در آغوشِ آزادی
در دومین سالگرد مهسا و دیگر جانبخشانِ راهِ آزادی
Mon 16 09 2024
رسول کمال
برایِ دریغِ خودم
شعری
زیرِ چترِ ابر
یا
در پناهِ خنده ی آفتاب
یا شاید
کنارِ سروی بی نام وُ نشان
و
برایِ تو
از بهرِ انتقام
از چشم ها وُ دستها
و
پیچش طناب بر گردنها
از شلاقِ آتش
که
خاکستر کرد دختر آبی را
از هجومِ تیر بارها
بر اندامِ تشنه یِ نیزارهایِ ماهشهر
یا
از آنچه که بود
قامتِ نامردی ات
در جمعه یِ خونینِ زاهدان
شعری
که
خون شد
در رگهایِ خنده ی کیان
و
چشمی که ندید
گلبرگهایِ زندگی را
در رقص آوازِ نیکا
من
جهانی از زخمِ شعرها
برایِ فرزندانِ فردا
چه حدیث باشد
چه نوید
می دانم....
اما
به یقین
شعرِ فردا
سُرور است وُ خنده
خوانده اند
این آواز را پیش از این
شعرِ فردا
همه
آوازی از
توماج
وُ
شروین
و
رهائی در آغوشِ آزادیست
08/09/2024
رسول کمال
این شعر را با صدای شاعر بشنوید
|
|