از پیروزی تا استحاله (۱)
Mon 11 09 2023
علی محمد جهانگیری

پیشگفتار
انقلاب بهمن ماه 1357 خورشیدی در ایران، یک انقلاب شهری بود و کانون های آن مراکز شهرها بودند و روستاییان که نیمی از جمعیت ایران را تشکیل می دادند، نقشی هر چند ابتدایی در روند پیروزی آن نداشتند. مهمترین ویژگی انقلاب بهمن 57 بُعد ضد استبدادی آن بود و جرقه های ابتدایی آن هم در ماه های آغازین سال ۱۳۵۶ خورشیدی به وسیله ی دانشجویان و ملیون به صدا در آمد. در ادامه این روند موج تظاهرات و اعتصابات سراسر کشور را فرا گرفت و پیامد آن پیروزی و رهایی از راه رسید. شوربختانه پس از پیروزی گُل بر گُلوله، شعار همه با هم، به شعار همه با من! [آیت الله خمینی] تبدیل شد. و ایشان در اولین اقدام خود درد آزادی و عدالت مردم ایران را به درد اسلام! آن هم از نوع فقاهتی شیعه تبدیل کردند و برای چنگ زدن به قدرت و ثروت ایران زمین به پروژه ی حذف نیروهای غیر خودی پرداختند. حال چه آنانی که اسلامی محسوب نمی شدند و چه آنهایی که قرائت دیگری از اسلام [مذهب تشیع] داشتند.
در این حال کتاب حاضر خوانشی امروزین از نقش و جایگاه آیت الله خمینی به عنوان رهبر انقلاب، رفراندوم جمهوری اسلامی، پیش نویس قانون اساسی اول، مجلس بررسی نهایی پیش نویس قانون اساسی [مجلسخبرگان]، همه پرسی قانون اساسی است. و در همین راستا نظریات موافقین و مخالفین نظام جمهوری اسلامی از "رفراندوم جمهوری اسلامی تا همه پرسی قانون اساسی" در آن موشکافی شده است و کتاب روایتی است بر پایه ی این که هیچ کس و هیچ جریانی مقدس نیست و در کنار آن صریح، شفاف و با جسارت، شجاعت، انصاف و عدالت سخنان و عملکرد حاکمیت [آیت الله خمینی، شورای انقلاب، دولت موقت] و اپوزیسیون را بازخوانی و باز نویسی می کند و در ادامه نتیجه گیری را به خواننده سپرده است. و برای به وجود آوردن آن صدها جزوه، کتاب، وبلاگ، وب سایت، سایت اینترنتی مطالعه و فیشبرداری شده است و این دقت و نکته بینی هم در نوشتن مدِ نظر قرار گرفته شده که اگر سخنان و عملکرد طرفین تکذیبیه ای و...در بر داشته است مورد توجه قرار گیرد. به هر حال یکی از مهمترین منابع این پژوهش مطبوعات رسمی کشور و در کنار آن نشریات اپوزیسیون و...در آن دوران است. در این کتاب به مسایل پشت پردهی سیر حوادث و اسناد که شوربختانه سند یا اسناد مکتوب آن تا به حال منتشر نشده است کاری ندارد. بلکه در یک کلام می خواهد این اندیشه و سؤال را در ذهن خواننده به وجود آورد که شعار دادن و مسؤولیت پذیری افراد، شخصیتها و احزاب، و از آن مهم تر حاکمیت باید پاسخ گویی را به دنبال داشته باشد. به خصوص که اگر این مسؤولیت پذیری ها در مراحل بحرانی ها و سرنوشت ساز یک ملت، با مال، ناموس و جان افراد آن جامعه سر و کار داشته باشد. حُسن این روش این است که گذشت روزگاران، حافظه ی تاریخی یک ملت را پاک نخواهد کرد و به این ترتیب سخنان و عملکرد افراد، شخصیتها، رهبران، اپوزیسیون و...یک ملت را ترسیم می نماید که به راستی چه کسی یا جریانی بود؟ چه گفت؟ و چه کرد؟ و در حال حاضر جایگاه واقعی آنان به راستی و درستی در کجا باید باشد؟ و این یکی از بهترین و مهم ترین نمودارهای حسابرسی و قضاوت را به ما و نسل امروز و فردا انتقال خواهد داد.
به هر حال نگارنده در دهه ی دوم هزاره ی سوم میلادی و پس از 34 سال که از پیروزی انقلاب ضد استبدادی مردم ایران می گذرد یک جلد از متن اولیه ی این کتاب را برای جمعی از بزرگان ملی ـ مذهبی و...که نقشی در شکل گیری حقیقی و حقوقی نظام جمهوری اسلامی بر عهده داشته اند، ارسال می دارد تا آنان در قبال سخنان و عملکرد خود پاسخ گو باشند و جوابیه و...آنان در صورت تمایل بدون هیچ کم و کاستی در همین کتاب چاپ خواهد شد. در کنار این جهت پر بار شدن [نقد و بررسی] آن را برای دوستان, صاحب نظران و پژوهشگران تاریخ معاصر ایران ارسال می دارد.
