بیانیه تحلیلی همبستگی جمهوریخواهان ایران به مناسبت روز دانشجو
جنبش دانشجویی عنصری تعیینکننده و خستگیناپذیر خیزش انقلابی ۱۴۰۱ است
Tue 6 12 2022
اعتراضات دانشجویی از سالهای ابتدایی تاسیس مدارس عالی در دوران قاجار آغاز شد، با تشکیل گروههای دانشجویی در اروپا و در دوران سلطنت مطلقه رضاشاه قد برافراشت. با گسترش فعالیتها در دهه ۲۰ و جنبش ملیشدن صنعت نفت، بعد از پشت سر گذاردن ۱۶ آذر ۱۳۳۲، طی روندی صعودی در دهه پنجاه به اوج خود رسید و در نقش تقویتکننده انقلاب بهمن ۵۷ موجب سرنگونی رژیم پهلوی شد. پس از از انقلاب فرهنگی و در روزهای سرکوب خونین دهه شصت و جنگ هشت ساله، زمستان سختی را از سر گذراند اما با چشیدن طعم تلخ «سازندگی» -بخوانید تعدیل ساختاری- ناچار اما امیدوار به استقبال اصلاحات رفت. هرچند ارمغان اصلاحات هم برای دانشجویان جز خون و زندان و اخراج نبود اما این جنبش از پای ننشست و جنبش ۸۸ و پس از آن اعتراضات مداوم سالهای ۱۳۹۶ تا ۱۳۹۸ را رقم زد.
در قرنی که گذشت، نهاد دانشگاه هربار، توسط هر دیکتاتور با هدف پرورش و تقویت نیروی کار تکنوکرات، سیاستزدایی شده، فاقد فاعلیت و وفادار به رژیم حاکم ساخته و برساخته شد اما ماهیت این نهاد به علاوه مشخصات طبقاتی، جنسیتی و سِنی و اتنیکی دانشجویان، نتیجهای معارض با خواست طبقه حاکم در برداشته: «نه شاه، نه شیخ، نه سردار، مرگ بر هرچی ستمکار»، شعار دانشجویان دانشگاه امیرکبیر در تجمع اعتراض به قتل سرنشینان هواپیمای اوکراینی.
بازگشت قدرتمند
با شروع روزهای قیام ژینا، هشتگ #مهسا_امینی، زن-زندگی-آزادی و انقلاب ۱۴۰۱، قرار بود ۲۷ام شهریور اولین روز سال تحصیلی جدید در دانشگاه تهران باشد و این دانشگاه پس از دو سال تعطیلی به بهانه کرونا با آموزش حضوری از دانشجویان پذیرایی کند. اما اراده دانشجویان، بازی را بهم زد و به جای جشن حکومتی، اداری و بیثمر، با اعتراضی قدرتمند و مزین به شعار زن-زندگی-آزادی به استقبال دانشجویان رفتند تا قتل مهسا امینی به دست ماموران گشت ارشاد، هزینهای به بزرگی یک انقلاب برای جمهوری اسلامی داشته باشد.
اعتراضات دانشجویان در روزهای بعد هم ادامه یافت، دانشگاه امیرکبیر، اصفهان، الزهرا، نوشیروانی بابل، تبریز، شیراز، صنعتی شریف، کردستان، کرمان، سیستان و بلوچستان و چندین واحد دانشگاه آزاد در شهرهای مختلف. همزمان با خیزش مردم در خیابانها، دانشجویان در دانشگاهها با همان شعارهای مردمی مشغول به اعتراض بودند، وضعیتی کمسابقه در تاریخ پرفراز و نشیب این جنبش. یکدست شدن مطالبات میان دانشجویان و مردم -به مثابه کلیتی شامل مختصات طبقاتی، قومیتی و جنسیتی متفاوت- شاید رویدادی دور از ذهن بود که وقوع آن نه به سادگی بلکه مستلزم ایجاد تحولات ریشهای در جامعه تصور میشد اما در کمتر از چند روز چنان رخ داد که به نقطه عطف درهمتنیدگی جنبشهای اعتراضی ایران تبدیل شد. شکاف میان جامعه و دانشگاه، چه واقعی و عینی و یا غیرواقعی و انتزاعی، در این مقطع زمانی به حداقل خود رسید. اگر روزگاری مطالبات دانشجویان معترض، زیاده از حد، افراطی، آرمانی، هزینهزا و ناشی از جوانی تفسیر میشد و یا در بهترین حالت در مرحله تشویق و تحسین عمومی باقی میماند و فراموش میشد، امروز در متن و بطن زندگی روزمره بخش وسیعی از مردم ایران جاری است. حالا دانشجویان هنر با اجرای پرفورمنسهای اعتراضی جان تازهای به جنبش و شاخههای هنری دادهاند. ایستادگی دانشجویان صنعتی شریف در برابر حمله مسلحانه نیروهای سرکوب، تلاش چندین ساله سپاه پاسداران برای تصرف این دانشگاه را به باد داده و اعتراض خستگیناپذیر دانشجویان دانشگاه الزهرا، بیمایگی اراده حکومت برای تکجنسیتی کردن نهاد دانشگاه را بیش از پیش به رخ کشیده است. روزی نیست که بازداشت بیسابقه دانشجویان، احضار و تهدید و اخراج آنها و اخیراً، مسمویتهای غذایی عجیب جمعی دانشجویان در اخبار ایران شنیده نشود.
