عصر نو
www.asre-nou.net

میشل الچانینوف

نگاهی به یک رویداد تاریخی

ترجمه‌‌ی جلال رستمی
Fri 30 06 2023



میشل الچانینوف نویسنده و روزنامه نگار فرانسوی است. او فارغ التحصیل فلسفه و سردبیر نشریه فلسفه به زبان فرانسه است، یکی از موضوعات اصلی مورد تحقیق او فلسفه روسی است، او نویسنده کتاب « د رسر پوتین چه می گذرد»(پوتین چگونه فکر می کند)۱است. او در مجله ی معتبر فلسفه نگاهی دارد به رویداد اخیر‍ کودتای نافرجام یوگنی پریگوژین

سه عنصر کلیدی برای درک قیام واگنر

یوگنی پریگوژین با شورش خود می‌خواست به چه چیزی برسد؟ چگونه می‌توان واکنش ولادیمیر پوتین را تفسیر کرد؟ و همه این ها چه معنایی برای آینده‌ی روسیه می‌تواند داشته باشد؟

نمایی دیگر از جنگ در اوکراین

چند ماهی بود که رئیس ارتش مزدور واگنر بارها با اظهارات خود با دولت روسیه و ارتش این کشور مخالفت می‌کرد.

برای مثال یوگنی پریگوژین، وزیر دفاع سرگئی شویگو و رهبری نظامی تحت رهبری ویتالی گراسیموف را به شدت مورد انتقاد قرار می‌داد. با این حال، تا آخرین لحظه او، تلاشش کرد که انتقادات خود را متوجه شخص ولادیمیر پوتین که رابطه‌ی نزدیکی با او داشت و از او حمایت می‌کرد، نسازد. با این حال در آخرین لحظه، این استراتژی با انتشار یک ویدیو تغییر کرد که در آن پریگوژین توضیحات کامل خود را برای تهاجم روسیه به اوکراین با لحن شدیدی بیان کرد، که اساساً با دلایل تاکنون ارائه شده توسط رئیس کرملین تفاوت داشت.

پریگوژین دراین ویدی ومی‌گوید که جمعیت روسی زبان برخلاف ادعای پوتین در دونباس در آستانه‌ی "نسل کشی" توسط نیروهای اوکراینی نبودند. همچنین ناتو قصد حمله به جمهوری‌های جدا شده در شرق اوکراین را نداشت. به گفته‌ی پریگوژین، دلیل این "عملیات نظامی ویژه" تلاش سرگئی شویگو وزیر دفاع برای تثبیت قدرت و رهبری نظامی خود و الیگارش‌ها برای بیشتر ثروتمند شدن است.

این به این معنی است که آن‌ها بخشی از بودجه‌ی جنگ را به هزینه‌ی هدایت سربازان روسی برای کشته‌شدن در جبهه‌های جنگ و تحریم‌های بین المللی بخش وسیعی از شهروندان روسی را به نفع خود استفاده می‌کنند. پریگوژین معتقد است که پوتین توسط افراد حلقه‌ی داخلی خود اطلاعات نادرست دریافت می‌کند که نشان از ضعف او دارد.

آیا ریسک پذیرفته شده توسط پریگوژین عاقلانه نبود؟ اساسا، رئیس واگنر متقاعد شده‌بود که دیدگاه او نسبت به خیلی از مسایل با بخش بزرگی از جمعیت روسیه که از این جنگ مرگبار خسته شده اند، مشترک است. بنابراین، او خود را به عنوان قهرمان آن‌ها معرفی کرده و روی حمایت آن‌ها حساب می‌کرد. با این حال، این بدان معنا نبود که او می‌خواست جنگ را پایان دهد، بلکه به این معنا بود که او می‌توانست آن را به گونه‌ای متفاوت انجام دهد، مثلاً با اعزام نیروهای ویژه به کیف. بنابراین، حتی اگر کودتای پریگوژین در همان آغازش خفه نمی‌شد و به موفقیت می‌رسید، این بدان معنا نبود که خونریزی پایان می‌یافت.

پاسخ تحریک آمیز ولادیمیر پوتین

اواخر صبح روز شنبه، ۲۴ ژوئن، زمانی که روستوف ظاهراً از قبل تحت کنترل افراد واگنر درآمده‌بود، رئیس جمهور روسیه در پیامی تلویزیونی درباره این رویدادها اظهار نظر کرد. با کمال تعجب، او سعی نکرد وقایع را کم اهمیت جلوه دهد، بلکه حتی عملیات را دراماتیک کرد و گفت که با وجود تلاش‌های قهرمانانه‌ی ارتش واگنر در اوکراین، "خائنان" آن‌ها باید به شدت مجازات شوند.

شگفت‌انگیز تر این بود که او به جای اشاره به یکی از آخرین تلاش‌‌ها برای کودتا در تاریخ روسیه، یعنی کودتای نافرجام ۱۹۹۱ علیه میخائیل گورباچف، آخرین رهبر اتحاد جماهیر شوروی، شباهت‌هایی بین رویدادهای جاری و «جنگ داخلی» ۱۹۱۷-۱۹۲۱ ترسیم کرد. جنگی که بین ارتش سفید (که اجزا اصلی آن جنگجویان دواطلب روسی بودند)۲ و بلشویک ها اتفاق افتاد. دلیل این قیاس هم در ظاهر این بود که او می‌خواست از تاریخچه یک جنگ خارجی با یک جنگ داخلی، به‌عنوان مثال استفاده کند.

