عصر نو
www.asre-nou.net

عباس میلانی و رضا شاه


Mon 21 08 2023

مجید نفیسی



در شانزدهم ژوئیه امسال، آقای میلانی در شهر تورنتو سخنانی در زمینه‌ی کار تحقیقی خود پیرامون رضا شاه ایراد کرد که من آنرا در سامانه‌ی "ایرون دات کام" چاپ کرده و نظر خود را در باره‌ی آن نوشتم. اینک چند سطری به آن افزوده و در زیر می‌آورم.

اولا، رضا شاه ملی نبود بلکه وابسته بود. منتها، در هنگام کودتای سوم اسفند و تا پایان نیمه‌ی اول سلطنتش وابسته به انگلیس بود و در نیمه‌ی دوم سلطنتش وابسته به آلمان نازی.
ثانیا، دولت رضا شاه، یک دولت پلیسی بود که در آن، پلیس مخفی، حرف اول و آخر را می‌زد و کوچکترین جایی برای آزادی‌های فردی وجود نداشت. برای شرح وابستگی رضا خان به انگلیس می‌توان به کتاب "تاریخ مختصر احزاب سیاسی" محمد تقی بهار رجوع کرد و برای درک اشاعه‌ی افکار نازیستی در ایران عصر رضا شاه به مقاله‌ی من "صادق هدایت و برتری نژادی".

آقای میلانی واقعیت وابستگی رضا شاه یا پلیسی بودن دولت او را صراحتا رد نمی‌کند ولی در آن "اما" و "اگر" می‌آورد تا به اسم تحقیق بیشتر، واقعیت‌های تاریخی را مورد شک قرار دهد. مثلا وقتی که موضوع قتل تقی ارانی در زندان رضا شاه پیش می‌آید بلافاصله به موضوع قتل کمونیست‌های ایرانی بدست استالین در شوروی می‌پردازد، توگویی ذکر آن یک از قبح این یک می‌کاهد. از قول انور خامه‌ای می‌گوید که از فرخی یزدی در زندان پرسیده پس چرا دهانت را ندوخته‌اند، اما نمی‌داند که این قضیه مربوط به زمانیست که فرخی یزدی پس از امضای قرارداد ۱۹۱۹ ایران و انگلیس بدست وثوق‌الدوله، هجویه‌ای می‌نویسد و بدستور حاکم یزد دهانش دوخته می‌شود و به زندان می‌افتد. حال اینکه انور خامه‌ای زمانی او را می‌بیند که بدستور رضا شاه به زندان افتاده و در سال ۱۹۳۹ در آنجا به قتل می‌رسد، موضوعی که میلانی اصلا به آن اشاره نمیکند. وقتی صحبت به وابستگی رضا شاه به آلمان نازی می‌رسد به جای گشودن آن، بحث را به ایرانیان مقیم برلن در سال‌های پیش از جنگ اول جهانی و انتشار مجله‌ی "کاوه" می‌کشاند بدون اینکه متذکر شود که آن ایرانیان از کمک آلمانی‌های سوسیال دموکرات برخوردار شدند و رضا شاه از نازی‌های آلمان.

بعلاوه، برخورد آقای میلانی به ابراهیم گلستان نیز مساله برانگیز است. آیا می‌توان از مردی تمجید کرد که در مصاحبه اش با بی بی سی چند سال پیش از ژوزف استالین ستایش کرده هنوز جنایات او را سرسختانه توجیه می‌کند؟ جلال آل‌احمد، هزار مرتبه بر این ابراهیم گلستان استالینیست ارجحیت دارد زیرا آل‌احمد به بازشکافی گذشته‌ی خود همت گماشت و از جمله کتاب "بازگشت از شوروی" آندره ژید را به فارسی ترجمه می‌کند و گلستان با قدرت حاکم کنار آمد بدون اینکه به نقد گذشته‌اش بنشیند. این نحوه‌ی برخورد به گلستان البته شگفت‌آور نیست زیرا آقای میلانی، امیر عباس هویدا را بعنوان "روشنفکر برجسته‌ی زمانه" الگوی خود قرار می‌دهد!ا و همچنین هنگام اشاره به "کودتای ۲۸ مرداد" عامدا از ذکر کلمه‌ی "کودتا" خودداری می‌کند تا در کارزاری که فاشیست‌های سلطنت‌طلب برای تحریف تاریخ به راه انداخته‌اند مورد اتهام قرار نگیرد.

مصدق نمی‌توانست دست انگلیس را از نفت ایران کوتاه کند اگر در آن واحد نمی‌کوشید تا دست شاه را از دخالت در سیاست قطع نماید. او می‌خواست شاه، سلطنت کند نه حکومت. جنبش ملی کردن صنعت نفت بخشی از جنبش مردم ایران برای استقلال و آزادی و برابری بود و هیچگاه نمی‌توان آنرا در یک بحث حقوقی و آئین‌نامه‌ای چون "قانونیت انحلال مجلس هفدهم" تقلیل داد. مصدق روحت... نه، یادت زنده باد.

شانزدهم اوت دوهزار‌و بیست‌و‌سه