عبور جمهوری اسلامی از خط قرمز اسرائیل
Thu 18 04 2024
سهيل روحانی
حمله ۷ اکتبر ۲۰۲۳ حماس به اسرائیل رویدادی مهم بود. این حمله، از یک سو، به حیثیت سازمان های اطلاعاتی اسرائیل ضربه مهمی وارد کرد و، از سوی دیگر، به مسئله راه حل دو کشوری، یعنی ایجاد کشور مستقل فلسطینی در کنار اسرائیل، که تقریباً به دست فراموشی سپرده شده بود، جانی تازه بخشید و آن را به سرخط اخبار خبرگزاری ها کشاند و به موضوع بحث و گفتگو در سراسر جهان تبدیل کرد.
در پی حمله ی حماس، اسرائیل، با حمایت کامل دولت آمریکا، به غزه حمله کرد و ظرف شش ماه حدود ۲۵۰۰۰ تُن مواد منفجره بر این شهر فرو ریخت، بیش از نیمی از ساختمانهای این شهر را ویران کرد، و بیش از ۳۳۰۰۰ نفر از ساکنانش را کُشت. دو سوم تلفات غزه را زنان و کودکان تشکیل می دادند.
تلاش خبرنگاران مستقل، به ویژه خبرگزاری الجزیره، که گزارش های مستدلی از میزان ویرانی، تلفات غیر نظامیان، کمبود مواد غذایی و بروز قحطی می دادند، موجب شد که جهانیان با عمق فاجعه ای که در غزه رخ می داد آشنا شوند. در نتیجه، به تدریج، در آمریکا و در دیگر کشورها، جنبش نیرومندی علیه ادامه جنگ در غزه پدید آمد و فشار بر پرزیدنت بایدن، رئیس جمهور آمریکا، برای پایان دادن به جنگ افزایش یافت. دولت بایدن، که امسال با انتخابات ریاست جمهوری مواجه است، در عین حال که کماکان به ارسال اسلحه و مهمات به اسرائیل ادامه می داد، از اسرائیل خواست که عملیات نظامی اش را محدود کند و اجازه دهد که مواد غذایی در اختیار ساکنان غزه قرار بگیرد. اسرائیل اما کماکان بر ادامه جنگ و محاصره غزه پا می فشرد.
در این اوضاع، اسرائیل، در اول آوریل ۲۰۲۴، به کنسولگری ایران در دمشق حمله کرد و دو فرمانده ارشد سپاه پاسداران، یعنی «محمد رضا زاهدی» و «محمد هادی حاج رحیمی»، و پنج افسر دیگر را کشت. هدف اسرائیل از این کار، به احتمال بسیار زیاد، تحریک ایران به حمله به اسرائیل، ایجاد جنگی گسترده در خاورمیانه، کشاندن آمریکا به جنگ، منحرف کردن افکار عمومی از فاجعه غزه، و استفاده از فضای ملتهب جنگ با ایران برای ادامه جنگ در غزه بود.
این نخستین بار نبود که اسرائیل افسران سپاه پاسداران را ترور می کرد. اسرائیل، در طول حیات جمهوری اسلامی شماری از دانشمندان هسته ای و کثیری از افراد سپاه پاسداران را کشته بود. اسرائیل سردار حسن شاطری را در سال ۱۳۹۱، سردار محمدعلی الله دادی را در سال ۱۳۹۳، و سردار جانمحمد علی پور را در مرداد ۱۳۹۶ ترور کرده بود. در ۱۳۹۸، قاسم سلیمانی، فرمانده سپاه قدس توسط آمریکا و به احتمال بسیار زیاد با همکاری اطلاعاتی اسرائیل کشته شد. سال بعد، محسن فخری زاده، از گردانندگان برنامه هسته ای ایران، در نزدیکی تهران ترور شد.
پس از هر تروری واکنش جمهوری اسلامی ترکیبی از رجزخوانی، دروغ پراکنی، یاوه گویی، و برخی اقدامات نظامی بی ارزش و فاقد بازدارندگی بوده است. بازدارندگی فقط با مقابله به مثل ایجاد می شود. اما جمهوری اسلامی قادر به مقابله به مثل با اسرائیل نبوده است. بنابراین، تعجبی ندارد که اسرائیل به طور سیستماتیک افسران ارشد و فرماندهان سپاه و متحدانشان را ترور می کند.
