گفتگوی مارتین لگروس(۲) با مایکل والزر درمجله فلسفه
عدالت خواستار شکست حماس است نه انتقام از مردم غزه
ترجمه جلال رستمی
Tue 17 10 2023

مایکل والزر(۱)
پس از حمله حماس به اسرائیل و ضدحمله مسلحانه این دولت علیه نوار غزه، فیلسوف آمریکایی، مایکل والزر، پیشینه سیاسی و حقوقی این درگیری را تحلیل می کند.
آقای والزر، حمله حماس به اسرائیل را چگونه ارزیابی می کنید؟ آیا این یک اقدام جنگی، یایک اقدام تروریستی یا هر دوی آنهاست؟
به نظر من این یک جنگ انهدامی با انگیزه مذهبی به سبک قدیمی آن هست ولی درمقیاس بسیار بزرگ. اگر چه به شیوه یک عملیات نظامی بسیار خوب سازماندهی شده بود، اما فقط یک قتل عام است. هدف اصلی این جنگ کشتن و ربودن هر چه بیشتر غیرنظامیان بود: مردان بی دفاع، و همچنین زنان، کودکان و افراد مسن. آدم ربایی و قتل عامی کاملاً بدون انتخابی مشخص، که معیارکافی برای نظامی نبودن آن می باشد. زیرااساس جنگ و قوانین آن تمایز بین سربازان و غیرنظامیان است.
اما آیا این حمله برای این نبود که اسرائیل را به یک پاسخ نظامی وادارکنند؟
من هم مانند دیگران فرض می کنم که اولین هدف سیاسی این حمله، جلوگیری از عادی سازی مذاکره بین اسرائیل و عربستان سعودی بود که در توافق نامه ابراهیم مشهود است. من همچنین معتقدم که رهبران حماس می خواستند یک آتش گسترده و عمومی به پاکنند، به این امید که حزب الله دردرگیری از لبنان و از شمال مداخله کند و انتفاضه جدیدی در کرانه باختری رخ دهد. به طور خلاصه، آنها به احتمال زیاد می خواستند جنگ جدیدی به معنای واقعی راه بیاندازند. و من امیدوارم اسرائیلی ها به آنها کمک نکنند تابه اهدافی که درپشت این حمله داشتند، برسند.
حماس چگو نه توانست به این راحتی به خاک اسرائیل نفوذ کند. این را چطور می شود توضیح داد؟
من معتقدم بخشی از این امر به این دلیل بود که اسراییل تعداد زیادی از سربازان، حتی کل هنگ های نظامی را، از مرز غزه خارج وآنها رابه کرانه باختری رود اردن فرستاده بودتاازامنیت مهاجران اسراییلی مراقبت کنند. زیرا قرار بودکه مرز کرانه غربی را با دیواری از بتون و آهن و وسایل الکترونیکی محافظت کنند. به همین دلیل این غیرنظامیان بی دفاع بودند که در معرض حملات حماس قرار گرفتند. دولت اسراییل برتلاش های خود برای الحاق کرانه باختری متمرکز شده بود و دردفاع از شهروندان عادی در مرزهای داخلی کشور غفلت کرد. من شک ندارم که وقتی جنگ متوقف شود، اسرائیلی ها دولت رادرقبال مسئولیت اش برای این حمله پاسخگو خواهند کرد.
برخی هااختلافات داخلی در مورد اصلاحات قضایی پیشنهادی دولت نتان یاهو را را عامل منحرف کردن توجه از دشمنان واقعی اسرائیل می دانند. شما آنرا چگونه می بینید؟
این اختلافات بی تاثیر نبود، بلکه بسیار جدی هم بود؛ زیراآن فقط نتیجه فعالیت های فعالین حقوقی نبود. بلکه نتیجه ی اختلافات اساسی در کشور، بین حامیان دولت دست راستی مرکب از ناسیونالیست های افراطی و مذهبی های آخرزمانی و تعداد بسیار زیادی از اسرائیلی های لیبرال و سکولار بود، که مخالف دولت بودند.
