عصر نو
www.asre-nou.net

راهکار های پشتیبانی از مبارزات مردم ایران!


Sun 26 03 2023

فرشید یاسائی

برای یافتن راهکار های پشتیبانی موثر از مبارزات درون کشور که با جذر و مد ویژه خود جریان دارد....ناچاریم کوتاه به وقایع نگاری رسانه ها و اینترنت در ایران... توجه کنیم...اعتراضات اخیر چنانکه میدانیم غیر مترقبه و سهمگین... فضای سیاسی جهان را خیلی سریع بخود جلب کرد... جنبش اعتراضی کشور هیچگاه از اوائل انقلاب تا امروز اینقدر در سطح جهان پررنگ نبود...!... بخشی از ارباب مطبوعات درون کشوردوست دارند از این اعتراضات گسترده از مفهوم " جنگ روایت ها " نام ببرند تا از حجم گسترده جنبش ضد دیکتاتوری مردم ایران بکاهند!! در همین راستا تعدادی از روشنفکران حکومت اسلامی . از رژیم عربستان سعودی...بیشتر سخن میگویند تا دیگر کشورها... میدانیم دروقایع اخیر دو جبهه رسانه‌ای شکل گرفت. بنا بر روایت حکومتیان عملکرد رسانه‌های خارجی فارسی‌زبان که تحت نام جنگ روایت‌ها عمل کردند... میگویند : اخبار دروغ پخش میکنند که از کمک های مالی عربستان بهره ببرند... دیگر رسانه های داخلی و ملی...گفته میشود که حقیقت را دیر در اختیار مخاطبان قرار میدهند...و این مورد انتقاد حتی طرفداران حکومت نیز هست...! آنان معتقدند چرا رسانه های ملی تحت تاثیر رسانه های غیر ملی عمل میکنند!

اینکه جنبش فعلی که سیال عمل میکند... ریشه فرهنگی ، سیاسی و یا مطالباتی دارد.. بین نظریه پردازان درون ایران مورد اختلاف است.... تعداد کمی از این نظریه پردازان از تضاد شیوه زندگی جوانان کشور با هنجارهای جامعه سخن میگویند... حالا چه جریان غالبی وجود دارد...مشخص نیست!... به چند مورد اشاره میکنیم.

افزایش مطالبات نسل جدید :

ظهور تکنولوژی های مدرن ارتباطی، عامل اصلی افزایش و تغییر شکل مطالبات اجتماعی ، فرهنگی ، سیاسی و حتی اقتصادی شده است. به عبارت دیگر نظام اسلامی امروزه با دو چالش عمیق و اساسی روبه رو است... از یک سو قادر به شناخت نسل جدید و مطالبات آنرا ندارد . چون مسلح به ایدئولوژی مچاله شده قرون گذشته است....دوم : افزایش حجم مطالبات نسل جدید از جامعه ای که در آن زندگی و کار میکنند..... . البته این مطالبات و انتظاراتی است که در ۴۳ سال گذشته تلمبار شده است... من وارد عرصه این مطالبات نسل جدید نمیشوم.... من تنها از نام میبرم!

سیستم سیاسی کشور با نسل جدید نتوانسته رابطه ارگانیک برقرار کند! لذا قادر به پاسخگویی به مطالبات امروز نسل جدید را ندارد... واین معضل از زمانی آغاز شد که نسلهای گذشته چیزی را برای وارث بجای نگذاشتند....! وقتی والدین دهه پنجاه و شصتی فاقد ، رفاه ، آزادی و فرصت رشد و مشارکت در شئونات سیاسی – اقتصادی و حتی فرهنگی بودند .....طبیعتا قادر نبودند چیزی به فرزندان خود انتقال دهند!
نسل جدید از کودکی تکنولوژی مدرن و شبکه های اجتماعی آشنایی دارد. و این آشنایی و اطلاعات از حق مقایسه خود استفاده و با هم نسلان خود در سراسر دنیا آشنا و زندگی آنان را با زندگی خود مقایسه میکند....این مقایسه همان مطالباتی است که نسل جوان کشور از جامعه ، والدین و در نهایت از حکومت میخواهند....! بهمین دلیل و دلائل عدیده دیگر که در عرصه جامعه شناسی مطرح است...مطیع و قانع نیست....زیر بار استانداردهای تحمیلی خانواده ، مراکز علمی و حکومت نمیرود و بیش از نسلهای گذشته خود ، سرکش است!