جمهوری اسلامی تلاشی از زمان انقلاب فرهنگی سال ۱۳۵۹ تلاشی بیوقفه را برای زدودن خاصیت پیشگامی از جنبش دانشجویی آغاز کرد.
تصفیه دانشجویان و اساتید دگراندیش، تصویب و اجرای قوانین تبعیضآمیز برای حذف اقلیتهای دینی از دانشگاه، سرکوب حداکثری و اخراج دانشجویان دختر به بهانه حجاب و ارتباط با مردان، آپارتاید جنسیتی در پذیرش دانشجویان، اعمال محدودیت در پذیرش دانشجویان غیربومی، تاسیس انواع دانشگاههای پولی و غیردولتی و کالاییسازی آموزش از طریق پولیسازی خدمات آموزشی و رفاهی رایگان و تخصیص انواع سهمیه به اعضای باشگاه وفاداران جمهوری اسلامی، بخشی از سیاستهای حاکمیت در این مسیر است. هرچند وضعیت کنونی جنبش دانشجویی نشانگر شکست جمهوری اسلامی است اما اعمال همین سیاستها از یک سو منجر به چرخش طبقاتی و فرهنگی دانشجویان در دانشگاههای دولتی و محبوبتر شد و از سوی دیگر چنان قافیه را به همگان تنگ کرد که دانشجویان دانشگاههای کمتر مطرح و کوچکتر نیز با وجود فقدان تاریخ اعتراضی و بستر تشکلیابی به طور جدی به مقابله با حکومت برخاستند. به بیان دیگر، حاکمیت قافیه را هم در دانشگاههای دولتی، بزرگ و مطرح به مخالفان باخت و هم در دانشگاههایی که عملا آنها را برای درآمدزایی، جذب نیروی وفادار و پایین آوردن مصنوعی نرخ اشتغال تاسیس کرده بود.
جمهوری اسلامی طی بیش از چهار دهه گذشته انجمنهای اسلامی و دانشجویان لیبرال تا دانشجویان چپگرا، هویتطلب و فمینیست را ستارهدار، اخراج، بازداشت و زندانی کرد اما سرکوب حداکثری بیفایده بود و دانشجویان معترض هردم از سویی سربرمیآوردند و افتان و خیزان چراغ جنبش را روشن نگاه میداشتند. پیروزیهای کوچک حاکمیت نه در قامت سرکوب امنیتی و عیان بلکه از طریق استحاله ناآشکار فرهنگی زیست دانشجویی و ترویج فردگرایی، مصرفگرایی بالا، مهاجرت و در یک کلام، ابتذال به دست آمد. تا آنجا که اعتراضات ۱۶ آذر را به برنامههای سالنی، از پیش تعیین شده و حتی جنگ شادی تبدیل کرده بود تا برنامه تهیسازی دانشگاه هرچه تمامتر اجرا شود.
دو سال تعطیلی به بهانه کرونا موهبتی دیگر برای حکومت بود تا زمامداری خود را پس از قیام آبان ۱۳۹۸ تضمین کند. اما تلاشهای معطوف به سیاستزدایی و رویکردهای سخت و نرم سرکوب نه تنها خیال حکومت را از خصلت نقادی دانشگاه راحت نکرد بلکه به ناگاه چنان سطح به کنشگری تغییرخواهانه در سطح کمی و کیفی گسترش یافت که نقطه اوج جنبش دانشجویی در طول تاریخ فعالیت طولانی و مستمر خود را ثبت کرد.
