آیا می شود نظر ژورنالیست ها را دستکاری کرد؟
ترجمه: حسین انور حقیقی
Sat 12 11 2022

ریچارد داوید پرشت و هارالد ولچر ادعا میکنند که: تنوع نظری محدود شده است، مطبوعات سختگیری اخلاقی در پیشگرفتهاند، رداکتورها در پی تحسین و هورای همکارانشان هستند.
یک مقابله!
الکساندر کامان و مارتین ماخوویتز مصاحبه را انجام دادهاند.
برگرفته از نشریه هفتگی دی سایت آلمان شماره ۳۹ سال ۲۰۲۲
دی سایت: آقای پرشت، آقای ولچر شما کتابی انتقادی در باره رسانههای اصلی و راهنما (Leitmedien ) نوشته اید، قوه چهارم – و ما را در موقعیت سختی قرار میدهید: آیا ما باید با سختگیری ویژهای با شما مصاحبه کنیم تا ژورنالیسمی را به شما نشان دهیم که ظاهرا افسوسش را میخورید و یا ما را متهم خواهید کرد که نقد شما را جدی نمیگیریم؟
هارالد ولچر: چه حرکت جالبی! ولی من میتوانم خیال شما را راحت کنم. کتاب ما یک نوشته جدلی نیست. ما پیشنهادی میکنیم برای تعمق در باره روزنامهنگاری، رسانههای راهنما و تمام ساز و کار آنها. در رابطه با سوالات خیالتان آسوده باشد میتوانید خیلی سختگیر باشید.
ریچارد داوید پرشت: وقتی کتابی در باره رسانههای راهنما مینویسیم ، کاملا روشن است که روی سخن ما نه هر ژورنالیست و یا هر رسانهای است. ما گرایشات معینی را نقد میکنیم.
دی سایت: شما پیش از همه از این انتقاد میکنید که اغلب اوقات در رسانهها نظر یکسانی حاکم است.
ولچر: مسائل اصلی مورد نظر ما عبارتند از گزارشگری بشدت شخصیشده، رشد بیش از پیش فرهنگ برانگیزاننده و همگونی عظیم نظرات منتشر شده. اکثر این گرایشات را میشود با رشد روزافزون سختگیری اخلاقی و نفوذ و تاثیر شبکههای اجتماعی چون تویتر، که ما در کتاب خویش آنرا "رسانه مستقیم / بلاواسطه" (Direktmedien ) نامیدهایم، توضیح داد. در سه مجموعهء موضوعی ما این امر را نشان میدهیم: بحران پناهندگان، بحران کرونا و حالا در مورد جنگ اوکرائین.
دی سایت: ولی در عین حال هر دوی شما شهرت و سهم زیادی از موفقیت خویش را مدیون حضور مکررتان در رسانه های عمومی هستید. و آنهایی را نقد میکنید که شما را برکشیدهاند.
ولچر: کارکردها برایمان آشنا است و بخشا از آن بهره بردهایم - ولی به این معنی نیست که به اجبار همه آنها خوب هستند.
دی سایت: شما درباره جنگ اوکرائین مواضعی اتخاذ کردهاید که جزو به اصطلاح جریان اصلی ( Mainstream ) نبودهاند. آقای ولچر شما نامه سرگشاده به اولاف شولتز صدر اعظم آلمان را امضاء کردهاید که علیه تحویل سلاح های سنگین بود. آقای پرشت شما در گفتگو های تلویزیونی علیه ارسال سلاح استدلال کردهاید. آیا کتاب را به خاطر ناامیدیتان در برابر انتقادات تندی که از مواضع شما شده است، نوشتهاید؟
ولچر: من از ناامیدی صحبت نخواهم کرد. ولی من از میزان و شدت متنزدایی (Dekontextualisierung ) در حیرت شدهام.
