandeln.
Lassen Sie mich auch die Rolle der Wirtschaft ansprechen. Unternehmen haben eine Verantwortung, Menschenrechte zu respektieren und nicht mit repressiven Regimen zu kollaborieren. Wir müssen Mechanismen stärken, die Unternehmen für Menschenrechtsverletzungen zur Rechenschaft ziehen.
Schließlich möchte ich betonen, dass der Schutz des Rechts auf Protest eine kollektive Verantwortung ist. Es reicht nicht, wenn nur Regierungen oder NGOs sich dafür einsetzen. Jeder Einzelne von uns kann einen Beitrag leisten - sei es durch aktive Teilnahme an Protesten, durch Solidaritätsbekundungen oder durch die Unterstützung von Organisationen, die sich für Menschenrechte einsetzen.
Meine Damen und Herren, das Recht auf Protest ist nicht nur ein juristisches Konzept. Es ist der Herzschlag einer lebendigen Demokratie. Es ist das Mittel, durch das marginalisierte Gruppen ihre Stimme erheben können. Es ist der Weg, auf dem neue Ideen in die Gesellschaft eingebracht werden. Und es ist oft der letzte Ausweg für diejenigen, deren Rechte systematisch verletzt werden.
Die "Frau, Leben, Freiheit"-Bewegung im Iran erinnert uns daran, wie kostbar und wie zerbrechlich dieses Recht ist. Sie zeigt uns, dass der Kampf für Menschenrechte nie endet und dass jede Generation aufs Neue für ihre Freiheiten einstehen muss.
Als Vertreterin von Amnesty International rufe ich Sie heute dazu auf, sich diesem Kampf anzuschließen. Lassen Sie uns gemeinsam daran arbeiten, das Recht auf Protest zu schützen und zu stärken – hier in unserem Land und überall auf der Welt. Lassen Sie uns diejenigen unterstützen, die den Mut haben, für ihre Rechte einzustehen, oft unter großen persönlichen Risiken.
Denn letztendlich geht es beim Recht auf Protest um mehr als nur um das Recht, auf die Straße zu gehen oder ein Plakat hochzuhalten. Es geht um das Recht, gehört zu werden. Es geht um das Recht, die Gesellschaft mitzugestalten, in der wir leben wollen. Es geht um das Recht, Mensch zu sein – mit all unseren Hoffnungen, Ängsten und Träumen.
Die "Frau, Leben, Freiheit"-Bewegung hat uns gezeigt, dass Veränderung möglich ist, selbst unter den schwierigsten Umständen. Und sie hat uns vor Augen geführt, dass wir alle – unabhängig von unserer Nationalität oder unserer Position – eine Verantwortung tragen, für die Rechte anderer einzustehen.
Lassen Sie uns diese Verantwortung annehmen. Lassen Sie uns das Recht auf Protest verteidigen – nicht nur mit Worten, sondern mit Taten. Denn nur so können wir eine Welt schaffen, in der jeder Mensch in Würde und Freiheit leben kann.
Ich danke Ihnen für Ihre Aufmerksamkeit.
******
|
|