عصر نو
www.asre-nou.net

رضا سياوشی- اميرحسين گنج بخش

کمپين انتخابات آزاد : روایت آزادی خواها‌نه از جنبش سبز


Tue 13 10 2009

ganjbkhshe-siavashi.jpg
جنبش سبز بيان نوزائی ملت ايران ناميده شده است. اما نوزائی ملتی کهنسال امر ويژه ای است که نبايد آن را دست کم گرفت. منظور تکميل پروسه نيمه تمام «دولت-ملت» سازی و بازآفرينی کشور کهن سال ايران در جهان نو، و بعنوان کشوری مدرن و پيشرفته با معيارهای قرن 21 ام است. کشوری که شهروندانش امکان رشد و بالندگی و برازندگی در حد عالی ترين شهروندان جهان حاضر را داشته باشند و بتوانند از موهبت آزادی و امنيت و رفاه در حد استانداردهای امروزی برخوردار شوند. کشوری که به عوض کانون بحران، ستون قابل اتکائی برای عبور از بحرانهای منطقه ای و جهان باشد. با تکيه بر جنبش سبز، اين روياهای دست نيافتنی قابل دسترس می گردند. اما با توجه به ويژگی های شرايط ايران و سرشت جنبش سبز، می توان نشان داد که برای موفقيت در اين کار جنبش سبز بايد به عنوان نهضت انتخابات ازاد سامان دهی شود. نظم و نظام نوين به تدريج به گرد کمپين انتخابات ازاد تکوين می يابد.
جنبش سبز ايران از آغاز سرشتی انتخاباتی داشته و هدف آن تغيير از طريق صندوق رای بوده است. پس از کودتای ۲۲ خرداد نيز، جنبش سبز با شعار «رای من کجاست» عمق گرفت و گسترش يافت و به بزرگترين جنبش ايران و خاورميانه از زمان انقلاب ۵۷ فراروئيد. پژواک همين شعار «رای من کجاست» بود که با رنگ سبز همزاد گرديد و بعنوان نماد جنبش از مرزهای ايران فراتر رفت و موجب تحسين و شگفتی جهانيان شد. اين پيوند ويژه ميان جنبش سبز با انتخابات، امرخجسته و بسيار مهمی است که بايد در خرد جمعی جنبش سبز، خودآگاه گردد. چه بسا يکی از علل موفقيت شگفت آور جنبش سبز همانا طنين متقابل ميان سرشت انتخاباتی آن با نياز سياسی کشور است. زيرا راهبرد انتخابات آزاد که تجلی عملی آن همان کمپين انتخابات آزاد است، تنها راهبردی است که با نقش چند وجهی خود می تواند پاسخ گوی هم زمان معضلات چندگانه صحنه سياسی ايران، از جمله گشودن بن بست حکومتی، بدست آوردن حقوق از دست رفته ملت، نهادسازی به سمت ساختارهای نظام سياسی مدرن، و جلوگيری از فروپاشی کشور ايران باشد. هدف کمپين انتخابات آزاد بسيج فراگير بزرگ ملی و مردمی برای برای دستيابی گام به گام به انتخابات آزاد، تولید سازوکارهای آن، رفع موانع آن، و عقب راندن گام به گام رژيم برای تمکين به اين خواسته است. اين وظيفه اي است که جنبش سبز بنا بر سرشتش امروز به عهده گرفته است. حتی اگر جنبش سبز از آغاز چنين سرشتی نداشت، شايسته بود اکنون به آن سمت تکامل يابد. و حتی اگر امروز جنبش با شکوهی مانند جنبش سبز نداشتيم، باز هم لازم بود تلاش کنيم تا به گرد راهبرد انتخابات آزاد، چنين جنبشی شکل گيرد. اما خوشبختانه جنبش سبز خارج از اراده گروه خاصی متولد شده و از آغاز سرشتی انتخاباتی داشته است، و تا روزی که انتخابات آزاد در ايران نهادينه نشود، به آرمان های اوليه اش دست نخواهد يافت.