دی سایت: منظورتان چیست؟
پرشت: متن زدایی یکی از موضوعات کتاب ماست: گرایشی که نظری را در مورد شخصی بیان میکند بدون اینکه دلیل بیاورد که تا چه حدی روی نظرات آن شخص کار کردهاست و اینکه آیا آن شخص اصلا چیزی از مسئله سرش میشود. جملاتی را که بیان میکنند بدون توجه به زمینه و متن جملات به مثابه موضوع خشم، هیجان و غیرت قرار میدهند. بدون اینکه از خود بپرسند: چه چیزی صادقانه انگیزه یک شخص برای بیان یک نظر بوده است؟ این حرف در چه رابطه ای و یا پیش زمینه فکری دیگری گفته شدهاست؟
دی سایت: آیا میتوان مقدار این توافق نظری رسانهای را که شما از آن شکایت میکنید اساسا اندازه گرفت؟
ولچر: کارشناسان ارتباطات مدام اینکار را انجام میدهند. در مورد بحران پناهندگان و بحران کرونا انجام دادهاند و در هر دو مورد به این نتیجه رسیدند که رسانههای راهنما در یک دوره زمانی طولانی بطور یکسان گزارش دادهاند. مطالعات در باره جنگ اوکرائین هنوز کامل نشدهاست ولی آشکار است که تفسیر ها، سرمقالهها و ستون مطالب در یک جهت هستند: برای ارسال سلاح سنگین. از صدر اعظم خواسته میشود که بیش از این تلاش کند و دولت را در این جهت بسیج کند. در حالیکه بنابر نظرسنجی ها آلمانیها دارای نظریات کاملا متفاوتی در این زمینه هستند.
پرشت: دلیل این هم نظری آن چیزی است که ما ژورنالیسم کورزوری مینامیم. ژورنالیسم کورزوری به این معنا است: همواره بخواهیم در موضع درستی باشیم- موضعی که نزد همکاران و در رسانههای اجتماعی امتیاز آور است. همواره بسته به موقعیت موضع اخلاقی درستی اتخاذ کنیم البته با دلایل بسیار انعطاف پذیر. به همکارانتان فکر میکنید با افکارشان آشنا هستید در جستجوی تشویق آنها هستید و نظرتان را با نظرات آنها تنظیم میکنید. آدم آنها را مخاطب خویش میداند و فراموش میکند که مخاطبان اصلی در بیرون داری نظرات بسیار گوناگونی هستند.
دی سایت: شاید در آغاز بحران رسانهها بیشتر همانند یکدیگر گزارش میدهند – ولی بعد ها متفاوت میشوند.در بحران پناهندگان چنین بود و نیز در باره بحران کرونا که امروزه شاهد نظریات و گزارشگری کاملا دیگر و گوناگونی در این زمینه هستیم و در باره جنگ اوکرائین هم چنین است.
ولچر: حتی من هم میتوانم این را تائید کنم. هیچ کس برای همه این مسائل نسخه از پیش پیچیده شدهای ندارد. بدین جهت احتمال دارد که یکی نظرش را با دیگری تنظیم کند. ولی دقیقا در بحران پناهندگان خیلی طول کشید تا تفکیک صورت بگیرد؛ مطالعات زیادی این را نشان میدهند. در باره جنگ اوکرائین هنوز تفکیک واقعی صورت نگرفتهاست.
دی سایت: واقعا؟ در باره نامه اول علیه تحویل سلاح پیش از این گفتگو شده است. نامه دومی که هر دو نفر شما امضاء نمودهاید در نشریه دی سایت چاپ شدهاست. همواره انتقاداتی در باره تحویل سلاح ،حتی در نشریه ما، میخوانیم: از ولفگانگ مرکل گرفته تا یولیا چه، از گریگور گیزی تا میشائل کرچمار، از سونیا فلاسپولر تا هر دوی شما، حتی همین امروز هم.
پرشت: اینطور که شما ردیف میکنید به نظر خیلی زیاد میاید. ولی ما در باره یک دوره زمانی نیم ساله صحبت میکنیم. و تنها کافی نیست که نویسندگان مهمان را در نظر بگیریم مهم تر این است: رداکتورها، خبرنگاران خارجی و مسئولان بخشهای خود نشریه چگونه مینویسند؟ چه تعداد از آنها نگاهی متفاوت را پیش کشیدهاند؟ جالبتر و برجستهتر از همه برای من ترکیب برنامه های گفتگوی تلویزیونی است.
