معنویت در عصر مدرن
Tue 5 12 2023
محمد تقی طیب
از آغاز پیدایش انسان به شکل امروزی در کره زمین ، علت پدیده هائی فراتر از آنچه بطور عینی مشاهده میکرد و با آنها سروکار داشت در ذهن و نقش بستند که به مرور زمان و با پیشرفت تمدن بشری عمق این پدیده ها بیشتر شد. در آغاز انسان بعلت عدم از علت رخدادهای طبیعی مثل سیل ، زمین لرزه ، آتشفشان ، رعد و برق و ...... ، خدایان مافوق عالم محسوس و فیزیکی برای هر یک از رخدادهای فوق آفرید تا حیرت های ناشی از این رخدادها را برای خویش قابل هضم کند. برای جلوگیری از این رخدادهای مخرب ، حتی قربانیان و یا هدایای مخصوصی نثار این خدایان میکردند.
با پیشرفت تمدن و دانش ، انسان مرحله به مرحله به دلایل رخدادها پی برد و بدین ترتیب تعداد خدایان کمتر و کمتر شد تا به خدای واحد ختم گردید که بزمان کنونی رسیده است. اگر از تفاوت های اساسی بین خدای واحد ادیان با یکدیگر بگذریم که علت جنگهای مذهبی و کشتارهای عظیم تاریخ بشر بوده اند ، بستر اصلی و مادر حیرت ها " از کجا آمده ام آمدنم بهرچه بود به کجا میروم آخر ننمائی وطنم " میباشد که هنوز به قوت خود باقیست . در راستای پاسخ به این مادر حیرت هاست که از چند هزار سال پیش افکار فلاسفه و متفکران را بخود مشغول داشته که درنهایت" گفتند فسانه ای ودرخواب شدند ".
ماحصل آنچه ذکر شده بعنوان امور معنوی ، فرازمینی و عرفانی بین انسانها تعریف میشوند. این امور اگرچه قدمت آفرینش انسان را دارند ولی در زمانها ، مکانها و ادوار مختلف با شدت و ضعف و اشکال مختلف خود را نمایان کرده اند. چنین تجربیاتی را تا عصر کنونی باید عرفان کلاسیک بنامیم که در واقع فاعل وماحصل آن خود عارف میباشد و تقریبا همه دست آورد و لذت معنوی ان نصیب عارف میگردد.
با پیدایش عصر جدید و دگرگون شدن تمام معیارهای اجتماعات بشری ، نیازهای معنوی انسان هم تغییرات عظیم داشته است . در سیستم عرفان کلاسیک تمرکز و کوشش عارف در خویشتن است که ارتباط و تجربه معنوی را شخصا تجربه کند و اجتماعی که در آن زندگی میکند در اولویت بعدیست. در سیستم عرفان عصر جدید برعکس شخص عارف با نگرش به اینکه همه هستی خداست و آنچه نمایان و محسوس است مملو از خداوند جاری و ساری درآنست ، تجربه عرفان انفرادی جایش را به تجربه عرفانی در رابطه مستقیم با همنوعان دیگر، موجودات زنده ( حیوانات و گیاهان ) و محیط زیست میدهد. بدین گونه سالک و عارف مدرن تجربه معنوی خود را همزمان در انتقال می بیند .
در واقع حوزه عمل عارف کلاسیک بیشتر انفرادیست و تجربیات معنوی وی متافیزیکی و فرا زمینی است . برعکس عارف مدرن اجتماعیست و لذا وی را میتوان عرف عینی و زمینی نام نهاد. تشکیل تمام نهادهای خیریه اجتماعی و حفاظت محیط زیست از جمله گیاهان و حیوانات در محدوده تجربیات معنوی زمینی به اجرا در می آیند. در نهایت همانطور که ذکر شد ، هسته اصلی عرفان ،عشق میباشد که مقصد انواع مختلف آن خداوند است.
عاشقی گر زین سر و گر آن سر است / عاقبت ما را بدان سر رهبر است
محمد تقی طیب - دسامبر دوهزاروبیست وسه
|
|