جنبش سبز تا همين جا بسياری از موانع حقيقی انتخابات آزاد که رژيم برای مدت سی سال در ذهن مردم کاشته بود را در هم نورديده است. در پرتو شعار «رای من کجاست»، نماد سبزی که در ابتدا تنها مظهر حمایت از میر حسین موسوی بود، به نماد تمام‌ کسانی که به اصل حاکمیت صندوق رای احترام می گذارند و در جستجوی رای خود و ديگران هستند تبدیل شد. دیوار‌های مصنوعی که حکومت برای تفرقه میان ایرانيان ایجاد کرده بود، يک به يک در هم شکسته شدند. تبعيض خودي و غير خودي در عمل بي اثر شد. جنبشی ملی با احترام به تفاوت‌های‌ یک دیگر آغاز گرديد. جنبشی که هیچ کسی را به ته صف نمی‌راند، چرا که همه مقصد مشترک دارند. آن‌کس که رأی اش را می‌خواهد، در کنار کسي است که هیچ وقت رأی نداده و اکنون با پاهایش رأی مي دهد. آن‌کس که دیندار است، در کنار آن‌کس که دولت را جدا از دین می‌خواهد حرکت می کند. اما تفاوت‌ها در این جنبش رنگ نباخته اند، بلکه مردم با حفظ تفاوت‌ها و با آگاهی از آن ها و حتی برای بروز آن ها به این جنبش پیوسته‌اند. و اگر میرحسین موسوی را رئیس جمهوری منتخب می شناسند، تنها و تنها از منظر رایی است که به او داده شده است.
مبحث انتخابات آزاد زير رئوس مختلفی مانند خواست انتخابات آزاد، راهبرد انتخابات آزاد و کمپين انتخابات آزاد مطرح می شود که هرکدام بر مفهوم خاص و متفاوتی دلالت دارند. استراتژي انتخابات آزاد مورد نظر ما قطب نمای و راهنمای رسيدن به خواست انتخابات آزاد است. و کمپين انتخابات آزاد تجلی عملی آن است. انتخابات آزاد ظرفيت های چندگانه ديگری هم دارد که بايد يک به يک برای ارتقای جنبش سبز بکارگرفته شوند. برای نمونه
- از منظر توازن قوای سياسی، کمپين انتخابات آزاد تنها محوری است که به گرد آن می توان اتحاد بیشترین بر ضد کمترین را بوجود آورد. مسائلی نظیر سابقه سیاسی افراد، شکل نظام سیاسی و اقتصادی، قبول یا عدم قبول قانون اساسی و تفاوت های ميان برنامه‌های سیاسی، ناقض چنين اتحادی نيستند. در این کمپين، تنها معيار همانا پذیرش حاکميت صندوق رای است.
- نیروهای سیاسی که از فرایند انتخاباتی به روش‌های مختلف کنار گذشته شده، يا حضور آن ها محدود شده است، به خاطر اين سرنوشت مشترک حاضرند بدون آن که هویت سیاسی خود را انکار کنند، یا برنامه سیاسی دیگری را بپذیرند، مبارزه ای همگام برای حاکم کردن رای مردم در یک رقابت منصفانه را پیش ببرند.
- نیروهای پشتیبان حکومت، با پذيرش اصل رقابت منصفانه در انتخابات آزاد، می توانند به صحنه سياست برگردند و در سرنوشت میهن دخیل شوند.
- نیروهای جامعه‌ مدنی نقش بسیارمهمی در اين فرايند دارند. نهاد‌های جامعه‌ مدنی در فعالیت مطالباتي خود، احزاب و سازمان هاي سیاسي را تشويق می کنند که در ازای دريافت رای آن ها، اين مطالبات و راهکارهای تحقق آنها را در برنامه های خود منظور دارند. خواست برگزاری انتخابات آزاد برای نهاد‌های جامعه‌ مدنی ، خواست داشتن حق انتخاب بهترین برنامه در جهت برآورده شدن مطالبات آن هاست. هرچه تعداد راهکار‌ها بیشتر ، و رقابت میان راه حل‌ها گسترده تر باشد، بخت برآورده شدن مطالبات مدنی بیشتر خواهد شد. و سود برقراری انتخابات آزاد به نهاد‌های جامعه‌ مدنی می‌رسد.
