عصر نو
www.asre-nou.net

بختکی بسیجی به نام علیرضا زاکانی


Thu 12 10 2023

س. حمیدی

new/zakani.jpg
علیرضا زاکانی چنان بختکی در حاکمیت جمهوری اسلامی است که بالایی‌های نظام نیز همگی از او واهمه دارند. او دو بار در کاندیداتوری خود برای ریاست جمهوری ناکام ماند. چون شورای نگهبان هر دو بار از تأیید او سر باز زد. بار سوم هم قرار شد در جایگاهی از یالانچه برای ابراهیم رئیسی نقش بیافریند که این بار هم رئیسی سر او را شیره مالید. چون از پذیرش او در جمع وزیران کابینه‌اش طفره رفت. قالیباف هم او را از کرسی ریاست مرکز پژوهش‌های مجلس پس زد. این موضوع در حالی اتفاق افتاد که زاکانی در ماجرای یورش به حریم خوابگاه دانشگاه تهران، برای تیم تخریبی و چماقدار محمدباقر قالیباف سنگ تمام گذاشت. چون او به همراه دوستان بسیجی‌اش در نقشی از ستون پنجم برای نیروی انتظامی چیزی فرو‌نگذاشت. اما قالیباف پس از دستیابی به کرسی ریاست مجلس دوست دیرین خود علیرضا زاکانی را مزاحمی برای گروه خویش می‌دید. حتا رهبر نظام هم حاضر نشد تا علیرضا زاکانی را به سرپرستی یکی از همین بنیادها یا ستادهای عریض و طویل خویش بگمارد.

با همین رویکرد حسابگرانه بود که از رهبر گرفته تا رییسی و قالیباف همگی دست به دست هم دادند تا در تبعید او به اردوگاه شهرداری تهران تسهیل‌گری به عمل آورند. در عین حال سیاستمداران خودمانی جمهوری اسلامی همواره کرسی شهرداری تهران را جایگاه مناسبی برای صعود به ریاست جمهوری نظام ارزیابی می‌کنند. زاکانی نیز از همین رؤیای شیرین است که قند توی دلش آب می‌شود. او هم سرسپردگی خود را به بالایی‌های جمهوری اسلامی پشتوانه‌ای برای دستیابی به چنین رؤیایی می‌بیند. برای تحقق چنین رؤیایی است که منابع مالی شهرداری تهران را به برگزاری هرچه دولتی‌تر مراسم تاسوعا و عاشورا کشانید. چنین ریخت و پاش‌هایی تحسین ابراهیم رییسی را نیز برانگیخت و با همین راهکار تبلیغی بود که در برگزاری آیین دولتی اربعین نقش بیشتری نیز به علیرضا زاکانی واگذار کردند. آن‌وقت پولهای بادآورده شهرداری تهران از حسابرسی دولت وارهیدند تا قسمت‌هایی از هزینه‌های هزاران میلیارد تومانی مراسم اربعین به نام شهرداری تهران نوشته شود.

سپس ایستگاه‌های صلواتی شهرداری تهران از پایتخت گرفته تا خود کربلا برای توزیع انواع و اقسام خوردنی و نوشیدنی چیزی برای مفتخوران حکومت کم نگذاشت. گفته می‌شود که بیش سه میلیون و پانصد هزار نفر از همین سفرههای مفت‌خوری به مدت بیش از یک ماه سهم برده‌اند.

علیرضا زاکانی ضمن همین سرسپردگی به هرم قدرت بود که مزدش را نیز از رییس جمهور نظام گرفت. چون ابراهیم رئیسی سرآخر او را به عنوان دستیار ویژه‌اش در امور ساماندهی کودکان خیابانی معرفی کرد. ناگفته نماند، پیش از آن‌که رئیسی برای زاکانی چنین حکمی صادر نماید، این خود زاکانی بود که چنین خبری را رسانه‌ای کرد. پس از یک ماه که از رسانه‌ای شدن چنین خبری گذشت، ابراهیم رئیسی نیز به پذیرش آن گردن گذاشت. انگار در پس پرده دعوایی در همین زمینه جریان داشته است. با این همه، صدور چنین حکمی چیزی از حد تعارف فراتر نمی‌رود. چرا که پیش از این، هرگز صدور حکم دستیاری رییس جمهور سابقه نداشته است. موضوع ساماندهی کودکان خیابانی از سوی دفتر ریاست جمهوری نظام هم امری جدید می‌نماید. در عین حال، تا کنون از سوی شهردار تهران هیچ برنامه‌ای در این مورد ارائه نگردیده است. او پس از گذشت دو ماه همچنان از اطلاع‌رسانی در این خصوص سر باز می‌زند.

در همین دو ماه گذشته، ماجرای خلازیر در جنوب شرقی تهران هم پیش آمد. در این ماجرا بولدوزر های شهرداری به سراغ شهرک‌سازان جنوب شهر تهران رفتند و شماری از ساختمان‌های آنان را تخریب کردند. در همین حادثه‌آفرینی، ساختمان‌های چندین طبقه روی همدیگر فرو ریختند. تا آن‌جا که حدود پنج نفر از مردم عادی جان باختند و بیش از سی نفر هم مجروح شدند. قوهی قضاییه‌ی کشور ضمن همراهی با شهردار تهران تاکنون در خصوص گردش کار این پرونده‌ی شهرداری اطلاع‌رسانی به عمل نیاورده‌است. به ظاهر قصد دارند مثل تمام پرونده‌هایی از این دست، چند و چون آن را در اندرونی نظام سر هم بیاورند.

