عصر نو
www.asre-nou.net

نسبت جامعه واقعی و جامعه نمایشی

به‌مناسبت پیام مشترک چند چهره سیاسی و هنری و ورزشی در خارج کشور*
Mon 2 01 2023

تقی روزبه

Taghi
در ایران اکنون یک جامعه واقعی، کنشگر و نافرمان عرض اندام کرده است، حتی قدرت فراخوان پیدا کرده است. چنان که آن را در مورد تظاهرات و آکسیون‌ها و اعتصاب‌ها و برخی دیگر از اقدامات سراسری در حدی که جنبش پیش رفته است، شاهدیم. از همین رو خیلی‌ها در بیم از فراگیر شدن این قدرت فراخوانی و بجای تقویت واقعی آن، روز و شب خود را در سودای تصاحب و موج سواری بر آن سپری می کنند. آن ها به‌دنبال جنبش زین شده هستند و تا کنون هم تلاش های زیادی برای باصطلاح زین کردن و بازنمائی جامعه واقعی و وارونه شده از بالا به پائین، صورت داده اند و اگر شد و توانستند آرزوی دیرینه پروژه انتقال ثقل هدایت و «رهبری» از داخل به خارج و بر فراز آن را محقق سازند. شکل دادن به اصطلاح به‌دولت انتقالی و گذار به نیابت از داخل و کسب حمایت بیش از پیش قدرت های بزرگ سرآمد این سوداست. گرچه می دانیم که هیچ گاه گربه عاریتی موش نمی گیرد ولی برای آن‌ها حتی ایفاء نقش همین گربه عاریتی و وانمودکردن به توان موش گیری فی نفسه هدف است. چرا که نمایش و فرافکنی حل همه مسائل به فراسوی نمایش، اساس وجودی آن ها را تشکیل می دهد. چنان که همین الگو و نمایش کنونی عینا چندی پیش توسط رضا پهلوی با شماری از به‌اصطلاح سلبریتی های از قماش دیگر وبا به داو گذاشتن اعتبار هنرمندانی چون داریوش و شاهین نجفی در قمار بورس سیاست و ... و بعدهم صدور بیانیه ای با شمار بیشتری از این نوع اسامی چون ورزشکاران و سلبریتی ها و سیاست ورزان حرفه ای این بازارمکاره، همراه با امضاء رضا پهلوی و برخی اعضاء خانواده‌اش صورت گرفت که البته افاقه ای نکرد و پس از مدتی هیاهو آب ها از آسیاب افتاد. اکنون هم حاملان و دارندگان احساس کاذب «رسالت رهائی» در قالب نمایش جدیدی با بکارگیری برخی سلبریتی های تازه از راه رسیده، دارند همان سناریوهای گذشته را تکرار می کنند. در این نمایش جدید که برخی از آنان با افتخار ردای خوش و بش کردن و دخیل بستن و لابی گری با سرویس های اطلاعاتی و مقامات سیاسی دست اول قدرت های بزرگ را بر دوش خود افکنده اند و اساسا با وجودشان از این نوع مراودات قبح زدائی کرده اند، اینک تکاپوی جدیدی را برای بازنمائی جامعه در فرمی جدید ولی با همان هدف ها و محتواهای تکراری گذشته بکارگرفته اند. البته در ترکیب جدید تلاش دارند که از افرادی چون علی کریمی تازه به دوران رسیده و یا به‌ویژه حامداسماعیلیون برآمده از جنبش دادخواهی خانواده های جان باخته جنایت سرنگونی هواپیمای اوکراینی، به مثابه اسب تروا برای باصطلاح نقب زدن به جنبش مردمی بهره برداری کنند. همیشه چنین بوده است وقتی که یک سرمایه اجتماعی شکل می گرفته، حفظ آن از بدست آوردنش دشوارتر بوده است. چرا که در این مواقع بازهای شکاری مترصد فرصت برای شکار کردن به پرواز درمی آیند. در این مورد هم چنین است. با سودای نقب زدن به جنبش، به اعتبار اجتماعی عناصری چون حامداسماعیلیون که مدیون دفاع پیوسته او از دادخواهی خانواده‌های هواپیمای سرنگون شده توسط سپاه بوده است چوب حراج می زنند و همان قدرت فراخوان نسبی او در خارج کشور را که مدیون استقلال و فاصله طبیعی او از این نوع نمایشات مرسوم و فیل هواکردن‌ها بوده است، به یغما می‌برند. چنان که مشهود است در این نوع کنشگری و گزینش گری همه چیز حول محورنمایش و بهره گیری از این گونه اعتبارات مردمی و متصل و برخاسته از یک جنبش می چرخد. توهم حاملان چنین اعتبار و اعتمادی نسبت به سرچشمه سرمایه سیاسی، چنان است که با تصاحب این نوع سرمایه های اجتماعی و بیگانه شده از منبع زایای خویش، به‌فکرخرج کردن آن در بورس مکاره سیاسی می افتند. به همین دلیل بجای آن که کمکی باشند به تقویت همبستگی واقعیت یک جنبش هم اکنون موجود متکثر و رنگین کمان و ایستادن آن بر روی پای خود، برعکس موجب افزودن شکاف بین جامعه واقعی و از جمله جنبش داخل و خارج و از آن مهم‌‌تر تشدید شکاف های درونی یک جنبش درون جوش و درحال بالیدن می شوند.امروزه وقتی خود جامعه واقعی در میانه میدان نبرد و خود کنشگری است، علم کردن مصنوعی یک جامعه نمایشی و قیم انگاری آن چیزی جز تداوم همان ولایت مداری که جامعه به تعیین تکلیف با آن برخاسته است نیست. اگر از درون «یده واحده» خمینی و طرفداران نظام حاکم، و یا به قول این حضرات و حامیانشان «مشت واحد» چیزی بیرون بیاید، آن چیز قطعا آزادی و دموکراسی و عدالت اجتماعی نخواهدبود. برون داد تجربه یده واحده همین نظام حاکم هیولاوش کنونی است که جلوی چشمان همه هست: معلوم شد که دیو چو بیرون رود الزاما فرشته ای از در نخواهد ‌آمد. دموکراسی و آزادی جز برپایه آرایش جامعه متکثر و تحت تبعیض حول خواست های خود و اشتراک و همبستگی همه تبعیض شدگان حول آن‌ و علیه حاکمان مستبد به‌دست نخواهد آمد. و جای آن را هم نمی توان با چند عکس سلبریتی-سیاستمدار و منطق مصرف روز پر کرد.