آیاممکن است این برای دشمنان اسرائیل نشانه ضعف و فرصتی برای حمله بوده باشد؟
شاید در زمان شروع حمله حماس نقش داشته است. اما در واقع، حمله ای به این بزرگی باید برای ماه های طولانی برنامه ریزی شده باشد. و تاریخ آنهم اساساً همزمان با پنجاهمین سالگرد جنگ یوم کیپور انتخاب شده بود. بنابراین من در توضیح انگیزه های این حمله به اختلافات داخلی اسرائیل اهمیت زیادی نمی دهم. اختلافات سیاسی در اسرائیل یک سوال اساسی برای دموکراسی اسرائیل ایجاد می کند و بسیار مهم است که مخالفان اصلاحات دولت از مبارزه خوددست نکشند.
با این حال، حمله حماس دلایل کاملا متفاوتی دارد. واکنش جامعه جهانی را چگونه ارزیابی می کنید؟
من خودرا به واکنش های برخی ازدولت های غربی نزدیک می بینم حتا به کشور خودم، من فکر می کنم که در این لحظه، با توجه به آشکار بودن این جنایات جمعی، ابراز همدردی عمومی با اسرائیل مهم است. با این حال، می ترسم که با افزایش تعداد قربانیان عملیات اسرائیل در غزه این مسله خیلی طول نکشد.
شما نظریه پرداز جنگ «عادلانه» هستید. پاسخ منصفانه و قانونی اسرائیل به این تجاوز چه می توانست باشد؟ آیا این عادلانه است با این که حمله از غزه صورت گرفته، برعلیه غزه جنگید؟
این یکی از سخت ترین سؤالات قانون جنگ است: که چگونه در یک جنگ نامتقارن می جنگید؟ مدتهاست که مشخص شده است که حماس از حیاط مدارس یا پشت بام بیمارستان ها راکت شلیک می کند و عمداً غیرنظامیان خود را در معرض تلافی نظامی اسرائیل قرار می دهند تاآنها نتوانند به سادگی مواضع آنها رابمباران کنند. به نظر من این امکان وجود دارد که نیروهای مسلح تلاش کنند فقط اهداف نظامی را هدف قرار دهند. اما با توجه به شیوه ای که حماس در جنگ استفاده می کند، هر گونه واکنشی مطمئناً بر مردم غزه تأثیر خواهد گذاشت. علیرغم این واقعیت، در این شرایط، مهم است که بدانیم ، مرگ و میر در غزه ناشی از بمباران های اسرائیل است، ولی به خطر انداختن عمدی جان غیرنظامیان واقعیت و حتی هدف حماس است. امازمانی که اسرائیل نه به عدالت بلکه به انتقام فکر می کند، تمایز مهمی بین عملکرد حماس واسراییل به چشم نمی آید. من وقتی که شنیدم بنیامین نتانیاهو و همچنین سخنگوی ارتش اسرائیل در موردانتقام صحبت می کنند، شوکه شدم.
چه چیزی جنگ انتقامی را به این اندازه ویرانگر می کند ؟
در کتاب ها ومتون دینی آمده که انتقام متعلق به خداست نه انسان ها. اما در قانون جنگ، انتقام هرگز موجه نیست. اسرائیل حق دارد عدالت خواهی کند. و این عدالت خواهی شکست حماس است. نه بیشتر و نه کمتر. اسرائیل نیازی به انتقام از مردم غزه ندارد. بنابراین من در مورد تصمیماتی که برای تحمیل محاصره و انزوای کامل نوارغزه گرفته شده بسیار نگران هستم. باید بستن تمام مرزها برای جلوگیری ازارسال مواد غذایی و همچنین قطع آب وبرق متوقف شود. من خشم مردم اسرائیل را درک می کنم. امااین احساس انتقام وحشتناک به رهبری سیاسی اسراییل این حس را می دهد، که چنین اقداماتی موجه است. باید دانست که در جنگ، انتقام بدترین مشاوره ممکن است. ما به یک پاسخ مناسب تر وعمل سنجیده تر نیاز داریم. البته مهم است که حماس را شکست دهیم. اما این کار باید با کمترین رنج و هزینه انجام شود. حق به راه انداختن جنگ باید با شیوه ها و راه کارهای جنگی صورت بگیرد و می بایستی متناسب باهم باشند. در غیر این صورت صحت و مشروعیت و راه کارها ی خود جنگ راهم به خطر می اندازد.
