بر کنده میشود این چهار چوب
Thu 2 02 2023
طاهره بارئی
پنجره نمی نامم این چهار چوبه را
فوران گاه نور باید امروزگفت دهانه را
سپید گشته سطح سبز و سیاه مبل
باز هم سپید تر
سیم اندود
برق گرفته انگار دندانهای دیو بر تصویر روی دیوار
شخم می زند سطح میز را سیم ماه
می چرخد در قوری
تا استقراربر درنگِ ساعت مقرر
سیلاب است
در چای سیم پیج شده با ذرَات مُعّلق
کتابخانه از گوشه چشم می نگرد
ریزش آبشار قراولان فاتح را
و کتابها، متوّرم از معانی نو می درخشند
با روکشی از تلولو تازه یافته
پر و بال می گشایند از همه سو
گلهای محجوب، به هوای ِسرودن، پای در پیاله بلور
و عقابِ نشسته بر طاق رف
می آزماید به فرمان ِچشم
استقامت دیرک های دیر باز را
برسقف دود گرفته
کولاک روشنائی ست این
می گشاید چهار طاق
قاب سکوت را
در راهرو بی پایان بیمارستان و تیمارستان
و آن تمثال انگشت نهاده روی لب را
ممهور میکند تنها با یک نام: «آزادی»
|
|