در پایان از تمام دوستان و بزرگانی که برای پر بار کردن مطالب و مستندات پژوهش حاضر رهنمودهای توضیحی و تکمیلی خود را به وسیله ی نامه، تلفن و پست اینترنتی با نگارنده در میان گذارده و به این وسیله گامی در جهت رفع نقطه های تاریک و خاکستری این فصل از تاریخ این مرز و بوم داشته اند سپاسگزار است و تنها تاسف نگارنده این است که چه خوب می شد؛ اگر این پژوهش گروهی انجام می گرفت که پر بارتر می شد. امیدوارم که کتاب حاضر چراغی فراروی جوانان امروز و فردای این مرز و بوم روشن نماید تا با تجربه اندوزی هر چند تلخ و جبران ناپذیر از گذشته، بتوانند گامی هر چند ابتدایی در ساختن ایرانی آزاد، آباد و سر بلند بر دارند.
آیت الله خمینی، انتصاب و معرفی نخست وزیر دولت موقت:
آیت الله خمینی، چند روز پس از ورود به تهران، در یک مصاحبه مطبوعاتی که با حضور بیش از سیصد خبرنگار داخلی و خارجی[1] در محل مدرسه علوی [2] تشکیل شده بود، مهندس مهدی بازرگان را به عنوان رئیس دولت موقت انقلاب معرفی کرد. به گزارش روزنامه اطلاعات، آیت الله خمینی راس ساعت پنج و هفده دقیقه در جلسه حضور یافت و بعد از آن که دکتر یزدی به حاضرین خوشامد گفت. خطابه خود را به این شرح بیان داشت:« اعوذ بالله من الشیطان الرجیم. بسم الله الرحمن الرحیم. آقایان آشفتگی چند ساله ملت ما را می دانند و مطلعند که تمام دستگاه های ملی و دولتی فلج شده است. وضع اقتصادی رو به نابودی رفته است، وضع فرهنگ ما خراب است. دانشگاه ها تعطیل اند و مدارس تعطیل است. بازارها تعطیل است. تمام اینها مطمئنا به خون ریزی هایی که تاکنون شده است و آشفتگی هایی که شده و هست از همه اینها اطلاع دارید. ما اعتقاد داریم که اگر چنانچه دولت غاصب و کسانی که مربوط هستند به آن، دست از شلوغ کاری بر دارند و با تعقل اشیاء را فکر کنند و کنار بروند، ما همه این مسایل را انشاء الله با پشتیبانی ملت حل خواهیم کرد. شما خبرنگارها در این مدت ها ملاحظه کردید که ملت ما از مرکز تا هر جا که چشم انداز باشد شهرستان های بزرگ و کوچک، دهکده ها، قراء و قصبات، همه با هم یک فکر و یک نظر با اراده مصمم از ما می خواهند که رژیم سلطنتی که یک رژیم پوسیده و غیر عقلائی است و رژیم سلطنت محمد رضا خان همه مردم گفته اند که اینها باید سراغ کارشان بروند و همه مردم یکدل و یک جهت جمهوری اسلامی را می خواهند. ملت ما مُسلم است، علاقمند به اسلام است، عدل اسلامی را دیده است. تاریخ ما از حکومت هایی که در صدر اسلام بوده خبر به ما داده که وضع این حکومت ها چه بوده است. حضرت امیر المونین علی ابن ابیطالب که حاکم ممالک بزرگ از عربستان تا مصر و عراق و ایران سوریه و سایر جاها بوده است. قاضی که خودش برای قضا قرار داده بود وقتی یک نفر یهودی از امام به او شکایت کرد قاضی حضرت علی علیه السلام را خواست و با یهودی در عرض هم نشستند و دادخواهی شد و قاضی حُکم بر خلاف حضرت علی داد. یک چنین وضع حکومتی معلوم نیست در وسط تحقق پیدا کرده باشد و ما آرزوی یک چنین حکومتی را داریم. یک حکومت عادل می خواهیم. حکومتی که نسبت به افراد علاقمند باشد و عقیده اش این باشد که باید من نان خشک بخورم مبادا یک نفر در مملکت من، زندگیش سخت باشد. گرسنگی بخورد ما چنین حکومت عدلی می خواهیم ایجاد کنیم. و ما چنان، چنانکه شما، می دانیم – یعنی خبرنگاران به واسطه اطلاعاتی که در ممالک خودشان هست – و ما به واسطه اطلاعاتی که در این مملکت داریم و مشاهداتی که داشتیم از اول که رضا خان کودتا کرد، تا وقتی که مجلس موسسان درست کرد و وکلائی خودش درست کرد تمام اینها با سر نیزه بود و اراده ملت دخالت در این وضع نداشت. و ملت به هیچ وجه به حساب نمی آمد یک چنین جمعیتی که او جمع کرده بود و با سر نیزه مجلس موسسان را تاسیس کرد و آنها رای دادند آن رای باطل بوده و آن مجلس، مجلس ملی نبوده است و چون مجلس ملی نبوده است رژیم سلطنتی پهلوی رژیم متکی به سر نیزه بوده است و قانونی نبوده است. وقتی رژیم قانونی نشد و مجالسی که بعدا تهیه شده است قانونی نبوده است. الان نه دولت قانونی است نه این مجلس نه آن مجلس و لهذا چون مجلس را غیر قانونی می دانیم و دولت را غیر قانونی می دانیم و اوضاع کشور را آشفته می بینیم برای این که خاتمه بدهیم به این وضع هر چه زودتر به اتکای آرای عمومی که با ماست و ما به احتساب آراء عمومی و شما می بینید که آراء عمومی با ماست که ما را به عنوان وکالت یا به عنوان رهبری قبول دارند از این جهت یک دولتی را معرفی می کنیم رئیس دولتی را معرفی می کنیم موقتا دولتی تشکیل بدهد که هم به این