عصر نو
www.asre-nou.net

و اگر موزه‌ی بازل به این‌جا باز می‌شد


Mon 26 08 2024

طاهره بارئی

tahere-barei1.jpg
و اگر کوه‌ها ابر بودند
و ابر ها کوه‌ها
و رودی که می‌موید از دل سنگ
نور بود
که می‌لیسید گرد و غبار راه را
و ما نبودیم
آن جهنده، فرونشستگان
بلکه سایه ها بودند
انعکاس سیارگانی
که بودیم ما
و رسیده بودند تا به منزل این‌جا
که باز می شدیم درون ملکوتی که بود در برابر ما


در موزه بازل
درو تخته ها همه به کارگاه نقاشان باز می‌شد
عیسائیان هموار و همواره، مریم ها با چندین مثال
کاسه های شام شب آخر دست به دست
در موزه بازل
دیوار های زمان برخاسته بود
آدم با حوصله سیب آفرینش را هجی،
آن‌گاه سبک و سنگین می‌کرد
زنی با دامن آبی چین دار
خندان از میان باد می گذشت
به آن‌سو سفر می کرد

گلابی رسیده ای
بر درخت باغچه ی تماشا
میان ماندن و نماندن
جانانه تاب
جانانه تاب
جانانه تاب می خورد