دی سایت: مشاهدات شما در این مورد چیست؟
پرشت: حضور تعداد بیشتر کسانی که طرفدار تحویل سلاح هستند. تا جائیکه میدانم از شروع جنگ تاکنون فقط یک مورد گفتگوی تلویزیونی بودهاست که تعداد طرفداران و مخالفان تحویل سلاح برابر بودهاست. این هم زمانی بود که من تنها با مارکوس لانتس در گفتگو بودم. در هیچ گفتگوی تلویزیونی دیگر چنین وضعی مشاهده نشدهاست. در برابر یک مخالف تحویل سلاح سه الی چهار مدافع تحویل سلاح حضور داشتهاند.
دی سایت: ببخشید اما مگر اینگونه میشود شمرد؟ وقتی کسی چون لارس کلینگلباین و یا کوین کونرت دعوت شده باشن،د بیشتر موضع تعمق و سنجش دارند تا هواداری از تحویل سلاح سنگین.
پرشت: منظور از دفاع رادیکال چیست؟ لارس کلینگلباین و کوین کونرت هر دو مدافع تحویل سلاح هستند. تنها این چیزها مورد اختلاف هستند: چه اسلحهای تحویل میدهیم چه مقدار سلاح که ارتش آلمان را خیلی تضعیف نکند و مطالبی از این دست. جمع نمونه وار این گفتگوها چنین است: یک ژورنالیست زن که مدافع تحویل سلاح است و نیز یک نفر که احتمالا در یک اتاق فکر ترانس آتلانتیک کار میکند – برای تحویل سلاح. سپس کسی چون کونرت یا کلینگلباین که مدافع تحویل سلاح هستند ولی طرف مقابل را هم میخواهند کمی درک کنند. و در نهایت مرد یا زن مدراتوری با گرایشی کاملا مشخص. میدانید صحبت کردن علیه چنین دیواری در یک گفتگوی تلویزیونی چقدر سخت است؟
دی سایت: وقتی شما ادعا میکنید که تفاسیر مشابه هم هستند: آیا درست نیست که فکر کنیم ژورنالستهایی که با مسائل خارجی سروکار دارند بنا بدلایل قابل فهم به نظرات مشابهی دست یابند؟ چون تا کنون هیچ پیشنهاد مشخصی نیست که بگوید چگونه روسیه را وادار ساخت دست از جنگ بردارد.
پرشت: مارکوس لانتس همین سوال را از من پرسید: کسانی که نامه سرگشاده مینویسند چه پیشنهاد سازندهای ارائه میکنند؟ برعکس هیچگاه کسانی که موافق تحویل سلاح هستند در برابر این سوال قرار نمیگیرند: جدا فکر میکنید که اوکرائین در این جنگ پیروز میشود؟ تمامی مناطق را پس میگیرد؟ و آن هم با توجه به این حقیقت که روسیه هنوز دارای سلاحهای سهمگین بسیاری است که میتواند بکارگیرد؟ آخر هیچ کسی راه حل روشنی ندارد.
ولچر: کسانی که نظر متفاوتی دارند موظف به استدلال هستند در حالی که موافقین نظر رسانهای حاکم بی نیاز از این کارند، این خطرناک است. صاحبان نظرات دیگر مورد نفرت قرار میگیرند - چرا؟ چون اکثریت پوبلیچیست در آغاز حادثهای چون جنگ حاضر که برایش هیچ دستور کار روشنی موجود نیست سر یک موضع توافق کرده است و کسانی که نظر دیگری دارند مزاحم هستند.
پرشت: شاید باز یک نکته اساسیتر: ما در زمانه کاربرد و مصرف اخلاق در مقیاسی بسیار بزرگ هستیم، آن هم در جهانی که از نظر اخلاقی رها شده است. هرکسی بلافاصله در باره هر موضوعی نظری اخلاقی دارد و خود را موظف می داند که آن را اعلام کند. تویتر پدید آورنده این روند است. در صورتی که در دوران بحران شک و تردید مهم است. در حالیکه اغلب دقیقا همین شک داشتن به مثابه چیزی کاملا غیر قابل تصور بدنام شده و طرد میشود. شدت این طرد شدگی آنقدر افزایش یافته که خیلیها دیگر جرات نمیکنند در این مباحثات شرکت کنند. موضوع دیگر تنها بر سر این است که 'کورزور' نجابت احساس شده کجا چشمک میزند. ادامه معقول کار برای سیاستمداران در این جو تقریبا ناممکن شدهاست.