آشفتگی ها خاتمه بدهد و هم این مسئله کنونی که مجلس موسسان است. انتخابات مجلس موسسان را درست کند و مقدمات آن را درست کند و مجلس موسسان تاسیس بشود و انتخابات مجلس هم انجام بشود. و آنها دولت قانونی را انتخاب کنند و مجلس موسسان که تشکیل شد جمهوری اسلامی را به رفراندوم بگذارد. گر چه من اعتقادم این است که احتیاجی به رفراندوم نیست و مردم مکرر رای داده اند لکن برای آن که بهانه تمام بشود آزادانه این کار را می کنیم تا مردم بدانند رای آزاد که مردم می دهند به که و چه رژیمی می دهند. لهذا دولت موقت را تعیین کردیم و چون جناب آقای مهندس مهدی بازرگان را سال های طولانی است از نزدیک می شناسم و مردی است فاضل، متدین از لحاظ دیانت امین به ملت و ملی و بدون گرایش به چیزی که خلاف مقررات شرعی است من ایشان را معرفی می کنم که ایشان رئیس دولت باشد. و ایشان وزرای خود را تعیین می کنند و به ما معرفی می کنند تا شورای انقلاب ما که پیشنهادش و نظرش این بود که ایشان رئیس دولت باشد. و وزرای شان را بررسی می کنند و انشاء الله مسائل به طور سهل و خوبی انجام بگیرد. و من یک تنبه دیگری هم بدهم و آن این که من که ایشان را حاکم کرده ام یک نفر آدمی هستم که به واسطه ولایتی که از طرف شارع مقدس دارم این را قرار داده ام. ایشان واجب اتباع است ملت باید از او اتباع کند یک حکومت عادی نیست، یک حکومت شرعی است باید از او اتباع کند. مخالفت با این حکومت مخالفت با شرع است. قیام علیه حکومت شرع جزایش در قانون ما هست. در اجماع است. در شرع ما است. و جزایش بسیار زیاد است. من تنبه می دهم به کسانی که تخیل این امر را بکنند که کارشکنی بکنند یا خدای نخواسته قیام بر ضد این حکومت بکنند من اعلام می کنم که جزای آنها بسیار سخت است. در فقه اسلام قیام بر ضد حکومت الهی قیام بر ضد خداست قیام بر ضد خدا کفر است و من تنبه می دهم به آنها که سر عقل بیایند بگذارند مملکت از آشفتگی بیرون بیاید. بگذارند خون های محترم ریخته شود. بگذارند جوان های ما دیگر این قدر خون ندهند بگذارند اقتصاد ما صحیح بشود تا ما به تدریج کارها را اصلاح بکنیم، از خدای تبارک و تعالی می خواهم که توفیق بدهد به آقای مهندس بازرگان که این ماموریت را به وجه احسن انجام دهد. [3] همزمان سخنان آیت الله خمینی را برای حاضرین در این جمع دکتر ابراهیم یزدی آنرا به انگلیسی بر می گرداند و دکتر غلامحسین توسلی به فرانسه، ترجمه می کرد. به هر حال پس از سخنان آیت الله خمینی، دستخط و فرمان ایشان در باره ی نخست وزیری مهندس بازرگان به وسیلهی حجتالاسلام اکبر هاشمی بهرمانی [مشهور به هاشمی رفسنجانی] قرائت شد که متن کامل آن از این قرار بود:«بسم الله الرحمن الرحیم. جناب آقای مهندس مهدی بازرگان، بنا به پیشنهاد شورای انقلاب برحسب حق شرعی و حق ناشی از آرای اکثریت قاطع به قریب اتفاق ملت ایران که طی اجتماعی عظیم و تظاهرات وسیع و متعدد در سراسر ایران نسبت به رهبری جنبش ابراز شده است و به موجب اعتمادی که به ایمان راسخ شما به مکتب اسلام و اطلاعی که از سوابق تان در مبارزات اسلامی و ملی دارم جنابعالی را بدون در نظر گرفتن روابط حزبی و وابستگی به گروهی خاص مامور تشکیل دولت موقت می نمایم تاترتیب اداره ی امور مملکت و خصوصاً انجام رفراندوم و رجوع به آرای عمومی ملت در باره ی تغییر نظام سیاسی کشور به جمهوری اسلامی و تشکیل مجلس مؤسسان از منتخبین مردم جهت تدوین قانون اساسی نظام جدید و انتخاب مجلس نمایندگان ملت و بر طبق قانون اساسی جدید را بدهید مقتضی است که اعضای دولت موقت را هر چه زودتر و با توجه به شرایطی که مشخص نموده ام تعیین و معرفی نمایید. کارمندان دولت و ارتش و افراد ملت با دولت موقت شما همکاری کامل نموده و رعایت انضباط را برای وصول به اهداف مقدس انقلاب و سازمان یافتن امور کشور خواهند نمود. موفقیت شما و دولت موقت را در این مرحله حساس تاریخی از خـــــداوند متعال مسئلت مینمایم. روح الله الموسوی الخمینی»[4] سپس مهندس مهدی بازرگان طی سخنانی گفت:« بسم الله الرحمان الرحیم. و ان نصر قریب. خدای بزرگ را شکر می کنم که چنین اعتبار و حُسن شهرتی را، که به هیچوجه اهلیت و لیاقت آن را نداشتم، به من ارزانی داشته و همین موهبت الهی باعث شده که آیت الله ابراز اعتماد و ارجاع چنین ماموریتی را به بنده عنایت بفرمایند. و همچنین تشکر از ملت ایران می کنم. که آیت الله مکرر تاکید فرموده که بنام ملت، هم صدای ملت و برای ملت، گام ها و صداهای خود را بر داشته و بلند کرده. این ماموریت یعنی سیاست دولت موقت و تشکیل حکومت در شرایط