عصر نو
www.asre-nou.net

صف‌آرایی انتخاباتی برای پایین کشاندن قالیباف


Sun 11 02 2024

س. حمیدی



اصلاح‌طلبان دست کم به دو گروه مستقل از هم تقسیم شده‌اند. گروهی از ایشان خط و سوی کروبی و حزب اعتماد ملی را تعقیب می‌کنند. اما دست‌های دیگر زیر علم پدرخواندگی محمد خاتمی گرد آمده‌اند. این پراکندگی در انتخابات‌ها بیش از همیشه آشکار می‌شود. در انتخابات اخیر مجلس هم نمی‌توان از ایشان انتظار داشت که در خصوص انتشار لیست مشترک کاندیداها به تفاهم برسند. از سویی دخالت آشکار وزارت کشور و شورای نگهبان در گزینش یا حذف فله‌ای کاندیداها شرایطی را فراهم می‌بیند تا اصلاح‌طلبان گناه خود را به پای دولت ابراهیم رئیسی بنویسند. در نگاه اصلاح‌طلبان این حکومت و دستگاه رهبری آن نیست که موضوع خالص‌سازی را در انتخابات به پیش می‌برد، بلکه چنین آسیبی را همواره به پای دولتهای وقت می‌نویسند تا اصل نظام از هر خطا و گناهی مصون باقی بماند. در چنین فضایی است که اصلاح‌طلبان فعالیت انتخاباتی خود را به خارج از تهران کشانده‌اند تا شاید در شهرها شانس پیروزی بیشتری با ایشان همراه گردد.

اصلاح‌طلبان ضمن فاصله گرفتن از مطالبات مردم در انزوا به سر میبرند. روزنامه‌ی اعتماد نیز همچنان تلاش می‌ورزد که به عنوان تریبونی همگانی برای ایشان عمل نماید. روزنامه‌ی اعتماد همه روزه گفته‌هایی را از "امام عزیز" به چاپ می‌رساند تا بخواهد سنت‌های او را در شیوه‌ی حکومت کردن پاس بدارد. اما مردم عادی دیگر چنین گفته‌هایی را نمی‌پذیرند. چون وضع موجود را برآمده از همان شگردهای غیر دموکراتیک روح‌الله خمینی در اداره‌ی کشور می‌بینند. رویکردهای دوگانه‌ی اعتماد شرایطی را برمی‌انگیزد تا همه روزه فراخوانی را نشر دهد که ضمن آن از کاندیداها می‌خواهد که تبلیغات ایشان را در صفحات روزنامه به چاپ برساند. به طبع اصولگرایان خواهند توانست از همین فرجه و فرصت در راه تبلیغ کاندیداتوری خویش استفاده به عمل آورند.

اصولگرایان از مدت‌ها پیش در همین گروه بیسامانِ محافظه‌کاری سامان پذیرفته‌اند. دست‌های از ایشان با نام شورای ائتلاف شناخته می‌شوند که زیر علم وارفته‌ی غلامعلی حدادعادل به سر می‌برند. گروهی دیگر نیز نام شورای وحدت را برگزیده‌اند که به پدرخواندگی محمدعلی موحدی کرمانی گردن می‌گذارند. این دو گروه نیز از همان اول آبشان توی یک جو نمی‌رفت. چنان‌که انتشار لیست مشترک از این دو گروه هم بعید به نظر می‌رسد. بدون تردید در انتخابات اخیر بیش از چهار لیست از اصولگرایان منتشر خواهد شد.