در پرونده‌ی کاری علیرضا زاکانی استخدام چهارصد خانم حجاب‌بان نیز دیده می‌شود. او از این خانم‌ها در راستای سیاست بی‌سیاستی حکومت برای به چالش گرفتن موضوع حجاب اختیاری در متروی تهران سود برد. اما از زمانی که آرمیتا گراوند نازنین را در ایستگاه متروی شهدا مصدوم کردند، این خانم‌های منکراتی نیز غیب‌شان زد. پس از وقوع این حادثه اسفبار بود که زاکانی اعلام نمود از نیروهای خود هرگز به عنوان مقابله با "بی‌حجابی" استفاده ننموده است. گفتنی است که شهردار بسیجی شهر تهران هیچ وقت خود را به چهارچوب‌های بودجه‌ی مصوب شورای شهر محدود نمی‌بیند. استخدام چهارصد نفر به عنوان حجاب‌بان نیز از چنین عملکرد شلخته‌ای حکایت دارد. او به هر کدام از این حجاب‌بانان ماهانه حدود دوازده میلیون تومان حقوق می‌دهد. اما چنین موضوعی هرگز در بودجه‌ی سالانه‌ی شهرداری تهران جایگاهی ندارد. او دانسته و آگاهانه ردیفهای بودجه را جا‌به‌جا می‌کند و از اعتبار آن در راستای هدف‌های فردی و سیاسی‌اش بهره می‌گیرد.

همین آشفته‌کاری سیاسی شرایطی را برانگیخته است که نیروی انسانی شهرداری ظرف دو سال گذشته از رقم صد و بیست هزار نفر هم فراتر برود. به عبارتی روشن، نیروی انسانی شهرداری تهران را قریب بیست هزار نفر افزایش داده‌اند. آن‌وقت شرکت‌ها و سازمان‌های عریض و طویلی را فراهم می‌بینند که شمار کارکنان آنها هرگز با خروجی کارشان تطابق ندارد. با همین رویکرد حکومتی است که هر روز از شمار نیروی متخصص شهرداری می‌کاهند و به جای آن نیروهای بسیجی را در تشکیلات اداری آن جا میزنند. حتا در این خصوص چارت سازمانی شهرداری را نیز به هیچ می‌شمارند تا بتوانند همچنان ادارات بیشتری را بر شمار آن‌ها بیفزایند. ادارات و شرکت‌هایی که چه‌بسا هم‌سوی با هم عمل میکنند و در این راه، به چالش و رقابت غیر سالم با هم برمی‌خیزند.

شهردار تهران کارش را به پخت نذری برای عزاداران حکومتی و توزیع شربت صلواتی در ایستگاه‌های مفتخوری شهر محدود نموده است. آن‌جا که در این پهنه کم می‌آورد، توزیع و نصب انواع و اقسام بنر و پوستر تبلیغی با عکس قاسم سلیمانی را واجب می‌شمارد. تازگی‌ها هم بنا به سیاست‌های تبلیغی جمهوری اسلامی شهر را از بیلبوردهای وارفته‌ی فلسطین و فلسطینیان پر می‌کند؛ آن هم به زبان عربی. به عبارت دیگر، نیازسنجی از شهروندان تهرانی را در جایی از تبلیغ سیاسی‌اش به حساب نمی‌آورند.

بی‌دلیل نیست که کارهای عمرانی را در شهر تهران به صفر رسانده‌اند. نمایندگان شورای شهر و مدیران بالادستی شهرداری هم بهتر می‌بینند که تصویب بودجه برای کارهای عمرانی را به فراموشی بسپارند.همان بودجه‌های اندک عمرانی را هم ضمن سندسازی‌های مالی و اداری از دل ردیف‌های بودجه بیرون می‌کشند تا از پول آن در راهِ توزیع نذری و خیراتی و نصب بنرهای قاسم سلیمانی و فرماندهان حماس سود ببرند. این موضوع در حالی اتفاق می‌افتد که شهر تهران را سوسک، موش و گربه‌های ولگرد به تصرف درآورده‌اند. شمار کلاغ‌ها نیز هر روز در شهر فزونی می‌گیرد تا بر سر زباله‌های شهری رژه بروند. زباله‌های تلنبار شده‌ای که جمع‌آوری آنها جدی گرفته نمی‌شود تا مدیران شهری به دنبال اهداف تبلیغی و سیاسی خویش راه بیفتند. چنان‌که مردم را به زندگی در انواع و اقسام زباله و نخاله عادت داده‌اند.

بنا به اعلام مدیر سامانه‌ی ۱۳۷ شهرداری تهران یکی از شهروندان بیش از ۱۰۴۲ بار با تلفن پیامگیر این مرکز تماس گرفته‌است. مدیر یاد شده چنین رفتاری را دلیلی برای همکاری شهروندان تهرانی با شهرداری می‌داند. ولی حوادث از واقعیت‌هایی حکایت دارند که شهروندان تهرانی از تماس خود با سامانه‌ی شهرداری هم هیچ نتیجه‌ی روشنی به دست نمی‌آورند. چون مدیران شهرداری به اموری اشتغال می‌ورزند که هرگز با خواست توده‌های مردم عادی هم‌خوانی ندارد. در همین راستا است که علیرضا زاکانی اراده‌ی شخصی خود و رهبر نظام را به جای خواست و اراده‌ی شهروندان تهرانی می‌نشاند.