بسیار دشوار و خطرناک عظیم ترین شغل و وظیفه و در عین حال بزرگترین افتخاریست که به بنده واگذار شده است. و شاید حق داشته باشم بگویم که دشوارترین وظیفه و کاریست که در طول تاریخ 72 ساله مشروطیت ایران به نامزدها و ماموران نخست وزیری های دیگر داده شده باشد. قاعدتا با توجه به جثه نحیف و نواقص و معایب خودم نمی بایستی قبول این مسؤلیت را کرده و زیر بار چنین امری رفته باشم. ولی از یک طرف بنا به ضرورت و وظیفه و مسؤلیت طبیعی و انتظاری که داشتند مجبور بودم. ناچار شدم قبول کنم. و مخصوصا با تاسی به رویه و سنتی که خود آیت الله در سراسر دوران اداره و رهبری جنبش داشته اید و با عزم راسخ و ایمان کامل به خدا و اعتماد به موفقیت این راه، رهبری فرموده اید، من همین راه را می پیمایم. و این اولین درسی است و اولین دستوریست که از آیت الله گرفته ام. و فرمایش حضرت علی بن ابیطالب (ع) را بکار بسته ام و می بندم که فرموده اند وقتی در برابر امر خطیر و کار مشکلی قرار گرفتید تردید نکنید، وارد شوید بحول و قوه الهی مشکلات و مسایل حل خواهند شد. بنابراین عرض می کنم که با امید بخدا و امتنان از آیت الله و انتظار از ملت ایران و ملت جهان این ماموریت و خدمت خطیر را قبول و تعهد کردم. برای مخاطرات و زحماتش آماده ام و تا آنجا که مربوط به بنده باشد کوشش و منتهای کوشش و نهایت جهاد را در راه ملت عزیز ایران خواهم کرد. و لا حول ولا قوة الا بالله العلی العظیم.[5] به دنبال آن آیت الله خمینی باز طی سخنانی کوتاه گفت:« من بعد از تشکر از ملت ایران که در این مدت طولانی رنج و زحمت بردند و با دادن خون خودشان برای اسلام خدمت کردند، مطلبی هست که می خواهم بعرض ملت برسانم و آن اینست که نظر خودشان را در باره دولت آقای مهندس بازرگان که دولت شرعی و اسلامی است، اعلام کنند هم به وسیله مطبوعات هم تظاهرات آرام (امام به روی کلمه آرام تاکید کردند) در شهرها و در دهات و هر جا که مسلمان هست، نظر خودشان را راجع به دولت اسلامی آقای مهندس بازرگان اظهار کنند.[6] سپس دکتر ابراهیم یزدی خطاب به خبرنگاران گفت که می توانند سه سؤال از حضرت آیت الله خمینی بکنند نخستین سؤال به این شکل عنوان شد: اگر ارتش این فرمان را نپذیرد و واکنش نشان دهد حضرت آیت الله فکر می کنند چه وضعی به وجود می آید؟ امام خمینی در پاسخ گفت: ارتش تمرد نخواهد کرد و اگر چنانچه بکند، اولا از طرف خدا مجازات خواهد شد و ثانیا در مواقع مقتضی جزائی را که قانون اسلام تعیین کرده است اجرا می کنیم و از حالا هم اگر خدای نخواسته اطاعت نکردند اعلام می کنیم. در اینجا یکی از خبرنگاران خارجی از حضرت آیت الله خمینی سؤال کرد با توجه به تماس نزدیک آقای مهندس بازرگان با شما و همچنین با آقای بختیار، آیا آقای بختیار چه موضعی در برابر این اعلام شما خواهد داشت و یا دارند و همچنین ارتش چه عکس العملی در برابر این امر خواهد داشت یا دارد. حضرت آیت الله خمینی پاسخ دادند: اگر هر دو عاقل باشند یا علاقه ای به این مملکت داشته باشند باید منصف باشند و اگر خائن باشند امر دیگری است. حضرت آیت الله در پاسخ سؤال یکی دیگر از خبرنگاران که پرسیده بود آیا به نظر شما قانون اساسی سال 1906 قانونی است و می تواند چارچوبی برای دوره انتقالی باشد پاسخ گفتند بعضی از قوانین تغییر می یابد و بقیه به قوت خودش باقی خواهد ماند. آیت الله خمینی افزود: قانون اساسی 1906 به جز آن مواردی که در باره سلطنت است فعلا بر قرار و به قوت خود باقی است. تا زمانی که جمهوری اسلامی قوانین تازه ای وضع کند. [7]
در این لحظه آیت الله خمینی جلسه را ترک گفتند و به دنبال آن آقای بازرگان در اولین مصاحبه به عنوان نخست وزیر دولت موقت به سؤالات خبرنگاران پاسخ داد:
خبرنگار اطلاعات پرسید: آقای مهندس بازرگان آیا کابینه شما کابینه سایه است، یا عملا و دقیقا کابینه کار؟
مهندس بازرگان جواب داد: انشاءاله که این نه کابینه سایه است و نه خیال، بلکه کابینه جدیست، خیلی هم جدی و امیدواریم بتوانیم خواست ملت را بیاری خداوند بر آورده کنیم. بازرگان سپس در مورد بختیار و تهدید وی که رئیس دولت و اعضای کابینه او را دستگیر خواهند کرد، اظهار داشت: ما پیشاپیش آماده بوده و هستیم. همانطوری که ملت هم در تمام این جنبش و در گذشته به استقبال خطر و گلوله رفته است. هم من و هم یقینا اعضای کابینه که معرفی خواهند شد، از این اخطار نمی ترسیم. اگر تهدید می خواهند بکنند، به چیز دیگری ما را تهدید کنند. این چیز خیلی کوچکی است و اگر عملی شود، بنده شخصا خیلی ممنون خواهم شد، چون راحت می شوم.