محمدباقر قالیباف در انتخابات گذشته ترفندی را به کار گرفت که نیروی خودش را به عنوان گروهی نواصولگرا جا بزند. او قصد داشت با چنین ترفندی، نیروهای میانه‌روی اصولگرایان و اصلاح‌طلبان را به هم نزدیک کند. ولی چنین تعریفی هرگز نه بین اصلاحطلبان جا افتاد و نه اصولگرایان به چند و چون آن گردن گذاشتند. در واقع نواصولگرایان در مقابل جمعیت مؤتلفه و جبهه‌پایداری قرار می‌گرفتند که از آن‌ها به عنوان اصولگرایان سنتی نام برده می‌شود. قالیباف حقه‌ای را در سر می‌پروراند تا با حربه‌ی نواصولگرایی بتواند طبقه‌ی متوسط جامعه را از پشتیبانی اصلاح‌طلبان باز بدارد. چنین حقه‌ای را سال‌های سال پیش، علی لاریجانی نیز به کار می‌گرفت. او همواره بین دو جریان اصلاح‌طلب و اصولگرا شنا می‌کرد. سنتی مکارانه از همان سیاست‌های عوامانه‌ی اکبر رفسنجانی که در انتخابات ریاست جمهوری به پیروزی حسن روحانی انجامید.

طرفداران علی لاریجانی نیز در انتخابات اخیر با رویکردی میانه‌روانه پا به میدان گذاشتند. اما آنان نتوانستند تشکل سراسری مناسبی را در این خصوص سامان ببخشند. آن‌وقت محمدباقر نوبخت دبیر کل حزب اعتدال و توسعه پا به میدان گذاشت تا همان سیاست میانه‌روی علی لاریجانی را در این انتخابات به بار بنشاند. او هم سرآخر در این راه ناکام باقی ماند. سپس حزب اعتدال و توسعه‌ی محمدباقر نوبخت هم اعلام کرد که از تهیه‌ی لیست کاندیداها در تهران ناتوان مانده‌است. این گروه نیز همانند اصلاح‌طلبان درون حکومتی میدان مبارزه را به پای صندوق شهرستانها می‌کشاند. نوبخت می‌گوید حدود پنجاه نفر از کاندیداهای حزبش توانسته‌اند از فیلترهای وزارت کشور و شورای نگهبان بگذرند. بلوفی سیاسی که تنها از گماشتگان حکومت برمی‌آید.

از سویی دعوا بین گروه‌های درون حکومتی برای گزینش سرلیست‌های انتخابانی بالا گرفته است. موضوعی که در تهران و شهرهای بزرگ بیشتر صدق می‌کند. پدرخواندهها در این سرلیستها پیش از کاندیداهای دیگر جانمایی میگردند. چون رأی دهندگان، لیست مورد نظر خود را از همان افرادی می‌شناسند که نامشان در ابتدای لیست خودنمایی می‌کند. اما گروه‌هایی نیز به تازگی سربرآورده‌اند که می‌خواهند در انتخابات برای همیشه موضوع پدرخواندگی وربیفتد. این گروه‌ها با همین ترفند است که ضمن پیکاری ناگفته به جنگ محمدباقر قالیباف یا امثال غلامعلی حداد عادل، مصطفا آقاتهرانی و محمدرضا باهنر می‌شتابند.

اعلام لیست‌های مستقل نقطه پایانی برای وحدتِ اصولگرایان قرار خواهد گرفت. شهاب‌الدین صدر که ریاست ستاد انتخاباتی "شورای وحدت" را به عهده دارد، آشکارا اعلام نموده است که این شورا لیست انتخاباتی مستقلی ارائه خواهد داد. در همین لیست از حالا نام‌هایی از نوع مصطفا پورمحمدی، اسدالله بادامچیان، منوچهر متکی، محمدرضا باهنر، شهاب‌الدین صدر و لاله‌ی افتخاری جانمایی شده‌اند.

"شورای ائتلاف" هم لیستی را آماده دارد. در این لیست هم نام محمدباقر قالیباف، محمدرضا باهنر، کاظم انبارلویی، عباس سلیمی نمین و علیرضا دبیر به چشم می‌خورد.

