عصر نو
www.asre-nou.net

آلبرکامو و حکیم عمر خیام ، معترضان عصر خویش


Mon 24 04 2023

محمد تقی طیب

new/mohammad-taghi-tayeb1.jpg
نوشتن درباره دو شخصیت فوق شهامت بسیار میخواهد ، اما از آنجائی که علاقه وافری به هر دو دارم ، بخودم جرات دادم چند خطی در باره وجه مشترک آن دو که " فلسفه پوچی " میباشد بنویسم. آلبرکامو روزنامه نگار، نویسنده وفیلسوف قرن بیستم و عمر خیام شاعر، منجم ، ریاضیدان و فیلسوف قرن چهارم هجری است. این دو شخصیت با فاصله زمانی حدود هزار سال از یکدیگر میزیسته اند.هر دونفردر فیلسوف بودن وجه مشترک دارند وشالوده فلسفی هر دو، فلسفه پوچی و نهیلیسم است. این فلسفه از یونان باستان آغازو تا زمان حال پیروان خود را دارد .

در آثار برخی از شاعران دیگر ایرانی هم رگه هائی از پوچی و ابزوردیسم دیده میشود ، اما این اشارات در حد پند و اندرز است و آنها در مکتب پوچی قرار نمیگیرند.

رودکی : شاد زی با سیاه چشمان ، شاد / که جهان نیست جز فسانه و باد

مولوی : دنیا همه هیچ و اهل دنیا همه هیچ / ای هیچ برای هیچ با هیچ مپیچ

کامواشغال الجزایر را توسط فرانسه ، و پاریس را بوسیله نیروهای نازی شاهد بود. سردبیری روزنامه زیر زمینی در پاریس رابه عهده داشت، مدتی عضو گروه چپ گرا بود وبا شکل گرفتن عقاید فلسفی اش رمانهائی نوشت که در هر کدام از آنها بوضوخ فلسفه پوچی و رنج غیرعادلانه که انسان در طول زندگیش باید تحمل کند نمایان است. کامو معتقد است که طبیعت به خودی خود رنجهائی را برما تحمیل میکند که جبری است وبا آنها نمیشود مبارزه کرد ولی با سیستم سرمایه داری که عده قلیلی سرمایه همگانی را در دست گرفته و باعث فقر و بیماری جامعه گشته و هرگونه اعتراضی را با قوانین ساخته اقلیت ها بنحو شدید تحت فشار قرار میدهند ، باید مبارزه کرد. در کتاب "بیگانه" این موضوع مطرخ شده است.

« زمانی که پول حاکم باشد ، آزادی و عدالت وجود نخواهد داشت.» . کامو از همین روزنه است که با وجود پوچی زندگی ، برای زیستن هدف تعیین میکند ومعتقد است تا پایان زندگی باید در راه این هدف اعتراض و عصیان کرد و این کاری بود که وی تا آخرعمر در این راه فعال بود.« ایستاده مردن بهتر از زانو زده زیستن است » . کامو در وسیع ترین معنای کلمه انسان گرا بود.

« اگر آزادی و عدالت را نتوان یکجا داشت و من مجبور باشم میان این دو یکی را انتخواب کنم ، آزادی را انتخواب میکنم تا بتوانم به بی عدالتی اعتراض کنم » . « گمان میکنم که من قهرمانی و تقدس را زیاد نمی پسندم. آنچه برای من جالب است ، انسان بودن است. از کتاب طاعون. »

معتقدان به فلسفه پوچی خدا ناباورانند. ادیان الهی همگی به خدائی اعتقاد دارند که کل جهان و هر آنچه در آن است را با هدف متعالی آفریده است و این باور با فلسقه پوچی منافات کامل دارد. در اکثر رباعیات خیام مفهوم کافر بودن بوضوح پیداست واگراوکلمه کفر را بکار نبرده است ، بعلت شرائط زمان خویش که به اتهام ارتداد که حکمش مرگ است مواجه می شده است

تقریبا تمام فلاسفه از یونان باستان تا به امروز پایه های فلسفه خویش را با مفاهیم انتزاعی از قبیل عقل ، واقعیت ، حقیقت ، اخلاق و .....بنا نهاده اند اما کامو تمام فلسفه اش عملی و برای همه قابل فهم است.

«من در زندگی طبق مقررات مسیجیت عمل میکنم ولی در اندیشه ، من کافرم ».
خیام را میتوان فیسوف "نظرگرا" و کامو را فیلسوف "عمل گرا" در فلسفه پوچی دانست. در رباعیات خیام نشانه ای در باره تلاش برای رسیدن به آزادی ، حقوق انسانی و عدالت اجتماعی دیده نمیشود. اگر این مفاهیم را پدیده های عصر جدید به حساب آوریم ، خیام در مورد مبارزه اجتماعی بر علیه ظلم و ظالم هم مطلبی ندارد. اعتراض خیام فقط به دفعات در رابطه با بی عدالتی خلقت و طبیعت میباشد که از حیطه اقتدار انسان خارج و لذا هر گونه مسئولیت اجتماعی هم بطور طبیعی از انسان سلب میگردد.

اگر دکارت با جمله «من فکر میکنم، پس هستم» پایه فلسفه عصر جدید را بنا نهاد ، آلبر کامو با اعتراض و عصیان به بودن انسان معنی بخشید و راه مبارزه را برای انسان‌های آزاده بعد از خود نشان داد. در دنیای سرمایه داری محض که اکنون در آن زندگی میکنیم و اثرات پوچی و بی عدالتی آن هر روز بیشتر از گذشته نمایان می‌شود، عملکرد کامو بیش از پیش کار برد عملی خود را در آینده به اثبات خواهد رساند.

جملات داخل گیومه « » از گفتارو یا نوشته های آلبرکامو میباشد.

محمد تقی طیب، هامبورگ آوریل دوهزارو بیست وسه