تداوم سرکوب، اعدام، فریب و بیآبروئی هم، حکومت را نجات نخواهد داد!
Fri 9 12 2022
محمد اعظمی
جنبش "زن، زندگی و آزادی" نزدیک به سه ماه است که بیگسست ادامه دارد. طی این دوره، جنبش انقلابی پیشرفت زیادی نمودە و فشار بر حکومت را افزایش داده است. فراخوان های متعددی که برای اعتصاب در روزهای ۱۴ و ۱۵ و ۱۶ آذر ماه داده شد، بار دیگر مردم را به میدان کشاند. به دنبال فراخوان دانشجویان دانشگاهها، نهادهای دیگر از جمله، شورای هماهنگی تشکلهای صنفی معلمان ایران، سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه، سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه، کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری، گروه اتحاد بازنشستگان، اتحاد پزشکان، فعالان محلات در شهرهای مختلف، چهرههای سرشناس ورزشی، هنری و علمی برای حمایت و مشارکت در اعتصاب به اشکال مختلف فراخوان دادند. تعدادی از احزاب سیاسی و نهادهای دموکراتیک نیز از این حرکت پشتیبانی نمودند. از جمله: هیئتهای سیاسی ـ اجرائی: اتحاد جمهوریخواهان ایران، جبهه ملی ایران ـ اروپا، حزب چپ ایران (فدائیان خلق)، حزب سوسیال دمکرات و لائیک ایران، (همسازی جمهوریخواهان)،سازمانهای جبهه ملی ایران در خارج از کشور، همبستگی جمهوریخواهان ایران (هجا و مرکز هماهنگی احزاب کردستان ایران و بسیاری دیگر از نهادها و سازمان های سیاسی و دموکراتیک طی بیانیه های مختلف به پشتیبانی از اعتصاب در این سه روز برخاستند. بر اساس اخبار رسیده توسط خبرگزاری های مردمی این فراخوان ها توانستهاست بسیاری از بازارها و دانشگاهها را به اعتصاب بکشاند.
در این سه روز بازارها در بسیاری از شهرها نیمه تعطیل یا کاملا تعطیل بود. در کردستان ایران بازار عموم شهرها در اعتصاب شرکت داشتند. در سایر نقاط از جمله در کرج، اصفهان، نجف آباد، شیراز، اراک، تهران، تبریز، بوشهر، کرمان، ارومیه، اهواز، بهبهان، دزفول، قم، چاهبهار، بندر عباس، بابل، ساری و......بازارها تقریبا تعطیل بود. همزمان با اعتصاب بازاریان، دانشجویان در دەها دانشگاە کشور دست به تحصن زدند. این اعتصابات با برخی اعتصابات کارگری از جمله اعتصاب کامیونداران که از چند روز پیش آغاز شده بود به همدیگر گره خورده و جمهوری اسلامی را در موقعیت ضعیف تری قرار داده است. همچنین کارگران با اعتصاب در پایانەها و مخازن پتروشیمی ماهشهر، آلومینیوم المهدی بندرعباس، سیمان سپاهان (دیزیچە) در اصفهان، ذوب آهن، پتروشیمی سنندج، و داروگر تهران، با فراخوان همراە شدند. تنها یک هفتە قبل از صدور این فراخوان حداقل ٨ اعتصاب کارگری بزرگ دیگر نیز انجام گرفت. در تعدادی از بیمارستان ها پزشکان و پرستاران دست به اعتصاب زده و اعلام کرده اند که فقط به بیماران اورژانسی رسیدگی می کنند. شعارنویسی روی دیوار شهرها افزایش چشمگیری یافته و تمرکز شعارها روی جمهوری اسلامی و رهبر مستبد آن بودهاست. در این شعارها بدرستی حکومت عامل فلاکت و نابسامانی معرفی شده و بر ضرورت پایان دادن به عمر این سیستم مستبد و فاسد تاکید شدهاست.
