تاثیرات مخرب و ماندگار بر زندانیان محبوس در سلول های انفرادی
مترجمین علیه مجازات اعدام
Wed 10 07 2024

بر اساس تعریف پذیرفته شده از نظر حقوق انسانی و خود مختاری فرد بر جسم و روان خویش ، شکنجه با هدف تحمیل عمدی درد و رنج شدید برای دست یابی به اطلاعات ، اعتراف گیری، شکستن فرد و همکاری با شکنجه گران توسط دولت ها و نیروهای متخاصم صورت می گیرد. شکنجه ابزار سرکوب و خشونت هدفمند دولت در خدمت اهداف استراتژیک سیاسی و یا نظامی می باشد. از نظر تاریخی، شکنجه نه تنها در زمان جنگ و تحولات اجتماعی رایج بوده، بلکه امروزه در بسیاری از جوامع بخشی از سیستم کنترل و سرکوب می باشد. «سازمان عفو بین الملل، وقوع شکنجه را در حداقل سه چهارم کشورهای دنیا (۱۴۱ کشور) گزارش کرده است. در سال ۲۰۲۰ در حداقل ۸۷ کشور از ۱۴۹ کشور مشمول گزارش سالانه عفو بینالملل، طبق گزارشات معتبر، عوامل حکومتی بازداشتشدگان را مورد شکنجه یا سایر بد رفتاریها قرار دادند».
علیرغم انکار مزورانه دولت هایی که نامشان در گزارش سازمان عفو بین الملل ذکر گردیده، کار کرد اکثر این دولت ها براساس نقض مستقیم وغیر مستقیم ابتدایی ترین حقوق شهروندان، سرکوب سازمان ها و احزاب صنفی- سیاسی غیر وابسته به حاکمان و عدم استقلال سیستم قضایی در اجرای قوانین می باشد. کارنامه دو رژیم پهلوی(۱) و جمهوری اسلامی، مملو از نمونه های انکار ناپذیر در استفاده از تکنیک های گوناگون شکنجه و زندان های طولانی مدت برای سرکوب مخالفین می باشد. همانطور که زندانیان دو رژیم بازگو می کنند ، استفاده از شکنجه در جمهوری اسلامی متفاوت از رژیم گذشته می باشد، در جمهوری اسلامی شکنجه صرفاٌ برای اخذ اطلاعات نبوده بلکه هدف اش اعتراف گیری ، همکاری و شکستن فرد زندانی می باشد. برای دستیابی به مرگ روانی فرد زندانی، جانیان امنیتی از تجاوز جنسی ، سلول انفرادی و شکنجه «سفید» (۲) در تمام زندانهای ایران بطور مستمر استفاده می کنند. به گفته خانم نرگس محمدی «از آنجایی که سلول انفرادی به گونهای طراحی شده تا فشار روحی و روانی را به فرد محبوس در سلول وارد کند و فضا را برای او غیرقابل تحمل کند، فرد محبوس در سلول وادار به اعتراف علیه خود و دیگران به شکل دروغ میشود؛ یا اینکه اتهاماتی را میپذیرد که آنها حتی منجر به صدور حکم مرگ برای او میشوند.» بکارگیری شکنجه در جمهوری اسلامی، تنها به مبارزین سیاسی اختصاص نداشته بلکه مخالفان عقیدتی ، ملیتی و کارگران معترض در زندانها و خانه های مخفی نیزدر معرض شکنجه و خشونت لجام گسیخته ماموران قرار می گیرند. بنا بر گزارش تحقیقی سازمان عفو بین الملل در مورد دستگیرشدگان قیام ژینا امینی در ۱۴۰۱، بیشتر معترضین پس از بازداشت متحمل آسیبهای جسمی و روانی ناشی از تجاوز جنسی و سایر اشکال خشونت شدهاند. برخی از از این معترضین پس از آزادی ، از خود تمایلات به خودکشی نشان داده اند. مادر یک دانش آموز دبیرستانی که مورد تجاوز جنسی قرار گرفته بود به عفو بینالملل گفت« پسرش در حین بازداشت «دو بار سعی کرده بود به زندگی خود پایان دهد.»
