عصر نو
www.asre-nou.net

شهروندان کشور محرم را نیز برمی‌تابند


Fri 28 07 2023

س. حمیدی



مشتریان بازار میوه و تره‌بار قزل قلعه در صف خود بیتابی نشان می‌دادند و همانند مرغان قفس به سر و کول هم می‌پریدند. اما پیرمردی رفتارشان را در تجاوز به حریم همدیگر نکوهش می‌کرد. به او گفتم این گروه از مردم خلقیات همان رهبرشان را دارند. پیرمرد برآشفت و گفت که آنان در رفتار خود همانند پیامبر اسلام عمل می‌کنند. سپس پیامبر را به آدمکشی، بچه‌بازی و زنبارگی متهم نمود. او چنان واژه‌هایی را در توصیف پیامبر اسلام به کار می‌گرفت که بسیاری از زنان از تماشای این ماجرا روی برگرداندند. صحنه‌هایی از این نوع هر روز در کوی و برزن کشور اتفاق می‌افتد که همگی از دینگردانی توده‌های عادی مردم حکایت دارند. با این تفاوت که در این نوع از دینگردانی غیر رسمی، هرچند اسلام را برای همیشه وامی‌گذارند، ولی هرگز به دین جدیدی روی نمی‌آورند. چون خداناباوری و مخالفت با دین‌های به ظاهر آسمانی در هر جای از ایرانِ جمهوری اسلامی که بگویی به بار نشسته است.

تنش‌های مردم بر سر برگزاری یا عدم برگزاری مراسم محرم و صفر هر روز شدت می‌پذیرد. مخالفان این مراسم نمونه‌هایی از کشتار حکومت در سال قبل را به برگزارکنندگان آن یادآور می‌شوند. کشتاری که ضد انسانی‌تر از آن حتا در روایت حوادث کربلا هم به چشم نمی‌آید. در عین حال، بسیاری از مخالفان چنین مراسمی، هیأتی‌ها را به همسویی با بالادستی‌های جمهوری اسلامی نیز متهم می‌کنند. چون شهرداری‌ها، دفتر رسیدگی به امور مساجد و سازمان تبلیغات اسلامی در گسترش و فضاسازی تبلیغی این عزاداری‌ها چیزی کم نمی‌گذارند. در همین راستا است که برای هیأت‌ها خیمه و داربست می‌زنند و کتیبه‌های پارچه‌ای و ریسه‌های چراغانی را بینشان توزیع می‌کنند. توزیع شکر، روغن، گوشت و برنج دولتی هم بخش‌های دیگری از کمک‌هایی است که بین هیأت‌های سینه‌زنی انجام می‌پذیرد. شکی نیست که تمامی این کمک‌ها تنها به قصد پیشبرد تبلیغات دین دولتی است که به اجرا گذاشته می‌شود.

اما امسال طرفداران سنتی این هیأت‌ها به طور کامل ته کشیده‌اند. دسته‌های عزاداری نیز برخلاف تبلیغات رسانه‌ای حکومت، دوران پر رکودی را پشت سر می‌گذارند. چون مردم ضمن به بحث کشاندن حقیقت خرافی و غیر عقلانی دین اسلام و مذهب شیعه، از پذیرش مشروعیت آن سر باز می‌زنند. گفتنی است که جنبش سرتاسری ژینا شرایطی را فراهم دید که شهروندان کشور به شناخت جدیدتری از ماهیت مخرب و مخدر دین دست بیابند. در این شناخت جدید موضوع وحی به مضحکه‌ای برای مردم بدل شده است. آنان آشکارا تقسیم دو جهانی هستی را برنمی‌تابند. موضوع توحید و پیامبری را هم زاییده‌ی ذهن خرافی مردمان زمانه می‌بینند و در این راه از خرد خویش سود می‌جویند. به طبع خردی که دنیای مدرن امروزی را هدف گرفته است هرگز نمی‌تواند به خرافه‌هایی از این دست گردن بگذارد. به همین دلیل هم هیأت‌ها مشتریان دیروزی خود را فوج فوج از دست می‌دهند. انگار عطر و بوی قیمه پلوی این هیأت‌ها را به نمونه‌هایی روشن از قتل و کشتار حکومت پیوند می‌زنند. چنان‌که دعوت جوانان رهگذر به صفهای سینه‌زنی تنها با شکلک درآوردن ایشان پاسخ داده می‌شود.

امسال مردم به عنوان مخالفت با برگزاری چنین مراسمی پیرهن سیاه نپوشیدند و همدیگر را به پوشیدن لباس‌هایی با رنگ روشن تشویق نمودند. مردم همچنین در بسیاری از محله‌های تهران راه عبور این دسته‌ها را بستند و از ورود ایشان به محله‌ی خویش جلوگیری به عمل آوردند. سنت نذری دادن و نذری گرفتن هم از جامعه ورافتاد. چون جمهوری اسلامی چنان چهره‌ای نامردمی از دین در جامعه به نمایش گذاشته است که این چهره‌ی نامردمی با دلبستگی‌ها و باورهای انسانی مردمان آن ناسازگاری نشان می‌دهد. حتا مراجع تقلید نیز در این خصوص آزمایشی ضد مردمی را به پیروان خود پس داده‌اند. چون آنان دانسته و آگاهانه در کنار جمهوری اسلامی می‌ایستند و بر قتل و کشتار مدیران امنیتی آن در زندان‌ها و کف خیابان صحه می‌گذارند.

