ا.ص – یوسف
آتش! برقامت ِشب
Thu 23 03 2023
غزلى براى رامند در
اولين سالگشت زادروزش
سالی گذشت بر تو ، از رَه رسید نوروز
خجسته باد میلاد ، نوروز ِ تو پیروز !ـ
آتش زدم هیمه ، در قله ی «شاهو»ـ
بر قله ی « رامند » ،آتش تو هم بفروز !ـ
در مَقدم ِنوروز ، « بَهمَن » بپا خیزد
اینک تو «رَستخیزی»، از چند «بهمن» آموز !ـ
افسانه گشت جمشید ، جام ِ جَمَش تاریک
ای آتش ِنوروز ! شعله بکش ، برسوز !ـ
از یُمن ِ«جمهوری»،«اسلام»و فِتْوایَش
در مجلس ِیاران : بس ناله ی جانسوز .ـ
اینان که در مِنْبَر ، از عَدل و داد گويند
آمالشان مشکوک ، افکارشان مرموز .ـ
تیره شب ست اینجا ،ای صبح پیروزی
–از آفتاب جامه ، بر قامت شب دوز!ـ
ا.ص – یوسف
آلمان-نوروز ۲۰۰۴
|
|