از اسفند ماه سال پیش گروهی نوپا به نام شریان یا "شبکه‌ی راهبردی یاران انقلاب اسلامی" پا به میدان سیاست گذاشت. در این شبکه گروهی از وزیران کابینه‌ی ابراهیم رئیسی هم حضور دارند. ابتکار راه‌اندازی آن را نیز باید به پای مهرداد بذرپاش وزیر مسکن، امیرحسین قاضی‌زاده‌ی هاشمی، محمد حسینی معاون ابراهیم رئیسی، حمید رسایی و سیدمهدی هاشمی از نمایندگان سابق مجلس نوشت. گروه شریان در اسفند ماه سال گذشته در مسجدالنبی ولنجک پا گرفت و ضمن آن سی و یک نفر را به عنوان شورای مرکزی خویش برگزید. دبیرکلی این شبکه را نیز ابوالقاسم جراره از مدیران فعلی دیوان محاسبات و نماینده‌ی پیشین مجلس به عهده دارد. چنان به نظر می‌رسد که این گروه را ابراهیم رئیسی در مقابل محمدباقر قالیباف راه انداخته است تا بتواند به ریاست او بر کرسی مجلس پایان ببخشند. شریانی‌ها با هر نوع پدرخواندگی سر ناسازگاری دارند و با همین حربه است که به جنگ قالیباف میروند. انگار بخواهند موضوع خالص‌سازی حکومت را به نفع خویش به انجام برسانند.

مخالفان شریان، آن را گروهی غیر قانونی به شمار می‌آورند. چون شریان از وزارت کشور مجوز فعالیت ندارد. شریانی‌ها در واقع وزارت کشور را در جایی به حساب نمی‌آورند. چنان‌که ظرف یک سال گذشته تحت پوشش شبکه‌های فرهنگی و اجتماعی در اکثر شهرهای بزرگ کشور به فعالیت اشتغال داشته‌اند. در همین شهرها بود که شبکه‌های شفافیت، شمسه، شکوه، شمشاد، شمیم، شاهد و شهاب را راه‌اندازی کردند. در عین حال، نام "شبکه" در فرهنگ عمومی حکومت به گروه‌های غیر قانونی و مافیایی اطلاق می‌گردد. در رسانه‌های رسمی نیز گروه‌های جاسوسی، رانت‌های اقتصادی و باندهای قاچاقچی را با نامی از شبکه میشناسند. شریان در تجمعات عمومی خویش از فضای مسجد سود می‌برد و مدیران بالادستی دیوان محاسبات عمومی عضو پایدار آن شمرده می‌شوند. در ضمن همواره اتهامی را متوجه این جریان سیاسی نموده‌اند که شریان منابع مالی‌اش را از کجا تأمین می‌کند؟
جبهه‌ی پایداری مصطفا آقاتهرانی نزدیکترین گروه سیاسی به شریان شمرده می‌شود. اکثر شریانی‌ها روزگاری از فعالیت سیاسی خود را در همین جبهه به سر آورده‌اند. عدهای هم جریان سیاسی شریان را در تقابل با جریان شانا یا "شورای ائتلاف نیروهای انقلاب" میبینند. گروهی که از سوی غلامعلی حداد عادل گردانده می‌شود. شانایی‌ها در فعالیت انتخاباتی خود بر "محور عقلانیت" پای م‌یفشارند. اما لیدر این محور عقلانیت هرگز نتوانسته است به یکی از کرسی‌های پرچرب و چیلی نظام دست بیابد.

در شرایط حاضر کاندیداتوری برای انتخابات مجلس رو می‌خواهد. اما همه‌ی این گروهای برآمده از عبای رهبر نظام، همین رو را در خود سراغ دارند. آنان آشکارا پذیرفته‌اند که برای اعلام وفاداری به همین رهبر فکسنی، رو در روی مطالبات توده‌های میلیونی مردم بایستند. آن‌وقت یک به یک به صف می‌شوند تا مزد خود در راستای این همه پرروگری از کلیت نظام بستانند. وفاداری ایشان به ساختار نظام هم از همین جا برمیخیزد. آنان حتا اگر به مجلس هم راه نیابند، مزد وفاداریشان را در فضاهای سیاسی یا اقتصادی دیگر از همین حکومت پس خواهند گرفت.