کورس بابایی خبرنگار کیهان پرسید: آقای مهندس بازرگان ممکن است بفرمایید که اعضای کابینه شما را چه کسانی تشکیل می دهند و در صورت امکان از آنها نام ببرید؟ مهندس بازرگان با خنده جواب داد: خیلی من را آدم ساده ای تصور کرده اید، یعنی می فرمایید مهره ها را بیاورم بیرون.
سپس یکی از خبرنگاران در مورد بازداشت علی اصغر حاج سید جوادی نظر مهنس بازرگان را پرسید: او جواب داد: نظر خوبی در این مورد نداریم و تشکر هم نمی کنیم و امیدواریم که خودشان ایشان را آزاد کنند، اگر نکردند ما آزاد می کنیم.
خبرنگار خارجی پرسید: در مورد بختیار و ارتش و مذاکراتی که از آن نام برده می شود، و ضع در چه مرحله ایست. مهندس بازرگان گفت: اجازه بدهید این موضوع را فعلا برای خودم نگاه دارم و جوابی ندهم.
یک خبرنگار خارجی که پرسید: جمهوری اسلامی چه جور حکومتی است؟ مهندس بازرگان جواب داد: حکومت بسیار عالی و خوبی است، توضیح آن طولانی است. و در مصاحبه ده روز قبل خود به این سؤال پاسخ داده ام و مقاله ها و کتابهایی در این مورد نوشته شده و باز هم نوشته خواهد شد.[8] در پایان این کنفرانس مطبوعاتی، حجتالاسلام هاشمی رفسنجانی نیز در توضیح یکی از نکات سخنرانی آیت الله خمینی اظهار داشت:«...نباید این تصور به وجود بیاید که امام گفته اند که مخالفت با این دولت خلاف شرع است و عقوبت دارد، نوعی شدت عمل است، چون اعلامیه های امام را دیده اید که مکرر فرموده اند که همه ی مردم در اظهار عقیده و انتقاد نسبت به دولت و رژیم آزادند و هیچگونه دیکتاتوری و فشاری در مورد مخالفین نخواهد بود و این را بارها اعلام کرده ایم...»[9] روز بعد هم نهضت آزادی ایران اعلامیه ای در رابطه با نخست وزیری مهندس بازرگان انتشار داد که متن آن از این قرار بود:« بسمه تعالی. اکنون که رهبربزرگ و زعیم عالیقدر امام خمینی بنا به حق شرعی و قانونی خویش دراین موقعیت حساس و تعیین کننده و تاریخی، جناب مهندس بازرگان را بدون در نظر گرفتن وابستگی به ریاست دولت موقت انقلابی، شرعی و قانونی برگزیدهاند ما این انتصاب انقلابی و تاریخ ساز را به ملت شریف و فداکار ایران تبریک میگوییم و از آنجا که به فرمان آیهی شریفهی"اطیعوا الله واطیعوا الرسول اولی الامر منکم"اطاعت از این امر را وظیفهی عقیدتی خود به شمار میآوریم و از آنجا براصول والای اسلام و به خصوص مذهب شیعه که مرجعیت عالی آن به عنوان نیابت از امام حق عزل ونصب دارد، وظیفهی خود میدانیم که به برادر ارجمند آقای مهندس بازرگان اطمینان دهیم که هر چه بیشتر درجهت رسالت مکتبی و تشکیلاتی که نهضت آزادی ایران بر دوش دارد بر تلاشهای خود بیفزاییم تا ایشان با فراغ خاطر و بدون نگرانی به ماموریت خطیری که بر عهده گرفتهاند بپردازند. و توفیق او را در این امر مهم از پروردگار بزرگ خواستاریم»[10] و همزمان [گروه سیاسی] جنبش [به رهبری علی اصغر حاج سید جوادی] با انتشار اعلامیه ای حمایت خود را از این حکومت اعلام داشت این گروه سیاسی اعلام کرد که این انتخاب شایسته بوده و مورد تایید کامل ما است. جنبش در بیانیه تاییدیه خود همچنین شخصیت مهندس بازرگان را به عنوان یک انسان مبارز و آزاده مورد ستایش قرار داده و این حُسن انتخاب را به رهبر شیعیان جهان و مردم ایران تبریک گفته است. در پایان اعلامیه جنبش نوشته شده مهندس بازرگان را در موقعیت حساس کنونی مورد پشتیبانی کامل قرار خواهد داد. جبهه ملی[به رهبری کریم سنجابی] نیز امروز انتخاب مهندس بازرگان را به عنوان نخست وزیر حکومت انقلابی از سوی آیت الله العظمی خمینی مورد تایید قرار داد و از آن پشتیبانی کرد. در بیانیه جبهه از ملت مبارز ایران خواسته شده که با اعتقاد و ایمان بیشتری از دولت انقلابی پشتیبانی کنند تا مرحله انتقال قدرت با موفقیت انجام پذیرد.[11] از عجایب روزگار ایران یکی هم این بود که پس از انتصاب مهندس بازرگان به مدت چند روز کشور ایران دو نخست وزیر داشت. بازرگان یک صد و یازدهمین نخست وزیر ایران از زمان مشروطیت تا آن روز بود.