چگونه می توان از غیرنظامیان در نبرد با دشمنی که به شدت این تمایز را رد می کند، محافظت کرد؟
قوانین رفتاری درجنگ، ارتش اسرائیل را مستلزم می کند که تمام تلاش ممکن را برای به حداقل رساندن تلفات غیرنظامیان انجام دهد. تا زمانی که این تصمیم و تلاش برای به حداقل رساندن تعداد تلافات غیرنظامیان ادامه پیدا کند، اسرائیل نمی تواند مسئول مرگ غیرنظامیان فلسطینی باشد.
علاوه بر حماس، به نظر شما دخالت حزب الله از لبنان و خارج ازآن از طرف ایران نیز قابل تصور است؟ به عنوان مثال، اگر مشخص شود که ایران از این حمله حمایت سازمانی کرده یا حتی مستقیماً در آن مشارکت داشته است، آیا اسرائیل حق دارد به به ایران حمله نظامی کند؟
جنگی که اکنون شروع شده، جنگی است تحت حمایت های ایران. من در این مسله هیچ شکی ندارم که ایران در این حمله دست داشته است. صرف نظر از اینکه فعالانه در سازمان دهی آن حضور داشته یا خیر. اما در این زمینه، نباید خیلی عجله کنیم که خیال کنیم فلسطینی ها به تنهایی قادر به انجام چنین عملیاتی نیستند. علیرغم همه اینها، ایران مطمئناً از نفوذخودش برای حمایت ازحماس استفاده کرده و به آنهاکمک نموده، حتی اگر نه مستقیم وعلنی، بند های عروسک ها ی خیمه شب بازی را کشیده باشد.با این وجود، این به نفع همه از جمله اسرائیل است که جنگ را محلی نگه دارد و اجازه ندهد که جنگ از کنترل خارج شود. بنابراین، اگر حماس تحت الحمایه ایران است، باید آن رااز قدرت کنار زد. ما باید اطمینان حاصل کنیم که این جنگ گسترش نیابد. تحریم های اقتصادی و سیاسی علیه ایران قابل تصور است. این تحریم ها در حال حاضرهم وجود دارند و می توان آنها را تشدید کرد. اما فکر نمی کنم این تصمیم درستی باشد که اسرائیل جنگ علیه ایران را انتخاب کند. حتی اگر مشخص شود که رژیم ایران درحمله به اسرائیل مسئولیت مستقیم داشته است.
ارتش اسرائیل تاکنون بیش از ۳۰۰۰۰۰ نیروی ذخیره را بسیج کرده است و بنیامین نتانیاهو نخست وزیر اسرائیل مدعی شده است که اسرائیل "خاورمیانه" را تغیر خواهد داد . آیا این نشانه آن نیست که پاسخ تنها به نوار غزه محدود نخواهد شد؟
بنیامین نتانیاهو در شرایط بسیار سختی قرار دارد. او می داند که دولتش اگر نه برای این حمله، بلکه مطمئناً مسئول این واقعیت شناخته خواهد شد که چگونه این چنین غیر منتظره اتفاق افتاده است و چرامرزها به اندازه کافی امنیت نداشته اند. او کاملاًبه این مسله آگاه است. به همین دلیل است که او همچنین به لفاظی های انتقام جویانه یک رهبرقدرتمند متوسل می شود نه یک دولتمرد با تدبیر، که این خودوحشتناک است. با این حال: اسرائیل باید در جنگی پیروز شود که در داخل مرزهای محلی نگه داشته شود. حداقل این اولویت اصلی یک دولت عاقل خواهد بود.