سیستم سیاسی و افرادی که اکنون در سریر قدرت مطلقه هستند ...پنج یا شش دهه .... با نسل جدید اختلاف سنی دارند و زبان مشترک بین آنان جاری نیست. هر کدام مفاهیم خود را دارند و احتمالا آنان را درست فرض میکنند! حکومتیان دستورالعمل فکری ، گفتاری و رفتاری صادر میکنند گرچه قابل قبول نسل جدید نیست. همان نسلی که در خیابانها و مراکز علمی حضور دارند! تکثر و تنوع در بین این نسل بسیار زیاد است.....سیستم و رهبرانش قادر به درک واقعی آنان نیست.... و اجابت خواسته های آنان برای حکومت ایدئلوژیک که خود را بعضا انقلابی هم مینامند...امکان ندارد. لذا به خشونت یا بقول دیگر تنبیه رجوع کرده است...!

چنانکه میدانیم بدنه دولت و بورکراسی بخصوصا بعداز دهه اول انقلاب شدیدا فربه شده است...! و این فربگی بیش از حد به ناکارآمدی آن افزوده است.... نظام اداری شدیدا آلوده به فساد و رانت و پارتی بازیهای مختلف است که خروجی آنها دائما ذهن جامعه را بخود جلب میکند...و کوچکترین توجهی بر رضایت عمومی نمیشود! حذف نیروهای دلسوز و تفکیک آنان جهت کاهش قابلیت های آنان در دستور روز قرار گرفته است....اینها و صدها موارد دیگر که باعث تشویش اذهان عمومی شده تنها و تنها در راستای حس بدبینی عمومی در تمامی اقشار جامعه شده است...!

مثلا در همین قضیه حجاب که باعث سرباز شدن زخم کهنه جامعه شد... سعی میکنم کوتاه بدان برخورد کنم: چندین سازمان ، نهاد و تشکل آشکار و پنهان سالانه میلیارد ها تومان از دولت بودجه می گیرند تا به قول خویش ، فرهنگ سازی کنند ....اما درنهایت این پلیس و نیروی نظامی است که رودرروی مردم قرار می گیرند و به وحشیگیری و اعمال خشونت می پردازند تا اصل قضیه را قلم گیرند.... چون به رهبران قول داده که سریع به اصطلاح خودشان اغتشاش را جمع کنند.... نتیجه آن اعتبار و اعتماد در جامعه مخدوش شده و پلیس عملا به قشون سرکوبگر پیوسته است!

اکنون با کاهش قابلیت های عملکردی سیستم اداری کشور علاوه بر دامن زدن به بحران اجتماعی که با آن روبرو هستیم....حکومت با میزانی بالا با عدم مشروعیت نیز روبه رو شده است....از نتایج اشتباهات و تکرار آن ... جنبشی است که در برابرما قرار دارد. جنبشی است که اعتماد جامعه و مردم را بخود جلب کرده اما هنوز طبقه متوسط حیران است و نظاره گر ماجراهای آینده است....نداشتن رهبری از خصوصیات مهم و مبرز آن است... جنبش از تمام سازمانها و تشکلها عبور کرده چون جوان و سرزنده است و قادر است نیروی جوان را بخود جلب و باعث شده که دانشجویان دوباره به صحنه بیآیند....این جنبش فعلا آلترناتیوی ندارد...چون سیال است...!

این جنبش یک نقشه راه است که مسالمت آمیز به جلو آمده.... و خود را در برابر جامعه نمایان کرده است!...میدانیم معدل سن جامعه بالاتر رفته و جامعه محافظه کار تر و بزبان دیگر ترسوتر شده که از ریسک وحشت دارد و میکوشد با رخدادهای پرمخاطره مرزبندی ‌کند....اما نسل جدید این ریسک برای تغییر را بجان خریده است....! جنبشی متولد شده که بخوبی با خطرات آن آشنا است و میکوشد معیارهار را درهم نوردد و بخوبی میداند که جنگ نسلها شروع شده است...!

کوتاه شمه ای از جنبش و علل آن صحبت شد حال می پردازم به راهکار های پشتیبانی از مبارزات مردم ایران :

در فضای خفقانی و سرکوب سیستماتیک در ایران طبیعی است که نیروی مقاومت در خارج از کشور در راستای جنبش در داخل... میتواند متولد شود .... کاری است سخت چون تجربیات خوشایندی در این زمینه در خارج از کشور نداشتیم....اگر هم وجود دارد چشمگیر نیست...! تشکلها عملا در جمع های کوچک خود قادر به جذب نیرو نیستند . سازماندهی مناسب این کار به افرادی غیر حزبی ...رسیده که در این زمینه موفق تر هستند...برای تدوام آن اما سئوالات بیشماری منتظر پاسخ هستند....!