دی سایت: شما در کل انتقاد میکنید که بیش از حد در باره سیاستمداران گزارش میشود. در حقیقت برای چه؟
ولچر: رسانهشناسان متوجه شدند که در بیش از دو سوم گزارشها در باره بحران پناهندگان سیاستمداران برجسته نقش اصلی را داشتند. پلیس، فعالان جامعه مدنی و خود پناهندگان در مرحله بعدی قرار داشتند. این خیلی عجیب است. برای من مشکل و مسئله ساز است که گزارشگری سیاسی تنها به گزارش از سیاستمدارن محدود میشود.
پرشت: اسم این را من جنبه بلواری (سطحی و غیر جدی) گزارشگری سیاسی مینامم. زمانی من دیگر از اینکه در باره نکات تازه به اصطلاح جنگ "لاشت علیه زودر" «Laschet gegen Söder» چیزی بخوانم، خسته شده بودم. ژورنالیست ها از نشست های داخلی سیاستمداران تویت میکنند به شکلی هدفمند چیزهایی بدستشان رسانده میشود – به این وسیله آنها تبدیل میشوند به ابزار سیاست، به بازیگران بازیهای سیاسی و خادمان گزارشهای بهشدت شخصی شده. این گزارشگری سیاسی سیاستمداران است. یک گرایش خیلی بد.
دی سایت: خیلی ببخشید. مگر این تکلیف گزارشگران نیست که مراقب سیاستمداران باشند؟
ولچر: سوال اینجاست: کجا را نگاه میکنیم؟ وقتی مسئاله بر سر Cum-Ex (م: ساز و کار سوء استفاده میلیونی مالیاتی بورس بازها بواسطه بانکها) است طبیعتا مهم است که نقش نخست وزیر را بدقت زیر نظر گیریم. و اما مرز کجاست؟ اغلب اوقات مسئله بر سر چیزهای کوچک و بی اهمیت است با حرارت در پی اتفاقی جزئی هستیم. و وقتی که گزارشگری به مسایلی چون ماساژ دادن در ماشین اداری و یا لیست مهمانان دعوت شده در مهمانی شبانه، همانگونه که در مورد رئیس مستعفی رادیو برلین براندنبورگ RBB بودیم، محدود می شود، دیگر صحبت از مزخرفات است.
دی سایت: ولی بعضی اوقات عملکرد خصوصی سیاستمداران همچون مورد پرواز با هلیکوپتر به محل استراحت در زمان مرخصی از نظر سیاسی اهمیت پیدا میکنند.
ولچر: ممکن است. ولی ما ساز و کاری را توضیح میدهیم که وقتی غریزه شکارچی گزارشگری برانگیخته میشود چگونه یک شخص به عنوان قربانی شکار دنبال میشود. خنده لاشت در منطقه سیلزده را در نظر بگیرید: به خاطر همین به شکار او رفتند!
پرشت: به این ترتیب ژاکوبنیسم خطرناکی در اینجا شکل میگیرد. وقتی موضوع محل تردید باشد خودم چیزی درست میکنم تا فردی را به مثابه شخص بدنام کنم و سپس آنقدر علیه وی شلوغ میکنند تا از عرصه عمومی ناپدید شود. اینجا دیگر یک خنده و یا یک گیلاس شراب ،که وزیر داخله نانسی فریزر نزد ویتالی کلیچکو در کیف خورده است، کفایت میکند. این دیگر هیچ تناسبی ندارد. آیا در رسانه های اصلی مکانیزمی وجود ندارد که بگوید خیر ما اینکار را نمیکنیم؟ من نمیدانم که نشست هیئت تحریریه مثلا نشریه دی سایت چگونه است...
دی سایت: کاملا جدلی.
پرشت: این که خوب است. لازم است در هیئت تحریریه یک فرهنگ جدلی سالم موجود باشد هر کس باید بتواند بعدا از خودش بپرسد، تا زمانی بتواند جلو غریزه شکارچیگری بایستد.
دی سایت: شما بشدت طلبکارید. شما ادعا میکنید که رسانه های اصلی "زیر پای دمکراسی ها" را میزنند، آنها مسئول "دستکاری نظرات" هستند، فرهنگ بیچشم و رویی و تحمیق گسترش مییابد. لحن خیلی تندی است.