چند سال بعد، مهندس مهدی بازرگان در رابطه انتخاب خود به نخست وزیری دولت موقت می گوید:«؛ مطلب را باید از عصر چهاردهم بهمن ماه 1357 در دبيرستان رفاه سه روز بعد از ورود امام به تهران شروع نمایم. آیت الله خمينی در آن سه روز چه گفت وگوها با چه کسانی کرده بودند، خبر ندارم. همين قدر می دانم که شوراي انقلاب را که تقریباً همه روزه در طبقه دوم ساختمان دبيرستان رفاه جمع می شدیم و سري هم به آقا در ساختمان دبستان علوي می زدیم و اتاق را خلوت می کردند، عصر شنبه که رفتيم ما را مخاطب قرار داده و پرسيدند، براي نخست وزیري دولت چه کسی را تعيين کنيم؟ حاضرین ساکت مانده، به یكدیگر نگاه می کردند. اسامی اشخاصی از جمله آقاي [دکتر] احمد صدر حاج سيد جوادي در صحبت هاي بين الاثنين به ميان می آمد. نمی دانم مرحوم مطهري بود یا یكی دیگر از روحانيون شوراي انقلاب که مرا پيشنهاد کرد. اعضاي غير روحانی هم شخص دیگري را در نظر نداشتند ولی همگی استنكاف داشتنيم که ما پيشنهاد دهنده باشيم. در هر حال نظر عموم روي من رفت و اگر کسی موافقت نداشت، حرفی نزد. آیت الله خمينی تبسم و اظهار خوش وقتی کرده، گفتند به این ترتيب خيالم از دو طرف راحت شد. ظاهراً منظور ایشان از دو طرف، یكی ملّییون و روشنفكرها بود و یكی علما و روحانيون. شوراي انقلاب اصرار داشت فوراً از من بله بگيرد و اعلاميه صادر گردد تا هم دکتر بختيار در برابر عمل انجام یافته قرار گيرد و هم توقع و تحميل ها خاموش شود. من نخواستم فوراً قبول کنم و گفتم اجازه دهيد مطالعه و مشورتی بنمایم و چون فشار می آوردند که همان شب کار تمام شده، حُكم را بنویسند و اعلام کنند، من ناراحت شده و گفتم:« شمر هم به امام حسين یک شب مهلت داد.» آقای طالقانی تأیيد کرد و آیت الله خمينی با تبسم گفتند:«بگذارید تا فردا صبح.» قصد من از عقب انداختن براي محكم کاري بود که اولاً مسلم شود از ناحيه ما اصرار و علاقه به این مقام نيست و حدود اعتقاد و احتياج آنها روشن شود. ثانياً روابط و وظایف متقابله مشخص شود. براي این کار لازم بود اساسنامه مصوب شوراي انقلاب را که آقاي مهندس کتيرایی، منشی شورا، قرار بود پاکنویس کرده باشند، بياورند. صبح یكشنبه 13 بهمن ماه حوالی ساعت 11 جلسه کردیم؛ مقدمتاً از حُسن ظن آقایان و شخص امام تشكر کردم، بعد با اشاره به متن حاضر شده ي اساسنامه متذکر شدم که شوراي انقلاب مقام مجلس ملی را داشته، می تواند از دولت سئوال و استيضاح کنند و هر وقت اعتماد ندارند عزل نمایند و بدیهی است که لوایح قانونی دولت باید به نظر و تصویب شورا برسد، ولی حق دخالت در امور اجرایی را ندارند. همچنين در رابطه با مقام رهبري، ایشان خطوط اصلی سياست و خط مشی کلی دولت را تعيين می نمایند و از ایشان پرسش و در خواست می شود که در امور مهم و اساسی دستور بدهند، بدون اینكه در جزئيات و اجرائيات، احتياج به کسب نظر و دستور باشد؛ ضمن آنكه متقابلاً ایشان هم در اظهارات و تصميمات خود، نظر مشورتی دولت را خواهند خواست. پس از تذکر و تصریح مطالب فوق گفتم، خواهش می کنم آقایان نسبت به رأي و پيشنهادي که دیشب دادید تجدید نظر فرمائيد و اگر بنده را نامزد نخست وزیري می نمائيد با علم و اطلاع از فكر و اخلاق و سوابقم خواهد بود. همه ي آقایان مرا خوب می شناسيد و از طرز فكر و طرز کار و سوابق خدماتم اطلاع دارید؛ می دانيد که معتقد به دموکراسی و اهل همكاري و مشورت و اعتقاد به دیگران هستم و خيلی مقيد به نظم و رعایت بوده، از تندي و تعجيل احتراز می کنم و علاقه مند به مطالعه و عمل تدریجی می باشم. در گذشته این طور بوده ام، براي آینده هم رویه اي را عوض نخواهم کرد. حال اگر با این سوابق و شرایط، قبولم دارید، پيشنهاد فرمائيد...