نخست : اینکه جنبشی که قرار است پشتیبان مبارزات مردم ایران باشد باید نخست بخود باور داشته و بخاطر بودن فضای باز سیاسی در اروپا و آمریکا به تداوم جنبش کمک و بی توجه به جزر و مد سیاسی در کشور ...کار خود را زمین نگذارد.... نا کارآمدی بدلیل تنوع فکر و اندیشه باید جبران شود... برسمیت شناختن یکدیگر نه بر قبول آئین و تفکر خود است!...باید قبول کنیم نوع حکومت ( جمهوری . مشروطه سلطنتی ، فدرالیسم.....) متضمن آزادی و دموکراسی نیست...! تنوع اندیشه را باید قبول کنیم و بدان احترام گذاریم و برسمیت بشناسیم و تمامیت خواهی را از برنامه سیاسی خود نفی کنیم چون با کشوری سروکار داریم که رنگین کمان است و هر گوشه از این سرزمین رنگ و بوی خاص خود را دارد! راهکار موثر در این است که جنبش بهیچ وجه نباید در خارج از کشور خاموش شود...هر موقع ما در این چهل سال گذشته خاموش بودیم ... شکست و انشعابات و جدائی از یکدیگر را تجربه کردیم!

دوم :...اینکه هنوز بسیاری از ایرانیان ساکن اروپا و آمریکا با بی اعتمادی و تردید به این جنبش که میرود به زندگی یکساله خود نزدیک شود ؛ می نگرند... از یکطرف طبیعی است و از طرف دیگر همزمان غیر طبیعی ...کارکردی دوگانه دارد. غیرطبیعی است که جنبش غیر قابل پیش بینی شروع شد که به نظر نگارنده قابل درک بود چون در کشورهایی نظیر ما...حوادث گاها تعیین کننده میشود.... تجربه تونس را بخاطر داریم! در کشور ما نیز مرگ دختری جوان با آهنگ جوانی دیگر...دنیا را بخود مشغول کرد...! طبیعی است از آن جهت که با مردمی سروکار داریم که بیش از صد سال است تحربیات ضد دیکتاتوری داشته و دارد و هیچگاه مرید حکومت ها نبوده است و این خود ارزشی است که اکثر کشور ها و مردمانشان از آن بی بهره بوده و هستند!

سوم : جنبشی میتواند در خارج از کشور رشد کند ضمن اینکه اهداف مهم آن دفاع از جنبش در داخل است... باید قادر باشد بر وزن خود بیفزاید و در ائتلافی گسترده (( جبهه آزادیبخش )) را شکل دهد...این جبهه وسیع ائتلاف ملی باید قادر باشد تمام نیروهای موجود با هر نظریه سیاسی – اجتماعی را در درون خود جای دهد....باید توجه کرد که بدون یاری نیروها و احزاب و سندیکاهای مترقی جهان کاربرد ضعیف تری خواهیم داشت...ما بیاری کشورهای اروپائی و آمریکائی احتیاج داریم.... چه در سیاست و چه در اقتصاد... وحشت را باید کنار بگذاریم ...عصر جنگ سرد پایان یافته و تئوریهای آنهم مچاله شده است! روسیه و چین هرگزدوستان خوبی برای ما نبوده و نخواهند بود...! باید منش و طرز تفکر انعطاف‌پذیر داشته باشیم تا بتوانیم انعطاف لازم برای مواجهه با واقعیت‌ها را داشته باشیم...!

چهارم:... ما در چهار دهه گذشته در خارج از کشور عنایت خاصی به فرهنگ و هنرنداشتیم...این گره کوری بوده که قادر نبودیم آنطور که لازم است با هموطنان خود روابط داشته باشیم تا به مبادلات فرهنگی یاری رسانیم.... تقریبا تمام مسائل سیاسی بود....حال می بینیم که چقدر فرهنگ در جامعه بیشتر اثر گذار است....شروین با یک آهنگ زیبا و احساسی جهان را سراسیمه کرد....! چندین میلیون بزبانهای گوناگون شنیده شد و تاثیرات بجای خود را گذاشت و ایران را به صدر اخبار جهان رساند ...ما در این چهار دهه گذشته چنین حادثه ای را نداشتیم.....لذا لازم است که جنبش در خارج از کشور از هنرمندان ایرانی مقیم کشورهای خارجی بخواهند هنر اعتراضی را گسترش دهند...بقدر کافی امکانات و فرصت های مناسب در خارج مهیا است! ایرانیان داخل کشور باید بدانند که پایگاه مهمی سیاسی – فرهنگی تمام فعالیت آنان را رصد میکند و در زمان معین بیاری آنها می شتابد و تریبون آنها خواهند بود.... من چون شخصا با جنبش سندیکائی مردم لهستان آشنا بودم که تقریبا که در سالهای نود میلادی باعث تغییرات بزرگی در این کشور شد...نقش هنر را در آن تجربه کردم....! فرهنگ جاری در جامعه ما بسیارمتنوع و متکثر است و زیرچشمی به موزیک مدرن اروپائی – آمریکائی دارد که البته واضح است درک آرمانی حکومت از هنر ، مانع و سد بزرگی است در برابر آنان...حکومت با تمام سختگیریها توفیقی نداشته و توماج صالحی و شروین حاجی پور.... معادلات آنان را بهم زده اند!