در این نوشته که ترجمه بخش هایی از دو مقاله تحقیقی در آمریکا می باشد ، سعی ما بر اینستکه در مورد تکنیک استفاده از سلول انفرادی و تاثیرات دراز مدت آن بر روی زندانی حتی بعد از آزادی از اسارت ، تمرکز کنیم. اگر چه اهداف استفاده از سلول انفرادی در آمریکا یا سایر کشورهای دیگر با جمهوری اسلامی متفاوت است ولی صدمات جسمی و روانی این شکنجه خاص(سلول انفرادی) دارای نتایج مشترکی می باشد. طبق تحقیقات سازمان های بین المللی، حبس زندانی بیش از پانزده روز در سلول انفرادی، آسیب های روانی دراز مدت بجای می گذارد.
« افراد در سلول های انفرادی بطور محدود یا اساساٌ هیچگونه فرصت ارتباط با دیگران را ندارند. آنها در همان منطقه غذا می خورند، می خوابند و از توالت استفاده می کنند و دسترسی محدودی به امکاناتی مانند مطالب آموزشی دارند. سلول های انفرادی اکثراٌ پنجره ندارند و فرد زندانی بطور متوسط بین ۲۰ تا ۲۲ ساعت در سلول تنگ انفرادی محبوس هست. مدت زمانی که افراد در سلول انفرادی به سر می برند از یکد یگر متفاوت می باشد، برخی از افراد ساعت ها یا روزها در سلول انفرادی محبوس می شوند، در حالی که بعضی از زندانیان هفته ها، ماه ها یا حتی سال ها در انزوای سلول انفرادی به سر می برند. در موارد زیادی، افراد می توانند دهه ها را در سلول انفرادی سپری کنند. در سال 2016، آلبرت وودفاکس پس از گذراندن بیش از 40 سال در انزوا، دوباره وارد جامعه شد.
تعداد زیادی از تحقیقات نشان می دهد که سلول انفرادی اثرات نامطلوب روانی داشته و خطر آسیب جدی را برای افرادی که آن را تجربه می کنند، افزایش می دهد. طبق مقاله ای که در مجله آکادمی روانپزشکی و قانون آمریکا آمده، انزوا می تواند به اندازه شکنجه جسمی ناراحت کننده باشد. دکتر شارون شالو، که کتاب درباره سلول انفرادی را در سال 2008 تالیف کرده، امکان مشکلات روانی ذیل را بر می شمارد: اضطراب و استرس ، افسردگی و نا امیدی، عصبانیت، تحریک پذیری ، حساسیت بیش از معمول به صداها و بوها، وحشت زدگی مزمن، ابتلا به توهماتی که مشکلات توجه، تمرکز و حافظه به بار می آورد ، کناره گیری از جامعه، پارانویا، خود آزاری و افکار منتهی به خودکشی. تحقیقات نشان می دهد که زندگی انفرادی و احساس تنهایی نمودن، قویاٌ مرتبط با اقدام به خودکشی و یا افکار خودکشی می باشد. مضافاٌ، بسیاری از افرادی که حبس انفرادی را تجربه می کنند، از زندگی در کنار افراد دیگر ناتوان می شوند. بیشتر مطالعات بر روی اثرات روانی سلول انفرادی تمرکز دارند. اما، آسیب های روانی و تنهایی نیز می تواند منجر به مشکلات جسمی شود. منزوی بودن از اجتماع، احتمال مرگ زود هنگام را بین 26 تا 32 درصد افزایش می دهد. بر اساس کتاب دکتر شالو، تاثیرات منفی سلول انفرادی بر سلامت جسمی عبارتند از سر درد های مزمن، کم سویی بینایی، مشکلات گوارشی، سر گیجه، حساسیت غیر عادی به صدا و نور، تپش نامرتب قبل، فشار خون، ابتلا به مرض قند ، دردهای مفصلی، لرزش دست، بی اشتهایی و لاغری » (۳)
« زندانها ذاتاً مضر هستند، و قرار دادن افراد در سلول انفرادی فشاری مضاعف بر زندانی تحمیل می کند که باعث تغییرات دائمی در مغز و شخصیت افراد ایجاد میکند. در واقع، نشان داده شده است که آن بخش از مغز که نقش اصلی را در حافظه بازی میکند، پس از دورههای طولانی بدون ارتباط با افراد دیگر، از نظر فیزیکی کوچک میشود. از آنجایی که انسان ها به طور طبیعی موجوداتی اجتماعی هستند، محرومیت افراد از تماس اجتماعی می تواند، باعث "رنج اجتماعی" شود، که محققان آن را به عنوان "ضربه احساسی و ناراحتی های ناشی از عدم زندگی در جمع، طرد شدن ، یا گمگشتگی" تعریف می کنند. " درد اجتماعی مانند درد فیزیکی بر مغز تأثیر میگذارد، در واقع به دلیل توانایی انسان برای یادآوری و حفظ خاطرهای دردناک که حتی ماهها و یا سالهای بعد، این خاطرات میتواند باعث رنج بیشتری شود.
