جوزف کنفاوروکس
وضعیت غزه وصف ناشدنی است
ترجمۀ حماد شیبانی
Sun 30 06 2024

ـ هرچند صفحه هم که بنویسم نمی توانم همۀ آنچه را در غزه می گذرد توصیف کنم.
زیاد مدوخ، معلم و نویسندۀ فلسطینی، از ۷ اکتبر ۲۰۲۳ شهر غزه را ترک نکرده است. در این مصاحبه او از زندگی روزانۀ خود در ویرانه ها و قحطی مداوم شهادت می دهد.
اولین بار در ۱۷ اکتبر ۲۰۲۳، زمانی که تازه حملۀ زمینی اسرائیل به غزه آغاز شده بود، که امروز بی پایان به نظر می رسد، نشریۀ اینترنتی مدیاپارت با زیاد مدوخ، نویسنده و استاد دانشگاه الاقصی و غزه مصاحبه کرد. این روزها تعداد کشته شدگان در اثر تداوم این حمله به ۳۸۰۰۰ نفر می رسد که اکثراً زنان و کودکان هستند .
در حالی که خانوادۀ او، مانند صدها هزار نفر از ساکنان شهر غزه، به جنوب غزه می گریختند، او از خروج از این باریکه به رغم امکانی که داشت امتناع کرد. آنزمان گفته بود: "چرا تصمیم گرفتم تنها بمانم و وحشت، رنج و نگرانی را تحمل کنم؟ چون نمی خواهم نکبت دوم ، فاجعۀ دوم را تجربه کنم. اگر امروز خانهام، شهرم غزه را ترک کنم، باید فلسطین را ترک کنم و دوباره پناهنده و آواره شوم."
هشت ماه بعد، زمانی که عزیزان زیادی، به ویژه برادر، همسر برادر و پنج فرزند آنها را در بمباران اسرائیل از دست داده است، ما دوباره توانستیم با او تماس بگیریم. این مصاحبه از طریق واتساپ با اتصال تصادفی انجام شد.
مدیاپارت: آیا از زمان شروع حملۀ نظامی اسرائیل در شهر غزه مانده اید؟
زیاد مدوخ: بله، از وقتی خانه ام در بمباران ۲ دسامبر ۲۰۲۳ ویران شد، پنج بار مجبور شده ام خانه و محلۀ خود را عوض کنم، اما همینجا مانده ام . امروز در خانه ای شلوغ با چهل نفر دیگر زندگی می کنم. بمباران هواپیماهای جنگندۀ اسرائیل هر روزه است و ما هیچ جا در امان نیستیم.
با این که این روزها عملیات نظامی بر جنوب غزه متمرکز است، اما هنوز تهاجماتی به شهر ویران شدۀ من صورت می گیرد. تمرکز ارتشیها هر بار بر یک قسمت از شهر است. آنها یک هفته یا پانزده روز در آن محل می مانند و هر آنچه را که سر راهشان است نابود می کنند، حتی اگر چیز زیادی برای نابودی نمانده باشد.
اکنون، نوار غزه به سه بخش تقسیم شده که بین آنها موانع نظامی مستقر است. در شمال، حدود ۶۰۰۰۰۰ فلسطینی زندگی می کنند. در جنوب، جایی که عملیات نظامی شدیدتر است، تنها چند ده هزار نفر در ساحل متمرکز هستند. اکثریت ساکنان غزه در منطقۀ مرکزی اطراف دیرالبلح در شرایط غیرقابل تصوری محاصره شده اند.
درست است که تمام این عکسها و فیلمهایی که پخش می شود گواه رنج ما در این ماههای کشتار است، اما نمی تواند عمق فاجعهای را که یک جمعیت غیرنظامی وحشتزده و رهاشده تجربه کرده است نشان دهد.
م.پ.: آیا می توانید چیزی برای خوردن پیدا کنید؟
ز.م.: در حال حاضر، قحطی واقعی در شمال غزه حاکم است. هر روز خبرهایی از مرگ ناشی از گرسنگی می رسد. کمکهای بین المللی به ما نمی رسد و تقریباً هیچ نوع مواد غذایی در بازار پیدا نمی کنیم؛ حتی با قیمتهای بسیار بالا، مثلاً ۴۰ یورو برای یک کیلو برنج، یا 30 یورو برای یک کیلو شکر. در اینجا، یافتن غذا یک معجزۀ واقعی است.
بین اکتبر و دسامبر، هنوز هم میتوانستید مقداری مواد غذائی پیدا کنید، اما موجودی انبارها و فروشگاهها به سرعت تمام شد، فروشگاهها بسته یا نابود شدند. سه ماه بعد سخت ترین روزها بود. در ژانویه، فوریه و مارس، دیگر چیزی یافت نمی شد.