پرشت: برداشت شما چنین است؟ روشن است که نمیتوان چنین کتابی را تنها به زبان آکادمیک نوشت. ما نشان می دهیم که چگونه قطبی سازی ها و تحریکات در میان مردم از جمله به وسیله رسانه ها دامن زده می شود و به نحوی روشن و برجسته آنرا مطرح میکنیم.
دی سایت: آیا نگران این نیستید که کارتان به نفع کسانی باشد که از "مطبوعات دروغین" دم میزنند؟ مرز شما با مواضع توهینآمیز AfD ( م: حزب دست راستی آلترناتیو برای آلمان) به رسانهها درکجاست؟
پرشت: ما در کتابمان به طور اکید و مشخص از مطبوعات در برابر تهمت مطبوعات دروغین دفاع میکنیم. و نه یکبار بلکه در چندین جا و به دفعات. و آگاهانه به واسطه نشان دادن مکانیزمی که مطبوعات در عمل به کار میگیرند، باد از بادبان منتقدینی برمیداریم که بر این باورند که گویا دولت به مطبوعات دیکته میکند که چه بنویسند. هرکسی کتاب ما را میخواند میبیند که: ما علیه تئوریهای توطئهگرانه که مطبوعات را در معرض دستکاری دولت میدانند، روشنگری میکنیم.
دی سایت: در بیانیه معرفی انتشاراتی در باره کتاب شما سخن از "خود همسان سازی" رسانه ها میرود. این اصطلاح البته در خود کتاب نیست، ولی به خاطر آن شما کسانی را با نام و نشان زیر کتک میگیرد که به این معرفی نامه جنجالی انتقاد دارند.
ولچر: در تغییراتی که دادهایم میبینید که تا چه حد ما انتقادپذیر هستیم ...
پرشت: همچنین آدم نباید به کتابی که هنوز نخوانده است تنها به خاطر یک معرفی نامه انتشارتی حملهکند.
دی سایت: پس چرا از چنین لغتی استفاده کردید؟ میدانید که این کلمه خاطرات زمان نازیها را زنده میکند.
ولچر: فضای گفتگوی ما اصلا هیچ شباهتی به آن فضا ندارد. منشا این کلمه نقد محافظهکارانه و ارتجاعی از سیاست پناهندگی آنجلا مرکل میباشد. آنرا در کتاب بکار نمیبریم. هرگاه کسی در گفتگو و مجادلات کتاب ما را نفی میکند، قبول میکند، در هر حال همه چیزها را سبک سنگین کرده و در خود موضوع مورد بحث پیش میرود دقیقا آن وقت برایم جالب و دلپذیر میشود.
دی سایت: آیا شورانگیزی و برانگیزانندگی این کتاب هم دلیل و انگیزه شما برای نوشتن بودهاست؟
پرشت: نه، زیرا خود موضوع برایمان اهمیت دارد.
دی سایت: شما در جلب توجه همگانی کاملا حرفهای هستید. شما میدانید که اکنون خیلی ها با حرارت درباره نقد رسانه شما حرف میزنند.
پرشت: شما در باره هوش استراتژیک من غلو میکنید. اینکه هرحرف سادهای که فرد میگوید، زیرا چنین فکر میکند، بلافاصله به مثابه بازاریابی مطرح میشود، خودش گویای خیلی چیزها در باره زمانه ماست.
+++++++++++++++++++++
کتاب "قوه چهارم. چگونه اکثریت نظری ساخته میشود گرچه در واقع نظر اکثریت نیست!" ۲۸ سپتامبر از طرف انتشارات فیشر منتشر شد.
+++++++++++++++++++++
ریچارد داوید پرشت و هارالد ولچر ادعا میکنند که: تنوع نظری محدود شده است، مطبوعات سختگیری اخلاقی در پیش گرفته اند، رداکتورها دنبال هورای همکارانشان هستند. یک مقابله!
الکساندر کامان و مارتین ماخوویتز مصاحبه را انجام دادهاند.
لینک اصل مقاله:
"Die vierte Gewalt": Sind Journalisten Manipulateure? | ZEIT ONLINE
|
|