عكس العمل مثبت یا منفی در مجلس ندیدم. من تكرار کردم که غير از آنچه بوده ام و گفتم نخواهم بود ولی بر طبق اساسنامه شوراي انقلاب حاضر به قبول خدمت و تشكيل دولت به خواست خدا هستم. سكوت و قبولی و اصرار مجدد آقایان روحانی شوراي انقلاب و امام در برابر شرایط و اتمام حجت من باعث تعجبم شد و انتظار آن را نداشتم. بعدها معلوم شد؛ و آقاي خامنه اي رئيس جمهور، در یكی از مصاحبه هاي اخير خود در دهه ي فجر اظهار کردند شخص دیگري را نداشتيم و خودمان هم در آن موقع نمی توانستيم. دوستان و من هم غافل از این بودیم که بعداً چه معامله خواهند کرد و من را به طور موقت براي جلب اعتماد مردم ایران و خارج، و اعتبار انقلاب، به عنوان نردبان قدرت در آنجا می گذارند و راه و برنامه هاي خودشان را گام به گام دنبال خواهند کرد. مرحوم طالقانی توصيه کرده بود نپذیرم و فرموده بود این آقایان وفا و صفا نخواهند داشت؛ ولی دوستان و خود من در چنان اوضاع و احوالی، وظيفه ي شرعی و ملی خودمان می دانستيم که شانه از زیر بار مسئوليت خالی نكنيم. بعد از این صحبت ها یا قبل از آن، آیت الله خمينی راجع به عدم وابستگی حزبی و اینكه نخست وزیر و وزرا (و شاید اعضاي شوراي انقلاب) نباید عضو هيچ حزب باشند و تصور تمایل و تبعيت ایشان از هيچ گروه و حزبی پيش نياید، بياناتی کردند. حاضرین متعجب شدند چون امر مُسلّم، نخست وزیر انتخابی از نهضت آزادي بود. همين مطلب را آقاي مهندس کتيرایی یا مرحوم طالقانی اشكال کردند که اگر بازرگان استعفا از نهضت بدهد، همه می دانند که مؤسس و عضو علاقه مند نهضت آزادي است. من اضافه کردم همين طورند آقاي طالقانی؛ به علاوه، وزرایی هم که باید انتخاب کنم اگر به سراغ احزاب و گروه هاي باقی مانده از زمان مصدق و مبارزین نروم، کسی نمی ماند. بالاخره قرار شد کسانی که حزبی هستند از مسئوليت، اشتغال، فعاليت و مشارکت در حزبِ خود خودداري نمایند (و فقط ما شش نفر نهضتی ها دقيقاً این شرط را رعایت کرده، کلاه نهضت آزادي پس معرکه رفت) براي صدور فرمان، آیت الله خمينی نكات اصلی را ذکر کرده، گفتند خودتان کناري نشسته و عبارت آن را تهيه نمائيد. آقاي مطهري کاغذ و مداد به دست گرفته، با آقایان مهدوي کنی، هاشمی رفسنجانی و صدر حاج سيدجوادي به یک طرف اطاق رفتند. دکتر سحابی و دکتر یزدي هم به آن جمع اضافه شدند. من هم جلو رفتم. هر یک تذکراتی براي مطالب فرمان می دادند، بدون آنكه اشكال و اختلاف عمده اي وجود داشته باشد و بالاخره با خواندن در جمع و استماع و تصویب امام، متن فرمان به شرحی که شنيده یا دیده اید صادر شد. من سرم را به زیر انداخته، صادقانه و صميمانه دنبال اجراي این فرمان راه افتادم و آقایان متوليان شوراي انقلاب هم به دنبال نقشه و کارهاي انقلاب آن طور که فكر خودشان بوده است - رفتند. این فرمان علاوه بر سند حكومتی و سياسی بودن، ارزش تاریخی و تحقيقاتی نيز دارد. زیرا که منعكس کننده خواسته ها و روحيه ها و برنامه ي عمل زمان پيروزي انقلاب در ذهن گردانندگان و رهبري انقلاب بود؛ هم به لحاظ آنچه گفته شده است قابل توجه می باشد و هم به لحاظ آنچه گفته نشده است. سپس مقایسه ي متن فرمان دولتی که امام آن را دولت اسلام و دولت امام زمان خوانده بودند با عدم همكاري ها و با مخالفت ها و کارشكنی هایی که به فاصله ي یک ماهه پس از آن، از همه طرف به عمل آمد، قابل مطالعه می باشد. همچنين توقع ها و تعرض و تهمت هایی که بعد از استعفاي دولت موقت، مخصوصاً در زمينه ي کارهایی که در فرمان نيامده بود، به راه افتاد... [12] در همین رابطه حجت الاسلام اکبر هاشمی رفسنجانی از شاگردان و نزدیکان آیت الله خمینی، نیز قید می کند:«...