اما اسرائیل، در حمله اول آوریل، مستقیماً به کنسولگری ایران، یعنی مکانی که به موجب کنوانسیون کنسولی ۱۹۶۳ وین از مصونیت برخوردار است، حمله کرد. این حمله تنش میان ایران و اسرائیل را تشدید کرد و نشان داد که اسرائیل خواهان گسترش درگیری نظامی با ایران است.
روسیه، در سوم آوریل، در شورای امنیت سازمان ملل، بیانیه ای در محکومیت این حمله تدوین کرد که با مخالفت آمریکا، بریتانیا، و فرانسه رو به رو شد و به جائی نرسید. اگر این بیانیه تصویب شده بود جمهوری اسلامی می توانست آن را پیروزی مهمی جلوه بدهد و از حمله نظامی تلافی جویانه صرف نظر کند. اما چون شورای امنیت اسرائیل را محکوم نکرد جمهوری اسلامی در موقعیت بسیار سختی قرار گرفت. رژیم اسلامی می خواست تلافی کند اما گزینه های خوبی در اختیار نداشت. جمهوری اسلامی می توانست برخی از سفارتخانه های اسرائیل، از جمله سفارت اسرائیل در بحرین یا اردن را، هدف حمله موشکی قرار بدهد اما چنین کاری حمله به کشور میزبان تلقی می شد و پی آمدهای ویرانگری برای جمهوری اسلامی در پی داشت. جمهوری اسلامی، ناگزیر، سهل الوصول ترین و در عین حال خطرناکترین گزینه، یعنی حمله موشکی از خاک ایران به اسرائیل، را برگزید و در ۱۳ آوریل، حدود دو هفته بعد از حمله اسرائیل به کنسولگری ایران، در عملیاتی با نام «وعده صادق» به اسرائیل حمله کرد.
در این حمله، جمهوری اسلامی از حدود ۱۷۰ پهپاد، ۳۰ موشک کروز، و ۱۲۰ موشک بالستیک استفاده کرد. از آنجا که اسرائیل در حمله به کنسولگری ایران احتمالاً فقط از یک موشک استفاده کرده بود استفاده رژیم اسلامی از بیش از ۳۰۰ پهپاد و موشک از مقابله به مثل فراتر رفته و به منزله تشدید بحران بود.
اسرائیل و متحدانش ۹۹% این پرتابه ها را در هوا، و در بسیاری موارد پیش از رسیدن آنها به فضای اسرائیل، نابود کردند. آمریکا، بریتانیا، فرانسه و اردن در دفاع از حریم فضایی اسرائیل فعالانه شرکت کردند. برخی از دیگر کشورهای منطقه هم، با دادن اطلاعات به آمریکا و متحدانش، به خنثی کردن حمله جمهوری اسلامی یاری رساندند.
این حمله فقط خساراتی جزئی به پایگاهی در جنوب اسرائیل وارد کرد و از لحاظ نظامی عملیاتی ناموفق بود. یکی از دلایل عدم موفقیت حمله جمهوری اسلامی عدم استفاده از اصل غافلگیری بود. موفقیت عملیات نظامی تا اندازه زیادی به غافلگیر کردن دشمن بستگی دارد. حمله آلمان نازی به شوروی در ۲۲ ژوئن ۱۹۴۱، حمله روسیه و انگلیس به ایران در شهریور ۱۳۲۰، و حمله ژاپن به آمریکا در ۷ دسامبر ۱۹۴۱ حملات غافلگیرانه بودند. در همه ی این موارد، کشور مهاجم، تنها پس از آغاز حمله، کشور دیگر را از حمله مطلع کرد. حمله اسرائیل به مصر در ۱۹۶۷ و حمله مصر به اسرائیل در ۱۹۷۳ نیز بدون اعلان جنگ و غافلگیرانه انجام شدند. اما جمهوری اسلامی، ۷۲ ساعت قبل از حمله، برخی از کشورهای همسایه را از این موضوع باخبر کرده و در ضمن به آنها اطمینان داده بود که به دنبال هدف قرار دادن پایگاه های آمریکا در منطقه نیست. اسرائیل و آمریکا هم از قریب الوقوع بودن حمله ایران مطلع بودند. بایدن، در ۱۲ آوریل، اعلام کرد که حمله ایران به زودی انجام خواهد شد.
