عصر نو
www.asre-nou.net

نهادینه شدن حجاب اختیاری در تهران


Mon 26 06 2023

س. حمیدی

new/tarh-aleihe-hejab-ejbari.jpg
نیروی انتظامی ضمن همراهی با دستگاه قضایی جمهوری اسلامی انتظار دارد تا در موضوع نافرمانی مدنی مردم از حجاب اجباری ترفندهای جدیدتری را به کار ببندد. نمونه‌های فراوانی از همین ترفندها را در لایحه‌ی حجاب و عفاف نیز به کار بستهاند. این لایحه نیز چیزی از همان موضوع دوربین‌های نظارتی سردار رادان فراتر نخواهد رفت. چنان‌که تهدیدهای "از این شنبه"ی او در همان شنبه‌ی نخستین این ماجرا ته کشید. اما رادان نیز همانند رهبر خود از رو نمی‌رود. او از نو شگردهای جدیدتری را دوره میکند تا شاید بتواند دو باره موضوع حجاب حکومتی را به جامعه بازگرداند. ولی نافرمانی مدنی و موضوع حجاب اختیاری چنانی ساختار پوسیده‌ی جمهوری اسلامی را درنوردیده است که مهار آن به همین آسانی‌ها امری ناممکن می‌نماید.

نافرمانی مدنی جدای از حجاب، گستره‌های دیگری از زیست شهری شهروندان تهرانی را نیز در بر گرفته‌است. چنان‌که مردم برای نمایش این نافرمانی از رقص گروهی نیز سود می‌برند. رقصی که حجاب دولتی را برمی‌تابد و در اجرای خیابانی آن زن و مرد به اشتراک نقش می‌آفرینند. رقص خیابانی مردم سوای از همه‌ی این‌ها نمونه‌هایی از آهنگ‌های شاد را نیز به فضاهای عمومی شهر می‌کشاند. هرچند مردم به شادمانی نیاز دارند، ولی درک و فهم چنین نیازی از سوی حکومت مشکل می‌نماید. بدون تردید مردم به همراه رقص و پایکوبی هدف‌های چند منظورهای از نافرمانی را به اجرا می‌گذارند.

زنان تهرانی ضمن اعتراض خود به ساختار ورشکسته‌ی جمهوری اسلامی سوارشدن بر دوچرخه و موتورسیکلت را هم در سطح خیابان‌های شهر باب کرده‌اند. در نگاه ایشان پلیس جمهوری اسلامی باید بفهمد که زنان در این راه نیز چیزی از مردان کم نمی‌آورند. در دوچرخه‌سواری و موتورسواری زنان نیز نمونه‌های فراوانی از حجاب اختیاری به نمایش درمی‌آید. از سویی زنان تهرانی دارند در رفتار و پوشش خود نیز به مردان شبیه‌تر می‌شوند. چنان‌که تشخیص زن و مرد برای پلیس امری مشکل می‌نماید. زنان برای نمایش اقتدار خویش حتا مردان را ترک موتورسیکلت خود می‌نشانند. انگار در جامعه نیز باید سکان امور را به ایشان سپرد. در واقع بیش از این حاضر نمی‌شوند از حق شهروندی خویش بگذرند. آنان باورهای واپسگرایانه‌ی دینی را در جایی به حساب نمی‌آورند و در الگویی از جامعه‌ی غربی حقوق برابر را با مردان انتظار دارند.

پوشیدن کتانی‌های زمخت و لباس‌های جین، همگی از خشونتی حکایت دارد که در درون زنان جامعه‌ی ما تلنبار شده است. جمهوری اسلامی به طور غیر مستقیم چنین خشونتی را به جمعیت زنان کشور تحمیل می‌کند. در بین زنان سیگار کشیدن هم باب شده است. رفتاری که از فرآیند اجتماعی آن به عنوان مقابله با ساختار کهنه‌ی حکومت سود می‌جویند. اگر لازم باشد شلوارک یا پیراهن آستین کوتاه هم می‌پوشند. دختران پیراهن‌هایی چنان کوتاه بر تن میکنند که قسمت‌هایی از بدن و ناف ایشان نیز در دیدرس قرار می‌گیرد. حتا مانتو پوشیدن دانشجویان دختر هم دارد برای همیشه از فضای دانشگاه‌های کشور ورمی‌افتد. پیداست که جمهوری اسلامی ضمن واکنش واپسگرایانه‌اش، به چنین پدیده‌هایی از نافرمانی مدنی دامن می‌زند. تا به حدی که مشکل حکومت از حجاب اختیاری زنان خیلی فراتر رفته است. سپس مجموعه‌هایی از واکنش‌ها نسبت به رفتار حکومت، ضمن گزینه‌ی حجاب اختیاری زنان به هم پیوند می‌خورد و شیوه‌هایی از نافرمانی مدنی را به پیش می‌برد. حکومت برگ برنده‌ای برای مقابله با حجاب اختیاری در اختیار ندارد. مردم این موضوع را خوب فهمیده‌اند و به همین خاطر هم هر لحظه گام‌های بیشتری رو به جلو برمی‌دارند. خلأ و فاصله‌ی موجود بین حکومت و شهروندانش هرگز پر نخواهد شد.

طیف‌های پرشماری از زنان مسن جامعه نیز به جنبش عمومی حجاب اختیاری پیوستهاند. اما میدانداری این گروه از زنان به طور کلی حکومت را خلع سلاح نموده‌است. چون مدیران دولتی هرگز نمی‌توانند به دلیل کهولت سن، ایشان را ببیبند و باری متهم نمایند. تذکر، دستگیری و حتا بازداشت و زندان همدیگر ترسی را در زنان معترض برنمی‌انگیزد. ترس همگی از حکومت بدون استثنا به دور ریخته شده است.

