عصر نو
www.asre-nou.net

چند شعر کوتاه از عسگر آهنین


Tue 2 05 2023

عسگر آهنین



خیال بازیگوش

----------------
از دست این خیال بازیگوش
که نیمه شبان پر می گیرد،
تمام فاصله ها را بر می دارد،
در بستر تو می خزد،
چه باید کرد؟
از دست این خیال بازیگوش
که روز و شب نمی شناسد
کجا پناه باید برد؟

گل همیشه بهار

------------
بوی اقاقیا
از بهار خبر می دهد
بر شاخه های آفتابگرفته
توکای نک طلایی
این خبر را
با نغمه های عاشقانه
تایید می کند
اما به هر طرف نگاه می کنم
از عشق
آن گل همیشه بهار
ردی هنوز نمی بینم

بی قراری

-----------
هنوز، ماه دم صبح
در قاب پنجره ام بود
که نغمه ی پرنده ای
از شاخه ای به شاخه ی دیگر پرید
بی قراری ام آغاز شد ...

تغییر فصل

-----------
شکل درخت ها عوض شده است
آن شاخه های لخت
حالا به گل نشسته اند
به جای آشیانه های ویران
پرندگان نورسیده
آشیانه های تازه ساخته اند
ببین چه غوغایی
در پیشواز و بدرقه ی آفتاب
به راه می اندازند؟
قلبت چرا، هنوز،
بر مدار زمستان است؟

بهار در قفس

---------------
بهار هم نتوانست
درهای قفس ها را بگشاید
تنها پرندگان را،
در تنگنای قفس،
بی قرار کرد

رویای سبز

--------------
کنار پنجره خوابش برد
بیدار که شد
منظره ها فرق کرده بودند
سرشاخه های درختان
از بی قراری آنان
خبر می دادند
از پنجره ی نیمه باز
زمزمه ی سبز درختان
در خلوت او پیچید
ذهنش که میزبان جشن بهاری شد،
توکا به نغمه در آمد ...