- هرگاه همه مطالبات جامعه کنونی ايران را برشماريم، در دو خواست «رفع تبعيض» و «انتخابات آزاد» بازتاب می يابند. اما از ميان اين دو، در نهايت دومی راه حل اولی است. يعنی دست آخر بدون انتخابات آزاد، تبعيض از ميان نمی رود. علاوه بر آن، نبود انتخابات آزاد به معنی سلب حق مشارکت در اداره کشور برای اکثريت مردم ايران و خود از بزرگ ترين تبعيضات بوده و موجب تقسيم ايرانيان به شهروندان درجه يک و درجه دو شده است. جنبش سبز عامل کارگزار دستيابی به اين خواست ها است. نقشه راه آن هم کمپين ادامه دار برای دست يابی گام به گام به انتخابات آزاد، برقراری سازمان یافتهٔ حاکمیت صندوق رای، بدون خودی و غیر خودی، بدون تبعیض است.
کمپين «انتخابات آزاد» تجلی عملی راهبرد انتخابات آزاد است. محوری است که به گرد آن می توان بن بست سياسی ايران را گره به گره باز گشود، چشم انداز آينده کشور را از سياهی بيرون آورد و خطرجنگ و فروپاشی را منتفی نمود. در غير اين صورت خطر آن است که مجموعه ای از بن بست های سياسی در داخل، تنش و تشنج با خارج و خلاء فزاينده قدرت سياسی ناشی از کاهش مداوم مشروعيت رژيم، دست به دست هم دهند و کشور ما را گام به گام به سمت انفجار کور اجتماعی و فروپاشی و نيستی برانند. از اين نگاه، سرنوشت کشور ما امروز در گرو نتيجه مسابقه ميان انتخابات آزاد و فروپاشی است. يا انتخابات آزاد زودتر به ايران می رسد و از فروپاشی جلوگيری می کند و يا پس از فروپاشی، یايد به ناچار به گرد همان پروسه «انتخابات آزاد» آشتی ملی بوجود آورد و ايران، يا آن چه از آن باقی مانده باشد، را از درون خرابه های فروپاشی بيرون کشيد. اين تصوير هم دهشتناک است و هم راهگشا. راهگشا از آن جهت که نقشه راه را به ما آشکار می کند. مسابقه ميان «انتخابات آزاد» و «فروپاشی»، وظيفه خطيري در برابر همه علاقمندان به سرنوشت ايران قرار می دهد. بايد برای دستيابی به انتخابات آزاد و پاسداری و نهادينه کردن آن، عزم و اراده ملی را بسيج کرد. خوشبختانه جنبش سبز که از آغاز سرشتی انتخاباتی داشته، در مدت کوتاهی اين روند را فرسنگ ها به پيش رانده است. با درک نياز جامعه سياسی ايران از يک سو و تبيين سرشت جنبش سبز از سوی ديگر، شايسته است نخبگان جامعه ايران در بستر اين جنبش، برای دستيابی به انتخابات آزاد تلاش آگاهانه، خردمدارانه و با برنامه از خود نشان دهند. برای اين منظور، بايد کمپين انتخابات آزاد را به نقشه راه تکامل جنبش سبز فراروياند و فعالين و کوشندگان جنبش سبز، برای پياده کردن اين نقشه راه، به مردم ايران و به يک دیگر تعهد متقابل بسپارند و برای موفقيت آن هزينه های لازم را تقبل نمايند. هر قدم کوچکی که امروز در اين راه برداشته شود، در آينده هزار بار در جهت دمکراسی و پيشرفت ايران بازده خواهد داشت.