سران حکومت اما هنوز صورت خود را با سیلی سرخ نگهمیدارند و هر کدام برای حفظ روحیه دیگری داستانسرائی می کنند بلکە از ریزش بیشتر نیرو و افت روحیه نیروی سرکوب جلوگیری کنند. به همین خاطر رهبران حکومت می کوشند در ظاهر تغییر مهمی در رفتار و گفتار خود ایجاد نکنند. لغو گشت ارشاد نیز هر چند به شکل پوشیده اعلام شده، اما هنوز در همان حدی است که رئیسی پس از بازگشت از سازمان ملل در اولین سخنرانی خود پس از برآمد جنبش مطرح نمود. او پس از خط و نشان کشیدن برای مردم اعلام کرد که جمهوری اسلامی بر ارزش های خود ایستاده، اما روش ها را میشود اصلاح کرد یا به بیان دیگر، او بر حجاب اجباری ایستاد اما روش نظارت بر اجرای حجاب یعنی گشت ارشاد را قابل تغییر دانست.
این حد از تغییر مثبت و محصول پیشروی جنبش انقلابی است. اما مردم نه تنها گشت ارشاد، بلکه حجاب اجباری را هم در عمل کنار زدهاند و در مبارزه خود به زیر کشیدن حکومت را پی میگیرند. کنار زدن گشت ارشاد هدف اصلی مردم نبوده که با عقب نشینی حکومت فیتیله مبارزه مردم پائین کشیده شود. لغو گشت ارشاد باعث تقویت مبارزه مردم و بالا رفتن انرژی مبارزه میشود و از این زاویه مثبت و حائز اهمیت است.
جمهوری اسلامی با فریب و دروغ و سرکوب تا کنون حکومت کرده و در این خیال باطل است که میتواند مثل گذشتههای دور با اخبار جعلی و با دروغ بر مردم حکومت کند. اگر این روش در دوره های گذشته میتوانست عده ای از مردم را بفریبد، امروز که در دنیای مجازی اخبار در ثانیه منتقل میشود جز رسوائی بیشتر ثمری برای دروغ گویان و سرکوبگران به بار نخواهد آورد. امروزە پنهان کردن حقایق از دید مردم با وجود دسترسی بە اینترنت بسیار دشوارتر از پیش است. کما اینکە بسیاری از اسناد درون حکومتی و حتی صحبتهای خصوصی و پنهانی آنها هم برملا میشود چه رسد به اتفاقاتی که جلو چشم مردم رخ میدهد.
تا کنون این جنبش حداقل حدود ۵۰۰ کشته، صدها زخمی، ۱۸ هزار تن زندانی داشتهاست. این سرکوب خونین برای ارعاب جامعه انجام گرفتهاست. حکم اعدام معترضان بی سلاح دومین عنصری است که برای ایجاد ترس و به شکست کشاندن جنبش، توسط حکومتگران بهکار گرفته میشود. ارقام متفاوتی از محکومان به اعدام منتشر شدهاست و امروز خبر اجرای اولین حکم منتشر شدهاست. محسن شکاری جوان ۲۳ ساله ای است که جانیان حاکم جان او را برای تداوم حکومت فریب و دروغ و فساد، ستاندند.
فشار برای اعترافات اجباری نیز عنصر تکمیلی ایجاد ترس است. آخرین نمونه توماج صالحی است که زیر فشار حکومتیان، به اعتراف کشیده شدهاست. پیش از آن شروین حاجی پور و همین محسن شکاری را به این اقدام نخنما مجبور کردهبودند. غافل از اینکه جامعه ایران رشد کرده، توماج همان قهرمان نامی موسیقی ایران است که در جنبش انقلابی نقش پررنگی داشته و امروز نیز همچنان قهرمان میماند. حکومت بداند که این اقدامات غیر انسانی حرمت توماج و شروین و محسن ها را بالا میبرد.