نمودار بالا نشاندهنده تفاوت میان مرگ زود هنگام زندانیانی که در سلول انفرادی (حتی برای یک روز) به سر برده اند و زندانیان معمولی پس از آزادی از زندان را نشان میدهد.
مرگهای زود هنگام ، در اثر خودکشی، قتل ، یا مصرف بیش از حد مواد مخدر پس از آزادی از زندان، برای کسانی که مدتی (حتی یک روز) را در سلول انفرادی سپری کردهاند، بیشتر از کسانی است که هرگز این تجربه را در زندان نداشته اند..
سلول انفرادی می تواند اثرات کشنده ای بر سلامت روان فرد زندانی داشته باشد. اگرچه زندانیان سلول های انفرادی بین 6 تا 8 درصد از کل جمعیت زندانیان را تشکیل می دهند، اما آنها تقریباٌ نیمی از کسانی هستند که بر اثر خودکشی جان می سپارند. در همین رابطه، افرادی که در وضعیت خودکشی هستند، برای تحت نظر داشتن به سلولهای مخصوص ٌدیده بانی ٌ ا که شرایط مشابه سلول انفرادی دارند، منتقل می شوند. در حالیکه افراد در خطر خودکشی بدون دریافت کمک های کافی درمانی برای رفع مشکلات اساسی روانی شان اغلب به سلول دیده بانی انتقال داده می شوند.
حتی اگر زندانی بدون بیماری روانی وارد سلول انفرادی شود، ممکن است به دلیل تأثیرات انزوا، به یک عارضه روانی خاص مبتلا شود. دکتر استوارت گراسیان، برای اولین بار این عارضه را شناسایی کرده و خاطرنشان می کند که این عارضه بعلت ناتوانی در تحمل شرایط انزوا ، فرد را بطور تدریجی از تحمل صداهای معمولی، مانند لوله کشی ناتوان می کند. عوارضی مانند توهمات و خیالات؛ ترس شدید؛ تشویش فکری، نداشتن تمرکز و حافظه؛ افکار وسواسی و گاهی مضر، پارانویا؛ مشکل کنترل هیجانات غیر اختیاری و هذیان گویی، که همواره فرد از آنها رنج می برد.
در سمپوزیوم بین المللی سلول انفرادی، رابرت کینگ و جک موریس که مجموعاً 62 سال را در سلول انفرادی گذراندند ، تاکید بر بسیاری از عارضه ها ی ذکر شده در بالا داشتند. آقای کینگ خاطرنشان کرد که پس از مدتی، علاقه خود را به برقراری ارتباط با دیگران از دست میدهی و دچار یک بی حسی عاطفی شده که منجر به از دست دادن توانایی های اولیه می شود. آقای کینگ می گوید که حتی بعد از آزادی از زندان در سال 2001، با چیزهای ساده مانند حس جهت یابی، دچار مشکل می شوی. تحقیقات نشان می دهد که بسیاری از مشکلات افرادی که در سلول انفرادی زندانی کشیده اند، اغلب پس از آزادی و رها شدن در دنیای بیرون از زندان ادامه می یابد.» (۴)
منابع:
۱-رجوع کنید به سری ویدیوهای مصاحبه با زندانیان رژیم گذشته در تلویزیون برابری-راه کارگر
۲- https://dialogt.de/ - گفتگوهای زندان
۳- کتاب ٌ شکنجه سفیدٌ توسط خانم نرگس محمدی که اکنون در زندان جمهوری اسلامی به سر می برد.
|
|