متحدان اسرائیل، به ویژه اروپا و آمریکا چگونه می توانند به اسرائیل کمک کنند تا این جنگ را در محدوده نسبی نگه دارد؟ آمریکایی ها بزرگترین ناو هواپیمابر خود را به دریای مدیترانه فرستاده اند. این چه علامتی می فرستد؟
ارسال ناو هواپیمابر فورد بزرگترین ناو هواپیمابر جهان به منطقه فقط نشانه حمایت آمریکا از اسرائیل نیست. این همچنین فرستادن سیگنالی است به دیگر دشمنان اسرائیل، حزب الله لبنان و ایران، که از دخالت در درگیری کنونی خودداری کنند. من معتقدم که متحدان اسرائیل باید هر کاری که می توانند برای جلوگیری از حمله دیگری که ازطریق شمال کشورلبنان، بخواهد صورت بگیرد، انجام دهند. همچنین کشورهای اروپایی که بر لبنان نفوذ دارندباید هر کاری که می توانند برای جلوگیری از مداخله حزب الله و تشدید جنگ انجام دهند. علاوه بر این، حمایت اخلاقی جامعه مدنی آمریکا و اروپا ضروری است. اظهارات مختلف حمایتی که صورت گرفته از اهمیت بالایی برخوردار است.
شمادر جستاری در مجله Dissent با عنوان «چهار جنگ اسرائیل وفلسطین»، استدلال می کنید که بین اسراییل و فلسطین چهار جنگ وجود داشته است: جنگ اول، جنگ فلسطین برای نابودی کشور اسرائیل است. دوم، جنگ فلسطین برای ایجاد یک کشور مستقل در کنار اسرائیل و پایان دادن به اشغال کرانه باختری و نوار غزه. جنگ سوم جنگ اسرائیل برای امنیت اسرائیل در مرزهای ۱۹۶۷ و چهارم، جنگ اسرائیل برای اسرائیل بزرگ، برای شهرک سازی ها و تصاصب کامل سرزمین های اشغالی است. آیا ما هم اکنون شاهد آمیختگی این جنگ هادریکدیگرنیستیم؟
نه، برعکس، من معتقدم که چهار جنگ جدا از یکدیگر به حیات خود ادامه می دهند. از همه طرف های درگیر هنوز، طرفداران نابودی کامل یا این گونه بگویم به تسلیم وا داشتن کامل و نهایی طرف مقابل وجود دارد. اما طرف قدرتمند دیگری نیز وجود دارد که وجود طرف دیگر رابه رسمیت می شناسد. دوستان من در اسرائیل به همراه همه هموطنانشان اکنون بر شکست حماس متمرکز شده اند. اما آنها می دانند که وقتی این جنگ تمام شود، نبرد دیگری درانتظار آنها است و آن شکست ناسیونالیست های افراطی وآخرزمانی های اسرائیل است. واین مبارزه به همان اندازه اساسی است.
https://www.philomag.de/
________________
۱-مایکل لابان والزر (متولد ۳مارس ۱۹۵۳ در شهر نیویورک) فیلسوف اخلاق اجتماعی است
مایکل والزر، فرزند یک خانواده مهاجریهودی ازاروپای شرقی، و یکی از تأثیرگذارترین نمایندگان فلسفه سیاسی در ایالات متحده به شمار می رود. اوکتاب ها و مقالات بسیار تاثیر گذرای در مورد عدالت، جامعه مدنی، نقد اجتماعی و جنگ نوشته است. آثار او نیز در مجامع علمی اروپایی اهمیت فزاینده ای پیدا کرده اند. دلیل اصلی این امر نظریه او در مورد «جنگ عادلانه» است. والزر همچنین به دلیل مشارکت خود در بحث در باره لیبرالیسم و کمونیتاریسم شناخته می شود.
-برای شناخت بیشتری از زندگی و اندیشه و آثار والرز به زبان فارسی، می توان به لینک زیرمراجعه کرد.
https://fa.wikipedia.org/
۲- مارتین لگروس روزنامه نگار، فیلسوف و سردبیر مجله فلسفه است. او فارغ تحصیل دانشگاه آزاد بروکسل و مدرسه عالی علوم اجتماعی (EHESS) در پاریس و نویسنده پانتوپیا، مجموعه ای از مصاحبه های او با فیلسوف فرانسوی میشل سرس، و همچنین چه باید کرد؟ گفتگوی با آلن بدیو و مارسل گُشه است.
|
|