همزمان با این سرکوب ها، ارتش سایبری حکومت مشغول توطئه است و میکوشد از هر منفذی در درون اپوزیسیون وارد شود تا آن را به حفرهای بدل کند. انتشار اخبار جعلی و دروغ تا شایعهپراکنی تا خراب کردن چهره افراد موثر در جنبش از شگردهای حکومت است که میایست خنثی شود. در آخرین نمونه این توطئهها، که کوس رسوائی آن بر سر هر کوی و برزن به صدا درآمد، در رابطه با مولوی عبدالحمید امام جمعه اهل سنت زابل بود. بر اساس سندی که توسط گروه هکری بلکریوارد افشا شد رهبر توطئهگر جمهوری اسلامی علی خامنهای دستور میدهد که مولوی عبدالحمید «نباید بازداشت شود بلکه باید بیابرو شود. »
فشار و تداوم جنبش انقلابی نیروی سرکوب را خسته و فرسوده کردهاست. جنبش مردم نیروی عظیمی در کنار خود دارد که هر اقدام حکومت بخشی از لایههای آن را فعال کرده به میدان میآورد. تهدیدهای حکومت تاکنون اگر اثرگذار بود، امروز با سکوت جامعه روبرو بودیم. در کردستان که بیشترین تهدیدها و سرکوبها رخ داده، ایستادگی بیشتر شدهاست. در زابل و سیستان و بلوچستان هم مقاومت بالاست و مردم ساکت نشدهاند. در بسیاری از شهرها از جمله تهران مبارزه ماراتونی با هدف زدن کل نظام و در راس آن ولی فقیه ادامه دارد. اکنون فرهنگ مقاومت و مبارزه موضوع بحث های خانوادگی است. کودکان با مرگ بر دیکتاتور زبان می گشایند و اولین کلماتشان دفاع از آزادی و خواندن سرودهای انقلابی است. در این فضا در هر مناسبت جنبش مردم نفس تازه می کند و گلوی حکومت بیشتر زیر فشار قرار می گیرد.
بهرغم مجموعه شگردهای توطئه گرانه و سرکوبگرانه حکومت، جنبش انقلابی تداوم داشته حتی در همان محلات و شهرهائی که سرکوب شدهاند، مردم به سکوت کشیده نشدهاند. اما برای به زیر کشیدن حکومت این امواج نیرومند اعتراضی هم کافی نیست. اعتراضات خیابانی، اعتصابات دانشجوئی و پیوستن بازاریان همگی مهمند و موجب تضعیف روحیه حکومت شدهاند، اما برای برانداختن جمهوری اسلامی به میدان آمدن واحدهای تولیدی و سیستم توزیع سراسری است که گلوی حکومت را برای تسلیم خواهد فشرد. اعتصاب عمومی اگر به حوزه تولید و توزیع کشیده نشود و منابع مالی حکومت را مسدود نکند، این جرثومه فساد به حیاتش ادامه خواهد داد. این جنبش را که کودکانش با واژه و شعار "زن، زندگی و آزادی" زبان میگشایند، نمیتوان شکست داد و جامعه را به گذشته برگرداند. اما اگر از همه توان جنبش استفاده نشود حکومت جان های بیشتری از مردم را خواهد ستاند. اهمیت دارد از تجربه اعتراضات این سه روزه هم، توشهای اندوخت و به عنوان پله ای به سوی اعتصاب عمومی کە شرط پیروزی نهایی است از آن بهره گرفت.
در چنین فضائی سردمداران حکومت شمشیر را از رو بسته به خیال خام خود میخواهند با تهدید مردم را به سکوت بکشانند. در جنبش اخیر جمهوری اسلامی حدود ۵۰۰ تن را کشته و ۱۸ هزار تن را زندانی کرده است. رژیم هنوز مسئولیت قتل مهسا امینی را نپذیرفته و قتل بسیاری از جانباختگان را خودکشی و یا بیماری اعلام کردهاست. می گویند مستبدین و دیکتاتورها دیر متوجه ابعاد انقلاب میشوند. زمانی آنرا میفهمند که راهی برای نجاتشان باقی نمیماند. رفتار حکومت با زندانیان سیاسی و دستگیر شدگان نیز همگی نشان از این جمود فکری دارد. هنوز حکومت این جنبش گسترده را رسمیت نداده و مردم به تنگ آمده از بیدادهای رژیم را اغتشاشگر معرفی می کند. بدون شک حکومت جمهوری اسلامی نیز همچون دیگر دیکتاتورهای سرنگون شده، دیر یا زود تسلیم اراده مردم خواهد شد.
«بهپیش»
|
|