پنجم : چنانکه میدانیم ارزش ها ، نگرش وهنجارها ... در جامعه ما تغییر کرده است. تحولات اعتراضی آغاز شده، جامعه متفاوت و متکثر ایرانی شکل گرفته که در آن زنان نقش آفرینی میکنند، جوانان کنشگر فعال هستند، نخبگان و نهادهای مدنی در زمینه های گوناگون موثر و فعال شده اند، اما کوچکترین تغییری در حاکمیت دیده نمیشود...بزبان دیگر دولت و ملت راه خود را از هم جدا کرده اند....حکومت به توده خاص خود میبالد که بسادگی میتوانه اجاره کند و به خیابانها کشاند....مردم هم بی توجه به این اقدامات تهییجی کار خود را میکنند....! اکنون نسلی به میدان آمده که قدرت خود را از شبکه های مجازی میگیرد نه از نهادهای حکومتی... در شبکه های دنیای مجازی یاد گرفتند متفاوت بیندیشند، متفاوت زندگی کنند و سبک متفاوتی در خانواده، مدرسه و دانشگاه و جامعه داشته باشند....! موفقیت ما در خارج از کشور شناخت این نسل و همزبانی با آنان و درک آنان است....باید اطمینان آنان را خرید و بدان بها داد....! راه دیگری غیرقابل تصور است.... جنبش جوان است.... ما هم باید جوان شویم و خود را باز کنیم...! نباید اسیر دیرفهمی شد. دیرفهمی یعنی از دست دادن فرصت های مساعد و مناسب …نباید کوشش شود دچار یک نوع برخورد خطرناک مابین نسلها شویم. قبول کنیم نسل جدید ( چه در خارج و چه در داخل ) از دنیای مجازی تغذیه میشود و زندگی را برای خود در یک انگاره جدید تعریف کرده است. تداوم نابرابر توزیع امتیازات به نفع نسل قدیم، اعتراضات را تشدیده کرده که این مورد مرگبار ؛ مختص ایران بوده و مشکل جدی در سراسر کشور بوجود آورده است...!

یکی از ویژگی خوب این جنبش ها بدون سر بودن آن است... البته شاید در آینده نزدیک نیاز به آن احساس شود....توصیه و نصیحت کردن در این برهه آن اعتماد لازمه را بوجود نخواهد آورد. جنبش مایل به اداره شدن ندارد و ما نیز نباید کوشش کنیم با تجربه های بدتجربه داده خویش ، آنان را اداره کنیم.... آنها به سرعت قدرت تغییر محیط و جامعه شان را دارند و از این نظر از ما سریعتر عمل میکنند! و این از قدرت آنهاست! درست فهمیدن خواست آنان از طریق روش های قدیمی قابل تحقق نیست.

نسل جوان امروز در جست وجوی آن است که این تفاوت و خواسته هایش را به جامعه نشان دهد و در این کار نیز سرعت لازمه را دارد! بهیچ وجه نمی توان آنچه که امروز در جامعه میگذرد و ما شاهد آن هستیم را با تجربه سال سالهای ۵۷، ۸۸ و حتی اعتراضات سال های ۹۶ و ۹۸ مقایسه کنیم. جنبش اخیر با همه نمونه های قبلی بسیار متفاوت است... نقش برجسته زنان در این جنبش بسیار چشم گیر است... ورود جوانان و نوجوانان به جنبش ضد دیکتاتوری. تبدیل دانشگاه و دانشجویان غیرسیاسی به سیاسی آغازی دوباره پیدا کرده است. در خاتمه دوباره یادآور میشوم که جنبش ضد دیکتاتوری امروز با تمام جنبشهای بعداز انقلاب فرق دارد و برای نزدیک شدن به آنان باید صبور بود و اعتماد آنان را جلب کرد!

مارس ۲۳ پایان.