گفتگوی صدای آمریکا با مهرداد درویش پور و نیما قاسمی
درباره کودتا سال ۳۲ و چگونگی عبور از ان
Thu 22 08 2024
در پی این گفتگو به مناسبت هفتاد و یکمین سالگرد کودتا علیه مصدق، از مسئولان صدای آمریکا درخواست کردم که اگر مرا به میزگردی مشترک با دیگران دعوت می کنند لطف و دستکم به حرمت مخاطبان، به انتخاب ترکیب، کیفیت، وزن و ادب میهمانان حساسیت بیشتری نشان دهند. وگرنه همچون برخی موارد در گذشته ناگزیر از رد این گونه عوت ها ولو درباره موضوعات مهم و حساسی نظیر کودتای سال ۳۲ و نحوه عبور از آن خواهم شد. در این گفتگو ضمن اشاره به نکاتی که در بیانیه اخیر جبهه ملی ایران نیز آمده گفتم:
وضعیت اسف بار موجود در ایران کنونی از جمله ریشه در آن کودتا و استبداد مطلقه پس از آن دارد. این در حالی است که ترازنامه دولت مصدق در دوسال و 4 ماه نخست وزیری مصدق از این قرار بود:
1 نفت از چنگال استعمار انگلیس خارج و ملی شد.
2 آزادی احزاب و اجتماعات و مطبوعات به شکلی بی سابقه گسترش یافت.
3 بیلان اقتصادی کشور حتی بدون فروش نفت نرخ رشد مثبت داشت.
4 تولید داخلی و صادرات افزایش چشمگیر یافت .
5 لوله کشی آب شهر ها آغاز شد.
6 استقلال دانشگاه ها عملی شد و کانون مستقل وکلای دادگستری تاسیس گشت.
7 سازمان تامین اجتماعی برای حمایت از کارگران و تهیدستان تاسیس شد
8 غرور ملی مردم ایران احیا شد و کشور به استقلال و رشد سیاسی، اقتصادی و اجتماعی دست یافت.
9 مصدق الهام بخش جنبش های ضد استعماری و استقلال طلبانه به ویژه در منطقه شد. همچنین اهمیت بین مصدق همچون برجسته ترین سیاست مدار ایرانی به گونه ای بود که نشریه لوموند هنگام مرگش از او همچون معاصر کوروش کبیر نام برد.
10 و بالاخره ایران تنها شانس تاریخی خود در گذار مسالمت آمیز به دمکراسی و با کمترین هزینه ممکن را بدست آورد.
اضافه کردم کودتا محصول همکاری پنج عامل عامل اجتماعی داخلی و بین المللی بود: 1 انگلیس و آمریکا 2 دربار و به ویژه اشرف پهلوی که پس از ملاقات با ژنرال شوارتسکوف و به دستور او به ایران بازگشت.
3 نظامیان همچون زاهدی و نصیری و تیمور بخیار و.. که همراه با نیروهای خود نقش مهمی در کودتا داشتند.
4 روحانیون و اسلام گرایانی همچون آیت الله کاشانی، بهبهانی، فلسفی واعظ و شمس قنات آبادی و فدائیان اسلام که به ترور ناکام فاطمی پرداختند و همچنین مظفر بقایی که جملگی در مخالفت یعدی با دولت مصدق و انجام کودتا نقش فعالی داشتند. اشاره کردم که 10 میلیون دلاری که مقامات آمریکایی و ماموران سیا برای هزینه کودتا به ایران آوردند در منزل آیت الله بهبهانی بین مزدوران کودتا تقسیم گردید و این خود نشانه تنگاتنگی همکاری روحانیون و دربار و قدرت های خارجی در سازماندهی کودتا بود.
5 دستجات لمپن و اراذل و اوباش همچون شعبان جعفری، طیب که کوشیدند با تهدید مردم و ایجاد رعب نقش مهمی در به ثمر نشستن کودتا داشتند.