در سال ۱۹۱۷ روسیه در جنگ جهانی اول (جزء کشورهای متفقین) شرکت کرد. پوتین توضیح داد که به دلیل انقلاب‌های فوریه و اکتبر ۱۹۱۷، این کشور مجبور گردید که جنگ جهانی اول را به قیمت دادن امتیازاتی (درپیمان صلح برست - لیتوفسک) قسمت بزرگی اراضی خود( اوکراین، گرجستان، لهستان، و فنلاند) را از دست بدهد واستقلال آنها را به رسمیت بشناسد و نیز از دعاوی خود بر کشورهای بالتیک و برخی از نواحی تحت تصرف امپراتوری عثمانی دست بکشد و ناچارا از جنگ خارج شود.

ماجراجویی پریگوژین جنگ بزرگ و ظاهراً "تمدنی" روسیه را در اوکراین به خطر می‌انداخت. کابوس رئیس جمهور روسیه این بود که جنگ داخلی روسیه می‌توانست قصد تاریخی او برای مبارزه با غرب و اوکراین متحد را، خنثی کند. اما با این وجود پیوند دادن بدیهی با این رویداد تاریخی، هم‌چنان متناقض است. زیرا در این اشاره‌ی تاریخی او بلشویک ها را- با نیروهای واگنر - مقایسه می‌کند که در نهایت پیروز شدند! انقلاب مسلحانه‌ی لنین و پیروانش که پوتین اغلب آن را کودتا می‌خواند، موفقیت‌آمیز بود. رئیس کرملین، که به وضوح نگران بود، نه تنها نتوانست بسیج کننده‌ترین نمونه را برای آمادگی شهروندان روس خود بیاورد، بلکه با آوردن این مثال تاریخی ایده‌ی پیروزی احتمالی شورش پریگوژین رانیز برای آن‌ها مطرح کرد.

یک بناپارتیسم روسی؟

پوتین در سخنرانی تلویزیونی خود هم‌چنین به ماجراهای کودتاچیان در دوران انقلاب ۱۹۱۷ اشاره کرد. در واقع، مشخص است که بین انقلاب‌های فوریه و اکتبر، رهبران نظامی تلاش کردند تا قدرت را به‌دست گیرند. به عنوان مثال، قصد ژنرال لاور گئورگیویج کورنیلوف، که می خواست در اوت ۱۹۱۷ به سمت پایتخت روسیه راهپیمایی کند. بنابراین، وسوسه‌ی بناپارتیستی در تاریخ روسیه ناشناخته نیست. هم‌چنین در اثر همین موج بناپارتیستی برای مدت کوتاهی در دهه ۱۹۹۰ روسیه بود، که ژنرال الکساندر لبد، قهرمان اولین جنگ چچن، به عنوان بناپارت جدیدی که می‌توانست کشورش را از هرج و مرج خارج کند، دیده می‌شد.

اکنون می دانیم که قیام پریگوژین ناموفق بود. اما صرف این واقعیت که یک فرمانده جنگ توانست دولت روسیه را به وحشت بیاندازد و اسلحه خود را به سمت کشور خود بچرخاند، نشان می‌دهد که اکنون هر چیزی در روسیه امکان پذیر است. این هم‌چنین می‌تواند نشانه شکست سیاسی پوتین باشد که به هم‌وطنان خود در دهه ۲۰۰۰ وعده‌ی انسجام ودر دهه ۲۰۱۰ وعده‌ی عظمت دوباره را داده‌بود او اما اکنون در حال برداشت ثمره‌ی هرج و مرج اشتباهات نظامی خود است.

______________________

۱-ریچارد هرزینگر منتقد ادبی آلمانی در جهان ادبی ضمیمه روزنامه دی‌ولت در مورد این کتاب می نویسد:

جنگ تجاوزکارانه‌ی پوتین علیه اوکراین همه را غافلگیر کرد. اهداف او برای مدت طولانی مشخص بود. پوتین در پذیرایی سال نو در سال ۲۰۱۴، به ۵۰۰۰ مهم‌ترین مقامات دولتی و نظامی خود سه اثر فلسفی پرمعنا داد. از این رو، میشل الچانینوف، فیلسوف فرانسوی، در این کتاب، تحلیلی روشن‌بینانه از تفکر پوتین به‌دست می‌دهد که در نسخه‌ی به روز شده آن، نیز نگاهی به جنگ علیه اوکراین و پیامدهای احتمالی نیز دارد.

هر کسی که می خواهد خطر پوتین را بهتر ارزیابی کند، باید این کتاب را بخواند.

الچانینوف در این کتاب دقیقاً روند تبدیل شدن پوتین از یک عمل‌گرای شبه لیبرال به یک جنگ ‌سالار بدبین و مبلّغ ایده‌ی جدید امپراتوری بزرگ روسیه را، نشان می‌دهد.»

نام کتاب و این نقد کتاب مربوط به آن در مقاله نیامده و توسط مترجم جهت آشنایی بیشتر با میشل الچانینوف و کتاب معروف اوآورده شده‌است.

۲- تمام توضیحاتی که داخل پرانتزها آمده‌اند از مترجم می‌باشد.