جنبش انقلابی ۱۴۰۱ نشان داد که نه تنها حاکمیت همه چیز را به مخالفان باخته بلکه این جنبش، به ویژه در ساحت دانشگاهی خود فراتر از پیشبینیها و انتظارات عمل کرده است. نقش پررنگ دختران در دانشگاهها مهمترین ویژگی فعلی جنبش دانشجویی است. خیزش دختران دانشجو دهها سال سرکوب، خفقان، تبعیض و فشار چه از سوی حکومت و چه از سوی خانواده و دیگر گروههای اجتماعی را نشانه گرفته و بازگشتپذیر نیست. میزان و نوع فعالیت و مقبولیت دختران در جنبش دانشجویی در مقایسه با دورههای پیشین به طور قابل ملاحظهای افزایش یافته و کمتر منحصر به طبقه و یا قومیت است. همانطور که شجاعت زنان در خیابانها به نماد این قیام بدل شده، حضور فعالانه دختران در برداشتن حجاب در محیط دانشگاه، تخریب دیوارهای سلف به عنوان نماد عینی جداسازی جنسیتی و اعتراضات گسترده در محیط امنیتی و ناامن خوابگاهها غیرقابل چشمپوشی است. هرچند مبارزه با پوشش اجباری و محدودیت زمان ورود و خروج به خوابگاههای دختران و سهمیههای جنسیتی اعمالشده در پذیرش دانشگاهها سالها پیش آغاز شده بود اما حالا پررنگتر در کنار دیگر مطالباتی صنفی و سیاسی دانشجویان قرار گرفته است. از سوی دیگر، نقش فردی رهبران جنبش دانشجویی بسیار کمرنگتر از گذشته است و دانشجویان نه در نقش توده دگراندیش بلکه هریک به عنوان سوژهای تاثیرگذار، پیشبرنده و خلاق در صحنه اعتراضات فعالیت میکنند.
هرچند گستردگی طبقاتی، اتنیکی و جغرافیایی قیام حاضر بیش از آن است که بتوان نقش رهبری فکری و یا استراتژیک را به یک یا چند جنبش خاص اطلاق کرد، اما جنبش دانشجویی توانسته جای خود را به عنوان عنصری تعیینکننده و خستگیناپذیر باز کند به طوری که هرروز مشعل اعتراضات به اشکال مختلف تحصن، بیانیه، اجراهای هنری و یا نافرمانیهای مدنی در چند دانشگاه کشور دست به دست میشود. دانشگاه حالا نه موتور محرکه با فاصله چند ساله از جامعه خود، بلکه انگیزهبخش و در خدمت مطالبات پیشروی معترضان است. اگر تا دیروز جنبش دانشجویی چند قدم جلوتر از جامعه مادرحرکت میکرد، امروز تفکیک قائل شدن بین خواسته های جنبش دانشجویی و جامعه ایران تقریبا غیر ممکن است.
نقطه قوت نسل جدید فعالان دانشجویی اشراف آنها به مدل جدید رهبری در کارزارهای سیاسی است که به صورت شبکهای و پویا عمل کرده و فاقد مرکز هماهنگ کننده است.
تداوم اعتراضات سراسری و هماهنگ در دانشگاههای کشور به رغم بازداشتهای گسترده نشان میدهد که جنبش دانشجویی وابسته به اشخاص نیست. کانونهای اثرگذار متعدد بوده و در گذر زمان تغییر پیدا میکنند. این مدل رهبری که در مقطع کنونی با توجه به جو سنگین امنیتی، تمرکزش بر افراد در مناسبات شبکهای و کنشگری غیررسمی است و به دنبال اشکال کلاسیک رهبری نیست، مزیت بیشتری برای موفقیت دارد. تشکلهای دانشجویی مشابه فعالان و گروههای سیاسی شناخته شده بعد از تضعیف فضای پلیسی امکان فعالیت موثر را پیدا خواهند کرد.
جنبش دانشجویی با توجه به سرمایه سیاسی و اجتماعی بدست آورده در جنبش انقلابی ۱۴۰۱ که محصول مبارزات و تلاشهای مستمر آن در ۱۱ هفته گذشته و پرداخت هزینههای بالا است به صورت بالقوه قابلیت ایفای نقش هماهنگ کننده و رهبری میدانی را دارد. تجارب تاریخی جنبش دانشجویی این امکان را به فعالان دانشجویی میدهد که با دیگر اقشار و جنبشهای اجتماعی در ایران ارتباط برقرار کرده و با افزایش همافزایی زمینهساز گسترش اعتراضات از سطح فرسودهکننده کنونی به مهارکننده توان دستگاه سرکوب شود.
این روند مهر تاییدی است بر این ادعا که دانشجویان این مرز و بوم هربار بعد از سرکوبهای غیرانسانی رژیمهای مستبد، ققنوسوار از خاکستر خود بر میخیزند و تخت و قدرت حکام مستبد را به لرزه در می آورند. چنین است که این جنبش را سر باز ایستادن نیست.
همبستگی جمهوریخواهان ایران(هجا)
۱۴ آذر ماه ۱۴۰۱
۵ دسامبر ۲۰۲۲
|
|