نکته نهائی: اکنون جنبش دادخواهی در ایران که قدمت دیرینه ای هم از همان سال‌های شصت به بعد دارد، با جنبش های سال‌های اخیر پیوند خورده و با برخاستن از ققنوس زن زندگی و آزادی چنان که شاهدیم در مراسم های پایان ناپذیر بزرگداشت های سریالی جان باختگان انقلاب به اوج تازه ای رسیده است. اصالت این جنبش بیش از هر جریانی با درون جوش بودن و مشارکت فعال در انقلاب سرچشمه می گیرد. آن‌ها با برگزاری مراسم های پرشکوه حماسی و سرشار از رزمندگی در زیرشدیدترین سرکوب‌ها و انتشار و بازخوانی آرمان‌ها و خواست‌های جان باختگان جنبش، در حال کنشگری انقلابی و روشن نگهداشتن مشعل انقلاب هستند. چنان‌که می دانیم خیزش بزرگ کنونی نیز از مراسم بزرگداشت و دادخواهانه قتل ژینا امینی سربلندکرد و سراسری شد. جنبش دادخواهی با عرصه های گوناگون فعالیت خود از جمله برگزاری مراسم ها و دفاع از زندانیان سیاسی و از جان‌‌ آن ها و پیوند با نهادهای افشاء کننده حقوق بشر و البته در گره خوردگی تنگاتنگش با سایرجنبش های ضدتبعیض و استثمار اکنون بسیار رشده کرده و از ارکان انقلاب بشماررفته و در اعماق آن ریشه دارد. این جنبش در عین حال کنشگران و چهره ها وسخنگویان عملی و نهادهای گوناگون و شناخته شده خود را هم دارد. با چنین نقشی که جنبش دادخواهی دارد بی تردید درخارج کشور نیز چهره های شناخته شده و واجداعتبار و وفادار به‌این جنبش و آرمان جنبش دادخواهی کم وجودندارد. از همین رو در فضای ایرانیان خارج از کشور جای نقش آفرینی شایسته آن‌ها از جمله توان فراخوانی کمپین‌های سراسری در حمایت از جنبش داخلی خالی است. به‌همین دلیل ضروت دارد که این خلأ هرچه زودتر توسط دیگرشاخه های جنبش دادخواهی و دیگر نهادهای مدافع انقلاب پرشود تا بازیگران نمایشی نتوانند به سهولت از چنین خلئی، خلاف اهداف و آرمان‌های جنبش دادخواهی و برای امیال و سوداهای خود بهره برداری کنند.

تقی روزبه ۲۰۲۳.۰۱.۰۲
پیام و متن مشترک چندچهره سیاسی هنری و ورزشی خارج کشور برای سال نومیلادی
https://news.gooya.com/2022/12/post-71874.php