چنین راهکارهایی برای نافرمانی مدنی، امید را در فضای همگانی جامعه دامن می‌زند. امیدی که از خلق شادی و خوشی برای توده‌های عادی مردم چیزی فرونمی‌گذارد. پلیس از گروه‌هایی که شبانه در فضاهای عمومی شهر بزم رقص به پا میکنند، واهمه دارد. مردم حتا در این بزم‌های شبانه به پلیس دستور می‌دهند که: "پلیس باید برقصه". این موضوع موقعی اتفاق می‌افتد که جمع معترضان خیابانی بر جمع افراد پلیس می‌چربد. آنوقت پلیس چاره‌ی کار را در آن می‌بیند که از مرکز و قرارگاه خود نیروی کمکی بخواهد.

مردان در این نافرمانی مدنی از پشتیبانی خود نسبت به زنان معترض چیزی نمی‌کاهند. چنان‌که باب شده است که همگی شلوارک‌های رنگارنگ بپوشند. پلیس مانده است که این شلوارک پوشیدن مردان را با چه حقه‌ای خنثا نماید. پدیده‌ای که شرع و قانون نیز خیلی راحت از کنار آن می‌گذرند. اما ماجرا به همین جا پایان نمی‌پذیرد. چون مردان پوشیدن تی‌شرت‌های کوتاه زنانه را هم باب کرده‌اند. جدای از این، در آرایش مو و چهره‌ی خود نیز چیزی از زنان کم نمی‌آورند. همان پدیده‌ای که این روزها شناسایی زن و مرد را از هم، برای پلیس مشکل می‌کند.

همسانی زن و مرد در پوشش و آرایش شرایطی را برمی‌انگیزد تا در عمل حمایت‌های بیشتری از حجاب اختیاری زنان به عمل آید. نوعی از همدلی و همراهی که به سهم خود از اختلافات خانوادگی نیز می‌کاهد. تا جایی که زوج‌های تهرانی یا افراد دیگر خانواده‌ی ایشان، پوشیدن لباس‌های همدیگر را امری لازم می‌بینند. همگی دارند تابوهای برآمده از دین دولتی را در خصوص جنس و جنسیت و نوع زندگی به دور می‌ریزند. در موضوع دوربین‌های نظارتی سردار رادان هم چنین موضوعی بود که نظارت‌های پلیس را به چالش می‌گرفت. چون بسیاری از مردان جامعه هم به دلیل داشتن موهای بلند، نوع آرایش چهره و پوشش ظاهری خود بی‌حجاب معرفی شدند.

جوانان به منظور دور زدن خط قرمزهای حکومت از هر روزنه‌ای که بگویی سود می‌برند. در همین راستا انواع و اقسام تئاترهای خیابانی هم باب شده است. تئاترهای خیابانی گاهی به شکل فردی و گاهی نیز به شکل گروهی و مختلط به نمایش درمی‌آیند. گاهی هم بازیگران محل ویژه‌ای را برای نمایش خویش برمی‌گزینند. محلی پر آمد و شد که رهگذران را به سوی خویش می‌کشاند. تئاترهای متحرک نیز دارد کمکم باب می‌شود. حتا باب شده است که چند نفری پس از گریم خود در خیابان‌ها راه بیفتند و با پانتومیم خویش ذهن پلیس یا رهگذران را به چالش بگیرند. هدف آن است که تابوهای حکومتی را به دور بریزند. حکومت نیز این زبان از نافرمانی مدنی را خوب می‌فهمد. اما چاره‌ای برای جلوگیری از آن نمی‌یابد.

حجاب و پوشش اختیاری بین زنان و مردان تهران نهادینه شده‌است. حکومت این موضوع را خوب می‌فهمد. اما برایش هیچ ترفندی جهت جلوگیری از آن باقی نمانده‌است. چنان‌که جمهوری اسلامی تلاش می‌ورزد تا از عملیاتی کردن احکام شرع در این راه سود ببرد. اما موضوع این است که مردم ضمن تجربه‌ی اجتماعی خود، از پذیرش احکام همین شرع نیز سر باز می‌زنند. چون شرع خود را مجاز می‌بیند تا در خصوص همه‌ی پدیده‌های جامعه حکم و دستور جلوی پایشان بگذارد. هم‌چنین مراجع دولتی خود را مختار می‌بینند که در خصوص اتاق خواب مردم نیز حکم صادر کنند. پلیس هم متأثر از چنین احکامی است که حریم خانه‌های مردم را برنمی‌تابد حتا حریم درونی اتومبیل شهروندان را بخشی پایدار از حریم خویش می‌بیند. موضوع تنها به حجاب دولتی خاتمه نمی‌یابد بلکه حکومت قصد دارد تا به هر جایی از حریم مردم که بگویی سرک بکشد.

حجاب اختیاری دست کم در تهران برای همیشه نهادینه شده است. راه بی‌بازگشتی که هرگز به دروغ‌های مردم فریبانه‌ی امثال روح‌الله خمینی و شاگردان او تمکین نخواهد کرد. چنین دروغ‌هایی دیگر در جامعه از کارایی و توان سیاسی خود بازمانده است. موضوع تنها به حجاب اختصاص نمی‌یابد. مردم همراه با تجربه کردن اسلام سیاسی، آزمون‌های بزرگی را پشت سر نهاده‌اند که ضمن آن هرگز به سازهای سیاسی از دین تن در نخواهند داد. تجربه‌ای پربار از تاریخ که سیاستمداران بی‌کفایت جمهوری اسلامی، ضمن رفتار ناصواب و آسیب‌زای خویش آنها را برای مردم عادی جامعه‌ی ما بر جای نهادند.