عصر نو
www.asre-nou.net

سه شعر


Mon 12 02 2024

قباد حیدر

new/ghobad-heydar.jpg
از آرواره های کوسه می ترسم
تصادف های دل خراش
لگد اسب
هواپیما
انفجار
اما چیزی ترسناک تر از
احمقی پشت یک تریبون نیست.

............

این که جنگ های خصوصی شما
سال هاست
ما را به کشتن می دهد
چندان مهم نیست
کتف های کبودم از داغ ِ
جیره های تلخ مختصر هواست
که بازدم ریه های متعفنی ست
که خدا را قطره قطره
روی زبان ما می ریزد
بیایید صلح کنیم
به درک خود بروید و مارا
با زخم های زمین تنها بگذارید
ما آموخته ایم
باز هم چگونه زنده بمانیم

………………

شب ها ابری
می نشیند پشت پنجره
نه می بارد
نه می رود
رودی سر گردان
از مویرگ هایم می گذرد
هر بار
بن بست های وجودم
به چشمانم منتهی می شوند
شب کش می آید و
مردی کشیده می شود
شب ها
کلمات روی زبانم آه می شوند
انسان تنها!
غم انگیز ترین موجود دنیاست
تک یاخته ای خود باخته ونامکشوف
دلتنگ که می شوم
بادی سبک به نام ها می وزد
در من
طوفان می شود
***