جمهوری اسلامی حمله را با تعدادی پهپاد کند رو شروع کرد و با این کار نه تنها زمان دقیق حمله را به اسرائیل و متحدانش اطلاع داد بلکه به آنها فرصت داد که برای مقابله با این حمله کاملاً آماده بشوند. از این گذشته، جمهوری اسلامی موشکهایش را همزمان شلیک نکرد. اگر جمهوری اسلامی، انبوهی موشک را همزمان به سوی اسرائیل شلیک کرده بود بخشی از موشکها به احتمال زیاد از سپر دفاعی اسرائیل و متحدانش می گذشتند و به هدف هایشان می خوردند و خسارات بسیاری به بار می آوردند.
عملکرد نظامی ناموفق جمهوری اسلامی این پرسش را مطرح می کند که چرا جمهوری اسلامی این گونه عمل کرد؟ آیا این عملکرد ناشی از بی کفایتی فرماندهان نظامی بود یا این که جمهوری اسلامی، در اقدامی نمایشی، و صرفاً برای اینکه بتواند بگوید که حمله به کنسولگری اش را تلافی کرده است، تعدادی موشک به سوی اسرائیل شلیک کرد بی آن که برخورد این موشکها به هدف برایش اهمیتی داشته باشد؟ اگر هدف جمهوری اسلامی صرفاً اقدامی نمایشی بود و جمهوری اسلامی، به دلیل هراس از حمله تلافی جویانه اسرائیل، قصد صدمه زدن به اسرائیل و تشدید تشنج را نداشت، پس چرا از موشک ها و پهپادهای کمتری استفاده نکرد تا احتمال خسارت زدن به اسرائیل کمتر باشد؟ تحلیل گران پاسخ های مختلف و بعضاً متضادی به این پرسش ها داده اند.
با اینهمه، خطاست اگر گمان کنیم که این حمله هیچ دستاوردی برای رژیم اسلامی نداشته و هیچ چیزی را تغییر نداده است. این حمله نخستین حمله نظامی مستقیم جمهوری اسلامی از خاک ایران به خاک اسرائیل و عبور از خط قرمز اسرائیل بود. اگر اسرائیل نتواند پاسخ بازدارنده محکمی به این حمله بدهد هیبت «خط قرمز» اسرائیل از میان خواهد رفت و حمله های نظامی مستقیم دو کشور به خاک یکدیگر به امری عادی تبدیل خواهد شد.
حمله موشکی رژیم اسلامی به اسرائیل به احتمال بسیار اعتبار رژیم اسلامی را در چشم روسیه و چین بالا برده و بر تمایل این کشورهای قدرتمند به تحکیم و گسترش پیوندهای نظامی و امنیتی با ایران افزوده است. این موضوع بر جسارت رژیم اسلامی خواهد افزود و این رژیم را به سوی ماجراجوئی های بیشتر در عرصه سیاست خارجی و تشدید سرکوب و اختناق در عرصه داخلی سوق خواهد داد.
از سوی دیگر، این حمله تا اندازه زیادی به انزوای سیاسی اسرائیل که در نتیجه عملکرد اسرائیل در جنگ غزه ایجاد شده بود پایان داده است. کنگره آمریکا به سرعت طرح کمک های چند میلیارد دلاری به اسرائیل را مورد بررسی قرار داده و به زودی آن را تصویب خواهد کرد.
