عصر نو
www.asre-nou.net

در حکمت حکم خامنه‌ای پیرامون تأکید بر هویت «امت اسلامی» و رویکرد دولت برگماشته نسبت به آن


Tue 17 09 2024

تقی روزبه

Taghi
۱- می گوید: مسئله هویت امت اسلامی، مسئله‌ای اساسی و فراتر از ملیت است و مرز‌های جغرافیایی، حقیقت و هویت امت اسلامی را تغییر نمی‌دهد. و به‌هیچ وجه نباید فراموش شود». همزمانی و همزبانی او و پزشکیان در سفر به عراق که خواهان برچیدن مرزها و شکل دادن به امت اسلامی در برابر اسرائیل و دشمنان شد بیانگر رویکردی است نه فقط ایدئولوژیک بلکه هم‌چنین دارای جنبه راهبردی از سوی نظام.

۲-البته مساله به اصطلاح حمایت همه جانبه از «محور مقاومت»، عرصه‌ای است که از پیش و از همان بدو مهندسی شدن انتخابات و مناظره‌ها به عنوان خط قرمز حاکمیت (از سوی نظام و خامنه ای) مطرح شد که هیچ کاندیدی نباید و نمی تواند علیه آن لب به سخن بگشاید. رویکردی خود در مجموعه بزرگتر حوزه سیاست خارجی جای دارد که تحت کنترل مستقیم میدان و شخص خامنه ای است. بر همین اساس هم پزشکیان بلافاصله پس از پایان مرحله دوم انتخابات حتی قبل از زمان جلوس دولت جدید، اولین کاری که کرد ارسال پیام به حزب الله و اطمینان خاطر به «محور مقاومت» بود (و البته به موازات آن به روسیه ) و اطمینان دادن به آن‌ها و همسایه‌ها که تداوم سیاست تاکنونی از سیاست های ثابت نظام بوده و با تغییر رئیس جمهور تغییر نخواهد کرد.

۳- مقوله امت یک مقوله پیشاتاریخی دولت ملت‌هاست واژه مطلوب سردمداران نظام از خمینی تا خامنه‌ای و مصباح یزدی‌و امثال او. البته واژه مورد استفاده قرآن و نهج البلاغه، که پزشکیان با «مانیفست» آن، وارد صحنه شد در آن علی از جایگاه «پدرانه» خلیفه با مالک اشتر پیرامون نحوه برخورد با «امت» سخن می گوید. امت و بیعت با خلیفه و خلافت مفاهیمی مکمل یکدیگرند. بنابراین تبدیل شهروندان داری حقوق برابر به امت و خلفاء حرکت با دنده عقب تاریخی است.

۴-شأن نزول این حکم و فتوای سیاسی «خلیفه» در قالب «امت اسلامی» در وضعیت کنونی چیست؟:

تا همین اواخر و حتی هم اکنون هم تا حدی و با شدت و درجه کمتری کار حاکمیت درگیری و جنگ با همین «امت اسلامی» بود که امروز آن را مخاطب قرار داده و فراتر از ملیت عنوان می کند. با مداخلاتش در سوریه و درگیری با دیگر کشورهای عرب و در یمن و عراق و بحرین و ... و هرجایی که دستش می رسید دستی در منازعه داشت. از این منظر از قضا دقیقا «امت اسلامی» حربه ای بود علیه همان کشورهای اسلامی که امروزه مخاطب این فراخوان قرار می گیرد و در تقابل با «امت عرب» آن‌ها قرارداشت که آن‌ها بنوبه خود بیرون راندن حکومت اسلامی از آن استفاده می‌کردند البته امت عرب تاریخچه طولانی خود را دارد که خارج از حوصله این نوشته است. حتی در جنگ ایران و عراق هم بیاد داریم که مسیر قدس از کربلا و از طریق شکست یکی از این‌ «امت‌ها ». حالا کشتی بان را سیاست دگری آمده و حالا همین امت اسلامی را شامل دولت‌ها و کشورهای عربی هم کرده است. باین ترتیب تعمیم همین واژه با چنین پیشینه ای و هدفی که هم اکنون هم دنبال می کند به کلیت کشورهای عربی اسلامی خود یک ناسازه و لاجرم سترون است و مرده بدنیا آمده. اما اکنون که حاکمیت در چنبره بحران‌های گوناگون محاصره شده است و از جمله فشار سنگینی که از ِقبل بحران منطقه و جنگ غزه و اسرائیل بر «محورهای مقاومت» مدنظر رژیم و مشخصا چشم انداز گسترش جنگ در لبنان از سوی اسرائیل است که رژیم را وادار ساخته است که با برگ (سوخته) امت اسلامی وارد بازی شود.

