عصر نو
www.asre-nou.net

وصیتنامه‌ی عزت طبائیان (همسر مجید نفیسی)

پیش از تیرباران در زندان اوین در ۱۷ دی ۱۳۶۰
Wed 24 01 2024

مجید نفیسی



وصیتنامه‌ی عزت طبائیان (همسر مجید نفیسی)
پیش از تیرباران در زندان اوین در ۱۷ دی ۱۳۶۰
نام: عزت طبائیان
نام پدر: سید جواد
شماره شناسنامه: ۳۱۱۷۱

سلام

زندگی زیبا و دوست داشتنی است. من هم مثل بقیه، زندگی را دوست داشتم. ولی زمانی فرا می‌رسد كه دیگر بایستی با زندگی وداع کرد. برای من هم آن لحظه فرا رسیده است و از آن استقبال می‌كنم. وصیتی خاص ندارم، ولی می‌خواهم بگویم که زیبایی‌های زندگی هیچگاه فراموش‌شدنی نیست. كسانی كه زنده هستند سعی كنند از عمر خود حداكثر بهره را بگیرند.

پدر و مادر عزیزم سلام

در زندگی برای بزرگ كردن من خیلی رنج كشیدید. تا آخرین لحظه دست‌های پینه‌بسته‌ی پدرم و صورت رنج‌كشیده‌ی مادرم را فراموش نمی‌کنم. می‌دانم كه تمامی سعی خود را برای بزرگ كردن من کردید ولی به هر حال روز جدایی لحظه‌ای فرا می‌رسد و این اجتناب‌ناپذیر است. با تمام وجودم شما را دوست دارم و از راهی كه شما را نخواهم دید شما را می‌بوسم. به خواهران و برادرانم سلام گرم مرا برسانید و آنها را ببوسید. دوستشان دارم. در نبودن من اصلا ناراحتی نكنید و به خود سخت نگیرید. سعی کنید با همان مهر و محبت همیشگی‌تان به زندگی ادامه دهید. به تمام كسانی كه سراغ مرا می‌گیرند سلام برسانید.

شوهر عزیزم سلام

هر چند ‌كه زندگی کوتاهی داشتم و مدت بسیار کمی زندگی مشترك داشتیم ولی به هر حال دوست داشتم كه بیشتر می‌توانستیم با هم زندگی کنیم ولی دیگر امكان ندارد. از راه دور دست تو را می‌فشارم و برایت آرزوی ادامه‌ی زندگی بیشتری را می‌كنم هر چند كه فكر می‌كنم هرگز وصیت‌نامه مرا نبینی. با درود به تمامی كسانی كه دوستشان داشتم و دارم و خواهم داشت.

خداحافظ
عزت طبائیان



مجید نفیسی

کفش‌های پاشنه‌بلند،

به یاد عزت تیر‌باران‌شده در هفدهم دی ۱۳۶۰

کفش‌های پاشنه‌بلندت هنوز
با من حرف می‌زنند
از عصرهایی که دست یکدیگر را می‌گرفتیم
و از کوچه‌های هفت‌پیچ می‌گذشتیم
و در کنار پنجره‌ی هر آشپزخانه
بو می‌کشیدیم
بو می‌کشیدیم.
تق‌تق, تق‌تق
چونان چکش ظریف پدرت
بر قلم قلمزنی‌اش
و قاب مسین شمایلت
بر دیوار ذهن من.

شانزدهم ژوئیه دوهزار‌و‌هفت