عصر نو
www.asre-nou.net

پتروشیمی مارون جان کارگران را وثیقه می‌گیرد


Fri 18 08 2023

س. حمیدی



آتش‌سوزی‌های مداوم و مکرر به امری عادی در صنایع پتروشیمی ایران بدل گردیده‌است. از این ماجرا پتروشیمی‌های بوعلی سینا، مارون، جم، جم پیلن، خارگ، آریاساسول و تندگویان بیش از دیگر واحدهای پتروشیمی سهم می‌برند. تا آن‌جا که در این واحدهای تولیدی حوادث آتش‌سوزی بیش از هر حادثه‌ی کارگری دیگری جان کارگران را هدف می‌گیرد. پس از آن برق‌گرفتگی و افتادن از ارتفاع قرار دارد که شماری از کارگران هم در این گونه حوادث جان می‌بازند.

رسم بر آن است که آتش‌سوزی و حوادث کارگری را در واحدهای پتروشیمی کشور هرگز رسانه‌ای نکنند. اما آن‌گاه که چنین خبری به حد کافی در شبکه‌های اجتماعی بازتاب یافت، تنها مهار آن در رسانه‌های دولتی بازتاب می‌یابد. نمونه‌ای از آن در بیست و چهارم مرداد در پتروشیمی مارون ماهشهر اتفاق افتاد که مدیر روابط عمومی این شرکت خیلی زود مهار آن را رسانه‌ای کرد. سی و یکم فروردین ماه سال جاری هم نمونه‌ای از همین آتش‌سوزی‌ها در پتروشیمی مارون روی داد. گفته شد که یکی از کمپروسورهای واحد الفین شرکت آتش گرفته است. همین ماجرا در سی و یکم اردیبهشت ماه هم پیش آمد که باز نمونه‌ای از همان آتش‌سوزی پیشین تکرار شد. دی ماه و شهریور ماه سال گذشته هم حادثه و آتش‌سوزی دیگری در این واحد تولیدی به وقوع پیوست. اغلب این آتش‌سوزی‌ها در انبار شرکت، کمپروسورها و نشت گاز لوله‌ها پیش می‌آید. اما درخصوص حوادثی از این نوع هرگز ریشه‌یابی درست و دقیقی به عمل نمی‌آید.

نمونه‌ای دیگری از حوادث کارگری شرکت پتروشیمی مارون سقوط از ارتفاع است که در دی ماه سال گذشته موردی از آن به وقوع پیوست و برای همیشه کارگری را زمین‌گیر کرد. کارگر یاد شده از ناحیه کمر، پا و شریان خود دچار آسیب شد. سرآخر او را به تهران انتقال دادند که شاید بتوانند از بریدن یکی پاهایش جلوگیری کنند. اما کارگر یاد شده تا کنون نیز هم‌چنان از عوارض جسمی خویش رنج می‌برد.

بزرگ‌ترین حادثه‌ی کارگری پتروشیمی مارون در آذر ماه ۱۳۹۴ به دلیل نشت گاز پیش آمد. در این حادثه، کارگری به نام شهرام محمدی به دل آتش زد و همکارانش را از فضای خطر پس راند. او هم‌چنین شیر گاز را بست تا شعله‌های آتش ته بکشد. شهرام محمدی دچار سوختگی شدید گشت ولی چند ماهی بیش دوام نیاورد. او را در پتروشیمی مارون به قهرمانی ماندگار مبدل نموده‌اند تا لابد کارگران دیگر هم نمونه‌ای از کار احساسی و هیجانی او را الگو بگذارند. اما علت‌های اصلی وقوع حوادثی چون این، به آنجا بازمی‌گردد که کارفرما برای صرفه‌جویی در هزینه‌های جاری کارخانه از خرید و نصب دستگاه‌های ایمنی جدید سر باز میزند. موضوع تحریم بهانه‌ای مناسب به دست کارفرمایان داده است تا نبود دستگاه‌های ایمنی را به پای تحریم بنویسند. جدای از این، کارگران لباس‌های متناسب با کار و شغل خویش بر تن ندارند. حتا آموزش‌های لازم ایمنی را برای مقابله‌ی با حوادث کارگری فرانگرفته‌اند. ناظران و بازرسان وزارت کار هم کاستی‌های کارخانه را در خصوص نصب دستگاه‌های ایمنی نادیده می‌گیرند. در واقع نوعی همنوایی سازمان یافته را با کارفرما به پیش می‌برند.

امین امرایی مدیر عامل پتروشیمی مارون در روزهای اخیر تبلیغی را به پیش می‌برد که گویا او بزرگ‌ترین آورهال کردن کارخانه را به انجام رسانده است. در همین ارتباط تمامی نهادهای دولتی دارند به او تبریک می‌گویند. مدیران ذیربط ادعایی را پیش می‌کشند که چنین کاری را پیش از این شرکت زیمنس برای ایشان انجام می‌داد. اما اکنون مدیران فعلی پتروشیمی مارون، زیمنس را کنار زده‌اند تا خودشان آن را انجام بدهند. بدون تردید همه می‌فهمند که در این ماجرا کسی زیمنس را کنار نزده است بلکه زیمنس به دلیل تحریم آمریکا خود را از همکاری با پتروشیمی مارون کنار کشیده است. امریکایی‌ها حتا پتروشیمی مارون را به طور اختصاصی در لیست تحریم‌های خویش گنجانده‌اند. آتش‌سوزی‌هایی هم که به طور مداوم در پتروشیمی مارون پیش می‌آید حکایت از همین واقعیت دارد. چون آن‌چه به نام آورهال کردن در این واحد تولیدی به اجرا در می‌آید از کاری تبلیغی چیزی فراتر نمی‌رود. پدیده‌ای آسیب‌زا که به آتش‌سوزی‌های مداوم و مرگ و میر کارگران در حوادث کارخانه می‌انجامد.