تاکید کردم همکاری دو دستگاه استبدادی سلطنت و روحانیت و اسلام گرایان همچون دشمنان تاریخی دمکراسی از انقلاب مشروطه به این سو و در زمان مصدق در همکاری با انگلیس و آمریکا نه تنها نقش تعیین کننده ای در ساقط کردن دولت مصدق داشت بلکه جملگی در کشتن دکتر فاطمی نیز نقش مکمل یکدیگر را ایفا کردند. یعنی اگر فدائیان اسلام به دستور نواب صفوی دکتر فاطمی برجسته ترین وزیر مصدق را ناکام ترور کردند، اما این دولت برآمده از کودتا بود که به اصرار انگلیس فاطمی را اعدام کرد و به خواست فدائیان اسلام جامه عمل پوشاند. همچنین نفرت خمینی و جمهوری اسلامی از مصدق، گواه همسویی اسلام گرایان و مدافعان سلطنت مطلقه در دشمنی با دمکراسی و تنها دولت دمکراتیک تاریخ معاصر ایران است.
تاکید کردم حمایت از دولت مصدق و کارنامه آن به معنای تقدیس مصدق و انکار برخی خطاهای او نیست. برای نمونه خلیل ملکی پدر سوسیال دمکراسی ایران نسبت به انحلال مجلس توسط مصدق هشدار داد و گفت این تصمیم او و راهی را که انتخاب کرده است با توجه به توازن قوا می تواند به جهنم ختم شود، با این همه تعهد کرد که با دولت مصدق تا جهنم نیز همراه خواهد بود.
در پاسخ به پرسش چگونگی عبور از این واقعه تاریخی گفتم راه حل در بازاندیشی منصفانه و در درجه نخست اعتراف و عذرخواهی از ملت ایران در انجام کودتایی است که بخت دمکراسی در ایران را بیش از هفتاد سال است که به تعویق انداخته است. یعنی همان گونه که سه رئیس جمهور و دو وزیر امریکا به نقش خود در کودتای ۱۳۳۲ توسط اعتراف و عذر خواهی کردند و به تازگی نی آمریکا تاکید کرد که این کودتای ضد دمکراتیک بخت دمکراسی در ایران را طی مدت متمادی زائل کرد. چنین برخوردی شاید زمینه بخشش و یک تفاهم ملی فراهم آورد. اما متاسفانه طرفداران سلطنت پهلوی نه تنها کوچکترین نقدی به گذشته خود ندارند بلکه بی چون و چرا کاتولیک تر از پاپ با انکار کودتا از آن به عنوان رستاخیز ملی نام می برند که در این زمینه مظفر بقایی نقش کلیدی در القای این جعل تاریخی به حکومت کودتا داشت.
تا زمانی که طرفداران نظام سلطنت نه تنها از این مهم سر باز می زنند بلکه به مداحی نقش لمپن ها در کودتا، حقانیت بخشیدن به نقش دولت های خارجی در انجام کودتا، دفاع بی چون و چرا از استبداد پهلوی مشغولند؛ تا زمانی که مداحان دیکتاتوری موروثی به تخطئه همه مخالفان پهلوی - ازمصدق و دیگر ملی گرایان گرفته تا چپ گرایان مشغولند؛ تا زمانی که همه دگراندیشان را تنها به دلیل مخالفت با استبداد پهلوی "تنوعاتی در پروژه اسلام گرایی" و همدست جمهوری اسلامی و تروریست می خوانند ، و بالاخره تا زمانی که برای توجیه و اثبات ادعاهای مضحک و شگفت انگیز خود به هر جعل و تحریف و پساحقیقت و فیک نیوز برای تحریف تاریخ متوسل می شوند؛ بخت هرگونه گفتگوی سازنده، عقلانی و تفاهم آمیز از بین می رود. امری که باردیگر نشان می دهد دمکراسی در ایران جز از طریق فاصله گیری از اقتدارهای ایدئولوژیک، دینی و موروثی میسر نیست. درپایان ضمن اظهار تاسف از انتخاب چنین ترکیبی برای گفتگو اضافه کردم جوان بودن معیار درست اندیشی نیست و حضور بخش مهمی از جوانان در گروه های فاشیستی و راست افراطی در غرب گواه این واقعیت است! یکبار در مناظره با یکی از مدافعان جمهوری اسلامی در "افغانستان اینترناسیونال" گفتم گفتگوی سازنده با افرادی اینچنین همچون بازی شطرنج با گوریل دشوار است، زیرا به هیچ قاعده ای برای پیش برد یک گفتگوی عقلانی پایبند نیستند .این البته تنها به مدافعان جمهوری اسلامی محدود نیست!
در زیر لینک این گفتگو چالشی را می توانید نگاه کنید.
https://ir.voanews.com/live/video/86/7747394
|
|