من شانس آوردم که تا حالا زنده مانده ام، در غزه دیگر هیچکس نمی تواند زندگی کند، ما فقط زنده می مانیم، با خوردن گیاهان و تغذیۀ بسیار بسیار کم، گاهی فقط هر سه روز یک وعده. بهای آرد که محصولی ضروری است به رقمهای نجومی و تا کیلویی ۱۲۰ یورو رسیده بود.
از اواسط آوریل، زمانی که تحت فشار بین المللی، چند کامیون مواد غذائی توانستند وارد شهر شوند، شرایط کمی بهبود یافت. هم کمکهای بشردوستانه مقداری رسید و هم تاجرانی از غزه که اجازه داشتند محصولات را از مصر وارد کنند، به این بهبود کمک کردند.
اما از زمان حمله به جنوب و بسته شدن گذرگاه رفح در اوایل ماه مه، دوباره کمبود ایجاد شد و قحطی در حال بازگشت است. تنها تفاوت این است که انبارهای آرد تا حدی پر شده و قیمت آن در حال حاضر کیلوئی حدود ۱۵ یورو است، که به چند نانوایی اجازه می دهد در شهر غزه فعالیت کنند و آنهایی که مانند من مانده اند، نانی برای خوردن پیدا کنند. اما نیازهای بدن انسان با نان خالی برآورده نمی شود، به گوشت و میوه، سبزی و چیزهای دیگری هم نیاز دارد... همۀ ما ضعیف شده ایم و اولین کسانی که از این کمبود غذا می میرند، بچه ها و افراد مسن هستند.
به علاوه، این هم واقعیت است که از آنجایی که ورود گاز به غزه ممنوع شده ، تنها راه پختن غذا یافتن چوب است که آنهم به طور فزاینده ای نادر شده است، این تنها منبع انرژی است که برای هشت ماه در دسترس ما بوده است.
م. پ.: دسترسی به آب چطور؟
ز. م.: غیرقابل تصور است. هر خانوار فقط به گرفتن 1۱۶ لیتر آب آشامیدنی، هر سه روز یکبار، مجاز است. برای به دست آوردن این مایع گرانبها باید کیلومترها پیاده یا با گاری سفر کنید و ساعتها در صف بایستید. نیروهای اشغالگر ۷۳۲ حلقه چاه آب در سراسر نوار غزه را در این ۹ ماه تخریب کردند. این وضعیت هر روز غم انگیزتر می شود زیرا گرمای هوا با آمدن تابستان تشدید می شود. یک گالن آب ۱۶ لیتری حدود سه یا چهار یورو به فروش می رسد.
م. پ.: هنوز می توانید بنویسید؟
ز. م.: نه وقت آنرا دارم و نه روحیۀ لازم را. زندگی ما به دلیل تلاش برای زنده ماندن، تلاش برای یافتن آب یا چیزی برای خوردن، پیداکردن کمی چوب یا تلاش برای شارژ مجدد تلفنهای همراهمان با استفاده از چند پنل خورشیدی که هنوز کار می کند، کاملاً فلج شده است.
همانطور که به شما گفتم، از زمانی که خانه ام ویران شده است، پنج بار مجبور به جابجایی شده ام. اقوام و پسرعموها از من پذیرائی می کنند، اما خانه های زیادی در شهر غزه باقی نمانده است، در هر آپارتمان ده ها نفر زندگی می کنند. جایی که مرا پذیرفته اند، با چهل نفر هم خانه هستم و باید خود را با این شرایط وفق دهیم. دسترسی به برق و اینترنت بسیار سخت است و فرصتی نیست که بتوانیم آرام باشیم.
من سعی میکنم به نوشتن یادداشتهای روزانه ام ادامه دهم، اما دغدغههای گذران روزانه تمام وقتم را میگیرد، تازه، حتی اگر صفحات زیادی هم بنویسم، آیا میتوانم آنچه را که در غزه میگذرد و تجربۀ بیش از دو میلیون نفر را کاملاً توصیف کنم که مدام از خود میپرسند: چرا این همه رنج و چرا چنین وضعیت دراماتیکی را به ما تحمیل می کنند؟
م. پ.: آیا هنوز نیروی لازم برای روایت اینهمه بی اعتنائی جامعۀ جهانی نسبت به شرایطی که توصیف می کنید را پیدا می کنید؟
ز. م.: این وظیفۀ مهم همچنان بر دوش من هست و یادداشتهای روزانه خشم من را آرام می کند. درست است که تحمل احساس درماندگی و رهاشدن دشوار است اما سرنوشت ما به هر حال به جامعۀ بین المللی بستگی دارد. بستن قفلها با اسرائیلیها است، اما کلیدها در اروپا، ایالات متحده یا کشورهای عربی است و هیچکس واقعاً بر اسرائیل فشار نمی آورد.
دیوان بین المللی دادگستری ، دیوان کیفری بین المللی و حتی شورای امنیت سازمان ملل متحد خواستار آتش بس هستند و می گویند غزه در حال تجربۀ جنایت علیه بشریت است، اما این چیزی را تغییر نمی دهد. آمریکاییها ادعا می کنند که با عملیات نظامی انجام شده در رفح مخالف هستند اما همچنان به تحویل سلاح ادامه می دهند.