پتروشیمی مارون قریب دو هزار و پانصد و سی نفر نیروی انسانی دارد که تنها یک پنجم این افراد استخدام رسمی هستند. بیش از نیمی از کارگران باقی مانده نیز از شرکت‌های پیمانکاری انتخاب می‌شوند. جدای از این‌ها شماری از کارگران هم همچنان روزمزد باقی مانده‌اند. برخی از این کارگران روزمزد و پروژه‌ای عمری ده ساله را در همکاری با پتروشیمی مارون می‌گذرانند. مدیران اداری شرکت، طبقه‌بندی مشاغل را در ساختار سازمانی خود جایی به حساب نمی‌آورند. آن‌وقت کارگران پیمانی و روزمزد در اختلافی فاحش با کارگران استخدامی و دائم به سر می‌برند. کارفرما نیز همچنان به این اختلاف‌های فاحش دامن می‌زند. چنان‌که بسیاری از کارگران را هرچند در کارهای سخت و زیان‌آور می‌گمارند، ولی از پرداخت حق بیمه‌ی چهار درصدی ایشان برای کارهای سخت و زیان‌آور سر باز میزنند. پرداخت اضافه‌کاری‌های صد و بیست ساعته‌ی کارگران را هم تا میزان هشتاد ساعت پایین کشیده‌اند. در پرداخت‌های پول بیمه هیچ هماهنگی بین نوع کار کارگران و گزارش به بیمه در خصوص حرفه و شغل ایشان دیده نمی‌شود. چون کارگران ماهر و متخصص هرگز از میزان تخصص و تجربه‌ی خود برای دریافت مزایا سود نمی‌برند.

کارگران این واحد تولیدی در سال گذشته برای طرح مطالبات خویش بیش از دو بار دست از کار کشیدند. اما کارفرما طرح چنین مطالباتی را برای کارگران به رسمیت نمی‌شناسد. حتا قریب صد نفر از کارگران را طی سال گذشته و سال جاری به کمیته‌های انضباطی فراخوانده‌اند که بیش از ده نفر از ایشان هم اخراج شدند. کارفرما حرکت‌های ایذایی خود را در فضای کارخانه تا به آن‌جا رسانده است که طی روزهای گذشته موبایل برخی از کارگران را در درب ورودی کارخانه توقیف نمودند تا از مستندسازی ایشان درخصوص فضای عمومی کارخانه جلوگیری به عمل آورند. کاری که به کارگردانی مدیر عامل و اداره‌ی حراست این پتروشیمی صورت گرفت. نتیجه‌ی این گونه اعمال ایذایی، کار را به آن‌جا رسانید که طی سال گذشته حدود سه هزار میلیارد تومان از درآمدهای پتروشیمی مارون کاسته گشت. در سال جاری نیز این واحد تولیدی از کمبود خوراک خویش رنج می‌برد. به طبع کاهش تولید بیش از این گریبان مدیرانش را خواهد گرفت.

مدیران پتروشیمی مارون ضمن پرهیز از حل و فصل نهایی مطالبات قانونی نیروی انسانی خود، به کاخ نشینی در تهران روی آورده‌اند. چنان‌که ضمن پرداخت هشتصد و سی میلیارد تومان، برای شرکت دفتری در تهران خریداری نموده‌اند. جدای از این هفتاد و هشت میلیون یورو به شرکت "اسکاف" تحویل داده‌اند تا از این شرکت کاتالیست بخرند. قراری که هرگز انجام نمی‌پذیرد. گویا مدیران بالادستی پتروشیمی مارون ضمن همدستی و تبانی خود با شرکت اسکاف حدود نود و شش میلیون یورو از سرمایه‌ی شرکت را به باد داده‌اند. مسائلی از این دست همیشه در گردهمایی‌های مطالباتی و اعتراضی کارگران هم طرح می‌گردد. آنان واگویه‌هایی را پیش می‌کشند که مدیران شرکت با ترفندهایی از این دست است که حاصل تلاش و رنج ایشان را به یغما می‌برند.

ناگفته نماند که موضوع آلایندگی زیست محیطی شرکت پتروشیمی مارون حتا از میزان آلایندگی اکثر شرکت‌های پتروشیمی منطقه‌ی ماهشهر هم فراتر می‌رود. موضوعی که جدای از خشم کارگران، خشم شهروندان منطقه را هم برانگیخته است. با این همه پتروشیمی مارون همه ساله از سوی سازمان محیط زیست به عنوان "صنعت سبز" شناخته می‌گردد تا جایزه بگیرد. مدیران بالایی این شرکت دانسته و آگاهانه از بند و بست خویش با مدیران سازمان محیط زیست در راه آلودگی هوای منطقه و اهدای مرگ و میرایی به ساکنان آن سود می‌برند. این شرکت نه تنها جان کارگرانش را در راه تولید وثیقه می‌گذارد بلکه از همین راهکار غیر انسانی در راه اهدای مرگ و بیماری به مردمان منطقه نیز چیزی کم نمی‌آورد.