یاد علی در خواب و رویاهای مان
Tue 19 12 2023
عفت ماهباز
عقربه زمان برای علی ماهباز در شامگاه روز ٢٨ آذرسال ١٣٦٠ متوقف مانده است در خواب هایم او را همانگونه می بینم عین روزی که در سال شصت به خانه ام آمد، یعنی بسیار جوان اگر که او زنده می ماند امروز ۷۶ ساله می بود .
انگار همين ديروز بود! (ششم مهر ماه سال شصت)، خداحافظی مان غريب و دردناک بود با غم و اشک در چشمانمان. انگار میدانستيم اين ديدار آخر است و ديدار آخر بود. فردا غروب خبر آوردند که علی را از سرکار به اوين بردند.
به انسان های سرزمینم می اندیشم به انهایی که جان فرزندانشان را، علی گونه ستاندند و فاحعه اعدام و کشتن در خیابان را بر سرشان آوارکردند همآنگونه که ما گرفتارش شدیم. به خواهر وپدر مادر اعدام و یا کشته شده های سال های اخیر فکر می کنم که خانواده هایسان فرزندانشان را درهر زمان به گونه جوان به خاطر خواهند داشت .
انگار همین دیروز بود! که به خاوران رفتیم ردیف چهار قبر شماره ٥٨ ..
دم دمای غروب روز ٢٨ آذر ١٣٦٠ قبل از شام یا بعد از شام، سه شنبه بود یا چهارشنبه ؟ دقیقا نمی دانم علی روز قبل برای ما شعرهای عاشورپور را خواند زمانی که برای اعدام صدایش کردند و در مورد شعرهای عاشورپور برای من و یکی دیگر از هم خرجان اتاق صحبت میکرد
ناگهان در اتاق باز شد و نام او را خواندند و گفتند که با کلیه وسایل بیاید. سکوت همه اتاق را پر کرد چون شب بود همه فهمیدند موضوع چیست. با من و سایر هم اتاقیها روبوسی کرد . غمگین با او وداع کردیم .
زمزمه با باد بهار
بچه پچه با بنفشه ها
آخرین برگ درخت
در آذرسرد
خوانده و رقصیده ,
بر سر دار بلند
"من بیجار کاری نکنم ماری
اوهوی مار اوهوی مار"
با دستی در هوا بشکنی به ناز
"هرچی بگفتی، نکودی ماری
اوهوی مار اوهوی مار"
یاد تو یاد عطرقشنگ گل سرخ
یاد تو رقص و نوای گل و برگ
در پائیز
عفت ماهباز
/
efatmahbas@hotmail.com
زیرنویس
علی ماهباز که در روز ٢٨ آذر ١٣٦٠ در خاوران به خاک سپرده شد و تنها به خانواده اش نشانه رديف سه ، شماره شصت و هشت را دادند که در سال ۶۸ زمانی که گاليندوپل به ايران برای گزارش حقوق بشر سفر کرد. حکومت بطور کلی وجود چنين قبرستانی را منکر شد. و بولدوزرها بارها و بارها آنجا را زيرو رو کردند
|
|