عیسی سحر خیز کجاست؟
Wed 7 10 2009
عصر نو : عیسی سحرخیز از روز ۱۲ تیرماه تا کنون در بازداشت به سر می برد. گزارش ها حاکی از آن بود که در حین بازداشت مورد ضرب و شتم قرار گرفته و زخمی شده است. او اکنون حدود چهار ماه است که با دندۀ شکسته در زندان است. مثل همه بازداشت شدگان بعد از کودتای انتخاباتی، هنوز روشن نیست که به چه دلیل او را بازداشت کرده اند. تا کی باید در انفرادی و زیر فشار بازجویانی قرار داشته باشد، که در عرض چند هفته شخصیت محجوبی مثل آقای ابطحی را وادار می کنند که ۲۰ کیلو وزن کم کند و در دادگاه نمایشی مجبور به انکار همه آن اعتقاداتی بشود که پیش از بازداشت داشت. آیا آن ها نقشه های شوم مشابهی در مورد عیسی سحرخیز هم دارند؟
امروز بعد از چهار ماه، روزنامه کیهان به بهانۀ برخورد با نوشته ای از دکتر جمشید اسدی در مورد عیسی سحر خیز پرده از برخی اتهامات واهی علیه عیسی سحر خیز برداشته است. ما قبلا شنیده بودیم که اتهام عیسی سحر خیز «توهین به رهبری» است. علت این اتهام صراحت لهجه عیسی سحرخیز در نقد روندهاپی هست که در مواجهه با اصلاحات و بازداشت و آزار و اذیت روزنامه نگاران و نیز فعالان اصلاح طلب جاری بوده و هست. آقای سحرخیز در مقابله قلمی با کودتا نیز از چنین صراحتی برخوردار بود. نمونه آخرین مقالات او را در آرشیو عصرنو می توان دید.
اما دست اندرکاران روزنامه کیهان که رابطه خاصی با زندان های مخفی و بازجویان و شکنجه گران این زندان ها دارند، و قبل از همه و هرکسی حتی دادگاه، از محتوای بازجوپی ها و ریز اتهامات بازداشت شدگان سیاسی خبر دارند، ظاهرا حوزه اتهامات آقای سحرخیز را گسترش داده اند.
روزنامه کیهان«خبر ویژه» خود را با این عنوان مزین ساخته است: «اين آقا مديركل مطبوعات بود يا ماشين چاپ سلطنت طلبان؟!» و یا اشاره به چاپ مقالات دکتر جمشید اسدی در نشریات تحت مسئولیت آقای سحر خیز، نوشته است که: «يك سلطنت طلب فراری از ارتباط ممتد خود با عيسي سحرخيز (مديركل مطبوعات داخلي ارشاد در دولت اصلاحات) خبر داد.» و افزوده است که »جمشيد- الف با تمجيد از سرويس دهی های سحرخيز به عناصر ضدانقلاب، وی را همرزم معرفی كرد.»
در خبر کیهان چندین وارونه سازی صورت گرفته است. ظاهرا قصد دارند که آقای سحرخیز را با ارشادهای شبانه روزی بازجویان «محترم» سلطنت طلب کنند و گرنه بر کیهانیان که اساسا از نهادهای امنیتی به این روزنامه نزول اجلال فرموده اند، نمی تواند پوشیده باشد که «جمشید الف.» که همان جمشید اسدی* باشد، طی شش سال گذشته همواره عضو شورای هماهنگی اتحاد جمهوریخواهان ایران بوده است. یک دوره هم بعد از اولین همآیش، عضو شورای سیاسی آن بوده است. همه این مسائل علنا اعلام شده است. لابد از همین رو هم نام آقای اسدی ناقص و به «الف.» تبدیل شده است. تا یک رابطه مطبوعاتی و فکری به «سرویس دهی» تقیلیل داده شود. از همان نوع سرویس دهی هاپی که کیهانیان به مراکز قدرت می دهند و به آن عادت دارند.
عیسی سحرخیز از جمله کسانی بوده است که طی سال های گذشته از همان هنگامی که معاون مطبوعاتی بود و یا روزنامه و مجله منتشر می کرد، قصد داشت که دیوار میان خارج و داخل را بشکند و روزنامه و مجله خود را به تریبونی برای همه کسانی تبدیل کند که دل در گرو اعتلای کشور و مردم ایران دارند و خواهان اصلاحات و تحول در وضعیت کنونی ایران هستند. رابطه او با آقای اسدی و بسیاری دیگر هم، بر ای بستر قابل فهم است. رابطه ای که بازجویان و شکنجه گران غاصب کیهان، فقط با عینک خودشان به آن نگاه می کنند.
اکنون او در چنگ مخالفان سرسخت این تحولات قرار دارد. و کیهان به نیابت از همه آن ها با مشاهده تجلیل از جایگاه عیسی سحرخیز، از کوره در رفته است و به هذیان گوپی افتاده است. دوستان آقای سحرخیز در هر کجا که هستند بی صبرانه در انتظار آزادی او هستند و مشتاق اند باز هم، آخر هفته اشان را با خواندن نوشته ای از او شیرین تر کنند.
_________________________
جمشید اسدی: عيسی بر صليب، سحرخيز در بند!(گویا نیوز)
|
|