جامعۀ بین المللی در کل شریک جرم است، اگر تظاهرکنندگان در لندن، نیویورک یا پاریس را که با تحمیل ای مصیبت بر فلسطینیان مخالف هستند کنار بگذارم. اما ما به چیزی ملموس نیاز داریم، ما نیاز داریم که این همه رنج در نهایت متوقف شود، دیگر نمی توانیم به مصوباتی که به نفع ما صادر می شود و روی کاغذ می ماند و اجرا نمی شود دلخوش و راضی باشیم .
م. پ.: شما در چندین دانشگاه و مؤسسۀ آموزشی در غزه درس می دادید، آیا تخریب آنها برای شما به معنای نابودی آیندۀ جوانان فلسطینی است؟
ز. م.: البته. همۀ دانشگاهها به طور مشخص هدف قرار گرفتند و ویران شدند. اجرای دوره های آنلاین غیرممکن است زیرا دسترسی به اینترنت بسیار نامشخص است. در سرتاسر فلسطین، این آیندۀ جوانان است که در خط مقدم این پروژۀ تخریب و نابودی است. امری که ماههاست ما داریم تحمل می کنیم.
اما این تنها دانشگاهها نیست که هدف ویرانی اشغالگران قرار گرفته است، بلکه کل سیستم آموزشی، سیستم بهداشتی، جاده ها... همۀ زیرساختهای غیرنظامی ویران شده است و ما به وضوح می توانیم اهداف ارتش اسرائیل را درک کنیم. انگیزۀ تهاجم، نابودی حماس یا بازگرداندن گروگانها نیست، بلکه هدف، غیرقابل سکونت کردن غزه است تا مردم فلسطینی اینجا را ترک کنند.
هرچند، تعداد بسیار کمی از مردم ، چه از طریق گذرگاه رفح، وقتی هنوز باز بود، یا از طریق دریا، فرارکردند اما بازهم با وجود این که هر ثانیه خطر جان مردم را تهدید می کند، صدها هزار تن ساکنان شهر غزه که به جنوب رفته بودند به شمال بازگشتند.
با وجود کشتار غیرقابل تصوری که در این سرزمین رخ می دهد، ارتش اشغالگر نمی تواند ما را وادار به خروج کند، زیرا مقاومت مردمی فلسطین دقیقاً بر امتناع از ترک سرزمین بنا شده است.
م. پ.: آیا میتوان پی برد که تلفات انسانی و شدت ویرانی در نوار غزه تا چه میزان باعث تقویت یا تضعیف حمایت مردم غزه از حماس میشود؟
ز. م.: مردم غزه هیچ سودی از احزاب سیاسی و سازمانهای نظامی عایدشان نمی شود.. این مردم، جمعیت وحشت زده و ترسخورده ای است که فقط خواستار امنیت، پایان یافتن تجاوز و اشغال، و رسیدن گستردۀ کمکهای بشردوستانه است. امروز غزه سرزمینی بدون دولت است. دیگر هیچکس چیزی را کنترل نمی کند. دیگر هیچ اداره ای و سلطه ای وجود ندارد، ما این را به ویژه در عدم کنترل قیمتها می بینیم.
تنها انتخابی که امروز در غزه مطرح است، بین حماس و تشکیلات خودگردان فلسطین نیست، بین مرگ سریع یا رنج طولانی مدت است. سؤال از میزان حمایت از حماس برای جمعیتی که فضایی برای فکر کردن به سیاست ندارند، بی معنی است، زیرا تنها سؤالی که مطرح می شود، بقای روزمره است. حتی هنگامی که، مثلاً خود من، مورد استقبال اقوام و خویشاوندانی هستید که هنوز سقفی بالای سر دارند، مسائل مورد بحث متفاوت می شود. ما عصرها از سیاست صحبت نمی کنیم، ما روی زندگی روزمره، یافتن غذا برای فرزندانمان تمرکز می کنیم، روی نیازهای ضروری و مثلا این که به زودی باید پناهگاه دیگری پیدا کنیم، حتی اگر در غزه دیگر پناهگاه امنی وجود نداشته باشد.
اینجا هیچ فامیل و خانواری نیست که در ماتم نباشد و مجروحین، دستگیرشدگان و مفقودشدگانی نداشته باشد.
وضعیت سلامت تمام اهالی غزه به بالاترین حد از وخامت رسیده است. دیگر نه آزمایشگاهی وجود دارد، نه بیمارستانی، نه دکتری و نه دارویی. اوضاع آنقدر ترسناک است که هیچکس به سرنوشت این یا آن جناح سیاسی اهمیت نمی دهد.
29 ژوئن 2024
« Même si j’écrivais des pages et des pages, je ne pourrais décrire ce qui se déroule à Gaza » | Mediapart
|
|