از سویی بسیاری از هیأتی‌ها و سینه‌زن‌های این هیأت‌ها بهانه می‌آورند که آنان برای ادای دین و نذر سالانه‌ی خویش مجبور شده‌اند که اجرای چنین مراسمی را به پیش ببرند. ولی مردم بدون استثنا موضوع نذر کردن و حاجت گرفتن را به سخره می‌گیرند. جدای از این، بسیاری از همین هیأتی‌های دیروزی نیز برای همیشه علم و کتل هیأت و تکیه را رها کرده‌اند و حتا از گذشته‌ی خویش پشیمان به نظر می‌رسند. عده‌ای هم این پشیمانی را ضمن مخالفخوانی‌های کنایه‌آمیز خود در فضای هیأت و تکیه به نمایش می‌گذارند. در همین راستا است که مرثیه‌ها به متنی از مخالفت‌خوانی علیه حکومت بدل می‌گردند. آنوقت همین ویدئوهای تبلیغی در فضاهای مجازی نیز نشر می‌یابد. انگار هیأت‌ها هم دارند پوست می‌اندازند تا به فضایی همگانی برای مخالفت با حکومت ببالند. اکنون توده‌های عادی مردم به تماشاچیانی برای عزاداری هیأت‌ها بدل می‌شوند که زنان تماشاچی آن تنها حجاب اختیاری خود را به نمایش می‌گذارند و از پوشیدن لباس سیاه عزاداری هم سر باز می‌زنند.
زمانی پیش از این دستغیب شیرازی نظری را پیش می‌کشید که گویا مسأله‌ی گره‌ای اسلام موضوع وحی است. او راست می‌گفت مسأله‌ی گره‌ای در دین‌های سامی پذیرش وحی است. ولی مردم ضمن رویکردی از عقلانیت و مدرنیسم از پذیرش همین وحی سر باز م‌یزنند. پدیده‌ای عمومی که هم‌چنان از پذیرش جهانی دیگر (معاد) و موضوع پیامبری و قداست بازی‌های خرافی دیگر پرهیز دارد. در چنین فرآیندی است که قداست ساختگی و تصنعی قدیسان دینی هم رنگ می‌بازد تا مکان‌های مقدس نیز از کارکردهای قداستمآبانه‌ی خویش برهند. انگار آدم‌ها دارند ضمن این باورهای جدید با هم برابر می‌شوند تا ضمن پرهیز از هرگونه قدیس باوری، روندی از برابری را در جامعه به اجرا بگذارند.

اینک در اکثر هیأت‌ها دیگ‌های پلو روی دستان کارگزاران آن باد کرده‌است. هیأتی‌ها برای توزیع این همه نذری به دنبال مشتری می‌گردند. ولی مردم علیرغم نیاز خویش به مواد غذایی، از پذیرش این نذری‌ها سر باز می‌زنند. جوانان بیش از اقشار دیگر جامعه چنین هدفی را در خانواده‌ها به پیش می‌برند. انگار بخواهند بساط مفتخوری را برای همیشه از کوی و برزن شهر به دور بریزند.

نمایشگاه داران اتومبیل، بنگاه داران املاک، واسطه‌گران حرفه‌ای، بسیجی‌ها و سپاهیان محله بیشترین سهم را از راه‌اندازی هیأت‌ها می‌برند. منافع فردی، گروهی و طبقاتی ایشان ایجاب می‌کند که همواره در کنار جمهوری اسلامی باقی بمانند. آنان نذورات مردم را در فضایی از مسجد و هیأت گرد می‌آورند تا بساطی از قیمه‌های نذری و دیگ‌های شربت خوری برای مردم فراهم شود. ولی چنین چیدمانی از فرهنگ وارفته‌ی سنتی، مدت‌ها است که حال مردم را به هم می‌زند. چون تنها کسانی از این مراسم سود می‌برند که در خبرچینی، کشتار و سرکوب برای حکومت نقش می‌آفرینند.

سیلابی از جنبش عدالت‌خواهانه و آزاد‌ی‌طلبانه در ایران راه افتاده است که نام ژینا را برای آن مناسب یافته‌اند. این جنبش شکل‌های ویژه‌ای از کنش اجتماعی را برمی‌گزیند که تا کنون هرگز سابقه نداشته است. امنیتی‌های حکومت هم برای مقابله‌ی با آن همواره راه‌های جدیدتری را دوره می‌کنند. اما مظلوم‌نمایی شیعه‌ی دولتی تحت پوشش حسین و فاطمه، دارد دمده می‌شود و رنگ می‌بازد. راهکاری که در زمان‌های پیش از این مطهری، شریعتی و امثال ایشان نمونه‌هایی از آن را پیش روی هوادارانشان می‌گذاشتند. گذر از دین اکنون برنامه‌ی سیاسی نانوشته‌ای است که شهروندان کشور ضمن تجربه‌ی کنشگرانه‌ی خویش آن را برگزیده‌اند. در واقع جنبش ژینا ضمن گذر از جمهوری اسلامی بر هر نوع از باورهای اصلاح‌طلبانه و نو‌اسلامی نیز خط بطلان می‌کشد. این همان تجربه‌ی گرانبهایی است که اصولگرایان و اصلاح‌طلبان حکومتی به اشتراک از عملکرد منفی خود بر دل توده‌های مردم بر جای نهاده‌اند. چنین تجربه‌ای خون هزاران شهید و مبارز سیاسی را قریب چهل و پنج سال وثیقه گرفته‌است و حذف آن از ذهن تاریخی شهروندان کشور امری ناممکن می‌نماید.