از اولین روزهای ورود امام به ایران، از مهم ترین بحث ها، بحث تعیین دولت بود. به نظر من، همه ی ما به این نتیجه رسیده بودیم که در زمینه ی تشکیل دولت از نیروهای نهضت آزادی استفاده بشود، که طبعاً آن ها از نیروهای جبهه ی ملی هم استفاده می کردند. نیروی دیگری نبود، مگر نیروهایی مثل منافقین که به هیچ وجه مورد اعتماد نبودند. هنوز بنا نبود که روحانیت در کارهای اجرایی دخالت کند، این یک اصل پذیرفته شده ی غیر مکتوب بود. بر این اساس، گفتیم ما به عنوان مجلس کار می کنیم و اجراییات را به غیر روحانی بسپاریم. بگذریم که تجربه و آمادگیِ کافی هم برای اجراییات نداشتیم. در آن مقطع، نیازهایی داشتیم از قبیل تشکیل دولت، تشکیل مجلس، ایجاد مجلس مؤسسان و تغییر قانون اساسی...در چنین کارهایی نیاز به دولت موقت بود. امام هم روی تشکیل نهادهای رسمی اصرار داشتند و نمی خواستند که کشور همین طور با یک گروه انقلابی اداره بشود. مشکلی که در سپردن اجراییات به افراد نهضت آزادی داشتیم این بود که امام ذهنیت خوبی نسبت به احزاب نداشتند. موافقت با تشکیل حزب جمهوری اسلامی هم از ناچاری بود. بر اساس چنین ذهنیتی سپردن مسؤلیت به مهندس بازرگان را مشروط کردند به این که ایشان و همکاران شان به عنوان حزب عهده دار امور نباشند. باید تعهد کنند که تفکر حزبی را در اداره کشور دخالت ندهند. اما این که آقای بازرگان برای پذیرفتن مسؤلیت شرایطی را مطرح کرده باشند و وضع خودشان را با تفکر و سلیقه اجرایی خاصی شرح داده باشند، یا این که آقای طالقانی به مهندس بازرگان نپذیرفتن این مسؤلیت را توصیه کرده باشند،چنین چیزهایی را من به خاطر ندارم. قرائنی هم بر خلاف این هست، از جمله همان شرط امام در فرمان نخست وزیری آقای بازرگان...[13] و آقای سید محمد مهدی جعفری از اعضای نهضت آزادی در آن مقطع زمانی نیز در رابطه مهلت خواستن آقای بازرگان از آقای خمینی، برای پذیرش نخست وزیری، می گوید:«...مهندس بازرگان می گوید: استخاره! کردم و خوب آمد. از این رو، روز بعد به محل اقامت امام می رود و آمادگی خود را برای پُست دولت موقت اعلام می کند...»[14]
________________________________________
[1] 1اطلاعات 17/11/1357 ص 8
[2] مدرسه علوی یا مؤسسه فرهنگی علوی از مدارس مذهبی تهران است، که در سال1335 توسط علی اصغر کرباسچیان، با مشارکت هادی مقدس تهرانی و رضا روزبه و همچنین با حمایت جمعی از روحانیون حوزه علمیه قم و پشتیبانی مالی گروهی از کسبه بازار تهران در خیابان ایران تأسیس شد. مدرسه علوی از چهار بخش اصلی شامل؛ دبستان علوی شماره یک و دو، دبیرستان علوی دوره اول (نیک پرور) و دوره دوم، تشکیل شده است.
[3] اطلاعات 17/11/1357 ص 8
[4] آیندگان 17/11/1357 ص 2
[5] کیهان 17/11/1357 ص 3
[6] کیهان 17/11/1357 ص 3
[7] اطلاعات 17/11/1357 ص 8
[8] کیهان 17/11/1357 ص 3
[9] کیهان 17/11/1357 ص 3
[10] کیهان 18 /11/1357 ص 3
[11] اطلاعات 17/11/1357 ص2
[12] شورای انقلاب و دولت موقت از زبان مهندس مهدی بازرگان، سخنرانی در مورخ 22/11/1360 به مناسبت سومین سالگرد انقلاب اسلامی ایران در ساختمان محل دفتر نهضت آزادی ایران ص 16 - 14
[13] هاشمی، محسن(1376)، هاشمی رفسنجانی؛ دوران مبارزه، خاطرات، تصویرها، اسناد، گاه شمار (2 جلد)، تهران، دفتر نشر معارف انقلاب، چاپ اول ص 334 و 335]
[14] یاحسینی، سید قاسم (1389)، همگام با آزادی؛ خاطرات شفاهی سید محمد مهدی جعفری (2 جلد)، قُم، صحیفه خرد، چاپ اول ص 432 و 433
|
|