گفتنی است که نتانیاهو می توانست اجازه دهد که برخی از پرتابه های جمهوری اسلامی به هدف بخورند و خسارات زیادی به بار آورند تا وی بهانه خوبی برای حمله تلافی جویانه به ایران داشته باشد. شاید یکی از دلایل شرکت گسترده آمریکا و متحدانش در دفاع از اسرائیل جلوگیری از این سناریو احتمالی بوده است. بایدن، خواهان افزایش تشنج نیست و کوشیده است که نتانیاهو را از حمله تلافی جویانه فوری به ایران منصرف کند و به او اطلاع داده است که در حمله تلافی جویانه احتمالی اسرائیل به ایران شرکت نخواهد کرد. اما اگر آمریکا، در برابر وعده اسرائیل به عدم حمله مستقیم نظامی به ایران، دست اسرائیل را برای حمله در غزه باز بگذارد و اسرائیل موفق به سرکوب کامل حماس شود شاید بتوان نتیجه گرفت که حمله موشکی رژیم اسلامی به اسرائیل شکستی استراتژیک برای رژیم اسلامی بوده است.
حمله پهپادی و موشکی جمهوری اسلامی به اسرائیل برخی واقعیات را برجسته کرد:
اسرائیل متحدان نیرومند و قابل اعتمادی دارد. در پی حمله ی ایران، ۸۴ کشور بیانیه هایی در حمایت از اسرائیل صادر کردند. رهبران گروه ۷ هم حمله ایران به اسرائیل را «بشدت» محکوم و حمایت کامل خود را از اسرائیل و مردم این کشور اعلام کردند.
جمهوری اسلامی منزوی است. اگرچه برخی از کشورهای جهان سوم ممکن است از حمله ایران به اسرائیل خشنود باشند اما این کشورها عملاً کمکی به جمهوری اسلامی نکرده اند. روسیه و چین، دوستان جمهوری اسلامی، نگرانی خود را از گسترش تنش ها ابراز داشته و طرفهای درگیر را به خویشتن داری دعوت کرده اند. روسیه در جلسه شورای امنیت، که به درخواست اسرائیل تشکیل شد، قاطعانه از جمهوری اسلامی دفاع کرد اما معلوم نیست که اگر میان ایران و اسرائیل جنگ تمام عیاری دربگیرد، تا چه اندازه بخواهد یا بتواند از ایران حمایت کند.
رهبران جمهوری اسلامی به نیروی موشکی شان می بالند اما ناتوانی تقریباً کامل موشکهای جمهوری اسلامی از عبور از سد دفاعی اسرائیل نشان داد که این نیرو نمی تواند برای ایران قدرت بازدارندگی موثری ایجاد کند. این موضوع اما رهبران رژیم اسلامی را از رجز خوانی و بزرگنمایی توان موشکی شان باز نداشته است: محمد باقری، رئیس ستاد کل نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران، اعلام کرد که حمله با موفقیت انجام و «به همه اهداف خود نائل شد.» وی گفت که دو پایگاه نظامی در اسرائیل هدف قرار گرفت «که هر دو تا حد قابل توجهی مورد انهدام قرار گرفت و از کار افتاد.» حسین سلامی، فرمانده کل سپاه پاسداران هم گفت که عملیات «با موفقیتی بیش از حد انتظار ما» انجام شد. محمد باقر قالیباف رئیس مجلس شورای اسلامی هم ادعا کرد که«سیلی مردم ایران» به دشمن «محکم و درسآموز» بود.
حمله مستقیم جمهوری اسلامی به اسرائیل عبور از خط قرمز اسرائیل و از دید اسرائیل و متحدانش اقدامی گستاخانه بود. این اقدام مسلماً واکنش اسرائیل را در پی خواهد داشت. واکنش اسرائیل اما به موضع رئیس جمهور آمریکا بستگی دارد. اگر جو بایدن، رئیس جمهور آمریکا، قاطعانه از اسرائیل بخواهد که تنش را تشدید نکند اسرائیل به ایران حمله نخواهد کرد و با توسل به روشهای گذشته، یعنی ترور، خرابکاری، و حملات سایبری به مبارزه علیه جمهوری اسلامی ادامه خواهد داد. روشن نیست که آیا رژیم اسلامی، به تلافی این ترورها و خرابکاری ها، مستقیماً از خاک ایران به اسرائیل حمله خواهد کرد یا این که همچون گذشته، به بهانه صبر راهبردی، واکنش قاطعی نشان نخواهد داد.
|
|