۵- در عین صدور این فتوا (اولویت امت اسلامی بر منافع ملی) به عنوان وظیفه خدشه ناپذیر در کنار رویکرد دولت پزشکیان بیانگر خطر مداخله بیشتر و رژیم در جنگ محتمل لبنان بسود حزب اله و درگیری مستقیم با دولت اسرائیل و البته چه بسا با دولت آمریکاست که در منطقه بیشترین نیروی نظامی در حمایت از دولت اسرائیل را متمرکزکرده است و نیز با دیگر قدرت های غربی حامی اسرائیل و آمریکا . نباید فراموش کرد که پیشتر، از زبان خرازی و عراقچی بطور ضمنی مداخله ایران در جنگ لبنان مطرح شده است.

۶- بی تردید رهائی فلسطین از طریق تبدیل مردم فلسطین به امت اسلامی و از طریق امت گرائی و اسلام پناهی امکان پذیر نیست و خود بیانگر حرکت در یک مسیر بن بست است. استفاده ابزاری از فلسطین برای اهداف سودگرانه خود بوسیله دولت‌ها پیشینه تاریخی دارد و غرض رژیم ایران هم نباید بر کسی پوشیده باشد که نه قربتاالی‌الله که جز استفاده ابزاری در راستای برپائی سودای امپراطوری اسلامی در منطقه نیست. و در همین زمینه دوگانه سازی امت اسلامی و امت یهودی از دوسو، سیکل معیوبی را شکل داده اند که هریک مقوم دیگری بوده و همدیگر را بازتولید می کنند و در اصل امر رهایی مبتنی بر شهروندان برابر‌حقوق و با دولت‌های لائیک و دمکرات و مدافع همبستگی و همزیستی مسالمت آمیز مردمان منطقه برابر‌حقوق و فارغ از دین و خرافه‌های امت و زندانی کردن خود در روایت های تاریخی و غیره را به محاق می برد. و از قضا در آن سو تمامی تلاش دولت دست راستی اسرائیل هم تبدیل مساله جنگ غزه و مساله فلسطین به نبرد بین خود و حکومت اسلامی ایران است تا عملا مساله فلسطین و جنگ غزه را تحت الشعاع آن قرارداده و بتواند متحدان غربی خود را برای کوبیدن «سر‌مار» و «قطع پاهای اختاپوس در منطقه» همراه کنند. و چنین است که هر کدام از این دو قطب ظاهرا متضاد عملا با ریختن بنزین بر همین آتش هیزم دوگانه سازی معیوب به سیاست‌ها و جنایت‌های خود مشروعیت کاذب می‌بخشند.

امر همبستگی با مقاومت مردم فلسطین

۷ -نهایتا باید گفت یکی از دلایل عقب نشینی «تاکتیکی» حاکمیت از روند خالص سازی در داخل، از قضا همین ارزیابی چشم انداز بحران منطقه در «اتاق ارزیابی از وضعیت» حاکمیت بوده است که به گفته مشاور سیاسی سپاه-سردار جوان- ارزیابی از مجموعه سنگینی فشارها چنان بود که لازم آمد، حاکمیت (بشدت منزوی (از طریق صندوق رأی و انتخابات «تولید قدرت» کند.

چنان‌که در گفتارهای قبلی اشاره کرده ام و طرح آن‌ها در اینجا خارج از حوصله این یادداشت است رهائی فلسطین به مثابه یک بحران مزمن و تاریخی قرن بیستمی و پرتاب شده به قرن بیست و یکم ، بسیار پیچیده بوده و دارای وجوه عمیق ملی - تاریخی و ومنطقه‌ای و جهانی است که تحقق آن مشروط به شش شرط اساسی و حرکتی مرکب و همزمان برمدارآن‌هاست که از قضا تمامی اقدامات حاکمیت ایران برخلاف همه آن شرط‌های رهائی است.

۱۷.۰۹.۲۰۲۴
تقی روزبه